پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ روابط ایران با قدرتهای بزرگ در تاریخ همواره یکی از موضوعات مهم در عرصه تاریخنگاری است. این مناسبات چه در دوران باستان که ایران خود به عنوان یک ابرقدرت یا امپراتوری مطرح بوده و چه در عصر حاضر با سؤالها و ابهامات بسیاری روبهروست؛ به خصوص که ایران از موقعیت جغرافیایی و طبیعی منحصر به فردی برخوردار است و امکان اینکه این کشور بتواند از مسائل بینالمللی دور باشد و به سوی نوعی از انزواگرایی پیش رود تقریبا سخت و ناممکن است.
این مسئله البته در دوران معاصر شدت و حدت بیشتری نیز دارد. دلیل آن بسیار روشن بود. ایران در این دوران مسیر زوال و انحطاط خود را در پیش گرفته بود و در مقاطعی به حوزه نفوذ ابرقدرتها تبدیل شده است. شاید یکی از مقاطعی که درباره آن حرف و حدیث بسیار است دوره حکومت محمدرضا پهلوی است. این دوره با اشغال ایران توسط دول متفق آغاز شد و در نهایت به وابستگی بیش از اندازه حکومت پهلوی به آمریکا منتهی شد. البته سیاست خارجی ایران در این دوره با فراز و نشیب بسیاری همراه بود. در حقیقت در مقاطعی هرچند روابط ایران با آمریکا بسیار دوستانه بود، اما تهران با قطب دیگر نظام بینالملل، یعنی اتحاد جماهیر شوروی، نیز مناسباتی گرم و حسنه داشت. این امر تا حدود زیادی از تأثیر ساختار بینالملل بر روابط ایران با سایر کشورها ناشی میشد. به تعبیری، هر وقت سیاست تنشزادیی در روابط دو قطب در پیش گرفته میشد فضای مناسبی برای تهران بهوجود میآمد تا روابط بهتری با همسایه شمالی خود داشته باشد. بر این اساس، تلاش خواهیم کرد در سطور زیر این موضوع و چند و چون آن را بررسی کنیم.
تنشزادیی در روابط ابرقدرتها
شاید اگر بخواهیم به برهه مهمی در روابط ایران و شوروی در دوره محمدرضا پهلوی اشاره کنیم باید به دهه 1340ش و همچنین 1350ش باز گردیم. تا پیش از این، روابط تهران و مسکو در چهارچوب ساختار نظام دوقطبی و نزدیکی ایران به آمریکا، سرد و در مقاطعی دارای تنش بود. بعد از پایان قضیه آذربایجان و کردستان و بهویژه کودتای 28 مرداد سال 1332ش ایران بهشدت به ایالات متحده نزدیک شد. در واقع واشنگتن به تنها بازیگر عرصه سیاست ایران بدل گشت و به نوعی رابطه حامی و پیرو میان این دو ایجاد شد. این روند سبب میشد تهران همواره از سوی همسایه شمالی خود ابراز نگرانی و تردید کند.[1]
بااینحال، روابط تهران و مسکو به این شکل باقی نماند. روابط این دو کشور تقریبا از سال 1341ش رو به گسترش نهاد و مراودات این دو توسعه پیدا کرد. این امر تا حدودی ناشی از روابط واشنگتن و مسکو بود. در حقیقت عصر تنشزدایی در روابط دو ابر قدرت آغاز شده بود و نظام دوقطبی متصلب به نظام دو قطبی منعطف بدل گردیده بود. در آمریکا جان.اف کندی به قدرت رسیده بود و قصد داشت روابط خود را در چهارچوب نظام دوقطبی با شوروی بهبود بخشد؛ در نتیجه ایران نیز به فکر حل اختلافات خود با شوروی افتاد. روسها نیز در مقابل سرسختی چندانی نشان ندادند و دست دوستی ایران را با شروطی پذیرفتند. مهمترین شرط روسها برای بهبود روابط دو کشور تعهد ایران به خودداری از واگذاری پایگاههای پرتاب موشکی به آمریکا در خاک خود بود. ایران این شرط را پذیرفت و آمریکا هم با توجه به تنشزدایی در روابط ابرقدرتها مخالفتی با آن نکرد.[2]
به این ترتیب، روابط ایران و اتحاد جماهیر شوروی، که تا پیش از این درگیر تنش و سوءظن بود، بهبود پیدا کرد. بهبودی روابط این دو همسایه در ابعاد مختلف مشهود بود. هم در زمینه نظامی و هم در زمینه اقتصادی بستر همکاری میان دو کشور فراهم شد و تهران و مسکو مناسبات دو جانبه را توسعه بخشیدند. همکاری میان طرفین حتی در ابعاد فرهنگی نیز افزایش پیدا کرد و مرزهای دو کشور مرزهای صلح و تفاهم شناخته شد. حتی در اسفند سال 1341ش نمایندگان قشرها و طبقات مختلف و شخصیتهای علمی و هنری شهر مسکو به منظور بهبود روابط فرهنگی بین دو کشور انجمن فرهنگی ایران و شوروی را تأسیس کردند.[3]
افزایش روابط اقتصادی
روابط اقتصادی ایران و شوروی از سال 1342ش وارد فاز جدیدی شد. در روز 5 مرداد سال 1342ش بود که بنا به تمایل دولت ایران برای توسعه همکاریهای اقتصادی و فنی، موافقتنامهای بین دو کشور منعقد شد. بر اساس این توافقنامه دو کشور در امور زیر همکاری میکردند: ساختمان سدی به ارتفاع 35 متر الی 40 متر، کارخانه هیدرولیک به ظرفیت 40 تا 60 هزار کیلو وات بر روی رودخانه ارس و ساختمان سد انحرافی به ارتفاع حدود 10 متر بر رود ارس، ساختمان تأسیسات پرورش ماهی به ظرفیت سالانه سه میلیون و پانصد هزار ماهی در ایران و در نهایت ساخت 11 انبار غله به ظرفیت کل 80 هزار تن. همچنین در آذرماه همین سال قراردادی به منظور عملیات اکتشافی میان دو کشور منعقد شد که مبلغ آن در حدود 38 میلیون دلار بود.[4]
در نهایت، موافقتنامه ترانزیت کالا به نحوی که حق حمل و نقل دو جانبه کالا را به هر دو طرف میداد، امضا شد. این توافقات در سالهای بعد گسترش پیدا کرد و در سال 1343ش موافقتنامه بازرگانی و ترانزیت و موافقتنامه بازرگانی سالهای 1345ش و 1349ش تجارت میان دو کشور را بیش از پیش توسعه داد؛ برای نمونه، حجم واردات ایران از شوروی از سال 1341ش تا 1348ش بیش از 100 درصد افزایش پیدا کرد. شوروی در سال 1348ش با سهم حدود 19 درصدی از کل صادرات ایران رتبه اول را در تجارت خارجی ایران بهدست آورد. مسکو مواد اولیه کشاورزی را از ایران وارد و در عوض برخی از کالاهای صنعتی را به ایران صادر میکرد.[5]
روابط دو کشور به حدی توسعه پیدا کرد که شوروی در قبال مانورهای پیمان نظامی سنتو در ایران و خلیج فارس واکنش نشان ندادند. در خرداد سال 1344ش بود که محمدرضا پهلوی برای بار دوم به مسکو سفر کرد. پیامد این سفر به یکی از موافقتنامههای بزرگ اقتصادی میان طرفین منتهی شد. در دیماه سال 1344ش موافقتنامه همکاری اقتصادی و فنی برای احداث کارخانه ذوب آهن اصفهان و تأسیس ماشینسازی اراک امضا شد؛ همچنین توافق شد نفت و گاز ایران به شوروی ارسال و طرحی برای کشیدن لوله سراسری جهت رساندن گاز از منابع نفتخیز جنوب ایران به شوروی اجرا شود. ضرورت توسعه اقتصادی ایران و خودداری کشورهای صنعتی غربی در ایجاد صنایع اساسی و فشار افکار عمومی و تلاش محمدرضا پهلوی برای نمایش استقلال در سیاست خارجی بهرغم وابستگی به آمریکا از جمله دلایل این روند عنوان میشود.[6]
گسترش مناسبات نظامی
روابط دو کشور فقط به مناسبات اقتصادی محدود نماند و زیر سایه روابط نزدیک محمدرضا پهلوی و آمریکا خریدهای نظامی نیز انجام شد. در بهمنماه سال 1345ش یک قرارداد تسلیحاتی به حجم 110 میلیون دلار بین دولت ایران و دولت اتحاد جماهیر شوروی منعقد شد. این سلاحها شامل تانک، کامیون و خمپارهانداز و توپهای ضد هوایی میشد. جالب اینجاست که چند ماه بعد از عقد این قرارداد، ایران همه واحدهای نظامی خود را که در شمال کشور مستقر بود به منطقه خلیج فارس و جنوب کشور انتقال داد. هرچند این خرید نظامی از روسیه در مقابل با آنچه تهران از واشنگتن خریداری میکرد مبلغ درخور توجهی نبود، همین مقدار اندک هم برای ایران مهم بود. در واقع پهلویها با برقراری نوعی موازنه در روابط با بلوک شرق میتوانست با خیال راحتتری در منطقه خلیج فارس مسئولیت تعریفشده برای خود را انجام دهند. بهخصوص که آنها بهتدریج برای خود نقش حافظ نظم و ژاندارم منطقه به رهبری آمریکا را تعریف میکردند و میبایست خیالشان از جانب شوروی راحت شود.[7]
روابط دو کشور در سال 1351ش در پی عهدنامه دوستی شوروی و عراق برای مدت کوتاهی به تیرگی گرایید. حکومت ایران همچنین از تحویل سلاح از سوی شوروی به سوریه نگران بود. بااینحال، سفر محمدرضا پهلوی در مهر 1351ش به شوروی، از دامنه نگرانی تهران کاست. بهبود روابط دو کشور سبب شد روابط نظامی دو جانبه در سالهای بعد گسترش پیدا کند. در مهر 1353ش برژنف، رهبر وقت شوروی، به تهران سفر کرد و در این سفر از شاه خواست تا در خرید اسلحه میان آمریکا و شوروی تفاوت قائل نشود. به خصوص که از نظر اقتصادی سفارش سلاحهای ساخت روسیه ارزانتر بود، زودتر به دست ایران میرسید و در نهایت شرطی هم برای تحویل دادن آنها وجود نداشت. در نهایت در مهرماه سال 1355ش بود که قراردادی برای فروش جنگافزار میان دو کشور منعقد شد. این قرارداد به مبلغ 550 میلیون دلار شامل فروش، نفربر، موشکهای پی.سی و سام 7 میشد.[8]
در مجموع باید گفت که روابط تهران ـ مسکو در دوره پهلوی تا حدود زیادی تحت تأثیر ساختار نظام دو قطبی بود. اگر ساختار را به معنای نحوه چینش اعضا در نظر بگیریم در فضای دو قطبی جنگ سرد، ایران میبایست به یکی از دو بلوک میپیوست. نزدیکی بیش از اندازه محمدرضا پهلوی به آمریکا و ایجاد یک رابطه حامی ـ پیرو سبب شد همسایه شمالی بهشدت ابراز نگرانی کند، اما با بهبود رابطه دو قطب و با کاسته شدن از تصلب ساختار نظام بینالملل، تهران امکان بهبود روابط با بلوک شرق را پیدا کرد. به این ترتیب، از دهه 1340ش روابط ایران با اتحاد جماهیر شوروی در ابعاد مختلف گسترش پیدا کرد.
پینوشتها:
[1]. حمیدرضا منتظری، «بررسی روابط ایران و اتحاد جماهیر شوروی در دوره پهلوی دوم تعامل یا تقابل»، فصلنامه
تاریخ روابط خارجی، ش 58-59 (1393)، صص 171-178.
[2]. باری روبین،
جنگ قدرتها در ایران، ترجمه محمود مشرقی، تهران، 1363، ص 94.
[3]. علیرضا ازغندی،
روابط خارجی ایران، تهران، نشر قومس، 1376، صص 249-295.
[5]. محسن حیدرنیا،
روابط نو استعماری شوروی با ایران، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1353، صص 47-48.
[6]. علیرضا ازغندی، همان، صص 296-297.
[7]. Shahram Chubin and Sephr Zabih,
The Foreign Relation of Iran, Berkely University of California, 1974, p.348.
[8]. علیرضا ازغندی، همان، صص 319-324.