قراردادهای سن پترزبورگ، یا آنچه در ایران به نام قرارداد 1907م شناخته میشود یکی از رویدادهای بسیار مهم تاریخ معاصر است که تأثیرات شگرفی بر سرنوشت ایران برجای گذاشت. این قرارداد محرمانه، که بین امپراتوری روسیه و انگلستان، بهمنظور تقسیم مناطق نفوذ در ایران، افغانستان و تبت منعقد شد، پیامدهای خارجی نیز داشت
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ قراردادهای سن پترزبورگ، یا آنچه در ایران به نام قرارداد 1907م شناخته میشود یکی از رویدادهای بسیار مهم تاریخ معاصر است که تأثیرات شگرفی بر سرنوشت ایران برجای گذاشت. این قرارداد محرمانه بین امپراتوری روسیه و انگلستان، بهمنظور تقسیم مناطق نفوذ در ایران، افغانستان و تبت منعقد شد. در این مقاله، پیامدهای داخلی و خارجی این قرارداد بررسی و پیامدهای افشای آن از نظر آلمان، فرانسه، آمریکا و شوروی تحلیل شده است.
پیامدهای داخلی قرارداد 1907؛ تأکید بر استقلال
کنترل نداشتن بر فضای سرزمینی یکی از پیامدهای اصلی قرارداد 1907 و یکی از عواملی بود که اقتدار دولت را بهشدت تضعیف کرد و موجب افزایش نفوذ روسیه و انگلستان در امور داخلی کشور شد. این امر، مانع از استقرار یک دولت مستقل و قدرتمند و باعث ازهمپاشیدگی وحدت و ایجاد بیثباتی سیاسی و اقتصادی در کشور شد. به علاوه، دخالت در امور داخلی کشور به تضعیف نهادهای حکومتی و کاهش مشروعیت دولت انجامید. مردم ایران احساس میکردند که دولتِ آنها توانایی حفاظت از منافع ملی را ندارد.
از طرف دیگر، مخالفان مشروطه، که از حمایت روسیه و انگلستان برخوردار بودند، با استفاده از شرایط ناشی از قرارداد 1907، به قدرت رسیدند و به سرکوب مشروطهخواهان دست زدند؛ ازاینرو، قرارداد 1907 نشان داد که قدرتهای بزرگ به دنبال منافع خود در ایران هستند و به استقلال و آزادی ایران اهمیت نمیدهند. این امر، به مشروعیت مشروطهخواهان، که وعده استقلال و آزادی داده بودند، لطمه زد. از پیامدهای گزیرناپذیر این قراداد تشدید دودستگی بین جناحهای سیاسی و گسترش اختلافات میان مشروطهطلبان بود. برخی از مشروطهخواهان معتقد بودند که با قدرتهای بزرگ باید همکاری کرد، درحالیکه برخی دیگر بر مقابله با آنها پافشاری میکردند؛ برای نمونه مستشارالدوله، رئیس مجلس، این قراداد را «تجاری» میدانست و معتقد بود هیچ اصطکاکی با استقلال ایران ندارد و برای خودشان است و مربوط به ما نیست. درعوض، میرزا ابوالحسنخان اظهار میکرد: «این معاهده ظاهرش چون گور کافر پر حلل، باطنش قهر خدا عزوجل است» و در ادامه گفته است: «ما از دولت دوستی مثل دولت معظم انگلیس متوقع نبودیم که با یک دولت دوستِ دیگر همسایه ما چنین قراری بگذارند».[1] ازاینرو این اختلافات، به تضعیف جنبش مشروطه انجامید. برآیند این دودستگی به توجیه استبداد منتهی شد و مخالفان مشروطه از قرارداد 1907 به عنوان دلیلی برای مخالفت با مشروطه استفاده کردند و مدعی شدند که مشروطه نمیتواند از استقلال ایران دفاع کند و این ناپایداری به نفع قدرتهای خارجی است.

نقشه تقسیم ایران براساس قرارداد 1907
مطبوعات ایران نیز همانند «روحالقدس» و «حبلالمتین»، به طرح دیدگاه انتقادی و تبیین نظر سوء دو کشور استعماری، یعنی روسیه و انگلستان پرداختند و با هشدار به نمایندگان مجلس شورای ملی اظهار کردند که این اقدام کاری بزرگ و نگرانکننده و تضعیفکننده استقلال ایران است. روزنامه روحالقدس در شماره 11 (13 رمضان 1325ق) نوشت: «متذکر میشود اگر دو دولت روس و انگلیس نیّت سوء ندارند، چرا دولت دیگر این معاهده را [امضا] نکردند یا چرا دول دیگر این معاهده را برای ایران ننمودند؟».[2] و اضافه میکند: «امنای ملت و دولت را پیش از وقت لازم است که به اصلاح این کار برآیند و این کار بزرگ را کوچک نشمارند».[3] واکنش وزارت امورخارجه ایران به نامههای سفارتهای روسیه و انگلیس نیز چیزی جز تأکید بر «استقلال» تام دولت ایران نبوده است؛ برای نمونه در یک سند آمده است: «دولت ایران نظر به استقلالی که به فضل خداوند متعال بهنحوی خود داراست، کلیه حقوق و اختیاراتی را که از استقلال تام این دولت علیه حاصل است، از اثر و نفوذ هر قسم قراردادی که مابین دو یا چند دولت خارجه در باب ایران منعقد شده یا میشود، اصولا و حتما مصون و محفوظ میدارند».[4] سایر کشورها نیز بهنحوی در مورد این قراداد مواضع متفاوتی گرفتند.
پیامد خارجی قراداد 1907؛ آلمان، فرانسه و آمریکا
آلمان، که قدرتی در حال ظهور بود، بهشدت نسبت به تقسیم مناطقی که بهخاطر آن از نفوذ خود محروم میشد، احساس خطر میکرد. این کشور نگران بود که انگلستان و روسیه به راحتی بر دیگر قدرتهای بزرگ تأثیر بگذارند و به «انحصار» خود در ایران ادامه دهند. اعتراض آلمان به انحصارگری درواقع روی دیگری دارد و آن به خطر افتادن پروژه خط آهن برلن به بغداد و تلاش برای امتداد آن تا خلیج فارس و ایجاد پایگاه نفوذ برای آلمان بود؛ ازاینرو، چون آلمان قدرت نوپایی بود و نیروی دریایی درخوری نداشت،[5] به راهآهن برلن، استانبول و بغداد تأکید بسیاری داشت. تأکید آلمان تا بدانجا رسید که اظهار کرد: «هرگاه قسمت راهآهن از بغداد الی خلیج فارس در تحت اقتدار انگلیس بیاید، انگلیس درعوض باید جزیره قبرس را به آلمان بدهد».[6] ازاینرو، مسیرهای تجاری و بازارهای جدید برای انتقال کالا برای آلمان مهم و حیاتی بود.
واکنش فرانسه نسبت به انعقاد قرارداد 1907 از نوع دیگری است. دولتمردان این کشور همواره به جهت قدرتمند شدن آلمان (رقیبشان در اروپا)، سعی در نزدیکی به روسیه و انگلیس داشتند. پیش از این، در کنفرانس الجزایر، که در ژانویه و آوریل 1906 برگزار شد، همکاری بین سه کشور فرانسه، انگلیس و روسیه، راه مذاکرات رسمی مربوط به قرارداد 1907 را هموار کرد. روزنامههای فرانسوی هم از اتحاد روس و انگلیس برای تقسیم ایران و جایگاه آلمان مطالبی نوشتند، اما در مجموع، دولت فرانسه موافق قرارداد یادشده بود و آن را موجب نزدیکی روس و انگلیس و در مجموع آغازی برای ایجاد اتفاق مثلث در مقابل آلمان در حال قدرتگیری میدانست.[7]
آمریکا هم بهرغم هدفگذاریهای خاص خود در حقوق بشر و حمایت از ملتهای زیر ستم، و نیز به جهت پایبندی به اصول «مونروئه» که هدفش عدم مداخله در امور کشورهای دیگر بود و سیاست انزوا را در اروپا و آسیا در پیش گرفته بود، موضع قاطع و مشخصی درباره قرارداد 1907 اتخاذ نکرد، اما ریچمند پیرسن، وزیر مختار آمریکا در تهران، ضمن ارسال نامهای به وزیر امور خارجه ایران در 27 رمضان 1325ق، از قرارداد انتقاد کرد.[8] اما موضع امپراتوری روسیه که نخست از فواید! و منافع آن داد سخن میگفت، با انقلاب اکتبر و دگرگونی در سیاست خارجی تغییر کرد و یک ماه پس از کنفرانس «برست لیتوفسک»، لئون تروتسکی، کمیسر امور خارجه روسیه شوروی، طی نامهای به کاردار سفارت ایران در پتروگراد، کلیه امتیازات و ازجمله قرارداد 1907 را باطل و بیاثر اعلام نمود.[9]
پیامدهای افشای قرارداد 1907 از طرف روسیه شوروی؛ همپیوندی ایدههای انقلابی و ایدئولوژیک
شوروی، که در آن زمان بهتازگی از انقلاب اکتبر 1917م خارج شده بود، هدفهایی از افشای این قرارداد داشت؛ یکی از موارد بسیار مهم آن، تقویت ایدههای انقلابی و تبلیغ کمونیسم و مبارزه با استعمار بود. این اقدام بهویژه هماهنگ با تلاشهای بلشویکها برای تحریک جنبشهای ملیگرایانه و انقلابی در کشورهای زیر نفوذ استعمار بود که در رأس آموزه لنین قرار داشت.[10] با افشای قرارداد، شوروی میخواست نفوذ و سلطه غرب، بهویژه انگلستان را در مناطق مختلف جهان به چالش بکشد و اعلام کند که کشورها و ملل تحت سلطه باید برای آزادی و استقلال خود مبارزه کنند؛ چراکه زمان جنبشهای توانمند دموکراتیک و احیای آزادیطلبی کشورهای آسیایی فرا رسیده است.
افزون بر این، شوروی با افشای این قرارداد و برجستهسازی ظلم و ستم قدرتهای استعماری، حمایت جامعه جهانی را از جنبشهای ملیگرایانه جلب و خود را به عنوان یک مدافع حقوق ملتهای ستمدیده معرفی کرد. افشای قرارداد 1907 باعث شد ذینفعان داخلی با نفوذ خارجی در امور کشور بیشتر آشنا شوند و همین موضوع به تحولات مهمی در سیاستهای داخلی و خارجی منجر شد. شوروی نیز با این افشاگری به دنبال تحقق اهداف ایدئولوژیکی و سیاسی خود بود تا جنبشهای آزادیخواهانه را در مسیر ایدههای خود تقویت کند.
نتیجه
قرارداد 1907 سنپترزبورگ، یکی از فصلهای بسیار سیاه تاریخ است که پیامدهای بسیار تلخی برای ایران داشت. این قرارداد، موجب تضعیف دولت مرکزی، رشد احساسات ضد خارجی، تشدید بحران اقتصادی و وابستگی ایران به قدرتهای بزرگ شد. از طرف دیگر، افشای قرارداد 1907 بین روسیه و انگلستان به بیداری ملیگرایی در ایران و تحرکات انقلابی انجامید. این رویداد همچنین توجه قدرتهای دیگر مانند آلمان و فرانسه را جلب کرد و موجب رقابتهای بینالمللی در منطقه شد. شوروی از این افشاگری برای تقویت ایدئولوژی انقلابی خود، جلب حمایت جهانی از جنبشهای آزادیخواهانه و تضعیف نفوذ قدرتهای استعماری بهره برد.
پینوشتها:
[1]. ادوارد براون،
انقلاب ایران، ترجمه احمد پژوه، تهران، کانون معرفت، چ دوم، 1338، ص 153.
[2]. روزنامه
روحالقدس، ش 11 (دوشنبه، 13 رمضان 1325ق)، ص 4.
[4].
بایگانی اسناد آرشیو وزارت امورخارجه، اسناد قدیمه، سند شماره 80-12-21-1325ق.
[5]. فاطمه ترکچی، «واکنش آلمان به انعقاد قرارداد 1907 با تکیه بر اسناد»، در
مجموعه مقالات همایش ایران و سیاست جهانی در آغاز قرن بیستم؛ دریکصدمین سالگرد قراداد 1907، بهکوشش منیر قادری، زیر نظر داریوش رحمانیان، تهران، خانه کتاب، 1388، ص 372.
[6].
آرشیو مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امورخارجه، سند شماره 1.
[7]. محمد حسننیا،
قرارداد 1907 به روایت اسناد وزارت خارجه، زیرنظر حبیباله اسماعیلی، تهران، خانه کتاب، 1386، ص 50.
[9]. مصطفی دبیری،
انگلستان و روسیه در ایران 1919-1922، جلوههایی از سلطه آنها وتلاش برای رهایی از آن از جمله استمداد از جامعه ملل، تهران، سخن، 1386، ص 29.
[10]. گ. س. آروتونیان،
انقلاب ایران و بلشویکهای ماورای قفقاز، ترجمه محمد نایبپور، تهران، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، 1385، ص 45.