پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ ساختار اجتماعی ایران از گذشتههای دور ایلی و بر شکافها و رقابت میان آنها استوار بوده است. در این میان در استان فارس رقابت دو ایل قشقایی و خمسه روایتگر تحولات اجتماعی و سیاسی مقاطعی از تاریخ ایران است که میراث برجایمانده دوران قاجار به شمار میآید. برخلاف ایل قشقایی، که موجودیتی کهن و خودساخت دارد، ماهیت اتحادیه ایلی خمسه (پنج قبیله) روایتی دارد که از مداخله دولت در تأسیس آن حکایت میکند. این ایل یکی از اتحادیههای ایلی مهم در جنوب ایران است که از دوران قاجارها هویت جمعی یافت. ماهیت ترکیبی و اتحادیهای آن و برخاستن آن در مقابل ایل قشقایی هموار پرسش درباره علت تأسیس و چگونگی آن را مطرح میکند؛ آنچه مسئله اصلی این نوشتار است. هرچند مطالعه تاریخ ایل خمسه با تمام فراز و فرودش درک بهتری از تعاملات پیچیده بین حکومت مرکزی و ساختارهای ایلی در ایران قرن نوزدهم ارائه میدهد در اینجا تنها بر چرایی تأسیس ایل خمسه تأکید شده است.
سیاست قاجار: تفرقه بینداز و حکومت کن
برای بررسی چرایی و چگونگی تأسیس اتحادیه ایلی خمسه باید به ساختار ایلیاتی قدرت در ایران و رقابت میان قدرت مرکزی و قدرتهای محلی نظر کرد. شاهان قاجار از ابزارهای واقعی اعمال قدرت و حکمرانی بیبهره بودند و در پی سوءاستفاده سیستماتیک از تقسیمبندیهای اجتماعی به حیات خود ادامه میدادند. این حکومت که از کارآمدی و اعتبار و نفوذ در میان جامعه بهرهای نبرده بود خود را داور نهایی موزاییکهای قومی، مذهبی و قبیلهای توصیف میکرد و سخت میکوشید فئودالهای اریستوکرات را به دربار بکشاند.[1] شاهان قاجار نه تنها در سطح کلان که در سطح خرد و محلی نیز از مرزبندیهای اجتماعی در ایران بهره میبردند. این مرزبندیها در شهرهایی نظیر شیراز و قزوین به شکل حیدری ـ نعمتی و در مراکزی مانند تبریز و کرمان به صورت شیخی ـ متشرعه و در برخی ولایات به صورت منافع شهر در برابر کشور و در دیگر ولایات نیز به صورت کشمکشهای دیرین میان کوچنشینان و کشاورزان یکجانشین بروز میکرد. در دیگر مناطق نیز رقابتهای ایلی بین ایلات عمده و تیرهها و طوایف همان ایلات نمود دیگری از این مرزبندی بود؛[2] آنچه در سیاستهای آنان نسبت به ایلات بزرگ و در شکلگیری اتحادیه ایل خمسه به خوبی مشهود است.
تأسیس اتحادیه ایلی خمسه
در استان فارس ایلات بزرگی چون قشقایی وجود دارند که در مقایسه دیگر ایلها از نظر جمعیت و محدوده جغرافیایی بزرگتر هستند؛ ازهمینرو نیز کارکرد مهمی در تاریخ معاصر ایران داشتهاند که با ایلهای دیگر متفاوت است. این ایل در کشمکشهای سیاسی به طور مداوم حضور داشت. در مقاطع گوناگون تاریخی، ایلخانان قشقایی با دولتهای مختلف تعامل داشتند، اما گاهی نیز به دلیل تضاد منافع با حکومتهای مرکزی مانند دوره نادرشاه افشار و آقا محمدخان قاجار، درگیریهای شدیدی میان آنها رخ داد.[3] بنابراین حکومتها همواره نگران فعالیتهای این ایل بودند که رقیب قدرتمندی برای قدرت مرکزی بهشمار میآمد. در زمان ناصرالدینشاه این نگرانیها به نقطه اوج خود رسید. چون «قشقاییهای سرسخت و قدرتمند اقتدار قاجار در منطقه فارس را در معرض تهدید قرار داده بودند. شاه در این ناحیه فاقد همپیمانان دائمی برای ایجاد موازنه در برابر آنان بود. از سوی دیگر بختیاریهای مستقر در شمال فارس نیز خطرآفرین بودند؛ بویراحمدیهای شرق فارس در گیرودار جنگ داخلی بودند؛ خاندان زند ــ حاکم پیشین فارس ــ به حدی متلاشی بودند که جسد آخرین پادشاه آنان در ورودی کاخ دفن شده بود تا شاه روزانه به هنگام ورود و خروج آن را لگدمال کند».[4] ازاینرو، شاه برای کاستن یا خنثی کردن قدرت ایلهای بزرگ از جمله قشقایی و ایجاد یک قدرت در مقابل آنها فرمان ایجاد اتحاد عشیرهای جدید به رهبری حکام محلی شیراز را که آنها نیز از دشمنان قشقایی بودند، صادر کرد.[5]
این اتحادیه قبیلهای از اتحاد پنج ایل پراکنده و منزوی در سال 1275ق تشکیل شد که آنها نیز از سوی قشقاییها احساس خطر میکردند. این پنج ایل شامل ایل عرب، فارسیزبان باصری، ایلهای ترکزبان نفر، اینانلو و بهارلو میشدند.[6] بنابراین علاوه بر حکومت مرکزی این پنج ایل نیز منافع خود را در این اتحاد میدیدند و منطقی برای پذیرش این امر داشتند که به حفظ ماهیت وجودی ایلیاتیشان بازمیگشت. بنابراین همانطور که بیات[7] و ایوانف[8] نیز بر این امر تأکید کردهاند ائتلاف این پنج ایل به منظور کاهش قدرت قشقایی و مقابله با نفوذ آنان بود، اما برخی محققان از جمله دومورینی تشکیل اتحادیه خمسه در مقابل قشقاییها را اقدامی شخصی تحلیل کرده و آن را به قوامالملک نسبت دادهاند بدون اینکه به دست داشتن دولت یا هر کس دیگری در شکل دادن به چنین اتحادیهای اشاره کنند.[9] ابراهیمخان قوام، پنجمین و آخرین حاکم ایلات خمسه از خاندان قوامالملک، نیز دراینباره گفته است: علیمحمدخان قوامالملک برای ایجاد موازنه در برابر قشقاییها اتحادیه خمسه را تأسیس کرد.[10] بدینصورت تأسیس این اتحادیه را به انگیزه و منویات شخصی قوامالملک ربط میدهد و دست داشتن حکومت مرکزی و شخص شاه را دراینباره لحاظ نمیکند. حتی فسایی نیز با استناد به اینکه اصطلاح ایل خمسه در دوره حکومت دهساله علیمحمدخان قوامالملک بر داراب و ایلات پنجگانه وضع شده است ادامه میدهد استمرار حکومت علیمحمدخان قوامالملک و اعقابش، که از رقبا و مخالفان همیشگی ایلخانان قشقایی بر این نواحی بودند، خواه ناخواه یک بلوک واحد در مقابل ایل قشقایی ایجاد کرد.[11] در واقع از نظر فسایی این رقابتها ایلات پنجگانه را بهصورت یک واحد عشایری با هویت مستقل درمیآورد نه قصد یا اراده شاه و حکومت مرکزی.
دانشنامه جهان اسلام ــ از منابع جدید ــ نیز با اتکا به اینکه نخستین بار عنوان ایلات خمسه در فارسنامه ناصری بهکار رفته است قصد حکومت در تأسیس ایلات خمسه را به حاشیه میبرد. او در استدلال خود به همان بخشی از فارسنامه فسایی اشاره کرده که در تشریح احوال علیمحمدخان قوامالملک دوم نوشته است: «در 1278 محال داراب را به ضمیمه حکومت ایلات خمسه اینانلو دو باصری و بهارلو و عرب و نفر... ده سال تمام از قرار سالی به مبلغی به مقاطعه قبول نمود». از این منظر فسایی از بیان عنوان «ایلات خمسه» فقط بیان اسامی ایلات پنجگانه به صورت جداگانه را مد نظر داشته و هیچ مفهوم اداری ـ اجتماعی به صورت اتحادیه مد نظر او نبوده است. این منبع میافزاید: این عنوان بهسرعت در اسناد مکتوب شد و حتی خفیهنویسان کنسولگری انگلیس در شیراز نیز در فاصله سالهای 1291-1322 بارها از خمسه و ایلات خمسه نام بردهاند،[12] اما با توجه به اینکه در سال 1275ق دستور ناصرالدینشاه بر اتحاد پنج ایل صادر شد و دانشنامه ناصری در سال 1311 نوشته شده بنابراین اتفاقا کاربرد ایل خمسه توسط فسایی به مفهوم اتحاد بین پنج ایل اشاره دارد و اراده حکومت مرکزی همراه با منویات قدرتهای محلی در تأسیس ایل خمسه باید در نظر گرفته شود؛ همچنین به نظر میرسد با توجه به اینکه فارسنامه ناصری را به دستور شاه نگاشتهاند در آن تلاش شده به دست داشتن شاه در شکلگیری ایل خمسه کمتر توجه شود و دلایل اصلی این امر در حاشیه بماند.
در روایتهای تاریخی مطرحشده به موازات تفاوت در عاملیت حکومت مرکزی، محوریت قوامالملک شیرازی دراینباره نیز محل اختلاف است؛ برای نمونه آبراهامیان نوشته است: قوامالملک، حاکم فارس که هیچ نسبتی با این پنج ایل نداشت، به سمت ایلخان خمسه از سوی ناصرالدینشاه منصوب شد،[13] اما فسایی دراینباره نقل دیگری دارد. به گفته او ریاست ایل خمسه به قوامالملک، از افراد متنفذ، ثروتمند و صاحب مناصب حکومتی «فروخته شد».[14]
آنچه مشخص است قاجارها با شکلگیری خمسه، در خنثیسازی قشقاییها و ایجاد موازنه قدرت با آنها تاحدی موفق عمل کردند. آبراهامیان به نقل از یک سیاح اروپایی دراینباره نوشته است: «شاه و حاکمیتش در فارس امیدوار بودند با زنده نگه داشتن خصومت بین دو طرف رقیب، اقتدار خود را حفظ کنند. آنان از سیاستی پیروی میکردند که در سراسر امپراتوری اعمال میشد؛ سیاستی که در واقع از دوران بسیار کهن سیاست دولت در ایران بوده است».[15] توجه به ترکیب قومی متنوع ایلات خمسه نیز، که عرب، ترک و فارس را کنار هم نشانده بود، نشان میداد این اتحاد، محصول سیاست عمدی قاجارها برای ایجاد اتحادیههای چندقومیتی و کاهش همبستگی درونی ایلات بود.
علاوه بر این، خانواده قوام در مقام حاکمان قدیمی فارس وارد مبارزه با قشقاییها شدند. این امر از یکسو برای مهار کردن قدرت و نفوذ رو به افزایش قشقاییها بود و از سوی دیگر برای محافظت از مسیرهای کاروانهای این خانواده به سوی بنادر جنوب. این بود که شخص علیمحمد قوامالملک موجب شکلگیری اتحادیه خمسه به ریاست خود شد. به عبارتی خانواده قوام، که پایهگذار آنان حاکمی بود که از تجارت به حکومت فارس رسیده بود، در مقام مهمترین عامل تعادل و توازن شاه در برابر قشقاییها طی سالهای بعدی و حتی قرن آینده انجام وظیفه کرد.[16] بنابراین باید در تأسیس ایل خمسه علاوه بر دست داشتن حکومت مرکزی، به سهم قدرتهای محلی نیز توجه شود.
نتیجهگیری
تشکیل ایل خمسه نمونهای از سیاستهای تقسیم و حکمرانی قاجارها بود که با هدف کنترل قدرت ایلات بزرگ طراحی شد. قاجارها با سوءاستفاده از سیستم تقسیمبندیهای اجتماعی و بهویژه تفاوتهای موجود طایفهای و قبیلهای در ایران حکومت میکردند. آنان به جای نفوذ در جامعه بر فراز آن معلق بودند و بر همین اساس نیز بر روی همان شکافهای قبیلهای و طایفهای به تأسیس ایل خمسه دست زدند تا رقیب قدرتمند خود، یعنی ایل قشقایی را که تهدیدی برای حکومت مرکزی بود، به حاشیه برانند. هرچند منافع پنج ایل و خاندان بانفوذ قوام در این اقدام بیتأثیر نبود و یک همبستگی میان قدرت مرکزی و قدرتهای محلی در این زمینه شکل گرفت، اما میل و منویات قاجارها عامل اصلی در شکلگیری این اتحادیه بود؛ بنابراین دلیل اصلی ایجاد این اتحادیه، تلاش حکومت مرکزی برای کاهش نفوذ ایلات بزرگتر مانند قشقاییها و بختیاریها بود که گاه مرکزیت حکومت قاجار را به چالش میکشیدند. دولت قاجار با تشویق اتحاد پنج گروه قومی کوچکتر، سعی کرد یک نیروی وفادار و متحد ایجاد کند تا هم به عنوان نیروی نظامی عمل کند و هم تعادل قدرت را در منطقه حفظ نماید. از این پس ایل خمسه ابزار امیال و منویات حکومت شد و در رقابت با ایل قشقایی، توازن قوا در منطقه را برقرار کرد. اگرچه این اتحادیه در کوتاهمدت به تعادل قدرت کمک کرد، اما به دلیل ساختار مصنوعی و وابستگی به حکومت مرکزی، نتوانست به عنوان یک نهاد پایدار ایلی باقی بماند و بهمرور زمان به دلیل اختلافات درونی و کاهش حمایت حکومت مرکزی، نفوذ آن کاهش یافت.
پینوشتها:
[1]. یرواند آبراهامیان،
تاریخ ایران مدرن، ترجمه محمدابراهیم فتاحی ولیلایی، تهران، نشر نی، 1391، ص 67.
[3]. سیدحامد اکبری،
مصدق و عشایر (قشقایی، بویراحمد، ممسنی و کهگیلویه)، شیراز، نوید شیراز، 1395، صص 25-38.
[4]. یرواند آبراهامیان، همان، ص 70.
[5]. جواد صفینژاد،
عشایر مرکزی ایران، تهران، امیرکبیر، 1368، ص 50.
[6]. یرواند آبراهامیان، همان، ص 70.
[7]. کاوه بیات،
شورش عشایری فارس: 1307-1309، تهران، نشر نقره، 1365، ص 24.
[8]. میخاییل سرگییویچ ایوانف،
عشایر جنوب (عشایر فارس): قشقایی، خمسه، کهکلویه، ممسنی، ترجمه کیوان پهلوان و معصومه داد، تهران، آرون، 1385، ص 97.
[9]. گوستاو دومورینی،
عشایر فارس: اصلاحات اداری، ترجمه جلالالدین رفیعفر، تهران، مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران، 1375، صص 33-34.
[10]. علی پورصفر قصابینژاد، خمسه، ایلات،
دانشنامه جهان اسلام، ج 16، ص 182.
[11]. حسن بن حسن فسایی،
فارسنامه ناصری، ج 2، تهران، امیرکبیر، 1367، ص 96.
[12]. علی پورصفر قصابینژاد، همان، صص 181.
[13]. یرواند آبراهامیان، همان، ص 70.
[14]. حسن بن حسن فسایی، همان، ج 1، صص 345-346.
[15]. یرواند آبراهامیان، همان، ص 71.