وصیتنامه سندی است قانونی که به موجب آن موصی(وصیت کننده) فرد یا افرادی را مسئول اموال یا داراییهای خویش پس از مرگ میکند. سابقه نوشتن وصیتنامه به زمانهای باستان برمیگردد و در متون مقدس اسلامی(نظیر قرآن1 و روایات)، مسیحی2، یهودی3 و زرتشتی نیز به نوشتن وصیتنامه توصیه شده است. اما بین وصیتنامه شخصی و وصیتنامه سیاسی تفاوت وجود دارد و افراد در نوع اول به تعیین وارث برای اموال خود و دادن نصیحت و اندرز به فرزندان خود و ... میپردازند، ولی در وصیتنامه سیاسی که عموما توسط رهبران و اشخاص مطرح سیاسی انجام میگیرد به طراحی خط و مشی برای آینده(کشور، حزب، جنبش و ...)، نصایح پدرانه برای پیروان و ... پرداخته میشود و در آن کمتر مسائل احساسی و عاطفی و بیشتر مسائل سیاسی، اعتقادی- سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ... گوشزد میشود. در طول تاریخ ایران نیز از این دست وصیتنامهها وجود دارد. مثلا داریوش اول پادشاه مقتدر هخامنشی اقدام به نوشتن وصیتنامه بر روی سنگ نوشته کرده و در آن به انعکاس دیدگاهها و نظرات سیاسی- اعتقادی خود پرداخته است.4 بسیاری دیگر از شخصیتهای سیاسی- تاریخی ایران نیز اقدام به نگارش وصیتنامه سیاسی کرده اند که مهمترین آنها وصیت نامه سیاسی- الهی حضرت امام خمینی (ره) است.5 اما بحثی که در این مقاله به دنبال بررسی آن هستیم کنکاش در واقعی و یا جعلی بودن وصیت نامه سیاسی منصوب به محمدرضا شاه پهلوی است که برای این منظور به خاطرات احمدعلی مسعود انصاری از نزدیکان فرح پهلوی و از دوستان رضاپهلوی(پسر شاه) رجوع خواهیم کرد.
وصیت نامه سیاسی محمدرضاشاه پهلوی
در روزهای پایانی سلطنت پهلوی و در حالیکه انقلاب اسلامی هنوز به نتیجه نهایی خود نرسیده بود، محمدرضاشاه پهلوی کشور را ترک کرد. وی پس از ترک ایران به کشورهای مختلفی از قبیل مراکش، پاناما، مکزیک، آمریکا و مصر رفت.محمدرضاشاه در تاریخ 3 فروردین 1359 با استقبال رسمی و گرم انورسادات و همسرش وارد مصر شد، جایی که آخرین مقصد وی بود. وخامت اوضاع جسمانی وی(به دلیل سرطان)باعث شد که در بدو ورود، در یکی از بیمارستانهای مجهز مصر بستری شود و سرانجام پس از 5 ماه در تاریخ 5 مرداد همان سال در سن 61 سالگی درگذرد. انورسادات مراسم با شکوهی برای تشییع جنازه وی برگزار کرد، اما تعداد بسیار معدودی از افراد و شخصیتهای سرشناس در مراسم وی حضور یافتند، تا جایی که دوست دیرین وی یعنی ملک حسن دوم حاکم مراکش نیز در این مراسم شرکت نکرد.6 جسد وی نهایتا در قاهره و در مسجد الرفاعی این شهر به خاک سپرده شد.7پس از مرگ شاه وصیتنامهای تحت عنوان «وصیت نامه سیاسی محمدرضا شاه پهلوی» توسط خانواده و اطرافیان وی منتشر شد و گفته شده است که شاه قبل از مرگش اقدام به نگارش این متن کرده است. اما برخی از افراد نسبت به اعتبار این وصیت نامه تردید دارند و آنرا ساخته و پرداخته فرح پهلوی و برخی از نزدیکان و دوستان وی میدانند.
احمد علی مسعود انصاری، از خویشاوندان فرح دیبا و دوست نزدیک و مشاور مالی رضا پهلوی پسر شاه معدوم، در کتاب خاطرات خود جریان وصیتسازی برای شاه را اینگونه توضیح میدهد:
«..... هنگام ترک نیویورک به لندن و از آنجا به قاهره، به دیدار هوشنگ انصاری رفتم. انصاری به من گفت وقتی به قاهره رسیدم بپرسم و جستوجو کنم که آیا شاه در مورد مسایل سیاسی و آینده ایران و ولیعهد وصیتی هم کرده یا نه؟ من وقتی به قاهره رسیدم مترصد بودم که ببینم وصیتنامهای در کار هست یا نه، و عجبا که فهمیدم وصیتنامهای در کار نیست. بههمینعلت هم فرح دست به کار شده بود که متنی بهنام وصیتنامه سیاسی شاه تهیه شود و مأموریت و انجام کار را بهعهده دکتر منتصری یکی از اشخاص مورداعتماد و علاقه فرح سپرده بودند. جواد معینزاده و چند نفر دیگر هم همکاری میکردند و دستاندرکار بودند.حاصل کار آنها هم متنی است که امروز بهعنوان وصیتنامه سیاسی شاه معروف شده و البته بعد از مرگ او بهوسیله اشخاص یاد شده تهیه گردیده است. این متن که بیشتر احساساتی و عاطفی است تا سیاسی، فاقد رهنمودهایی است که معمولاً وصیتنامه یک رهبر سیاسی را از وصیتنامه دیگران متمایز میکند. در آن تنها به مسئله جانشینی ولیعهد اشاره شده است».8
احمد علی مسعود انصاری در کتاب خاطرات خود مینویسد: «...وقتی به قاهره رسیدم مترصد بودم که ببینم وصیتنامهای در کار هست یا نه، و عجبا که فهمیدم وصیتنامهای در کار نیست. بههمینعلت هم فرح دست به کار شده بود که متنی بهنام وصیتنامه سیاسی شاه تهیه شود...حاصل کار آنها هم متنی است که امروز بهعنوان وصیتنامه سیاسی شاه معروف شده...»
کنکاش در گفتههای انصاری
رجوع به وصیت نامه شاه صحبت انصاری مبنی بر احساسی بودن و عاطفی بودن وصیت نامه شاه را تایید میکند. محمدرضاشاه پهلوی در بخشی از وصیت نامه خود اینگونه میگوید:
در این هنگام که دور از خاک وطنم در چنگال این بیماری جانکاه آخرین روزهای زندگی خود را سپری میکنم، به عنوان پادشاه ایران زمین، این پیام را به ملتم که در شومترین دوران تاریخی وطنش روزگار تیرهای را میگذراند میفرستم. همانند هر مسلمان معتقدی که در آستانه مرگ از وجدان پاک و صفای کامل روح برخوردار است، خداوند بزرگ را به شهادت میطلبم، از آن وقت که صرفا به خاطر جلوگیری از خونریزی هموطنانم ناچار خاک ایران را ترک کردم آنی از فکر سیهروزی تدریجی ملتم، و مخصوصا اندوه رقت بار شهادت وطن پرستان با نام و گمنامی که سینههای فراخ خود را در مقابل جوخههای آتش جلادان قرار دادند، فارغ نبوده و با تار و پود وجودم این رنجها را احساس کردم... شگفت اتفاقی، که در همان لحظاتی که قلب من از حرکت میایستد، قلوب افسران دلاور ارتش نیز که در تکاپوی نجات وطن بودند، پیاپی آماج گلولههای دشمنان ایران قرار میگیرند و برای اینکه چنین پیوندی جاودان ماند توصیه میکنم که بعد از نجات کشورم، کالبدم در گورستان این شهیدان جانباخته وطن، مدفون گردد...9
جالب آنکه عبارات بعدی این وصیتنامه سیاسی حتی از حمایت از نیروهای همراه شاه نیز فراتر میرود و کلک خیال را در جغرافیای ایران به پرواز در میآورد و به توصیف آن میپردازد:
من در این دقایق واپسین شیرینی خاطرات افق ایران عزیز را که به آن عشق میورزم در برابر تلخی زهراگین مرض جانسوز قرار دادهام. خاطره شالیزارهای کرانههای دریای خزر، و مرغزارهای دیلم، خاطره قلههای پربرف سهند و سبلان آذربایجان، خاطره کوهستانهای سبز و خرم زاگرس کردستان، و هامونهای عریان بلوچستان، خاطره اروندرود خوزستان و هیرمند سیستان، خاطره دشت ارژن فارس، خاطره حاشیههای کویر سوزان خراسان و کرمان، خاطره شهرکها و دهستانهای ساحلی خلیج فارس، خاطره کوچ عشایر دلیر و فداکارو به طور کلی با اندیشه همه گوشه و کنار آن سرزمین مقدس و مردم پرتلاش و پرتوان آن، چشم از جهان فرو میبندم.10
در واقع آنچه از این وصیت نامه اسنتباط میشود غم و اندوه شخصی است که قدرت و حکومت خود را از دست داده و با زبانی احساسی و عاطفی سعی در بیان آن دارد. درواقع این وصیتنامه فاقد شاخصههای وصیتنامههای سیاسی نظیر طراحی برنامهای برای آینده، تبیین رویکردها و برنامههای گذشته و ... است.
مسئله دیگری که باعث قبول گفتههای احمدعلی مسعود انصاری درباره وصیت نامه منصوب به شاه میشود، نوع رابطه ویژه انصاری با خاندان پهلوی و نزدیکی وی با محمدرضاشاه، فرح دیبا(نسبت خانوادگی) و رضا پهلوی است. انصاری در طی چندین سال از نزدیکان شاه و سایر افراد خانواده سلطنتی بوده و حتی پس از انقلاب و در دوران آواگی نیز همراه این خاندان بوده است.11 این نزدیکی وی به خاندان سلطنتی و رصد مستمر تحولات و مناسبات این خاندان توسط وی باعث شده است تا بتوان به گفتههای وی بعنوان یک شاهد عینی وقایع منصوب به پهلویها اعتماد کرد.
مسئله دیگر غیر منتظره بودن مرگ شاه بود. در واقع خانواده پهلوی تصور نمیکردند که بیماری شاه بتواند در طی چند ماه وی را از پای درآورد. بنابراین ممکن است به این دلیل محمدرضاشاه پهلوی اقدام به نگارش وصیتنامه نکرده باشد و در هنگام مرگ وی، فرح دیبا و سایر اطرافیان در پی چارهجویی برای حل این مشکل و ایجاد یک وصیت نامه جعلی برآمده باشند.
فرجام
احمدعلی مسعود انصاری از نزدیکان محمدرضاشاه پهلوی و فرح دیبا در کتاب خاطرات خود وصیتنامه منصوب به شاه را جعلی و ساخته فرح دیبا و برخی از افراد نزدیک به وی دانسته است. با رجوع به این وصیتنامه و بررسی شاخصههای وصیتنامه سیاستمداران، میتوان اینگونه استنباط کرد که وصیت نامه منصوب به شاه فاقد شاخصههای وصیتنامههای سیاسی بوده و بیشتر یک ابراز غم و اندوه برای از دست دادن قدرت و حکومت و بیان احساسات و عواطف شاه مخلوع از این بابت است. از طرف دیگر و با توجه به نزدیکی انصاری به خاندان پهلوی و نظاره گری وی از تحولات و اقدامات این خاندان(حتی در دوران آوارگی) صحت گفتههای وی به واقعیت بسیار نزدیک است.
نمایی از قبر شاه مخلوع در مسجد رفاعی قاهره
---------------------------------------------------------
1.سوره بقره، آیه 132.
2.کتاب انجیل، عهد جدید، نامه دوم پولس به تیموتاوس، مقدمه.
3.تورات، اول پادشاهان،2.
4.عبدالحسین زرین کوب، تاریخ ایران پیش از اسلام، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1386، ص 162.
5.وصیت نامه سیاسی الهی امام خمینی (ره)، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، چاپ اول، 1380.
6.عباس میلانی، نگاهی به شاه، تورنتو، پرشین سیرکل، 2013، ص 432-434.
7.جیمز بیل، شیر و عقاب، ترجمه: فروزنده برلیان، تهران، فاخته، 1371، ص 428.
8.احمدعلی مسعود انصاری، من و خاندان پهلوی(خاطرات)، تنظیم و نوشته: محمد برقعی و حسین سرافراز، چاپ دوم، تهران، نشر البرز، 1371، صص 187-188. و پس از سقوط ، سرگذشت خاندان پهلوی در دوران آوارگی:خاطرات احمد علی مسعود انصاری، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، تهران، بهار 1385 ، ص 195 تا 197 .
9.طاهره رشیدی، وصیت نامه محمد رضا شاه پهلوی، موسسه تبیان، قابل دسترسی در:
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=257822
10-همان
11.احمدعلی مسعود انصاری، پیشین.