روز نهم دی ماه 1287 کریم دواتگر چند تیر به سمت شیخ فضل الله شلیک و وی را مجروح کرد. ضارب نیز هنگام دستگیری گلولهای به گلوی خود شلیک کرد و مجروح شد ولی پس از مدتی که در زندان به سر برد شیخ ضارب خود را بخشید.
نگاهی به ترور نافرجام شیخ فضلالله نوری
آغاز تندروی در عصر مشروطه
7 دی 1395 ساعت 10:07
روز نهم دی ماه 1287 کریم دواتگر چند تیر به سمت شیخ فضل الله شلیک و وی را مجروح کرد. ضارب نیز هنگام دستگیری گلولهای به گلوی خود شلیک کرد و مجروح شد ولی پس از مدتی که در زندان به سر برد شیخ ضارب خود را بخشید.
انقلاب مشروطه، سر فصل مهمی در تاریخ ایران به حساب میآید که زمینه تفسیرها و تحلیلها در مورد آن گسترده است. انقلاب مشروطه مانند همه انقلابهای بزرگ جهان، طیف وسیعی از عقاید و اهداف را در بر میگرفت. در واقع این انقلاب نخستین موج اجتماعی در تاریخ ایران به حساب میآید که در صدد مهار حکومت استبدادی و خودکامه بود و برای رسیدن به آن، حکومت مبتنی بر قانون و انتخابات را بنیان نهاد و تلاش داشت تا شرایط را برای توسعه اقتصادی و اجتماعی فراهم سازد.
میتوان گفت که همزمان با فراهم شدن مقدمات این جنبش انقلابی، تماس با غرب، اولین جرقههای شکلگیری تجدد در ایران را فراهم نمود. ورود افکار و آراء جدید به نوبه خود سبب گردید تا گروهی از آن حمایت کنند و گروهی نیز علیه آن موضع بگیرند. در کنار این مسئله، وقایع دوران پس از پیروزی انقلاب مشروطه تا کودتای محمدعلی شاه سبب عمیقتر شدن اختلاف در میان این شکاف و ستیزهجویانهتر شدن گفتوگوها در پیرامون آرمانها و اهداف مشروطهخواهان در بین خود و مخالفانشان شد. نتیجه این امر شکلگیری چندین گفتمان بود که منجر به پیدایش گروههای متعدد سیاسی خرد و کلان شد که در حول آرمانهای خود در فضای چند قطبی در حال تخاصم بودند.
کمیته مجازات یکی از گروههای رادیکال بود که 10 سال پس از انقلاب مشروطه شکل گرفت و تلاش داشت تا از راههای خشونت آمیز به اهداف و آرمانهای خود دست یابد. در این نوشتار بر آنیم تا به چرایی شکل گیری خشونت در پس از انقلاب مشروطه بپردازیم و با بررسی ترور شیخ فضل الله نوری و نقش گروههایی مانند کمیته مجازات در خشونتهای پس از انقلاب مشروطه، ببینیم که این اقدامات نشات گرفته از چه تفکری بوده و چه اهدافی را دنبال میکرده است.
ترور شیخ فضل الله راهی برای حذف مخالف
همانطور که در ابتدای نوشتار گفتیم در ابتدای انقلاب مشروطه دو گروه اصلی در جامعه شکل گرفت. گروه اول متشکل از روشنفکران تندرویی میشد که از اندیشههای غربی حمایت میکردند و خواهان گسترش آن بودند و همچنین نواندیشانی که سعی میکردند تا اندیشههای نو و غربی را با سنت ودین تلفیق کنند یا به صورتی عرضه کنند که مستقیماً سنت و مذهب را مورد حمله قرار ندهند. گروه دوم شامل طبقه سنتی و اصولگراهای دینی و سنتی میشد که سنت و دین را حقیقتی ثابت میدانستند و با تغییر و تحول مخالفت مینمودند. این گروه بعدها مقابل مشروطه موضع گرفتند و در مقابل از مشروعه سخن به میان آوردند.
شیخ فضلالله نوری یکی از افرادی بود که ابتدا از مشروطه حمایت کرد اما بعد به یکی از مخالفان آن تبدیل شد. استنباط وی از مشروطه، نظامی بود که در آن احکام شرع به صورت قانون درآیند. یعنی بتوان یک نظامی به وجود آورد که در آن احکام شرع اجرا و حفظ شود. وی بعد از شکست مشروطه و انحلال مجلس، «مشروطه» را «مشروعه» اعلام نمود. واژه «مشروعه» مشتق از ریشه شریعت و به مثابه مشروطه بود. یعنی در یک نظام مشروطه، طرفدار شریعت بودن. کسروی معتقد است که مشروطه مشروعه برای شیخ فضلالله و هوادارانش به معنای نظامی بود که در آن مجتهدین تنها مرجع قانونگذاری هستند.1 در مورد دلیل مخالفت وی با مشروطه، انگیزههای مختلفی وجود داشته است. جان فوران در کتاب"مقاومت شکننده" معتقد است که در کنار همه انگیزههای مختلف، انگیزه اصلی، انگیزه دفاع از اسلام در مقابل غرب بود2.
این یک واقعیت است که دو قدرت آن زمان یعنی انگلستان و روسیه با تمام اختلافاتی که با هم داشتند در تضعیف نقش دین و روحانیون در ایران اتفاق نظر داشتند، شیخ فضل الله به درستی به این نکته پی برده بود و تنها راه مقابله با نفوذ غرب را اتحاد مسلمین و عمل به دستورات اسلام میدانست به هیمن دلیل بود که وی با مشرطهای که اقتباس شده از قوانین غربی بود به مخالف پرداخت.
پس از مدتی اختلافات بین برخی مشروطه خواهان و شیخ فضلالله و طرفداران وی شدت گرفت. در این مدت تندروی هم در بین برخی مشروطهخواهان افزایش یافته بود و این گونه بود که در دوران استبداد صغیر طرح ترور شیخ فضل الله نوری توسط برخی مشروطه خواهان تندرو پیریزی شد. و در روز نهم دی ماه 1287 کریم دواتگر چند تیر به سمت شیخ فضل الله شلیک و وی را مجروح کرد. ضارب نیز هنگام دستگیری گلولهای به گلوی خود شلیک کرد و مجروح شد ولی پس از مدتی که در زندان به سر برد شیخ ضارب خود را بخشید.
ترور شیخ فضل الله نوری و پس از آن اعدام ایشان نشان آن بود که تندروی و خشونتپروری در میان برخی از طرفداران مشروطه شکل گرفته است و از ابزار خشونت برای حفظ جایگاه خود و حذف مخالفان استفاده میکنند. چند سال پس از اعدام شیخ فضل الله گروهی در ایران شکل گرفت که نقش ترور و حذف مخالفان را به صورت سازمانی دنبال میکرد.
شکل گیری کمیته مجازات و اهداف آن
وقتی به بررسی تاریخ ترور در ایران معاصر میپردازیم میرزارضا کرمانی نخستین اسمی است که به آن میرسیم. چه این ترور و ترورهای پس از انقلاب مشروطه و به ویژه ترور شیخ فضلالله، کاری انفرادی بود که هیچ کدام برخاسته از کار و تفکر گروهی و سازمانی نبود. تا این که پس از ده سال از پیروزی انقلاب مشروطه نخستین گروه تحت عنوان کمیته مجازات، با ترور میرزا اسماعیل خان، رئیس انبار غله وزارت مالیه اعلام وجود کرد و در پی آن نخستین ترور سازمانی در ایران شکل گرفت.3
کمیته مجازات در سال 1334 قمری در زمانی که ایران فاقد یک دولت مرکزی قدرتمند بود، توسط سه نفر به نامهای میرزا ابراهیمخان منشیزاده، اسداللهخان ابوالفتحزاده، محمدنظرخان مشکوةالممالک از هواخواهان مشروطه شکل گرفت. میرزا علی اکبر ارداقی، عمادالکتاب و کریم دواتگر (ضارب شیخ فضل الله نوری) نیز سه نفری بودند که با انگیزه از سر راه برداشتن کسانی که به نظر آنها مقابل راه اصلاحات بودند به این گروه پیوستند.4
پس از ده سال از پیروزی انقلاب مشروطه نخستین گروه تحت عنوان کمیته مجازات، با ترور میرزا اسماعیل خان، رئیس انبار غله وزارت مالیه اعلام وجود کرد و در پی آن نخستین ترور سازمانی در ایران شکل گرفت.
در برخی منابع آمده است که اعضای این گروه وابسته به فرقه بهائیت بودند. مهدی بامداد در کتاب «شرح حال رجال ایران»، سرتیپ اسدالله خان ابوالفتح زاده و سرتیپ ابراهیم خان منشی زاده را از پیروان فرقه بهائیت معرفی میکند.5این موضوع را عبدالله متولی نویسنده کتاب کمیته مجازات نیز تأیید میکند و افزون بر دو نفر نامبرده، مشکوه الممالک را هم پیرو این فرقه میداند.6
حال چه این شخصیتها و کمیته را مرتبط با فرقه بهائیت بدانیم یا نه، کمیته مجازات در فضای پرتخاصم پس از مشروطه و با این باور که تنها راه رهایی از شرایط موجود و هموار کردن شرایط اصلاحات استفاده از قدرت قهر آمیز است، راه ترور را انتخاب کرد و تلاش داشت تا با از میان برداشتن کسانی که به زعم آنها مخالف اصلاحات و مشروطه بودند یا از طریق داشتن پست دولتی و وابسته بودن به قدرت و یا وابسته و جاسوس بیگانه، فاسد بودند، جلوی انحراف در کشور را بگیرند. این مسئله را به خوبی میتوان از گفتهها و خاطرات آنان در مورد تشکیل کمیته مجازات فهمید.7
همانطور که در بالا اشاره کردیم، میرزااسماعیلخان رئیس انبار غله وزارت مالیه نخستین کسی بود که توسط کمیته مجازات به قتل رسید. در واقع مشکلات آن زمان در توزیع آرد و نان در کشور سبب شده بود تا وی به عنوان عامل فساد از سوی کمیته مجازات شناخته شود. اما کریم دواتگر از اعضای اصلی سازمان و کسی که طرح ترور شیخ فضل الله نوری را به اجرا درآورد، دومین فردی است که به وسیله کمیته مجازات ترور شد. در واقع این ترور نشان آن بود که اعضای این گروه حتی برای اصلاح یکی از اعضای خود به خشونت متوسل میشوند و خشونت را تنها راه اصلاح میدانند. متینالسلطنه مدیر روزنامه «عصر جدید» سومین نفری بود که به جرم ارتباط با بیگانگان توسط کمیته مجازات ترور شد.8
برای بررسی ریشه این گروه، طبق اسناد تاریخی و به گفته اکثر مورخان کمیته مجازات وابسته به «اجتماعیون» بود؛ گروه اجتماعیون از طرفداران مشروطه رقیب گروه «اعتدالیون» از دیگر گروههای مشروطه خواهان بود که نسبت به آن مواضعی رادیکالتر داشتند.
نتیجه گیری
گروههای مشروطهخواه هرچند در ابتدای راه سعی داشتند تا با کمترین هزینه بیشترین نیروی اجتماعی را جذب کنند تا از راههای نسبتا مسالمت آمیز بر اوضاع مسلط شده و حریفان را از میدان به در کنند اما پس از مدت بسیار کوتاهی مشخص شد که میزان اختلافنظرها آنقدر زیاد و عمیق است که نمیشود آن را مسالمت آمیز نامید و از طریق گفتوگو برطرف کرد، بنابراین بسیاری از گروهها احساس کردند که چارهای جز اتخاذ سیاستهای خشن برای حفظ قدرت یا رسیدن به آن نیست. به عبارت بهتر این فکر که حفظ قدرت یا رسیدن به آن تنها با استفاده از خشونت و قوه قهریه امکان پذیر است، در بین برخی گروهها و هوادارن مشروطه خواه شکل گرفت و این امر راه را برای اتخاذ سیاستهای رادیکال هموار کرد.
عبدالحمید متینالسلطنه نفر سوم از چپ
شماره آرشیو: 810-124ط
پی نوشت:
1.احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، تهران بی نا، 1366، ص 415-438.
2.جان فوران، تاریخ تحولات اجتماعی ایران: از صفویه تا سالهای پس از انقلاب اسلامی، ترجمه: احمد تدین، تهران، رسا، 1388، ص 278.
3.جواد تبریزی، اسرار تاریخی کمیته مجازات، تهران، انتشارات فردوسی، 1362، ص 35-38.
4.همان، ص 14.
6.مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران، جلد اول، تهران، بینا، بیتا، ص 112.
7.برای مطالعه بیشتر در این زمینه رجوع کنید به: عبدالله متولی، کمیته مجازات، تهران، موسسه مطالعات و تاریخ معاصر ایران، 1378.
8.جواد تبریزی، همان، ص 13-17.
کد مطلب: 4101