از نگاه منذر، کسانی که سنگ بنای تحریر تاریخ مشروطیت را در ایران نهادهاند عموماً «بیش و پیش از آنکه درصدد کشف و شناسایی حقایق باشند، وارونه ساختن چهره "جناح مغلوب" و توجیه اعمال "جناح غالب" در آن دوران عبرتزای تاریخی را مدنظر داشتهاند و روشن است که این امر، بدون "تحریف" یا "کتمان" واقعیت، شدنی نبوده است».
مرحوم حجتالاسلام علی ابوالحسنی (1390-1334) معروف به «منذر»، از نویسندگان پرکار و پژوهشگران پرمایه حوزه تاریخ مشروطه بهشمار میآید. او بر تحولات فرهنگی و دینی تاریخ اسلام و ایران مسلط بود، بااینحال بر تاریخ مشروطه تمرکز کرده بود و مطالعه و غور در اندیشه و عمل شیخ فضلالله نوری از امتیازهای علمی او بهشمار میآید. این ویژگی باعث شده است نام ابوالحسنی (منذر) بیش از هرچیز یادآور شیخ فضلالله نوری و رویدادهای دوران مشروطه باشد.
مرحوم منذر در عمر 56 ساله خود، حدود چهل کتاب و صدها مقاله در حوزه تاریخ تألیف کرد. در بین این آثار، چند کتاب به صورت مستقیم و مستقل به زندگی، زمانه و اندیشه شیخ فضلالله نوری اختصاص دارد که به شکلی زنجیروار در قالب یک بسته پژوهشی خوشخوان به رشته تحریر درآمده است. نگاهی هرچند اجمالی به این مجموعه میتواند تابلویی از چشمانداز کلی فکر و شخصیت شیخ فضلالله نوری را با قلم نگارگری همچون «منـذر» پیش چشم ما بگذارد.
یک بسته پژوهشی برای شناخت شیـخ شهیـد
«آخرین آواز قو»، «دیدهبان، بیدار!»، «اندیشه سبز، زندگی سرخ» و «کارنامه شیخ فضلالله نوری» که در سال 1380 توسط نشر عبرت به زیور طبع آراسته شد، در کنار «خانه، بر دامنه آتشفشان» که نام موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران را به عنوان ناشر بر جلد خود میبیند و همچنین «پایداری تا پای دار» و «تحلیلی از نقش سهگانه شیخ شهید نوری در نهضت تحریم تنباکو» حلقههایی هستند که در کنار چند اثر فرعی دیگر، منظومه تألیفی حجتالاسلام علی ابوالحسنی درباره شیخ فضلالله نوری را تشکیل میدهند.
نثر روان و استفاده از عناوین جذاب از مهمترین امتیازهای شکلی این آثار است؛ ضمن اینکه پرهیز از اطناب و حاشیهرویهای بیمورد، از حجیم شدن غیرضروری آنها جلوگیری کرده و امکان مطالعه را برای مخاطبانی با سطوح مختلف علمی فراهم نموده است. البته این ویژگی، مانع از ارجاعات معتبر و پرتعداد به منابع دسته اول نشده است. از سوی دیگر، سواد حوزوی و آشنایی کامل نویسنده با علوم دینی و زیست و زیّ روحانیت، برخی ابهامها و ظرایفی را که درباره رفتار سیاسی شیخ فضلالله نوری و ارتباط او با سایر روحانیان، دستگاه حکومتی و مشروطهخواهان در آثار پیشین موجود است تبیین میکند.
منذر با بیان این جمله از شیخ حسین لنکرانی که «هر کتابی را باید از اول به آخر خواند به جز کتاب سیاست که مطالعه آن باید از صفحه آخر شروع شود»، «آخرین آواز قو» را که راوی آخرین روزهای حیات شیخ فضلالله نوری و ندامت مشروطهخواهان پس از اعدام اوست، نقطه آغازین کار خود قرار داده است.1 او در بخش دوم این مجموعه، یعنی «شیخ فضلالله نوری و مکتب تاریخنگاری مشروطه»، با نقد ادبیات علمی در حوزه مشروطه، رویکرد تاریخنگارانه خود را شرح داده است که بر مبنای آن، امکان شناخت «رویدادهای گذشته به دور از پیشداوریها و با کنار زدن حجاب حال» وجود دارد. این نظر بر خلاف شیوه طرفداران هرمنوتیک است که معتقدند درک رویدادهای تاریخی مستقل از ذهن تاریخپژوه، ممکن نیست. او معتقد بود که باید مفاهیم مطرح در آن زمان را با توجه به درک و دیدگاههای همان زمان معنا کرد و مطلوب نیست که با معنایی که امروزه از این مفاهیم در ذهن داریم به سراغ تاریخ برویم.2
کتاب «اندیشه سبز، زندگی سرخ» بیانگر زمانه و زندگی شیخ فضلالله نوری و «خانه، بر دامنه آتشفشان» راوی ماجرای تلخ شهادت اوست. در «دیدهبان، بیدار!»، دیدگاهها و مواضع سیاسی و فرهنگی شیخ معرفی شده و در «راز پنهان!، شیخ فضلالله نوری را چرا و چه کسانی کشتند؟» به دار آویختن این روحانی نامدار با نگاهی تحلیلی و کاوشگر بررسی گردیده است. «کارنامه شیخ فضلالله نوری؛ پرسشها و پاسخها» مجالی است برای پاسخگویی به پرسشها و شایعاتی که احتمالا با مطالعه کتابهای قبلی در ذهن خوانندگان شکل گرفته و نیازمند پاسخی درخور است.
منذر در کتاب «اندیشه سبز زندگی سرخ» بر این اعتقاد است که شیخ فضلالله عدالتخانه را مهاری قانونمند برای شاه و دولت میدانست و در ابتدا از الگوی سیاسی مشروطه حمایت میکرد. حتی «هنگامی که محمدعلیشاه مجلس را برچید، شیخ، مشروطه را همچنان مثبت میدانست، امّا به تصریح خود او، خواستار تأسیس مجلس محدود و به دور از هرج و مرج بود، امّا فرجام انحراف مشروطه، چنان شد که شیخ موضع تحریم مشروطه را پیش گرفت و این امر، در واقع تلاشی برای احیای عدالتخانه بود».3
روایت منذر از نگاه شیخ نوری به مشروطه
ابوالحسنی در کتاب «خانه بر دامنه آتشفشان» [که وصیتنامه منتشرنشده شیخ نیز در ضمیمه آن آمده است] بیست نکته را درباره استمرار تاریخی حادثه کربلا در جریان مبارزه با انحرافات مشروطه از نگاه شیخ فضلالله بیان کرده است؛ جایی که خود شیخ بر این نظر است که «این همان داعیه کربلا است؛ آن روز هجوم بر هلاکت امام مبین کردند، امروز هجوم بر اضمحلال کتاب و دین مبین نمودهاند».4 او همچنین قدرت تشخیص و پیشبینی شیخ را علاوه بر نبوغ سیاسی، حاصل «معجزه عشق» و «بصیرت معنوی و روشنبینی الهی» و نتیجه انس و الفت ایشان با عرفایی همچون آخوند سلطانآبادی، سیدمهدی قزوینی و آقاعلیرضا اصفهانی میدانست.5
منذر بر خلاف بسیاری از پژوهشگران و مورخان معتقد است که شیخ فضلالله از وقایع انقلاب فرانسه و بهویژه دشمنی با نهاد کلیسا و قتل و تبعید و زندان کردن اسقفها و کشیشان آگاهی داشت و در تلاش بود ایران دچار تندرویهای ضددینی و خانمانبرانداز غربگراها نشود.
ابوالحسنی، همکاری شیخ با امینالسلطان در دشمنی با مشروطیت را رد کرده و تقابل شدید شیخ فضلالله با او شش سال قبل از مشروطه و تلاش شیخ شهید برای عزل این صدراعظم قاجاری را شاهد ادعای خود آورده است؛ همچنین اشاره کرده که در دوره تحصن نیز او را همدست دشمنان خود شناخته و در نامه به علمای بلاد به این نکته اشاره نموده است.6
یکی از دلایلی که برخی روشنفکران برای مستبد نشان دادن شیخ فضلالله اقامه میکنند کمک او به روی کار آمدن «عینالدوله» است، اما مرحوم ابوالحسنی با استفاده از دو مفهوم و کلیدواژه «دفع افسد به فاسد» و «استفاده از خیرالموجودین» این ابهام و همچنین رابطه شیخ با آخوند خراسانی را تبیین کرده است.7 او همچنین، اختلاف مواضع شیخ فضلالله نوری با آخوند خراسانی و علامه نائینی را ناشی از اختلاف در تشخیص موضوعات دانسته است و با تفکیک واقعبینی شیخ فضلالله و آرمانگرایی آخوند خراسانی و مرحوم نائینی، به اختلاف اصولی در اندیشه سیاسی آنها قائل نیست.8
منذر در پژوهشهای خود از یافتههای تاریخنگاران مخالف شیخ نیز برای تبیین واقعیتهای تاریخی بهره برده است: «حتی ناظمالاسلام کرمانی که متأسفانه در تاریخ خویش از هیچ گونه توهین به شیخ بازنایستاده معترف است "حاجی شیخ فضلالله اگر چند ماهی در عتبات توقف کند، شخص اول علمای اسلام خواهد گردید؛ چه، هم حسن سلوک دارد و هم مراتب عملیه". مهدی ملکزاده که او نیز با شیخ سرگران است، اذعان دارد: "شیخ در پایتخت، بالاترین مقام روحانیت را حائز است و در حوزه روحانی نجف، شهرت و اعتبار زیادی داشت"».9
مرحوم منذر به تاسف از تندروی مشروطهخواهان در اعدام شیخ، که در آثار افرادی چون پیتر آوری، دولتآبادی، مخبرالسلطنه، ملکزاده، ابراهیم صفایی، مهدی بامداد، عبدالله مستوفی و... بیان شده، اشاره کرده و به نقل از فریدون آدمیت، مخالف سرسخت شیخ، گفته است: «شیخ مجتهد طراز اول، استاد مسلم فن درایه که پایهاش را در اجتهاد اسلامی برتر از سیدعبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی شناختهاند...».10 ابوالحسنی همچنین از تأثیر شخصیت شیخ فضلالله در موفقیت جنبش تحریم تنباکو نیز غافل نشده و بر نقش او در ایجاد پیوند بین آیتالله میرزای شیرازی و علما و مردم تهران، خنثی کردن توطئهها و تبلیغات نادرست درباره جنبش تحریم، و ترویج روح دینی و هویت ملّی اصیل در این واقعه تأکید کرده است.11
منذر برخلاف بسیاری از پژوهشگران و مورخان معتقد است که شیخ فضلالله از وقایع انقلاب فرانسه و بهویژه دشمنی با نهاد کلیسا و قتل و تبعید و زندان کردن اسقفها و کشیشان آگاهی داشت و در تلاش بود ایران دچار تندرویهای ضددینی و خانمانبرانداز غربگراها نشود. او به دنبال الگویی بومی و کارآمد برای نظام سیاسی ایران و مقابله با مشروطه سکولار بود و به ترتیب دو رویکرد را اتخاذ و ترویج کرد: «ابتدا برای مهار کردن مشروطه غربی، از طرح "مشروطه مشروعه و مجلس محدود" حمایت کرد که به هیچ وجه به معنای حمایت از پارلمانتاریسم مطلق غربی نبود، و پس از ناامید شدن از سودمندی و کارآمدی این راهبرد عملی، سرانجام در واپسین ماههای عمر خویش، به تحریم مشروطه حکم داد، بیآنکه از اندیشه لزوم تحدید شاه و دولت دست بشوید».12
اهمیت رویکرد و آثار منذر
علی ابوالحسنی برای تبیین واقعیتهای تاریخی مشروطه، روشی اجتهادگونه داشت و در کنار بررسی صحت خبر، به شخصیت راوی و تحلیلگر نیز توجه میکرد، ضمن اینکه میزان صداقت تاریخپژوه یا گوینده حادثه در نقل خبر، موضعگیریهای سیاسی، میزان آشنایی و سطح تماس افراد با وقایع، رویکرد مذهبی و گاه غرضورزیهای آنان را نیز در نظر داشت. پرهیز از نمایش خنثای وقایع تاریخی و برجسته ساختن خصلتهای عبرتانگیز آن، بهویژه درباره جریان مشروطه و شیوه مواجهه با شیخ فضلالله، از دیگر ویژگیهای رویکرد پژوهشی او بود.13
از نگاه او کسانی که سنگ بنای تحریر تاریخ مشروطیت را در ایران نهادهاند عموماً «بیش و پیش از آنکه درصدد کشف و شناسایی حقایق باشند، وارونه ساختن چهره "جناح مغلوب" و توجیه اعمال "جناح غالب" در آن دوران عبرتزای تاریخی را مدنظر داشتهاند و روشن است که این امر، بدون "تحریف" یا "کتمان" واقعیت، شدنی نبوده است»؛14 تحریف و کتمانی که بیش از هرکس درباره مواضع و عملکرد شیخ فضلالله نوری اعمال شده است. «توجه به حمایت مشروط و مقیّد شیخ از محمدعلیشاه و جهتهایی که شیخ از زاویه آنها به حمایت از مشروطه، مفاهیم آزادی، مساوات، رأی اکثریت میپرداخت یا انتقاد میکرد» را نیز میتوان نمونه روشن دقت نظر منذر در این موضوع دانست.15 ابوالحسنی به نوعی تاریخ معاصر ایران را بازنگری و بازنگاری کرد. تئوریزه کردن رفتار سیاسی مرجعیت و علمای شیعه برای درک بهتر این نهاد و ظرفیت بزرگ آن در تاریخ ایران را نیز میتوان یک از نتایج پژوهشهای او دانست.16 آثار تخصصی این مورخ فقید، نمونهای جامع برای درک بهتر فعالیتهای علمی، عملی و رفتار سیاسی شیخ فضلالله نوری در دوران مشروطه است و میتواند پژوهشگران و علاقهمندان علم تاریخ را در شناخت دوران پرآشوب مشروطه یاری رساند.
مجتهد طراز اولی که مراتب علمی و عملی را توامان داشت، با آگاهی از سونوشت انقلاب فرانسه، درصدد ارائه الگویی بومی و کارآمد برای نظام سیاسی ایران بود
شماره آرشیو: 1-979-4ع
پی نوشت:
1. زهرا کولیوند، «یادی از شیخ فضلاللهپژوه معاصر»، زمانه، ش 23 و 24 (فروردین و اردیبهشت 1391)، ص 87.
2. همان، ص 86 .
3. ذبیحالله نعیمیان، «بررسی پنج اثر از علی ابوالحسنی (منذر) درباره شیخ فضلالله نوری»، آموزه، ش 4 (تابستان 1383)، ص 417.
4. همان، ص 418.
5. همانجا.
6. همان، ص 437.
7. موسی حقانی، «راز پایداری ایران را عنایت اهل بیت(ع) میدانست»، زمانه، ش 23 و 24 (فروردین و اردیبهشت 1391)، ص 85.
8. گفتگو با علی ابوالحسنی، «کارنامه شیخ شهید»، یادمان سالروز شهادت شیخ فضلالله نوری، ویژهنامه روزنامه رسالت، 9 مرداد 1380.
9. علی ابوالحسنی، دیدهبان، بیدار!، دیدگاهها و مواضع سیاسی و فرهنگی شیخ فضلالله نوری، تهران، نشر عبرت، 1380، ص 21.
10. ذبیحالله نعیمیان، همان، ص 445.
11. علی ابوالحسنی، اندیشه سبز، زندگی سرخ؛ زمان و زندگی شیخ فضلالله نوری، تهران، نشر عبرت، 1380، ص 106.
12. ذبیحالله نعیمیان، همان، صص 459 -457.
13. زهرا کولیوند، همان، ص 86.
14. ذبیحالله نعیمیان، همان، ص 443.
15. همان، ص 441.
16. موسی حقانی، همان، ص 84.