جلال آل احمد را بدون شک میتوان جزء جریان تاثیرگذار روشنفکری در تاریخ ایران محسوب کرد؛ روشنفکری در تاریخ ایران از زمان مشروطیت به بعد نضج و بسط پیدا کرد اما شاید بتوان ادعا کرد با آل احمد در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، دوران شکوفایی و اوج خود را تجربه کرد.
ویژگی بارز آل احمد این است که میتوان وی را روشنفکر مکتوب نیز نامید زیرا صرفاً به فضای شفاهی خود را محدود نکرد و حوزههای متعددی حتی ادبیات داستانی را نیز تجربه کرد. آثار آل احمد، طیف متعدد و متنوعی را شامل میشود اما رگه فکری آل احمد در تمامی آثارش نیز نمود پیدا کرده است. اما معنا و مفهوم غربزدگی چه بود و چگونه در آثار داستانی آل احمد نمود پیدا کرد و کاربست یافت؟
چیستی غربزدگی
دال محوری در اندیشه و گفتمان آل احمد، مفهوم "غربزدگی" است؛ در واقع نماد بارز اندیشه اجتماعی آل احمد، مفهوم غربزدگی است. در یک کلام میتوان غربزدگی را در اندیشه آل احمد مترادف با ماشینزدگی عنوان کرد و ماشین در اندیشه آل احمد، استعارهای کلان از تکنولوژی روز دنیا است؛ آل احمد معتقد است انسان غربزده انسانی به شدت وابسته است و این وابستگی وی، بعد تکنولوژیک دارد یعنی انسان غربزده به تکنولوژی غربی به شدت وابسته است. در واقع وابستگی به تکنولوژی مقدمهای میشود تا انواع و اقسام دیگر وابستگیها نیز برای وی رقم بخورد.مشخصه دومی که آل احمد برای غربزده بیان میکند و دنباله منطقی وابستگی به ماشین است، دنبالهروی سیاسی و اقتصادی انسان غربزده، از غرب است؛ در واقع انسان غربزده، کعبه آمال سیاسی و اقتصادی خود را صرفاً در غرب جستجو میکند و راهی برای رهایی وی نیست.از نگاه آل احمد، غرب سازنده ماشین است و شرق صرفاً مصرف کننده است؛ حلقه واسط در این ارتباط میان تولیدکننده و مصرف کننده، ماشین و جبر ماشین است؛ در واقع این ماشین اقتضائاتی جبرگونه را به انسان تحمیل میکند که مهمترین اثر آن این است که سنتهای اجتماعی را قربانی خود میکند.1
نگاه تاریخی به غربزدگی
جلال در یک برآورد کلی مجموعهای از علل و عوامل را به عنوان ریشههای تاریخی غرب زدگی در ایران برمیشمرد که رعب و وحشت در برابر ماشین و احساس حقارت در مقابل آن، مهمترین جایگاه را دارد. همین احساس حقارت در برابر ماشین، سبب میشود تا فرد غربزده، هویت فرهنگی خود را نیز برابر ماشین از دست بدهد و در پی تقلیدی کورکورانه از غرب باشد؛ بدون اینکه ماهیت واقعی آن را شناسایی کند. فیلتر واسط در این میان نیز از نگاه آل احمد، روشنفکران غربزده هستند که غرب را آن گونه که باید و شاید نشناختهاند و در مرحله حیرت و شیفتگی در برابر غرب، باقی ماندهاند و مجموعهای از این عوامل سبب میشود تا انسان غرق در غربزدگی شود و از شناخت واقعی ماهیت غرب، غافل بماند.
غربزدگی در مدیر مدرسه
آل احمد، روشنفکری مکتوب و پرکار است و آثار نگارش شده از سوی وی، طیف بسیار متنوعی از آثار داستانی، ترجمهها، سفرنامهها، تک نگاریها و مقالات متعدد را دربرمیگیرد. از این رو میتوان آلاحمد را در میدان ادبی ایران، یکی از مولدان پرکار دانست.در این میان برخی از کتب وی دارای جایگاه ویژهای است که البته در راس آنها کتاب تئوریک «غربزدگی» است؛ مبنای فکری جلال در این کتاب نمود و تبلور پیدا میکند؛ در میان آثار داستانی آل احمد نیز «مدیر مدرسه» قطعا دارای جایگاهی ویژه است که پس از کتاب غربزدگی وی، بیشترین چاپ را دارا بوده است.
در خلاصه داستان مدیر مدرسه باید عنوان کرد که« معلمی پس از سالها تدریس، دچار دلزدگی میشود و دیگر نمیخواهد معلم باشد و دوست دارد عرصهای دیگر در آموزش و پرورش را تجربه کند، وی هوس میکند مدیر مدرسه باشد و در این مسیر حاضر است هر زد و بندی را نیز صورت دهد تا عرصه مدیریت مدرسه را تجربه کند و در نهایت، اینچنین نیز میشود و وی با پرداخت 150 تومان، سمت مدیریت مدرسه را بهدست میآورد و همین آغاز دردسرهای وی است».
مدیر مدرسه، در نگاه نخست داستانی سرراست و شفاف دارد و البته این گونه نیز است زیرا سبک روایی داستان بسیار شیوا و ساده است؛ اما در دل آن، مفاهیم عمیقتری مستتر است که ریشه در نگاه تئوریک آل احمد به مسئله آسیبشناسی غربزدگی، علل و عوامل آن و راهکارهای برون رفت از این مسئله است.
تبلور تولیدکننده ـ مصرف کننده
نخستین جرقه غربزدگی در مدیر مدرسه، از همان ابتدای داستان کلید میخورد؛ فردی که جلال وی را فرهنگدوستی خرپول معرفی میکند، عمارت مدرسه را در وسط زمینهای خودش ساخته است تا از این طریق مردم پس از مدتی دلشان به حال رفت و آمد طولانی مدت فرزندانشان بسوزد و بیایند زمینهای اطراف مدرسه را بخرند و در آن ساکن شوند تا از این طریق به قول آل احمد، زمین یارو از متری یک عباسی بشود صد تومان.2
از نگاه فرهنگی، این همان تبلور مفهوم تولیدکننده ـ مصرف کننده است که جلال آن را نخستین آسیب میداند و معتقد است جنس مناسبات در غربزدگی، ارتباط میان تولید کننده و مصرف کننده است و فاجعه این است که این اتفاق در فرهنگیترین نهاد ممکن یعنی مدرسه کاربست پیدا کرده است. در حقیقت مدرسه، تبدیل به ابزار، ماشین و یا کالایی شده است که در اختیار طبقه سرمایه دار قرار دارد و قرار است از آن استفاده کند.
معلمان روشنفکرنما
آل احمد هم در کتاب غربزدگی و هم در کتاب در خدمت و خیانت روشنفکران مشخصاتی را برای روشنفکری از منظر عوام مشخص میکند که بیدینی و درسخواندگی و فرنگیمابی از جمله خصال آنها است؛ وی معتقد است همین روشنفکرنمایان یکی از مهمترین علل و عوامل غربزدگی هستند زیرا صرفا دارای ژست روشنفکر هستند.
نقطه ثقل آل احمد در مورد مفهوم غربزدگی در داستان مدیر مدرسه، در وضعیت همین معلمان تبلور پیدا میکند؛ آل احمد معتقد است انسان غربزده، انسانی است که از گذشته خود بریده و هیچ درکی نیز از آینده ندارد و این توصیفی است که در مورد معلمان داستان مدیر مدرسه کاربست پیدا میکند.
در داستان مدیر مدرسه نیز داستان از همین قرار است؛ تعدادی معلم که وظیفه خطیر آموزش و پرورش را برعهده دارند اسیر همین فیگورهای روشنفکرمابانه هستند. آل احمد در بخشهایی از مدیر مدرسه به زیبایی تمام، تمام بار تئوریک خود در مورد غربزدگی را در مورد این معلمان با واژگانی همچون کراواتی، کت و شلوارهای فرنگی، بریانتین زده و ... به تصویر میکشد:«به مدرسه بیشتر میرسیدم و تازه تازه خیلی چیزها کشف میکـردم. یکـی اینکـه جـای معلمهای پیرپاتال زمان خودمان عجب خالی بود! چه آدمهایی بودند! چه شخصیتهای بینـام و نشان و هر کدام با چه زبانی و با چه ادا اطوارهای مخصوص بخودشان و اینها چه جوانهای چلفتهای! چه مقلدهای بیدردسری برای فرنگی مـابی! نـه خبـری از دیروزشـان داشـتند نـه از املاک تازهای که با هفتاد واسطه به دستشان داده بودند، چیزی سرشـان مـیشـد. بـدتر از همـه بیدست و پاییشان بود، آرام و مرتب درست مثل واگن شاعبدالعظیم میآمدند و میرفتند».3
و یا در جایی دیگر میگوید: دو کلمه حرف نمیتوانستند بزننـد ــ از دنیـا ــ از فرهنـگ، از هنـر، عجـب هیچکارههایی بودند .... عجب فرهنگ را با قرتیها انباشته بودند.4
نقطه ثقل آل احمد در مورد مفهوم غربزدگی در داستان مدیر مدرسه، در وضعیت همین معلمان تبلور پیدا میکند؛ آل احمد معتقد است انسان غربزده، انسانی است که از گذشته خود بریده و هیچ درکی نیز از آینده ندارد و این توصیفی است که در مورد معلمان داستان مدیر مدرسه کاربست پیدا میکند. قرتیگری؛ زن صفتی، رسیدن به سر و وضع خود و وفادارترین مصرف کننده مصنوعات غربی، همگی صفاتی است که جلال، برای غربزده برمیشمرد و همه اینها در مورد معلمان مدیر مدرسه نیز مصداق پیدا میکند. برخی از معلمان مدیر مدرسه آل احمد، همان کسانی هستند که آنچنان که وی در داستان توصیف میکند تا پاسی از شب بیدار هستند و به تماشای فیلمهای مبتذلی مینشینند که توهمی از خوشی را برایشان فراهم میآورد.
مدیر ناتوان
داستان مدیر مدرسه اینگونه خاتمه پیدا میکند که مدیر مدرسه پس از آنکه متوجه میشود یکی از همین معلمان روشنفکرماب به دانشآموزی تجاوز کرده است، به دادگستری فراخوانده میشود و آنجا به قول خودش استعفایش را برای دوست پخمهاش که به تازگی رئیس فرهنگ شده است مینویسد.
پایانبندی آل احمد، پایان بندی مناسبی برای غربزدگی است؛ جلال معتقد است یکی از راهکارهای برون رفت از غربزدگی، تکیه بر آدمهای فداکار و از جان گذشته و اصولی است که بتوانند بار تحـول و بحران را به دوش بکشند و سامانی را در میان درهم ریختگی عظیم اجتماعی ایجاد کنند اما پایان داستان آل احمد در مدیر مدرسه نشان میدهد که این مدیر از این جنس نیست و خودش هنوز اسیر در غربزدگی و توهم است و نمیتواند بار تحول فرهنگی را بر دوش بکشد. جلال در واقع قرار است در پایان داستان تلنگری بزند بر اینکه خروج و برون رفت از شرایط فعلی، از عهده همگان برنمیآید و باید به تعدادی خاص دل بست که توده مردم را در این زمینه هدایت کنند.
نتیجه
همچنان که عنوان شد دال محوری در اندیشه جلال آل احمد، مفهوم غربزدگی است و در ذیل این عنوان، جلال به بررسی شرایطی میپردازد که نطفه غربزدگی منعقد و سپس بسط و گسترش پیدا میکند اما جلال علاوه بر نگاه آسیبشناسانه به غربزدگی، برای برون رفت از این وضعیت، راهکار نیز ارائه میکند.
داستان مدیر مدرسه از جمله داستانهای آل احمد است که تا حدود زیادی در آن، بیماری غربزدگی به تصویر کشیده میشود و جلال این آسیب بزرگ را در وضعیت مدرسه، مدیر و معلمان آن نشان میدهد و توصیفی کلی از شرایط یک جامعه غرب زده را نشان میدهد.
مناسبات میان سهگانه مدیر، مدرسه و معلمان بهترین توصیف از شرایط کلی جامعه آن روز ایران است؛ در واقع میتوان به گونهای استعاری، مدرسه را نماد جامعه و مدیر را نماد روشنفکری ناتوان و معلمان را نماد روشنفکرنمایانی غربزده تلقی کرد که در وضعیت غربزدگی گرفتار آمدهاند.
جلال آل احمد در کنارغلامرضا امامی در سفر به خرمشهر
پی نوشت:
1.جلال آل احمد، غرب زدگی، تهران: فردوس، 1380، ص 58.
2.جلال آل احمد، مدیر مدرسه، تهران، انتشارات معیار علم، 1376، ص4.
3.همان، ص 72.
4.همان، 85.