پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ سه محور، همیشه و به طور متواتر در تاریخ معاصر ایران، بهویژه اواخر دوران قاجاریه، جامعه ایران را تحتالشعاع خود قرار داده است: 1. دخالتهای روس و انگلیس در سیاستهای داخلی و خارجی ایران؛ 2. پیوند دین و سیاست و همبستگی ایرانیها با علما، چه در داخل ایران و چه در عتبات عالیات؛ 3. تحولخواهی ایرانیها و علاقه آنها به پیشرفت و ارکان آن یعنی قانون و عدالت. این سه محور اساسی، در مقاطع خاص تاریخی یا به حل بحران میانجامید یا آنکه بحرانی بر بحرانهای داخلی و خارجی ایران میافزود و این روابط پیچیده، به انباشتی از تراکم متعارض منجر میشد که برونرفت از آن یا با انقلاب همراه میشد یا با شورش و طغیانهای عشایری و قبیلهای، اما نکته اصلی در تاریخ معاصر ایران، همراهی و همپیوندی روحانیان داخل ایران و نیز مراجع اعظم عتبات عالیات در حفظ «مشروطیت» و «کیان اسلام» است. نمونهای از این رویداد واکنش علمای عتبات در برابر اولتیماتوم روسیه به ایران در سال 1290ش است که سبب شد این علما حکم جهاد صادر کنند و قصد عزیمت به ایران را داشته باشند. این مقاله قصد دارد علت، سیر حوادث و فرجام اولتیماتوم و حکم جهاد علما در آن مقطع زمانی را بررسی و تبیین کند.
زیادهخواهیهای روسیه
سیاستهای ناکارآمد قاجاریه در برابر نفوذ سیاسی بیگانگان و کاهش مشروعیت آنان از دوره انقلاب مشروطه، تزلزلی در پایههای حکومتی دارالخلافه ایران ایجاد کرد. این عامل در کنار کشمکشهای حاصل از دودستگیهای طرفداران و مخالفان مشروطیت در دربار و جامعه، جسارتی بیش از اندازه به دولتهای روس و انگلیس داد تا بر مداخلات خود در امور داخلی ایران بیفزایند و وقتی که مجلس دوم شورای ملی برای ساماندهی امور مالی و دخل و خرج کشور، تصمیم گرفت مستشارانی خارجی را به استخدام دولت ایران درآورد در این زمینه کارشکنی کنند.
ماجرا از این قرار بود که مجلس دوم قانونی را از تصویب گذراند که تعدادی آمریکایی و اروپایی به استخدام دولت ایران درآیند تا ایران از وضعیت بغرنج مالی خارج شود. در این قانون آمده است: «استخدام پنج نفر آمریکایی برای وزارت مالیه در تاریخ 2 شوال سنه 1328ق بهکار گرفته شود».[1] در ماده اول مصوبه 19 ذیقعده 1329ق نیز اشاره میکند: «وزارت مالیه مجاز است ده نفر مستخدمین مالیه آمریکایی استخدام نماید».[2] این راهکار ایران، به مذاق دول خارجه خوش نیامد؛ زیرا به سیاق گذشته نبود تا از آنان اجازه چنین کاری خواسته شود. برای اولین بار، مجلس به صورت مستقل و خودکفا تصمیم به چنین کاری گرفته بود و همین هم باعث شد حسابرسیهای مالی و بازرگانی توسط آمریکاییان، که مورگان شوستر در صدر آن قرار داشت، خشم آنان را برانگیزد.
مورگان شوستر و یپرمخان ارمنی با جمعی از نیروهای مجاهدین
و اعضای خزانه در ایام مشروطیت
شماره آرشیو: 573-8ع
وقتی شوستر برای اجرای مأموریت خود وارد حوزه اقتصادی رجال وابسته به روسیه شد، این خشم و ناراحتی از طرف روسها، ابتدا به اولتیماتوم شفاهی به تاریخ 10 ذیقعده 1329ق انجامید که طی آن خواسته شد ژاندارمری خزانه را فورا از «پارک شعاعالسلطنه» بردارند و آن محل را تسلیم قزاقان ایرانی نمایند و نیز مطالبه نمودند که باید معذرت رسمی از سفارت روس برای هتک شرف و احترام صاحبمنصبان قونسولخانه به عمل آید[3] و چندی بعد به اولتیماتوم رسمی به تاریخ 7 ذیحجه 1329ق، که اولا به عزل شوستر و لکفر (Lecoffre) و اشخاص دیگری که شوستر آنها را به خدمت دعوت کرده بود تأکید شد؛ ثانیا قرار شد ایران قبل از استخدام افراد خارجی، رضایت سفارتین روس و انگلیس را حاصل کند؛ ثالثا دولت ایران هزینه لشکرکشی علیه ایران را متقبل شود. علاوه بر این، روسیه یک فرصت 48 ساعته برای اجرای این مفاد به ایران میدهد که در صورت استنکاف ایران، رشت به تصرف روسیه درخواهد آمد. پیامد این اولتیماتوم برای ایران چیزی جز زیرپا گذاشتن استقلال و کیان اسلام نبود که با واکنش مجلس شورای ملی و علمای اعلام، ازجمله ملامحمدکاظم آخوند خراسانی روبهرو شد.
شوستر در محل کار خود در پارک اتابک تهران
دفاع از مشروطیت و کیان اسلام
پس از بسته شدن مجلس دوم شورای ملی به دست یپرمخان در پی اولتیماتوم روسیه، مشروطهخواهان اصول مشروطیت، استقلال ایران و از همه مهمتر کیان اسلام را در معرض خطر شکست و اضمحلال دیدند؛ بنابراین سیل تلگراف از داخل و خارج از ایران، بهویژه از سوی مراجع تقلید همچون آیتالله آخوند خراسانی و آیتالله مازندرانی گسیل شد. در اولین واکنش به این مسئله، آخوند خراسانی تلگرافی خطاب به امرا و رؤسای عشایر و قاطبه ملت آذربایجان فرستاد. ایشان «کنیسه شدن مساجد اسلامی، پایمال شدن روضه منوره حضرت ثامنالائمه(ع) و اسیری در چنگال روس را محکوم کرده و اعلام میدارد که با تمام عشایر از شمال و جنوب و شرق و غرب باید دست اتحاد داده تا از این ذلت و اسیری رهایی یابند و دفاع از جان و مال و ثبات را تا آخرین نفس بر تمام مسلمین واجب قلمداد میکند».[4]
گنبد وگلدسته مطهر آستان قدس رضوی(ع)
پس از فاجعه به توپ بستن آن توسط نیروهای روسیه تزاری
اجماع و اتحادی که بر سر استقلال و حفظ مشروطیت ایران و بیضه اسلام چه در داخل و چه در خارج از کشور پدید آمد، نشاندهنده عزم راسخی است که اعلام میکرد وضعیت کشور به زمان پیشین برنخواهد گشت و «حریت» و «اسلامیت» همچون دو بال یک پرنده یک مسیر را در «حفظ کیان ایران» برعهده خواهند داشت. این بیداری و بصیرت در تلگرافی که از طرف آیات مجتمع در کاظمین به علمای ایران ارسال شده بهخوبی مشهود است که «فعلا ما را کاری به اشتراط و استبداد نیست و نظر مقصور حفظ استقلال مملکت اسلامیه و رفع هجوم اجانب است که با اتحاد کلمه مصون خواهد ماند».[5] از طرف دیگر، دولتیان نسبت به دخالت روحانیون در امور سیاسی دچار ترس و دودلی شدند و وثوقالدوله در تلگرافی که به علمای عتبات ارسال کرد، آنها را از پیامد چنین حرکاتی، یعنی جهاد با مهاجمان بیگانه، برحذر داشت و وعده حل مسئله از راههای دیپلماتیک و کانالهای سیاسی را داد. بااینحال، آخوند خراسانی از پا ننشست و با تلگرافی به تمام دول متمدنه عالم، درخواست کرد سکوت و اغماض خود را درباره ملت مظلوم ایران بشکنند و ایران را از چنگال روس و انگلیس نجات دهند.[6]
برای مطالعه اسناد و نامههای مربوط به این موضوع به مطلب زیر مراجعه کنید:
|
آخرین راه حل
آخوند خراسانی با مأیوس شدن از دولتهای اروپایی مبنی بر کمک به منع تجاوزات روسیه و انگلیس از شمال و جنوب و با مشاهده گزارشهای فراوان مبنی بر تعدیات سالداتهای روسی که تا قزوین پیش آمده بودند طی تلگرافی به مؤتمنالملک، رئیس مجلس شورای ملی، حکم جهاد خود را صادر کرد: «مقام محترم جناب مؤتمنالملک رئیس مجلس شورای ملی؛ حکم جهاد و دفاع به عموم مسلمین ایران و... داده شد. امروز به حکم عقل و شرع عفو عمومی و جلب قلوب لازمه البته مبادرت در اعلان آن فرموده، داعیان هم در خارج، عازم حرکت هستیم. بعونالله تعالی».[7] پس از مخابره این تلگراف، عزم سفر برای حرکت به سوی ایران قطعی شد و همه علمای عراق و عجم یک به یک به خدمت آخوند خراسانی میرسیدند و بیعت خود را با او اعلام میکردند. «مقرر شد که شب چهارشنبه 21 ذیالحجه الحرام 1329 برای توسل به حضرت ولی عصر(عج)، نقل مکان به سهله، و از آنجا از طریق کربلا و کاظمین، به اتفاق سایر حجج اسلام به ایران، روانه شوند».[8] شور و هیجانی در نجف برپا شده بود و منادی در کوچه و بازار و در صحن اطهر و سایر مجامع مسلمین، با صدای بلند ندا میداد که حضرات و آیات حکم به لزوم اتحاد و حفظ استقلال ایران، که مقدمه حفظ بیضه اسلام است، صادر کردهاند و خود ایشان سهشنبه عصر به مسجد سهله حرکت میکنند و از آنجا به کربلا و بغداد میروند. هرکس میل دارد بسمالله.
آخوند خراسانی در مجلس تدریس در نجف
شماره آرشیو: 47-8ع
فردای روز حرکت، ناگهان در وقت فریضه نماز صبح عارضهای بر ایشان مستولی شد که نیاز به طبیب لازم مینمود. ظاهرا ضعف شدید و درد بیامان باعث شد قبل از طلوع آفتاب از دنیا بروند. بعضی احتمال دادهاند دستی نهانی ایشان را در روزی که قصد جهاد با روسها را داشتند، به قتل رسانده است؛ آنچنانکه طبیب مخصوص آخوند، میرزا محمود حکیم، گفته است: «به آخوند سمی دادهاند که اثرش روی قلب تدریجی بوده است».[9] از طرفی دیگر، حاج شیخ مازندرانی و دیگران تا کربلا پیش آمده و در آنجا چشم بهراه آخوند بودند که ناگهان خبر فوت ایشان همه را درگرفت. از این پیشامد جنبش عراق فرونشست و در ایران نیز وقتی همه جا این خبر درگرفت، پرو بال مردم شکست و از آن روز به بعد جوش و خروش مردم رو به کاستن گرفت.[10]
فرجام
اگرچه اولتیماتوم روسیه وحدت و اتفاقی را در بین مردم ایجاد کرد، حکم جهاد آخوند خراسانی نشان داد که مذهب پتانسیل مبارزه با استبداد و استعمار و نجات وطن از هجوم و مداخلات بیگانه را دارد و فقط با مرگ مشکوک ایشان بود که یکی از خیزشهای ملی ایرانیان فرونشست.
مدافعان تبریزی در روزهای تجاوز روس به تبریز
پینوشتها:
[1] .
مجموعه مصوبات مجلس شورای ملی، ادوار اول و دوم قانونگذاری 1289-1285، بیجا، بینا، بیتا، ص 565.
[3] . محمد ترکمان،
اسنادی درباره هجوم انگلیس و روس به ایران (1291-1287 ه.ش)، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، 1370، ص 351.
[6] . عبدالحسین مجید کفائی،
مرگی در نور (زندگی آخوند خراسانی)، تهران، کتابفروشی زوار، 1359، ص 265.
[7] . عبدالحسین مجید کفائی، همان، ص 268.
[10] . احمد کسروی،
تاریخ هیجده ساله آذربایجان یا سرنوشت گردان و دلیران، ج 1، تهران، امیرکبیر، چ نهم، 1357، صص 246-247.