روابط ایران و شوروی بعد از به قدرت رسیدن محمدرضا پهلوی با تحولات گستردهای مواجه شد. شکل روابط دو کشور از یکسو متأثر از رقابت آمریکا و شوروی و وابستگی شاه ایران به بلوک غرب و از سویی ناشی از نگاه بدبینانه ایرانیان نسبت به شوروی و سوابق سیاسی آن در کشور بود؛ چنانکه آمریکا و انگلیس بعد از کودتای 28 مرداد تلاش گستردهای در جهت حفظ شاه بر تخت سلطنت نمودند و با تضمین قدرت او، موجبات وابستگی شاه را فراهم کردند؛ ازاینرو، رابطه با شوروی تا زمانی که آمریکا نسبت به آن حالت خصمانه و منفی داشت، تیره و تار بود. بااینحال، طی حیات سیاسی شاه، تلاشهایی برای گسترش روابط دو کشور در زمینههای سیاسی، اقتصادی و نظامی انجام شد که از دید لانه جاسوسی آمریکا نیز پنهان نمانده و بدان اشاره شده است.
ایران و شوروی: روابط خصمانه و تیره
روابط ایران و شوروی در ابتدای حکومت محمدرضا پهلوی تحت تأثیر مسئله آذربایجان و اشغال آن توسط شوروی و نیز عدم تصویب قرارداد سادچیکوف ـ قوام با حالتی خصمانه آغاز شد و تا مرز قطع شدن روابط سیاسی دو کشور نیز پیش رفت. «با ایجاد بدگمانی و بیاعتنایی به دنبال رد موافقتنامه قوام ـ سادچیکوف در ۲۹ مهر ۱۳۲۶، روابط ایران و شوروی وارد مرحله بحرانی شدیدی گردید و دولت شوروی با ارسال یک سلسله یادداشتهای تهدیدآمیز و با اشاره به مواد ۵ و ۶ عهدنامه ۱۹۲۱، ایران را تهدید به وارد کردن قشون و قطع مناسبات سیاسی کرد.»1
در کنار این موضوع، فعالیت و تبلیغات حزب توده و تحرکات آن در کشور، که از پشتیبانی مستقیم شوروی بهره میبرد، نیز بر دامنه این تیرگیها افزوده بود؛ چنانکه بسیاری از اقدامات جاسوسی شوروی توسط عوامل آن در حزب توده انجام میشد. البته بخشی از کارهای اطلاعاتی و ارتباطاتی، مستقل از سازمان حزبی بود و به وسیله اشخاص ویژهای که با اعضای مختلف سفارت شوروی ارتباط داشتند انجام میشد.2 با توجه به این شرایط، نگاه ایران به شوروی بدبینانه و منفی بود و شاه ایران همواره به غرب تمایل داشت. این تمایل تا قبل از کودتای 28 مرداد، از مقاومت سنتی ایران در برابر هژمونی شوروی (و قبل از آن روسیه) ناشی میشد.3 بدین معنا که ایران تهدید اصلی را از سوی اتحاد شوروی میدانست. البته منظور این نیست که ایران حمله مستقیم اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی به کشورش را محتملترین رویداد فرض میکرد،4 بلکه همواره از تحرکات و دخالتهای غیرمستقیم این کشور در امور داخلی خود ناراضی بود و به شکلهای مختلف مانع از امتیازگیری شوروی و دخالت آن میشد. این موضوع در مواردی تبلیغات وسیع این کشور علیه ایران را به دنبال داشت. بااینحال سیاست شوروی بعد از طرح قانون ملی شدن نفت توسط مصدق تا حدودی تغییر نمود و از سیاست خصمانه به سیاست انتظار درآمد.
در این دوره «شورویها برای چندمین بار فرصت یافتند با طرفداری از حکومت ملی و نهضت ضدانگلیسی ملی کردن نفت در ایران نقش فعالتری بازی کنند و با حمایتهای سیاسی و اقتصادی، نیروهای انقلابی ضدآمریکایی را یاری دهند».5 هرچند این موضعگیری چندان هم آشکار و مشخص نبود و بر مبنای عدم واکنش مستقیم قرار داشت، با گذشت زمان، تحولات سیاسی ایران برخلاف انتظارات شوروی پیش رفت و در نهایت به واکنش این کشور و اتخاذ تدابیر جدید منجر شد. گذشته از سقوط دولت مصدق، امضای پیمان بغداد میان ایران و چند کشور منطقهای با هدف تأمین امنیت دفاعی خاورمیانه جهت مقابله با نفوذ کمونیسم و مرگ استالین باعث شد شوروی به دنبال ایجاد راههای نفوذ به ایران برآید. با مرگ استالین در سال 1332 رهبران جدید شوروی در پی سیاستهای جدید و ملایمتری برآمدند و بدین ترتیب فصل جدیدی از روابط و سیاستهای میان شوروی و ایران آغاز شد. مطابق با این شرایط، سیاست همزیستی و بهبود روابط، جانشین سیاست انتظار و سکوت گردید.
اتخاذ سیاست همزیستی
شوروی اجرای سیاست همزیستی با کشورهایی چون ایران را از طریق موافقتنامههای بازرگانی و نظامی دنبال نمود. البته در بعد نظامی، گسترش روابط دو کشور مرهون بهبود نسبی فضای سیاسی دو ابرقدرت شرق و غرب نیز بود؛ چنانکه در شوروی در زمان خروشچف و نیکلای بولگانین، وزیر دفاع شوروی، بر تنشزدایی تأکید بسیاری گردید. در این شرایط گذشته از بهبود نسبی روابط دو ابرقدرت، در ارتباط با ایران، زوتف، کاردار شوروی، داوطلبانه گفت روابط ایران و اتحاد شوروی در وضعیت بدی است، ولی نپذیرفت که دولت اتحاد شوروی هم در ایجاد چنین وضعیتی مسئول است. وی در پاسخ به سؤالی درباره حملات تبلیغاتی بر ضد شاه و دولت ایران، قاطعانه گفت که اتحاد شوروی در امور سایر کشورها دخالت نمیکند.
گذشته از سقوط دولت مصدق، امضای پیمان بغداد میان ایران و چند کشور منطقهای با هدف تأمین امنیت دفاعی خاورمیانه جهت مقابله با نفوذ کمونیسم و مرگ استالین باعث شد شوروی به دنبال ایجاد راههای نفوذ به ایران برآید ... و بدین ترتیب فصل جدیدی از روابط و سیاستهای میان شوروی و ایران آغاز شد
اظهارنظر زوتف، سرآغاز جدیدی برای گسترش روابط دو کشور و مذاکره درباره برخی از اختلافات موجود بود. بر این اساس، اولین گام اساسی در این زمینه در سال 1333 و در بعد اقتصادی برداشته شد و طی سفر برخی از مقامات شوروی به ایران، موافقتنامههایی در زمینه اقتصادی و بازرگانی شکل گرفت و اختلافات دو کشور بر سر موضوعاتی چون مسائل مرزی و ادعای ایران مبنی بر استرداد طلاهای ایران حل و فصل گردید. به دنبال یکی از همین سفرها بود که موافقتنامه بازرگانی بین دو کشور، که از سال 1329 تجدید نشده بود، در 14 شهریور 1335 در تهران به امضا رسید و حجم مبادلات بین دو کشور را به یکمیلیارد ریال در سال افزایش داد.6
روابط دو کشور در زمان نخستوزیری امینی، در بعد نظامی و خرید تسلیحاتی نیز گسترده شد و اهمیت زیادی یافت. اهمیت این موضوع از آنجا بود که بسیاری از نیازها و خریدهای تسلیحاتی ایران تا پیش از آن از سوی غرب و آمریکا تأمین میشد و در راستای تقویت بنیه دفاعی کشور در برابر کمونیسم بود؛ چنانکه در جریان یک گپ در یک شب آقای مقدم در مورد خرید اسلحه شوروی از سوی شاه اظهار نظر کرد. مقدم گفت که در گفتوگو با امینی، نخستوزیر اسبق معتقد بود که شاه تصمیم خود را برای خرید اسلحه شوروی گرفته است.7
فروش تسلیحات به ایران، نشانه خوبی از اطمینان شوروی به این کشور و علاقهمندی برای گسترش روابط در ابعاد گوناگون بود. متقابلا محمدرضا پهلوی نیز اطمینان لازم به شوروی برای تأمین منافع امنیتی آن را داد. «سفیر شوروی چند روز بعد از تشکیل کابینه علم با او ملاقات داشت و در شهریور 41[13] دولت ایران یادداشتی به شوروی تسلیم کرد و در آن تأکید نمود که دولت ایران پایگاه موشکی به هیچ کشوری نخواهد داد.»8 این توافقات مقدمه آغاز فصل جدیدی از روابط مسالمتآمیز دو کشور گردید و با سفر مقامات بلندپایه دو کشور به مسکو و تهران ادامه یافت.
در این شرایط بود که شاه در سال 1344 به مسکو سفر کرد. نتیجه این سفر امضای چندین موافقتنامه در زمینه اقتصادی و صنعتی بود. از همه مهمتر، موافقتنامه همکاری اقتصادی و فنی برای احداث کارخانه ذوب آهن اصفهان و تأسیس کارخانه ماشینسازی اراک در ۲۳ دی ۱۳۴۴ش/ ۱۳ ژانویه ۱۹۶۶م بود. این موافقتنامه، که در 20 مهر 1351 بین دو کشور به امضا رسید، شامل همکاریهای اقتصادی و فنی میشد: ایجاد تأسیسات ذوب آهن در اصفهان، تأسیس کارخانه ماشینسازی در اراک، فروش نفت و گاز به شوروی، احداث خط لوله برای رسانیدن گاز از منابع نفتخیز جنوب ایران به شوروی و نیز پرداخت اعتباری دوازدهساله به مبلغ ۲۸۶ میلیون دلار از سوی شوروی به ایران برای اجرای طرحهای نامبرده. توسعه روابط اقتصادی و فنی میان دو کشور تا سال 1357 همچنان ادامه داشت، اما از لحاظ سیاسی، مشی دو کشور چندان مشخص و آشکار نبود و با ابهاماتی مواجه بود؛ زیرا حوادث انقلاب باعث موضعگیری محتاطانه شوروی شده بود. این موضع باعث شد شوروی مجددا سیاست صبر و انتظار را در پیش گیرد.
سخن نهایی
مجموعه برخی از حوادث و تحولات سیاسی که عمدتا ناشی از مداخله روسیه در امور داخلی ایران بود، باعث شده بود نگاه مردم و دولتمردان ایرانی به این کشور، همواره بدبینانه و منفی باشد، تا جایی که با وقوع انقلاب اکتبر روسیه و انعقاد قرارداد مودّت میان ایران و شوروی، این نگاه همچنان پایدار بود و تحت تأثیر تمایلات سیاسی محمدرضا پهلوی و وابستگی او به غرب تشدید شد. بهرغم تلاشهای انجامشده میان دو کشور برای بهبود مناسبات سیاسی و اقتصادی، غرب همچنان اولویت سیاسی شاه ایران در سیاست خارجی بود.
امضاء قرارداد ذوب آهن بین ایران و شوروی
شماره آرشیو: 511-828-الف
پی نوشت:
1. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، از پایان جنگ جهانی دوم تا سقوط رژیم پهلوی، تهران، مؤلف، 1368، ص 91.
2. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ج 3، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، ص 163.
3. همان، ج 11، ص 291.
4. همان، ص 192.
5. علیرضا ازغندی، روابط خارجی ایران 1320-1357، نشر قومس، 1384، چ ششم، ص 221.
6. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، از پایان جنگ جهانی دوم تا سقوط رژیم پهلوی، تهران، مؤلف، 1368، ص 155.
7. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، ج 3، همان، صص 43-44.
8. سیدجلالالدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 1، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1391، چ هفدهم، ص 238.