یکی از رویدادهای مهم در تسریع پیروزی انقلاب اسلامی و سرنگونی حکومت پهلوی، تشدید اعتصابات گروهها و نهادهای مهم سیاسی و اقتصادی بود که بعد از وقایع شهریور 1357 روند رو به رشدی پیدا کرد. این اعتصابات که ابتدا بسیار کماهمیت تلقی یا نادیده انگاشته میشدند، بهتدریج به عامل فلجکننده اقتصاد کشور تبدیل شدند و بقای حکومت را با چالش جدی مواجه ساختند
یکی از رویدادهای مهم در تسریع پیروزی انقلاب اسلامی و سرنگونی حکومت پهلوی، تشدید اعتصابات گروهها و نهادهای مهم سیاسی و اقتصادی بود که بعد از وقایع شهریور 1357 روند رو به رشدی پیدا کرد. این اعتصابات که ابتدا بسیار کماهمیت تلقی یا نادیده انگاشته میشدند، بهتدریج به عامل فلجکننده اقتصاد کشور تبدیل شدند و بقای حکومت را با چالش جدی مواجه ساختند. اعتصابات به طور عمده در بخشها و نهادهای مختلف حکومتی که فعالیت آنها از اهمیت بیشتری برخوردار بود، همچون شرکت نفت، کارکنان برق، کارکنان رادیو و تلویزیون و قشرهای خاص فرهنگی همچون گروه نویسندگان صورت گرفت و بهتدریج بسیاری از شرکتها و نهادهای مهم کشوری را دربرگرفت. با این مقدمه، در ادامه به بررسی اعتصابات در روزها و ماههای منتهی به انقلاب اسلامی و تأثیر آن پرداخته میشود.
آغاز اعتصابات در سال 1357 و واکنش رژیم
اعتصابات به طور کلی ریشه در مسائل سیاسی و اقتصادی دارند، هرچند گاه ممکن است مسائلی خارج از این دست نیز به آن دامن بزند، اما در کل اکثر اعتصابات متأثر از نارضایتیهای سیاسی و اقتصادی میان بخشهایی خاصی از مردم است. در مورد اعتراضات شکلگرفته در سال 1357 نیز میتوان این نظر را قاطعانه عنوان نمود. گذشته از نارضایتیهای سیاسی از حکومت که خود دلایل متعددی داشت، بحران اقتصادی از دیگر عوامل مهم در بروز بحرانهای سیاسی ـ اقتصادی و شکلگیری اعتصابات محسوب میشد. این در حالی است که بسیاری تصور میکنند به دلیل افزایش قیمت نفت در دهه 1350، وضعیت اقتصادی کشور در سطح مطلوبی قرار داشت و عمده نارضایتیها به مسائل سیاسی بازمیگشت، اما برخلاف این تصور، وضعیت اقتصادی کشور در همان برهه زمانی هم با مشکلات و بحرانهای جدی، همچون بیکاری، تورم، رکود و سایر معضلات اقتصادی مواجه بود. چنانکه به زعم پژوهشگران اقتصادی، وضعیت «سال ۱۹۷۹ دیدگاه جالبی به دست نمیدهد. بیکاری و افزایش قیمتها به حد بحرانی رسیده و برنامهریزهای کشور احتیاج به اعتماد به نفس پیدا کردن دارند و دوباره منظم کردن اولویتها و پایهریزی چهارچوب رشد آینده اقتصادی که البته در شرایط سیاسی کنونی رسیدن به این اهداف مشکل به نظر میرسد».1
از لحاظ سیاسی نیز گرچه شاه تحت تأثیر تحولاتی چون روی کار آمدن کارتر و تأکید او بر حقوق بشر مجبور به ایجاد فضای باز سیاسی شده بود، اما وقوع برخی از اعتراضات سیاسی همچون اعتراضات دیماه 1356 شهر قم و یا واقعه 17 شهریور 1357 نشان داد که سیاست فضای باز سیاسی، موضوعی اجباری، موقت و فرمالیته بوده و شاه اساسا اعتقادی به آن ندارد. بااینحال این تحولات باعث شکلگیری تدریجی اعتصابات شد. نکته جالبی که در رابطه با اعتصابات وجود دارد این است که اعتصابات در ابتدا ناچیز و کماهمیت انگاشته میشدند. مسعود انصاری، پسرخاله فرح و از جمله افرادی که در دستگاه سلطنتی حضور داشت، با اشاره به این موضوع در خاطرات خود آورده است: «با وجود دگرگونی در فضای سیاسی کشور، مخصوصا در اواخر 1356 که با تظاهرات قم بهصورت محسوس نمایان شد، تا بهار 135۷ بیاید و حتی تا دوران شریفامامی و ۱۷ شهریور 13۵۷، هنوز در دربار کسی اهمیت اتفاقات و تظاهرات و اعتصابات و به صحنه آمدن نیروهای مذهبی و ابراز مخالفت گروههای سیاسی را جدی نمیگرفت».2 بعد از این تحولات، نیمه دوم سال 1357 تا زمان پیروزی انقلاب، اعتصابات از سوی گروهها و نهادهای مختلف به یکی از مشخصههای مهم بحران سیاسی و اقتصادی کشور تبدیل شد.
اعتصاباتی که شکل گرفت
هر چه فضای سیاسی بستهتر و کنترل بر اوضاع تشدید میشد، به همان اندازه بر دامنه اعتراضات و اعتصابات افزوده میشد. طبق یک نمونه از گزارشهای موجود از آن روزها، «وقتی تلاشهایی برای تجدید استقرار کنترلهای شدیدتر در نوامبر به عمل آمد، کارکنان تأسیسات رادیو و تلویزیون در امتناع به قبول سانسور اعتصاب کردند. با اینکه اعتصابات در ایران غیرقانونی میباشد، ولی تعداد قابل توجهی اعتصابات غیرمجاز رخ داد و در آخرین فصل سال 1978 بیشتر کشور به وسیله اعتصابات در تمام بخشها فلج شد».3
در آبانماه همان سال، یک اعتصاب مهمتر از کارکنان رادیو و تلویزیون رخ داد که تأثیر مهمی بر ارتش و سایر ارکان مهم حکومتی داشت و آن اعتصاب کارکنان شرکت نفت بود. کارکنان شرکت نفت گذشته از مسائل سیاسی، در آستانه تمدید قرارداد خواستار اصلاح شرایط کاری کارگران و افزایش حقوق خود بودند، اما این درخواست هیچگاه عملی نشد و در نهایت باعث شکلگیری اعتصابات گسترده از سوی کارگران شرکت نفت شد. «در اثر اعتصاب نفتی، ذخایر ارتش تحلیل رفته بود. تنها سوخت مصرفی ارتش و نیروی هوایی از طریق عربستان سعودی دریافت میشد که هم دریافت آن مشکل بود و هم گران تمام میشد. ربیعی پیشبینی کرده بود و ذخیره ده روز نیروی هوایی را حفظ کرده بود. نیروی زمینی آنقدرها خوششانس نبود. گازوئیل و بنزین مورد استفاده اتومبیلها را هم نداشت.»4
بسیاری تصور میکنند به دلیل افزایش قیمت نفت در دهه 1350، وضعیت اقتصادی کشور در سطح مطلوبی قرار داشت و عمده نارضایتیها به مسائل سیاسی بازمیگشت، اما ... بهزعم پژوهشگران اقتصادی، وضعیت سال ۱۹۷۹ دیدگاه جالبی به دست نمیدهد
اعتصابات شرکت نفت، ترور برخی از شخصیتهای نزدیک به رژیم پهلوی از جمله پل گریم، مستشار آمریکایی را که یکی از نمایندگان کنسرسیوم بود، نیز به همراه داشت. گفته میشود «برخی از مؤسسین عرب گروه موحدین که از اهل علم و طلاب علوم دینی هم بودند، در عملیات نظامی ترور پل گریم، مدیر آمریکایی شرکت نفت، نقش اصلی را داشتند. نامبرده مانع اصلی شکلگیری اعتصابات سراسری نفت بود، ولی با ترور او هیمنه آمریکا و رژیم وابستهاش، در خوزستان شکسته شد و کارکنان شریف نفت دست به اعتصاب عمومی زدند».5
در کنار این اعتصابات، گروههای فرهنگی نیز به اعتصابات پیوستند و اعتراض خود را از این طریق به نمایش گذاشتند. فرد هالیدی در رابطه با این موضوع و اهمیت آن در کتاب خود آورده است: «در ۱۹۷۷ و ۱۹۷۸ دگرگونی بسیار مهمی پدید آمد، گو اینکه پیشبینی در مورد دوام آن غیرممکن است. برای اولینبار یک مخالفت آشکار و مداوم، از طریق اعتراضهای نویسندگان و سیاستمداران که خواستار آزادی بودند با تظاهرات وسیع دانشجویان و اعتصاب غذای طولانی زندانیان سیاسی در مارس ۱۹۷۸، در صحنه مبارزات سیاسی ایران، پدیدار شد».6
دامنه اعتراضات مقارن با روزهای منتهی به پیروزی انقلاب به حدی گسترش یافت که از کنترل حکومت خارج شد. در این شرایط شاه مجبور شد دست به اصلاحاتی بزند تا شاید از این طریق بتواند دامنه اعتصابات را مهار نماید. «دولت به سرعت با تقاضاهای افزایش دستمزد ۲۵ درصدی و حتی ۵۰ درصدی موافقت نمود، اما این اصلاحات هم تغییری در شرایط ایجاد نکرد؛ تورم لجامگسیخته در پیش است... دانشجویان از حضور در کلاسها سرباز میزنند و یک وزیر جدید هم با دیدن اینکه ابعاد اصلاحات مورد نیاز، کاملا فراتر از دستگاه اداری اوست، استعفا کرد.»7
نتیجهبخش نبودن اصلاحات اقتصادی، باعث شد تمام تلاش دستگاه سلطنتی به حمایت از دولت بختیار وکمک به تثبیت اوضاع و پایان دادن به اعتصابات و تظاهرات و بررسی امکان اشغال نظامی اماکن حساس، مؤسسات دولتی و مراکز حیاتی اقتصادی و بازداشت رهبران و عناصر فعال مخالفین محدود شود.8 اما واقعیت آن است که هیچ یک از اقدامات صورتگرفته نتوانست تأثیری بر روند اعتصابات داشته باشد؛ زیرا دیگر خواست نهایی مردم انجام اصلاحات نبود، بلکه هدف اعتراضات، بدنه حکومت و شخص شاه بود. گو اینکه اعتصابات، اتمام حجت مردم با شاه و نمایش عزم جدی آنان در برکناری وی و تغییر حکومت بود؛ ازاینرو اعتصابات تا 21 بهمنماه ادامه یافت و در نهایت با فرمان امام مبنی بر شکستن اعتصابات پایان یافت.
سخن نهایی
اهمیت اعتصابات سیاسی و اقتصادی از آنجا ناشی میشود که به زعم بسیاری از پژوهشگران اقتصادی و سیاسی، بحرانهای اقتصادی و عوامل تشدیدکننده آن همچون اعتصابات عمومی، خود میتوانند به تنهایی عامل انقلابات سیاسی در حکومتهای دیکتاتوری باشند؛ چرا که به دلیل بسته بودن سیستم سیاسی، اقتصاد تنها عامل جلب رضایت مردم و ثبات حکومت است؛ بنابراین با از بین رفتن آن وقوع انقلابات میتواند حتمی و گریزناپذیر باشد؛ بحرانی که در حکومت پهلوی نیز رخ داد و پایان کار آن را رقم زد؛ بدین معنا که با تشدید بحران سیاسی، وضعیت اقتصادی کشور با مشکلات عدیدهای همچون بیکاری، تورم، رکود، افزایش مهاجرت از روستاها به شهرها و شکلگیری زاغهنشینی و سایر بحرانهای اقتصادی مواجه شد و تنها عامل پیوند مردم و حکومت را از هم گسست؛ گسستی که نتیجه آن شکلگیری اعتصابات گسترده و فلجکنندهای بود که باعث تسریع روند سقوط حکومت پهلوی گردید.
راهپیمایی انجمن اسلامی کارکنان صنعت نفت در انقلاب اسلامی 1357
شماره آرشیو: 237-141ق
پی نوشت:
1. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ج 1، بخش 4، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، ص 7.
2. احمدعلی مسعود انصاری، من و خاندان پهلوی، تنظیم و نوشته محمد برقعی و حسین سرفراز، تهران، نشر فاخته، چ دوم، 1371، ص 67.
3. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ج 2، ص 83.
4. رابرت هایزر، خاطرات ژنرال هایزر، مأموریت در تهران، ترجمه علیاکبر عبدالرشیدی، تهران، انتشارات اطلاعات، 1365، ص 35.
5. موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، دبیرخانه دائمی همایشها، ایران و استعمار انگلیس: مجموعه سخنرانیها و مقالات، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1391، ص 214.
6. فرد هالیدی، ایران، دیکتاتوری و توسعه، ترجمه محسن یلفانی و علی طلوع، تهران، علم، 1358، ص 202- 203.
7. هارنی، همان، ص 62.
8. مثل برف آب خواهیم شد، مذاکرات شورای فرماندهان ارتش دی و بهمن 57، تهران، مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، 1365، صص 34- 35.