شهید سیدکاظم موسوی در مقام یک آموزگار چه ویژگیهایی داشتند؟
بسم الله الرحمن الرحیم. فکر میکنم بارزترین خصلت این بزرگوار در جایگاه یک معلم، این بود که کلاس درس ایشان، بسیار شاد و جذاب بود. آقای موسوی همیشه بسیار آراسته و مرتب بودند. لباسهای تمیزی میپوشیدند و بوی عطر خوشی داشتند. خط نسخ و نستعلیق را بسیار زیبا و منظم مینوشتند. این ویژگیها کلاس درس ایشان را به کلاسی پرتحرک و تأثیرگذار تبدیل کرد. اخلاق بسیار خوبی داشتند و هنگام تدریس، از نکات طنز ظریفی استفاده میکردند و درس عربی را ــ که برای اکثر بچهها درس خشکی است ــ تبدیل به یک درس دلپذیر و جذاب کرده بودند. ایشان علاوه بر تدریس عربی، معلمِ راهنمایِ بسیار خوبی برای دانشآموزان هم بودند. بچهها را خیلی خوب میشناختند و با همه آنها در ارتباط بودند. معلم راهنما، وظیفه داشت به مسائل درسی و اخلاقی بچهها و ارتباط آنها با معلمان رسیدگی کند. هیچ مدرسهای معلم راهنما نداشت، ولی مدرسه علوی برای هر پایه درسی، یک معلم راهنما گذاشته بود و این یک امتیاز به شمار میرفت.
آشنایی شما با شهید موسوی، از چه دورهای آغاز شد؟
من در سال 1346، به کلاس سوم مدرسه علوی رفتم. ایشان در آنجا، تا کلاس پنجم دبیرستان، عربی تدریس میکردند و من شاگرد ایشان بودم. من چون از قم به تهران آمده بودم، همه چیز برایم غریب بود، ولی ایشان با اخلاق خوبشان کار را بر من آسان کردند.
شهید موسوی با همکاری مرحوم رضا روزبه، کتاب عربی آسان را تألیف کردند. از چند و چون تدوین این اثر بگویید.
دروس عربیای که در حوزههای علمیه یا دبیرستانها تدریس میشد، از نظر نگارش و متن و شکل و صفحهآرایی، نه تنها برای طلاب و دانشآموزان جالب نبود، بلکه برایشان دافعه هم داشت! به همین دلیل، این دو بزرگوار سعی کردند با شیوهای آسان و جالب، تدریس عربی را کاربردی و جذاب کنند. مرحوم روزبه، فوقلیسانس فیزیک بودند و دوره دبیری را هم در دانشسرای عالی گذرانده بودند و در زمینه تدریس و نگارش کتب آموزشی، تخصص داشتند. شهید موسوی هم کاملا به زبان عربی تسلط داشتند و خودشان میگفتند کتاب «الفیه» را ــ که شامل هزار بیت در صفر و نحو عربی است ــ از حفظ بودند! مجموعه چهارجلدی عربی آسان، انصافا کار تدریس عربی را برای معلمان بعدی ساده کرد و تبدیل به کتاب مرجع شد. مهمترین ویژگی این کتاب، این بود که از ابتدا به جای آموزش صرف و نحو، با متن شروع میشد و قواعد دستوری، ضمن متن و با تمرین آموزش داده میشد.
هدفگذاری در عربی آسان هم، موضوع مهمی بود. مرحوم روزبه و شهید موسوی، از همان ابتدا قصد داشتند عربی را به نحوی آموزش بدهند که فهم قرآن و احادیث، برای خواننده کتاب آسان شود که به نظر من، کاملا در این زمینه موفق بودند. ما در دبیرستان علوی، در شروع کلاس، یک ربع قرآن میخواندیم و استاد برایمان ترجمه و گاهی هم تفسیر میکرد. این بخشها، به صورت مکمل عربی آسان عمل میکردند. هنر شهید موسوی و مرحوم روزبه، این بود که تمرینهای کتاب عربی آسان را از آیات سادهتر و قابل فهمتر برای دانشآموز انتخاب کرده بودند و صرف و نحو را از طریق آیهها آموزش میدادند.
ظاهرا کتابهای عربی دوره راهنمایی هم تألیف این دو شخصیت است؛ اینطور نیست؟
تا جایی که یادم هست، موقعی که شهید بهشتی و شهید باهنر در سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، تألیف کتابهای دینیِ درسی را به عهده گرفتند، این دو بزرگوار هم به ایشان کمک میکردند. مرحوم روزبه یکسری پرسشنامه درباره کتابهای دینی، به بعضی از مدارس فرستاده بودند و من در استخراج و دستهبندی پاسخها کمک میکردم. احتمال میدهم کتابهای عربی راهنمایی در آن دوره، براساس این پاسخها تألیف شده باشند.
شیوه اداره مدرسه علوی با سایر مدارس تفاوت داشت. قدری درباره این مسئله هم توضیح دهید.
مدیر و مؤسس مدرسه علوی، مرحوم علامه کرباسچیان بودند که با دقت همه مسائل مدرسه را رصد میکردند. ایشان هر روز درس اخلاق داشتند که بسیار تأثیرگذار بود. بسیاری از اشعار و احادیثی که ایشان ضمن درس اخلاق میگفتند، در ذهن من و اکثر بچههای مدرسه علوی باقی مانده است. ایشان دو هدف مهم را وجهه همت خود قرار داده بودند: یکی اینکه بچهها اعتمادبهنفس بالایی داشته و در انجام احکام دینی کوشا باشند و دوم اینکه دنیا را هدف و غایت خود قرار ندهند و گرفتار حب دنیا نشوند. ایشان خود به آنچه که میگفتند، عمل میکردند و به همین دلیل هم حرفهایشان تأثیر داشت. مرحوم روزبه ــ که به گفته خودشان ده سال دروس حوزه و ده سال دروس دانشگاهی را خوانده بودند ــ در واقع نقش علمی و اجرایی داشتند. ایشان مدیر رسمی آموزش و پرورش بودند و لذا اجرای برنامههای درسی و جذب دبیران را به عهده داشتند و به دلیل جایگاه بالای علمی ایشان بود که دبیران برجستهای در مدرسه علوی تدریس میکردند و سطح علمی مدرسه بالا بود.
به افراد تأثیرگذار دیگر در مجموعه مدرسه علوی هم اشارهای داشته باشید.
از دیگر افرادی که نقش اساسی در مدرسه علوی داشتند، مرحوم سیدهادی محدث بودند که معلم فیزیک و شیمی و نظام مدرسه بودند و مسئولیت برنامههای درسی هم به عهده ایشان بود و در ابتدای سال، برنامههای دبیران و دروس را تنظیم میکردند. شهید موسوی هم کموبیش چنین نقشی داشتند و همیشه در دبیرستان بودند. شهید موسوی بسیار اهل مطالعه بودند و میگفتند که گاهی همزمان دو کتاب را مطالعه میکنند! آن روزها کمتر کسی اهل روزنامه خواندن بود، اما ایشان همیشه روزنامه میخواندند و سر کلاس هم به مطالب کتابها و روزنامهها اشاره میکردند.
از منش اخلاقی و فرهنگی شهید موسوی چه خاطراتی دارید؟
خاطرات که زیاد است، اما من مواردی را گزینش و خدمتتان عرض میکنم. در دهه 1350، من در دروازه غار ــ که منطقه بسیار محرومی بود ــ قرآن و عربی درس میدادم. بچههای آنجا برای تهیه کتاب پول نداشتند، به همین دلیل تصمیم گرفتم خودم برای آنها کتاب بخرم. به ناشر مراجعه و از او درخواست کردم که به من تخفیف بدهد، ولی او قبول نکرد! من به شهید موسوی مراجعه و قضیه را برای ایشان تعریف کردم. ایشان برای ناشر یادداشتی نوشتند و به او گفتند: از سهمیه ایشان، پنجاه جلد کتاب رایگان به من بدهد!
یکبار هم در یک روز عصر، با چند نفر از دوستان، از دبیرستان به سمت مولوی برمیگشتیم که در چهارراه سرچشمه وارد یک بستنیفروشی شدیم و دیدیم آقای موسوی هم آنجا هستند. ایشان کمی با من صحبت کردند و بعد رفتند. موقعی که میخواستیم پول بستنیهایمان را حساب کنیم، دیدیم آقای موسوی پول بستنی همه ما را حساب کردهاند! همین رفتارهای بهظاهر کماهمیت و کوچک، تأثیرات عمیقی روی ذهن نوجوانان داشت. ایشان انصافا یک معلم واقعی بودند که هم کار تدریس را خیلی خوب بلد بودند و هم با رفتارشان به ما آموزش میدادند. کار یک معلم فقط آموزش یکسری متن و فرمول نیست، بلکه او با رفتارهایش میتواند تأثیرات ماندگارتر و عمیقتری روی دانشآموزان بگذارد. ایشان فوقالعاده متواضع بودند و برای تکتک ما وقت میگذاشتند. بسیار راحت و صمیمانه با ما حرف میزدند و رفتار متین و ظاهر آراستهشان، بسیار جذاب بود. در یک جمعبندی کلی، ایشان تمام ویژگیهای یک معلم واقعی را داشتند.