به گزارش روابط عمومی پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ به نقل از خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): تاریخنگاری انقلاب اسلامی از حوزههای تازهتأسیسیافته است که مورخان و متخصصان خاص خود را نیز همراه کرده است. این حوزه از تاریخنگاری دقیقا پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران آغاز شد و همزمان محققانی در داخل و خارج ایران به چند و چون پیروزی انقلاب پرداختهاند. جواد کامور بخشایش از محققان پرکار و باتجربه حوزه تاریخنگاری انقلاب اسلامی است. از وی آثار بسیاری در این حوزه منتشر شده است. وی، که از مؤسسان کتاب سال انقلاب اسلامی است، نگاه متفاوتی به موضوع تاریخنگاری و انقلاب اسلامی دارد که در گفتوگوی پیش رو گوشههایی از این نگاه خود را با مخاطبان در میان گذاشته است.
ما که اکنون داریم به نیمقرن پیروزی انقلاب اسلامی ایران نزدیک میشویم تاریخنگاری انقلاب اسلامی را چگونه ارزیابی میکنید؟
به عنوان کسی که سالها در این راه، یعنی تاریخ انقلاب اسلامی، گام برمیدارم و حضور دارم عنوان میکنم تاریخنگاری انقلاب اسلامی هماکنون در موقعیت بسیار خوبی قرار دارد. اگر اوایل انقلاب را با الان مقایسه کنید متوجه این امر میشوید و پیشرفتها را مشاهده خواهید کرد. یکی از اتفاقات خیلی خوبی که در این مدت در حوزه تاریخنگاری انقلاب اسلامی رخ داد بهرهگیری از روش تاریخ شفاهی بوده است. تاریخ شفاهی امکانی را برای ما فراهم کرد که ما منتظر ظهور و بروز اسناد بعد از چهل سال نباشیم؛ چرا که هنوز خیلی از اسناد محرمانه مربوط به خیلی از رخدادها منتشر نشدهاند، اما ما چگونگی و تاریخ آن رویداد را از زبان راویان و نقشآفرینان آن حادثه داریم مطالعه و بررسی میکنیم.
به نظر شما این امر خود یک چالش پیشروی تاریخنگاری نیست؟ چرا که ممکن است راویان با بزرگ جلوه دادن نقش خود سعی در تحریف تاریخ داشته باشند؟
بههرحال تمام حوزههای تاریخنگاری ممکن است با این چالش مواجه باشند و حوزه تاریخ شفاهی هم از این امر مستثنا نیست، اما نکتهای که مورخان حوزه تاریخ شفاهی باید به آن توجه کنند تسلط به ابزارهای مورد نیاز در این حوزه است. فردی که به عنوان تاریخنگار در حال مصاحبه با یک شخص است باید ببینیم تا چه حد مسلط به بحث پیش رو و تحولات آن دوره است. چقدر مجهولاتی را که قصد معلوم کردن آن را دارد میشناسد و چه میزان روشمند است. باید دقت کنید که ما تاریخ شفاهی را تجربی شروع کردیم، اما هرچقدر جلوتر رفتیم این حوزه از تاریخ بسیار روشمندتر و علمیتر شده است و قطعا آثاری که در دهه 1370ش منتشر شده به قوت آثار منتشرشده امروز نیست. آثاری که امروز منتشر میشود قطعا دارای انسجام بیشتر، و حتی علمیتر و دقیقتر هستند. شاید به حقیقت دقیق هیچ امری نتوان رسید، اما این شیوه روشمند به حقیقت نزدیکتر است.
امروزه همزمان با انجام پروژههای تاریخ شفاهی در ایران، مجموعه برنامههایی هم در دانشگاه و نهادهای خارج کشور هم مشاهده میکنیم که با همین کار تاریخ شفاهی را انجام میدهند. کارهای ما در ایران در مقایسه با آنها کارها چگونه است؟
تاریخ شفاهی خود یک روش است؛ به همین جهت میتوان گفت مثلا مجموعه کارهایی که آقای حبیب لاجوردی با شخصیتهای دوران پهلوی، که در دانشگاه هاروارد انجام داده است، روش تاریخنگاری شفاهی است. منظور او این بود که شفاهیات این افراد را تبدیل به یک کار مکتوب کند. آن زمان همین کارهای غربیها یک الگو برای تاریخ شفاهی در ایران نیز بود، اما در هر صورت نکته مهم اینجا این است که سوگیری در تاریخ را نمیتوان حذف کرد؛ به همین جهت سوگیری در کارهای حبیب لاجوردی کاملا مشخص است. یکی از مهمترین این سوگیریها و مباحثی که در تاریخنگاری کسانی مثل حبیب لاجوردی مطرح میشود بحث تطهیر پهلوی است؛ برای مثال وقتی که شما کتاب خاطرات آقای پرویز ثابتی را مطالعه میکنید گویی اینکه در کشور هیچ مشکلی نبوده و هرچه که بوده آبادانی مطلق بوده است. به همین جهت یکی از مهمترین نقدها که به پروژههای خارج از ایران انجام میشود بحث تطهیر پهلوی است.
این آسیب ممکن است در داخل کشور هم رخ دهد؛ یعنی ممکن است که برای غلبه بر آن جریان، بهاصطلاح از آن ور بام بیفتیم و حقایق گذشته را تحریف کنیم؛ این امکان وجود ندارد؟
ما هم باید بسیار هوشمند باشیم که در این دام نیفتیم، اما به هر صورت من فکر میکنم که ما بسیار بهتر از آنها عمل کردهایم و تاریخ بیطرفتری را ارئه کردهایم. با نگاهی به کلیت تاریخنگاری انقلاب اسلامی در همین پروژههای تاریخ شفاهی در ایران سعی شده که انصاف رعایت شود و حسن بزرگ ماجرا هم این بود که تاریخنگاری را به کف جامعه آورد و اجازه داد که همه بتوانند خاطرات خود را بازگو کنند. واقعیت امر این است که انقلاب حاصل زحمت یک نفر که نبود، بلکه یک کار گسترده جمعی و مردمی بود که به صورتی کاملا خودجوش در همه خانه و محلههای مردم شکل گرفت. روایت مردم از این اتفاقات، عظمت این انقلاب را به تصویر میکشد و مهمتر از هر چیز نشان میدهد که چطور این انقلاب پیروز شد.
یکی از مهمترین آسیبهایی که این روزها درباره تاریخنگاری انقلاب مطرح میشود تأکید بیش از اندازه بر دادهنگاری توصیفی و بیتوجهی به مسائل تحلیلی است. نظر شما دراینباره چیست؟
اینکه برخی از مورخان مطرح میکنند باید دورانی از تحول تاریخی بگذرد تا ابعاد پنهان آن کاملا آشکار شود گذاره اشتباهی نیست؛ مثلا شما توجه کنید به ماجرای سینما رکس آبادان که بعد از گذر این همه سال همچنان در هالهای از ابهام است و نیاز دارد که اسناد و دادههای بیشتری درباره آن منتشر شود. ما تاریخنگاری انقلاب اسلامی را به صورت تجربی پیش بردهایم. شاید مورخان تازهکار این حوزه در اوایل قدرت تجزیه و تحلیل مسائل را نداشتند و اگر هم تحلیلی رخ میداد بسیار متأثر از شور و حرارت انقلابی آن دوران بود، اما امروزه با فاصله گرفتن بیشتر از انقلاب اسلامی ایران، وجه تحلیلی تحقیقات باید بیشتر شود کما اینکه اینگونه هم است ما امروز با تحقیقاتی در حوزه تاریخنگاری انقلاب اسلامی مواجه هستیم که دارای فهم دقیقتر و تحلیلیتری از موضوعاتاند. در نهایت من فکر میکنم که گریزی از این امر نیست که وقتی از یک اتفاق و تحولی عبور میکنیم و فاصله ایجاد میشود قدرت و توان تحلیل آدمی بیشتر میشود.
پس به نظر شما باید این رویکردهای تحلیلی اهمیت بیشتری پیدا کنند؟
حتما اینگونه است. شما دقت کنید که مثلا همین تاریخ شفاهی که درباره آن صحبت کردیم آسیب جدی دارد که با نگاههای تحلیلی میتوان تناقضات و مشکلات آن آشکار شود. وقتی راوی نقش خود را بزرگتر و با اهمیتتر از واقعیت تاریخی آن زمان لحاظ میکند این وظیفه مورخ است که با نگاهی تحلیلی و مطابقت دادن با منابع دیگر واقعیت را بازگو و تناقض روایت راوی را هم آشکار کند. ما اکنون به یک مرحله پختگی رسیدیم که توانایی پیشبرد این امر را داریم. نویسندههای جوان در حوزه انقلاب و دفاع مقدس صرفا در حال وقایعنگاری بودند، اما اکنون که در مرحله پختگی قرار داریم باید تجزیه و تحلیل کرد تا به یک استنباط جدید رسید. به نظر من هرچقدر تحقیقات به سمت علمی شدن پیش برود باید آن را به فال نیک بگیریم؛ چرا که کار علمی اولویت دارد.
شما به عنوان کسی که سالها در جشنوارههای مختلف مربوط به کتاب حضور داشتهاید و همچنین از مؤسسان جشنواره کتاب سال انقلاب هم هستید به طور کل به نظر شما دومین جایزه کتاب تاریخ انقلاب اسلامی چه تأثیری بر روند شکلگیری آثار مربوط به انقلاب دارد؟
از نظر من تاریخنگاری انقلاب اسلامی به طور کل از حوزههای مظلوم و مغفول است. هم اقبال کمتری به آن وجود دارد هم دستاندرکاران این حوزه فرهنگی توجه لازم را به این حوزه ندارند. بهطور کل میتوانم بگویم که تاریخنگاری انقلاب اسلامی منتظر یک هوای تازه است و برگزاری جشنوارههای مختلف میتواند این هوای تازه را به این کالبد بدمد. در اینباره اگر بخواهیم تاریخنگاری انقلاب اسلامی را با تاریخنگاری دفاع مقدس مقایسه کنیم، میبینیم که تاریخنگاری دفاع مقدس جلوتر است و مورد توجه بیشتری قرار گرفته است. حتی از سوی مردم نیز اقبال بیشتری به تاریخ دفاع مقدس داشتهاند. در این میان خاطرهنگاری انقلاب مغفول واقع ماند. تا اینکه چند نهاد پژوهشی تصمیم گرفتند که جشنواره کتاب سال انقلاب اسلامی را برای تشویق نویسندگان و جلب مخاطبان طراحی کنند که امسال هم سال دوم اجرای این جشنواره مهم است. الحمدالله از سوی نویسندگان هم مورد استقبال قرار گرفته است و آثار زیادی را برای ارزیابی ارسال کردهاند. همه جشنوارههای عرصه کتاب میتواند حرکتی در جهت جریانسازی و برای معرفی بهتر مخاطب و کتابخوانها باشد.