پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
آشنایی شما با شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی، به چه مقطعی باز میگردد؟
بسم الله الرحمن الرحیم. آشنائی من با سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، در دوران جنگ تحمیلی اتفاق افتاد. ایشان در لشکر ثارالله کرمان بودند و من در قرارگاه رمضان بودم. از روزی هم که سردار فرمانده نیروی قدس سپاه شدند، در خدمت آن بزرگوار بودم و تا روز شهادتشان یعنی قریب به چهار دهه، افتخار همراهی با ایشان را داشتم. به خاطر دارم هنگامی که مأموریت آقای دانایی فرد، سفیر قبلی ایران در بغداد، تمام شد، ایشان به من تکلیف کردند با توجه به آشناییای که با عراق داشتم، این سمت را قبول کنم. از آن پس دو سال و اندی بهعنوان سفیر در خدمت ایشان ــ که فرمانده نیروی قدس سپاه بودند ــ خدمت میکردم. اتاق کار ما در کنار هم بود و این افتخار را داشتم که هر روز ایشان را ببینم. آشنایی خانوادگی هم داشتیم و من به فرزندان ایشان هم بسیار علاقهمندم. یک بار هم همراه با سردار، به روستای زادگاهشان رفتیم و با پدر و مادر گرامی ایشان هم ملاقات کردم.
از منظر شما، ویژگیهای برجسته سردار سلیمانی کداماند؟
شهید سلیمانی فوقالعاده صادق بود و هیچ کس حتی برای یک بار هم، از ایشان سخن خلاف نشنیده است. سیاسیکاری و سیاسیبازی، در مرام سردار جایی نداشت. اگر حرف کسی را قبول داشت، صراحتا تأیید میکرد و اگر قبول نداشت، مؤدبانه رد میکرد. در تحلیل اوضاع کشورها و امور سیاسی آنها، فوقالعاده فهیم و تیزهوش بود. بسیار بااراده بود و اگر تصمیم میگرفت کاری را انجام بدهد، تمام تلاش و جدیتش را برای انجام آن بهکار میگرفت. اخلاص و تواضع بینظیری داشت. هرگز عقیده خود را به کسی تحمیل نمیکرد و حرفِ زور نمیزد. مثل سیاستمدارهایی نبود که متأسفانه تنها هنرشان تهدید، تحریم، زور و دروغ است. روش ایشان اقناعی بود. به همین دلیل هم شخصیتهای بزرگ سیاسی، منطقش را میپذیرفتند و با دل و جان باور و به آن عمل میکردند. همه اینها را هم بدون ذرهای منّت و به خاطر رضای خدا انجام میداد.
درباره تواضع سردار سلیمانی، بسیار گفته و نوشتهاند. شما به نوبه خود، دراینباره چه دیدگاه و خاطراتی دارید؟
ایشان حتی در مقابل بچهها و جوانان هم متواضع بود، چه رسد به خانواده شهدا که همیشه دغدغه آنان را داشت. ایشان در برابر بزرگان دنیا هم، در عین اقتدار تواضع داشت. هرچند در برابر هیچ یک از آنها، خود را کم نمیدید و کوچکی نمیکرد، اما همواره جانب ادب، احترام، تواضع و محبت را داشت و این از عوامل توفیق او بود.
به نکته جالبی اشاره کردید و بهتر است که قدری آن را بسط دهید. رابطه ایشان با خانوادههای شهدا را چگونه دیدید؟
باید بگویم که سردار سلیمانی، هم به خانواده شهدا علاقه داشت و هم از آنان مراقبت میکرد. گاهی اوقات در دفتر کار بودیم، که مثلا در نزدیکیهای ظهر به ایشان میگفتند که چند تن از فرزندان شهدا آمدهاند. ایشان آنها را برای ناهار دعوت میکرد و با هم صحبت میکردند و به کسانی که تازه ازدواج کرده بودند، هدیه میداد. سردار از هر فرصتی، برای رسیدگی به خانواده شهدا استفاده میکرد. به نظر من اگر آن بزرگوار فرصت داشت، بیشتر از اینها به خانوادههای شهدا رسیدگی میکرد. آنها ایشان را از خود میدانستند و هر مشکلی که داشتند، به او مراجعه میکردند.
طبعا بخش مهمی از ارتباطات و مراودات سردار سلیمانی، در حوزه کشورهای محور مقاومت تعریف میشود. دستاورد مهم این ارتباط چه بود؟
سردار قدرت بسیار بزرگی را در جبهه مقاومت ایجاد کرد؛ بهطوری که این جریانات اعم از: لبنانی، فلسطینی، یمنی، عراقی، افغانی و مناطق دیگر، به خاطر تلاشهای شبانهروزی ایشان، امروز از نظر نظامی، آموزشی، لجستیکی و تسلیحاتی بسیار قدرتمندتر شدهاند. این از واضحات است و با یک نگاه اجمالی، میتوان بدان رسید. اما نکته مهم دیگر، احساس انگیزه، خودباوری و توانایی در مبارزه با دشمن صهیونیستی و استکبار جهانی در این گروهها و کشورها و مهمتر از همه کور کردن خط سازش و تسلیم در آنهاست، که اهمیتش بسیار بالاتر از امکانات و سلاح است. شهید سلیمانی این خودباوری را در جبهه مقاومت تقویت کرد و حتی گروههای مقاومت غیر اسلامی هم، به ایشان بهعنوان یک دژ محکم و پناهگاه قوی نگاه میکردند. شخصیتهای جهان اسلام و منطقه از جمله: جناب سیدحسن نصرالله، مرحوم احمد شاه مسعود، بشار اسد، مسعود بارزانی و... بسیار به ایشان علاقه و اعتقاد داشتند. علتش هم، ویژگیهای بسیار برجسته ایشان بود. از جمله وقتی که قولی میداد، حتما به آن عمل میکرد. شما هیچ کس را نمیتوانید پیدا کنید که بگوید آقای سلیمانی قرار بود فلان کار را برای من بکند و بدقولی کرد!
به نظر شما، نگره آمریکا و اسرائیل به سردار سلیمانی چگونه بود؟ چون گاه یک شخصیت، از منظر دشمنانش بهتر شناخته میشود؟
بیتردید دشمنان محور مقاومت، سردار سلیمانی را مانع بزرگی در برابر خود میدیدند؛ زیرا ایشان یکی از مؤثرترین عوامل شکست سیاستهای آنان در منطقه بود. سردار نقش بسیار جدی و مؤثری در مبارزه با تروریسم گستردهای که خود آنها ایجاد کرده بودند، داشت. آنها آمده بودند تا بین طبقات مختلف مردم و کشورها، اختلاف و تفرقه ایجاد کنند و ایشان باعث شکست طرحهای آنها شده بود. استکبار، سردار سلیمانی را یکی از مؤثرترین عوامل تقویت جبهه مقاومت میدانست و لذا ایشان از نظر آنها، یک عنصر خطرناک تلقی میشد و باید او را از سر راه برمیداشتند.
در محور مقاومت، تفاوتهای فراوانی به لحاظ مسلک و مکتب وجود دارد. سردار سلیمانی چگونه این تنوع را به وحدت منتهی میکرد؟
بله، گروههای مختلفی در محور مقاومت هستند، اما معمولا در یک موضوع که اعتقاد به خدا، اسلام و قرآن است، با یکدیگر مشترکاند. سردار با تکیه بر همین اصل، آنها را گرد هم میآورد و در بین آنها وحدت ایجاد کرد، تا در برابر استکبار، آمریکا و اسرائیل بایستند؛ لذا میتوان ایشان را یکی از عوامل وحدت در جبهه مقاومت دانست. آن بزرگوار به هیچ وجه وارد اختلافات این گروهها نمیشد. با گروههای مبارز فلسطینی، سوری و عراقیای که شیعه هم نبودند، همکاری و در بین آنان وحدت ایجاد میکرد. همه این گروهها به مبارزه با استکبار معتقد بودند، که عنصر بسیار مهمی در ایجاد وحدت بین آنها بود. نقش سردار سلیمانی در ایجاد وحدت بین جبهه مقاومت و دولتهایی که ایشان از آنها حمایت میکرد، نقش بسیار ممتازی بود.
نقش سردار در تقویت گروههای فلسطینی، از جمله حماس و جهاد اسلامی نیز برجسته است. ایشان تقابل با رژیم صهیونیستی را در دستور کار خود قرار داده بود و آن را جزء سیاستهای کشور و رهبر معظم انقلاب اسلامی میدانست. به همین دلیل ارتباط ایشان با فلسطینیها فقط یک حمایت سیاسی نبود، بلکه حمایتی همهجانبه بود. ایشان همان طور که از حزبالله حمایت میکرد، به حشدالشعبی، جنبش یمن و سایر کشورهای اسلامی نیز کمک میکرد. آنها هم ایشان را تکیهگاهی بزرگ و جدی میدانستند؛ چون هر کاری که لازم بود، برایشان انجام میداد. سردار همیشه برای موفقیت رزمندگان اسلام و جبهه مقاومت دعا میکرد و هر وقت کسی از موفقیتِ ایشان میگفت، بلافاصله میگفت که همه اینها کار خدا بود و ما کارهای نیستیم، اگر خدا نمیخواست هیچ موفقیتی بهدست نمیآمد. او بهراستی انسان بسیار بزرگ و کمنظیری بود.
سردار سلیمانی در مدیریت سپاه قدس، چه تأثیرات بلندمدت و ماندگاری از خود برجای گذاشت؟
بیتردید نفسِ شهادت ایشان، تأثیر زیادی بر این نهاد گذاشت. ایشان سپاه قدس را پایهگذاری و به مرور زمان، سازمان و تشکیلات منحصربهفردی را برای آن ایجاد کرد. خوشبختانه با انتخاب سردار حاج اسماعیل قاآنی، راه شهید سلیمانی ادامه پیدا خواهد کرد. ایشان هم انسان شجاع، مخلص، مدیر و مدبری است و درک نظامی بالایی دارد.
و نهایتا از دیدگاه شما، علت محبوبیت کمنظیر سردار سلیمانی چیست؟
ویژگیهایی که برشمردم، باعث شده بود که حتی کسانی هم که از نظر مرام، ملیت و اعتقادات با سردار سلیمانی تفاوت داشتند، به ایشان عشق بورزند. ایشان همیشه خود را بنده کوچک خدا معرفی میکرد و ذرهای غرور نداشت. همانطور که اشاره کردم، همواره با دیگران با احترام، کرامت و تواضع رفتار میکرد و به همین دلیل، همه دوستش داشتند. جدیت و عملگرایی، فهم سیاسی و قدرت عملیاتی و شجاعت ایشان هم کمنظیر بود. اینها ویژگیهایی هستند که همه آنها را دوست دارند.
در پایان این گفتوشنود، مناسب است تا اشارهای به کارنامه و خصال شهید ابومهدی المهندس داشته باشید.
شهید ابومهدی المهندس از مجاهدان و فرماندهان سپاه بدر بود که در سال 2003 که صدام سقوط کرد، به عراق برگشت و جزء مسئولان و فرماندهان سپاه نیروی مردمی عراق، تا زمان تشکیل حشدالشعبی بود. ایشان در تشکیل حشدالشعبی و بسیج مردمی عراق، نقش بسیار برجستهای داشت و کارهای اجرایی به عهدهشان بود. نقش این شهید بزرگوار در جنگها و عملیاتها علیه تروریسم، بسیار جدی و برجسته بود و همکار نزدیک و مشاور صمیمی سردار سلیمانی و در واقع از بازوان قدرتمند ایشان محسوب میشد. همواره شهید سلیمانی را همراهی میکرد و با اینکه خود فرمانده بود، همیشه میگفت که سرباز حاج قاسم و عاشق اوست؛ ازهمینرو شهادت ایشان هم با سردار سلیمانی گره خورد و این تقدیر الهی بود.