کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

«شهید سیدمرتضی آوینی و بایسته‌های رسانه انقلابی» در گفت‌وشنود با زنده‌یاد نادر طالب‌زاده

او از خودش می‌گذشت، تا حقیقت تحقق پیدا کند

15 فروردين 1402 ساعت 17:37

زنده‌یاد نادر طالب‌زاده اردوبادی در طول سال‌ها، شاهد دغدغه‌ها و چالش‌های شهید سیدمرتضی آوینی در حوزه‌های گوناگون، از جمله رسانه‌ها بود. وی در گفت‌وشنود پی‌آمده، به روایت و تحلیل شمه‌ای از آنها پرداخته است


پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ 
آشنایی شما با شهید سیدمرتضی آوینی، به چه دوره‌ای باز می‌گردد؟
بسم الله الرحمن الرحیم. در سال 1358 برای تلویزیون مستندی به نام «واقعیت» ساختم، با موضوع گروگانگیری. آن روزها من در ساختمان تولید شبکه 1 کار می‌کردم و ایشان در ساختمان دیگری کار می‌کرد و فقط یکی دو بار به شکل تصادفی همدیگر را دیده بودیم، ولی با هم آشنا نبودیم. تا سال 1362 که من در عملیات آبی ـ خاکی خیبر، مستند «والعصر» را ساختم، درباره پروژه عظیم مهندسی احداث جاده 13 کیلومتری سیدالشهدا(ع) در مرداب‌های هور. خودم آن کار را فیلم‌برداری کرده بودم. ایشان آن مستند را دید و آشنایی ما، از آنجا شروع شد. یادم هست که ایشان در آن دوره، به‌شدت درگیر کارهای متعدد بود. آقای سهیل نصیری، شوهر خواهر ایشان، در مستند «والعصر» به من کمک کرد و همین باعث آشنایی بیشتر من با آقا مرتضی شد. در واقع «والعصر»، نقطه اتصال من و ایشان بود. در عملیات کربلای 5، به هم نزدیک‌تر شدیم. شب قبل از عملیات، هر دو با هم به مقر حضرت مصطفی(ص) در نزدیکی شلمچه رسیدیم. آنجا قبلا سایت موشکی بود که در اطرافش و برای استتار، نخل‌هایی را کاشته بودند. گمانم این سایت، متعلق به ستاد پشتیبانی جنگِ جهاد بود.
 
شهید آوینی در ذهن شما، تداعی‌گر چه خصال و ویژگی‌هایی است؟
آقا مرتضی هیچ وقت فرصت را از دست نمی‌داد، حرف لغو نمی‌زد و کار بی‌فایده نمی‌کرد. بسیار بشاش و خنده‌رو بود و دیدنش، انسان را به یاد اهل بهشت می‌انداخت. همه وجودش اخلاص و صفا بود. اولین هنرش، حضورش بود و هنرهای دیگرش، در اولویت دوم بودند. به نظر من، بزرگ‌ترین هنرمند زمانه خود بود و هنوز هم در این زمینه بی‌رقیب است. دیگر کسی شبیه به ایشان، در عرصه هنر پدید نیامد.
 
نادر طالب‌زاده و سیدمرتضی آوینی

شهید آوینی چگونه به چنین فضیلتی دست یافت؟
اعتقاد عمیق و حقیقی به اسلام. وقتی اسلام در انسانی متجلی شود، در او اتفاقات خوبی رخ می‌دهد. اسلامی که انسان را در تمام ابعاد متحول می‌کند، در آقا مرتضی معنا داشت. به نظر من ایشان یک انسان عادی نبود و شاید هر قرن یک بار، چنین انسانی پدید بیاید! کافی است که مجموعه «روایت فتح» را با آثاری از سنخ خودش مقایسه کنید. تفاوت از زمین تا آسمان است! اکثر آثار ساخته‌شده حرفی برای گفتن ندارند، ولی این مجموعه پر از نکات عبرت‌آموز برای تمام دوران‌هاست و چون محور آنها انسان است و نه رویدادها، مرور زمان بر آن تأثیری ندارد و هر وقت که دیده شود، تازگی دارد. ایشان به خاطر نوع نگاه و انتخاب‌هایش، بسیار در خور تکریم بود. بخش اعظم قدرتی که داشت، به خاطر همین شعور و فهمی بود که در انتخاب‌هایش نشان می‌داد. ایشان سلوک بسیار متفاوتی داشت.
 
تلقی شهید آوینی از انقلاب اسلامی، منشأ بسیاری از تحولات در اندیشه و عمل وی بود. به نظر شما ایشان از این رویداد، چه تفسیری داشت؟
آقا مرتضی به‌شدت به این موضوع معتقد بود که اگر در آمریکا همه چیز در حال نابودی است، انقلاب اسلامی این تغییر را به‌وجود آورده است. ایشان خبرگزار این موضوع بود. دلیلی هم که باعث شد با صداوسیما و حتی حوزه هنری مشکل پیدا کند، همین بود که او از خودش می‌گذشت تا حقیقت تحقق پیدا کند، ولی دیگران از این جنس نبودند. آقا مرتضی در سال‌های آخر عمر، از روند جریانات فرهنگی در رسانه‌ها، صداوسیما، حوزه هنری، سینما و... کلافه بود و با جو حاکم تناقض داشت و کوتاه هم نمی‌آمد! می‌گفت: «حس می‌کنم کِرمی هستم که دارم در یک مرداب مدام چاق می‌شوم!».
 
شهید آوینی در اواخر جنگ تحمیلی، از صداوسیما به حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی رفتند. شما همچنان در صداوسیما باقی ماندید؟
بله؛ ایشان و چند نفر دیگر، در واحد تلویزیونی حوزه هنری مستقر شدند. اما من در تلویزیون ماندم؛ چون قبلا در سال‌های 1359، 1360 و 1361، چند فیلم برای تلویزیون ساخته بودم. همان‌طور که اشاره کردم، اولی فیلمی بود درباره گروگانگیری، که نیمی از آن در آمریکا فیلم‌برداری شد. دومی مستندی درباره تقسیم اراضی فئودال‌های فراری، توسط هیئت واگذاری زمین به کشاورزان، ساکن در نوار مرزی ایران وعراق بود. من این مستند را دو هفته قبل از شروع جنگ ساختم. در سه چهار ماه اول جنگ هم، فیلم دیگری ساختم به نام «شوش» درباره جنگ. بعد هم تا پایان جنگ، در پشتیبانی جنگِ جهاد بودم.
 
در چه دوره‌ای به حوزه هنری رفتید؟
در پایان جنگ به حوزه هنری رفتم و تصمیم گرفتم بر اساس انجیل برنابا، اثری درباره حضرت عیسی مسیح(ع) بسازم. مدتی دراین‌باره با شهید آوینی صحبت و حدود یک سال و نیم، با هم روی این موضوع کار کردیم. ایشان بود که در واقع مرا تشویق کرد که در این زمینه سریالی بسازم.
 
مجموعه «ساعت 25» هم، حاصل پیشنهاد شهید آوینی بود؟
در همین سال‌ها بود که به پیشنهاد ایشان و با طرحی که ارائه داد و با حمایت آقای زم، به آمریکا رفتم و مجموعه «ساعت 25» را ــ که در واقع پیش‌بینی سقوط آمریکا بود ــ ساختم. با این مجموعه، رفاقت و همکاری ما بیشتر شد و غالبا با هم کار می‌کردیم.
 
زمینه‌های تولید مجموعه «خنجر و شقایق» چه بود؟
این مجموعه هم، زیر نظر آقا مرتضی ساخته شد. یک مجموعه ده قسمتی بود، که آن را با کمک آقایان رضا برجی و محمد صدری ساختیم. با هم سفر رفتیم، تصاویر را گرفتیم و من مونتاژ کردم. متن‌ها را هم آماده کردیم و آقای حسین بهزاد هم، یک سری روی آنها کار کرد. البته پس از آن شهید آوینی بر اساس دیدگاه‌های اشراقی و عرفانی خود، متن بی‌نظیری برای آن نوشت. در زمان پخش برای این مجموعه مشکلاتی پیش آمد، که با برخورد غیورانه آقا مرتضی مواجه و نهایتا باعث شد که در تلویزیون، تغییر و تحولی ایجاد شود.
 
چه مشکلی با تلویزیون، در مورد مجموعه «خنجر و شقایق» پیش آمد؟
تلویزیون هر قسمت را به شکل ناقص پخش کرد و هر جا که صدای آقای آوینی بود، گفتارهای متن را سانسور و مثلا یک قسمت 35 دقیقه‌ای را به یک قسمت 15 دقیقه‌ای تبدیل کرد! آقای آوینی مقاله‌ای در اعتراض به این کار صداوسیما نوشت، که «کیهان» آن را چاپ کرد. بعد تلویزیون علیه ایشان موضع گرفت. از جمله اینکه سه ماه قبل از شهادتش در مجله «سروش» نوشتند که آقای آوینی در تولید «روایت فتح» هیچ نقشی نداشته است! و فردی است طماع، شهرت‌طلب، پول‌پرست و یک‌سری لاطائلات دیگر! مقاله دوم را خود آقا مرتضی و مقاله سوم را آقای حسین بهزاد نوشتند، که یک صفحه کامل کیهان را پر کرد! سابقه هم نداشت که نامه‌ای انتقادی، آن قدر مفصل نوشته شود. آقا مرتضی در آن مقاله‌ها، به عملکرد ضعیف صداوسیما در دوره جنگ اشاره کرد. در آن مقطع، حوزه هنری خودش یک قطب بود و صداوسیما در برابر آن قرار داشت.
 
واکنش جامعه فرهنگی کشور، به مجموعه «خنجر و شقایق» چه بود؟
بسیار عالی! شبکه گسترده‌ای از بچه مسلمان‌های دانشجو در دانشگاه‌ها، فیلم را پخش کردند و در تمام مراکز آموزش عالی، فیلم برای دانشجویان و مردم عادی به نمایش درآمد و بسیار مورد استقبال قرار گرفت. نهایتا کار به جایی رسید که مجلس وارد شد و در مورد عملکرد صداوسیما تفحص و تحقیقی صورت گرفت، که نتیجتا به تغییر رئیس صداوسیما منجر شد. البته من در آغاز، به آقای آوینی گفتم: «اتفاقی است که افتاده، زیاد پیگیرش نباش!». اما ایشان گفت: «باید در برابر جریانی که نمی‌گذارد امثال این آثار از صداوسیما پخش شوند، ایستادگی کرد». ایشان بسیار این مجموعه را دوست داشت. قبل از ما کسی درباره جنگ دوساله بوسنی، کار نکرده بود و ما تنها شاهدان این رویداد مهم بودیم.
 
مشکل صداوسیما، با مجموعه «خنجر و شقایق» چه بود؟
مشکل اختلاف نظر رئیس صداوسیما با شخص آقا مرتضی و یا شاید هم با حوزه هنری بود. امروزه انصافا جای ایشان بسیار خالی است. کسی جرئت نمی‌کرد و نمی‌کند که صراحتا به رئیس صداوسیما بگوید که شما این رسانه مهم را به یک «بوق مفلوک» تبدیل کرده‌اید!
 
آیا تغییراتی که در صداوسیما به وقوع پیوست، تأثیر کیفی هم بر این سازمان داشت؟
فقط مقداری از نظر کمّی، بر حجم صداوسیما افزوده و تعداد شبکه‌ها گسترده‌تر شد، ولی هرگز صداوسیمای مدنظر آقامرتضی و امثال او به‌وجود نیامد. صداوسیما هرگز باب انتقاد جدی را نه برای خود و نه برای هیچ یک از معضلات کشور باز نکرد و منشأ هیچ تحولی در جامعه نشد! درحالی‌که طبق فرمایش حضرت امام، قرار بود دانشگاه بشود.
 
به‌عنوان یک رسانه‌ایِ پرسابقه و دوست و همکار شهید آوینی، وضعیت رسانه‌ای کنونی را چگونه تحلیل می‌کنید؟
خروجی دستگاه‌های فرهنگی، عموما با نگاه آقا مرتضی همخوانی ندارد. به نظر من اگر دخالت و نظارت رهبری نبود، اوضاع از این هم اسفبارتر می‌شد؛ چون پرچم فرهنگ به دست کسانی افتاده که محصولات فرهنگی قابل دفاعی ندارند. من بعد از شهید آوینی کسی را ندیدم که حداقل در حوزه رسانه، نقد جامع‌الاطرافی بنویسد. البته همچنان امیدوارم که این فرآیند درست شود. انقلاب اسلامی به خاطر جان‌فشانی‌های افراد صادق و مخلص، تا به حال حفظ شده است. امیدوارم همچنان به برکت وجود همان‌ها، به حیات و بقای طیبه خود ادامه بدهد.


کد مطلب: 24656

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/interview/24656/او-خودش-می-گذشت-حقیقت-تحقق-پیدا-کند

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir