«تأثیرپذیری علما و روحانیون شهر مشهد، از آیتالله العظمی سیدعبدالله شیرازی» در گفتوشنود با حجتالاسلام والمسلمین سیدهادی خامنهای؛
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
آشنایی شما با زندهیاد آیتالله العظمی سیدعبدالله شیرازی، به چه دورهای باز میگردد؟
بسم الله الرحمن الرحیم. در آغاز دهه 1340 که نهضت امام خمینی(رضوانالله تعالی علیه) آغاز شد، علما و مراجعی در کشور و نیز در نجف، به حمایت از آن اعلامیههایی میدادند که البته از نظر شدت و اهمیت، در رده بعد از اعلامیههای رهبر نهضت قرار میگرفت. در واقع امام جلودار حرکت روحانیون بودند و اعلامیهها و سخنرانیهای ایشان، از همه مؤثرتر و تعیینکنندهتر بود. از نظر قوت و شدت اعلامیهها، اعلامیههای آیتالله سیدمحمدهادی میلانی در مشهد و نیز اعلامیههای آیتالله سیدعبدالله شیرازی در نجف، پس از اعلامیههای امام خمینی قرار داشتند. در آن مقطع از زمان، آیتالله شیرازی در نجف زندگی میکردند و بعد ساکنِ مشهد شدند. بههرحال اعلامیههای ایشان، خیلی تند و تیز بود و جلب نظر میکرد. من آن موقع ایشان را درست نمیشناختم و برایم سؤال بود که این آقا کیست که چنین اعلامیههای داغی را علیه شاه صادر میکند؟
این گذشت تا وقتی که شرایط بهگونهای شد که همه احساس میکردند انقلاب اسلامی رو به پیروزی است. در آن موقع، از زندان تهران به مشهد آمدم و دیدم آیتالله سیدعبدالله شیرازی ــ که در سال 1342 با نامش آشنا شده بودیم ــ از نجف آمده و در مشهد ساکن شدهاند.
شیوه مبارزاتی آیتالله العظمی شیرازی پس از اقامت در مشهد را چگونه ارزیابی میکنید؟
آیتالله شیرازی به مشهد هم که آمدند، با همان گرایش انقلابی عمل کردند و پیشاپیشِ علمای اهل مبارزه بودند. ایشان تقریبا در همه برنامهها حضور داشتند و فعال بودند. زمانی که نیروهای مسلح شاه به بیمارستان امام رضا(ع) حمله کردند، ما در آنجا تحصن کردیم و تمام کارکنان بیمارستان و همچنین روحانیون انقلابی، در آن مراسم حضور داشتند. ایشان هم با وجود کهولت سن، در آن تحصن شرکت کردند.
بیت آیتالله شیرازی نیز چه در نزدیکی پیروزی انقلاب اسلامی و چه پس از آن، ملجأ و محل مراجعه علما و عموم مردم بود و ایشان بهعنوان مرجع و عالمی انقلابی، همچنان مطرح بودند. آن مرحوم در بین علما و مراجع مشهد، مجموعا نیروی مؤثر و پیشبرندهای بودند و روحیه ایشان، در کل با انقلاب همراه بود و نسبت به مسائل نظام هم، تا به آخر حیات خود اهتمام داشتند. در مشهد علمای زیادی داشتیم، ولی هیچ کس آن همه ولع به انقلاب و دستاوردهای آن نداشت. حوصله و اهتمام ایشان در این مسائل، بسیار خوب بود.
از خصال آیتالله العظمی شیرازی، اغلب به سادهزیستی ایشان اشاره میشود. ارزیابی شما دراینباره چیست؟
بله؛ در زندگی آیتالله شیرازی، اثری از تشریفات نبود. من چند بار به بیت ایشان رفتم، که بسیار ساده و معمولی بود، یعنی کسی برای ورود و خروج از آن، تکلفی احساس نمیکرد. در دستگاه علماییشان، تشریفاتی وجود نداشت. درهرحال آن بزرگوار دوست داشتند که ساده و معمولی زندگی کنند و مانند بدنه طلاب و مردم باشند. سادگی در زندگی، خدمت به خلق خدا و بهخصوص مشکلگشایی از مردم، از ویژگیهای ایشان بود. مرحوم آقای شیرازی یک درمانگاه هم برای حوزه علمیه مشهد تأسیس کردند، که بعدها عمومی شد و خدمات خوبی به مردم ارائه می کرد.
در پایان این گفتوشنود، یکی از خاطرات خود از ایشان را بیان کنید.
در سال 1362، در تهران کنگره جهانی ائمه جمعه و جماعات را برگزار کردیم. این اولین کنگرهای بود که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برگزار شد و حدود سیصد، چهارصد نفر میهمان خارجی، از کشورهای مختلف عربی، آفریقایی و حتی اروپایی آمده بودند. وقتی کنگره تمام شد، میهمانها را برای بازدید به جبهه، سپس به قم و نهایتا به مشهد بردیم. یکی از برنامههای آنها در شهر مشهد، دیدار با آیتالله شیرازی بود. به بیت و حسینیه ایشان رفتیم و ایشان به زبان عربی برای حاضرین صحبت و کشورهای اسلامی را مؤاخذه کردند که چرا در مخالفت با ظلمهایی که به فلسطین و نقاط دیگر میشود، واکنشی نشان نمیدهند؟ بعد هم پسر ایشان که به زبان عربی تسلط کامل داشت، مطالبی را بیان کرد. در آن دوره من هر بار که به مشهد میرفتم، در مناسبتهای مختلف با آقای شیرازی دیدار میکردم و یا در راهپیماییهایی که ایشان و فرزندانشان شرکت میکردند، با آنها گفتوگو میکردم و با هم مأنوس بودیم.