کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

سعید فخرزاده در گفت‌وگو با خبرنگار پژوهشکده تاریخ معاصر:

تاریخ شفاهی «تاریخ مردمی» است

2 ارديبهشت 1403 ساعت 17:02

مصاحبه کننده : جواد عربانی

سعید فخرزاده، دبیر بخش تاریخ شفاهی سومین دوره جایزه کتاب تاریخ انقلاب اسلامی، در گفت‌وگو با خبرنگار پژوهشکده تاریخ معاصر گفت: من معتقدم تاریخ شفاهی یکی از روش‌هایی است که ما به آن «تاریخ مردمی» می‌گوییم؛ چون روایت‌های رسمی حکومتی و اداری نیستند، بلکه روایت‌های آدم‌هایی است که در صحنه حضور داشته‌اند



به گزارش روابط عمومی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ سومین دوره جایزه کتاب تاریخ انقلاب اسلامی با همکاری پژوهشکده تاریخ معاصر و خانه کتاب و ادبیات ایران در دی‌ماه 1402 برگزار شد. با توجه به اهمیت برگزاری این رویداد فرهنگی، در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام سعید فخرزاده، دبیر بخش تاریخ شفاهی این دوره از جایزه کتاب تاریخ انقلاب اسلامی، درباره تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی سخن گفته‌ایم.
 
شما، به‌عنوان دبیر گروه تاریخ شفاهی، در این دوره از جایزه کتاب انقلاب اسلامی کتاب‌های تاریخ شفاهی را بررسی کردید. ابتدا بفرمایید چند اثر در این حوزه به دبیرخانه جشنواره ارسال شد و کیفیت آثار چگونه بود؟
در این دوره ما شاهد کاهش کمّی تولیدات در حوزه تاریخ شفاهی بودیم. تولیدات ارزیابی‌شده در این دوره شامل تولیدات سال‌های 1400 و1401 بود که با توجه به زمان‌بری تولید یک کتاب، به احتمال قوی فرایند مصاحبه و تدوین این کتاب‌ها به سال‌های 1398و 1399 برمی‌گردد که دوران اوج کرونا بود؛ دوره‌ای که در مجموعه ما هم خیلی از کارها از جمله مصاحبه‌ها به دلیل شیوع کرونا و احتمال سرایت آن متوقف شد؛ بنابراین کاهش تولید کتاب‌هایی که بر پایه گفت‌وگو و مصاحبه شکل می‌گرفت امری طبیعی است. گرانی کاغذ و تورم هم ممکن است از عوامل دیگر این کاهش تولید باشد؛ البته کتاب‌هایی که در اختیار ما قرار گرفت همه تولیدات تاریخ شفاهی در کشور نیست؛ چراکه بعضی از ناشران کتاب‌هایشان را ارسال نکرده‌اند، البته این موضوع جای سؤال دارد که باید بررسی شود.
مسئله دیگر این است که به‌رغم تبلیغات چند باره‌ای که انجام شد، به نظر می‌رسد اطلاع‌رسانی درباره این جایزه کتاب باید بیش از آن چیزی باشد که الان هست. من با بعضی از افراد حوز‌ه‌های تاریخ که صحبت می‌کردم دیدم از این فراخوان مطلع نشده بودند. ازآنجاکه خانه کتاب هم در این جشنواره مشارکت دارد، با توجه به ابزارهای تبلیغاتی در اختیارش، انتظار می‌رود تبلیغات و اطلاع‌رسانی مناسبی انجام شود تا از این طریق شاهد استقبال بیشتری باشیم. به نظر من هم جوایزی که اختصاص داده می‌شود، می‌تواند برای مؤسسات یا افراد انگیزه‌مند باشد و هم اطلاع‌رسانی گسترده می‌تواند تأثیرگذار باشد برای اینکه تمایل داشته باشند آثار بیشتری را به این جشنواره ارسال کنند.
 
داوران و همکارانی را که در بخش تاریخ شفاهی به شما در بررسی آثار کمک کردند معرفی بفرمایید.
یکی از آنها آقای دکتر حسین جودوی بودند. ایشان دکترای تاریخ دارند و سال‌ها در این حوزه کار کرده‌اند. هم یک چهره مطبوعاتی هستند و هم یک چهره تلویزیونی؛ چراکه که برنامه‌های تلویزیونی زیادی را کار کرده‌اند. از این جهت به آثار منتشره در این حوزه خیلی توجه می‌کنند و در این زمینه مطالعه دارند. همکار دیگرم هم آقای دکتر جعفر مرادحاصلی بودند. ایشان در مجمع ناشران مشغول به کارند و یکی از وظایفشان رصد و دسته‌بندی کتاب‌هایی است که در حوزه انقلاب اسلامی منتشر می‌شود؛ بنابراین به‌نوعی این آثار، به‌ویژه آثاری را که جدید منتشر می‌شوند از قبل مطالعه کرده‌اند. این بزرگواران کمک حال ما بودند و ما با هم کتاب‌های این حوزه را ارزیابی کردیم.  
 
کیفیت آثاری را که امسال در حوزه تاریخ شفاهی به جشنواره ارسال شده بود، از لحاظ محتوایی چطور ارزیابی کردید؟
به‌نوعی هر سه داور از کیفیت‌ها راضی نبودند. علتش هم این است که الان چون تاریخ شفاهی مد شده، هر کس که مصاحبه‌ای انجام می‌دهد اسم کار خودش را می‌گذارد «تاریخ شفاهی». روش گرد‌آوری اطلاعات حوزه تاریخ شفاهی مصاحبه است، اما لزوما به صرف مصاحبه کردن، تاریخ شفاهی محسوب نمی‌شود. از روش گفت‌وگو و مصاحبه در رشته‌های دیگر ازجمله جامعه‌شناسی و روان‌شناسی و... هم استفاده می‌شود.
ما زمانی به یک کار، تاریخ شفاهی می‌گوییم که به‌نوعی به موضوع تاریخ، یعنی حوادث تاریخی پرداخته شود و به پدیده از زاویه خاطرات افراد نگاه کنند، نه‌اینکه یک گزارش کاری از اتفاقاتی که در گذشته افتاده ارائه دهند. البته آن گزارش کارها خود سبکی از ارائه اطلاعات از گذشته و تاریخ است.
جنس اطلاعات تاریخ شفاهی، خاطرات است و با خاطرات افراد سروکار دارد. وقتی می‌گوییم خاطره، یعنی ترکیبی از مشاهدات افراد از پدیده‌هایی که شاهد آن بوده‌اند، به همراه تأثیر و تأثراتی که روی خود آنها می‌گذارد. در واقع خاطره یک روایت انسانی از پدیده‌های اجتماعی است؛ یعنی فقط نظاره‌گر نیستند و گزارشی از ماجرایی که شاهد آن بوده‌اند را بیان نمی‌کند، بلکه رابطه خودشان با آن پدیده را هم روایت می‌کنند و این موضوع بسیار مهمی است که به آن روایت انسانی می‌گوییم و در حوزه تاریخ شفاهی بسیار اهمیت دارد.
باز هم از نکات بسیار مهم کار، رفتن به سوی بیان جزئیات و ذکر زمان، مکان و اسامی اشخاص است؛ مخصوصا زمان‌های حوادث و وقایع و در ادامه راستی‌آزمایی. به‌هرحال افرادی که روایت‌ها را بیان می‌کنند، به دلایل گوناگونی ممکن است همه حوادث را بازگو نکنند. این راستی‌آزمایی و استفاده از منابع برای آن، نقش بسیار مهمی در تولید آن اثر دارد. اما خیلی از افراد نه فرصت و نه اساسا تخصص این را دارند که به راستی‌آزمایی و مستندسازی و جزئیات‌پردازی در حوزه تاریخ شفاهی بپردازند؛ لذا این‌گونه آثار را به صرف اینکه صورت مصاحبه دارند، اسمش را تاریخ شفاهی می‌گذارند؛ به همین جهت چون ویژگی‌هایی را که یک اثر تاریخ شفاهی باید داشته باشد ندارند، امتیازات لازم را کسب نمی‌کنند.
علاوه بر این، کاری که در بحث مصاحبه صورت می‌گیرد این است که ما در مصاحبه با ذهن آدم‌هایی سروکار داریم که مملو از خاطره است و یک زمان بسیار طولانی از زمانی که این خاطرات در ذهن او نقش بسته تا حال حاضری که دارد روایت می‌کند، گذشته است؛ ازاین‌رو، گاهی مواقع شنیده‌های این افراد درباره موضوعی که خودشان در آن حادثه بوده‌اند، تحلیل‌هایی که راجع به آن حادثه می‌شود، می‌تواند بر اثر فعل و انفعالاتی که صورت گرفته، اطلاعاتی که وارد ذهنش شده، بر ذهن این افراد تأثیر بگذارد و اساسا روایت‌ها را تغییر بدهد. بنابراین وقتی ما قصد داریم با آن فرد مصاحبه کنیم و مخصوصا کسانی را که حافظه‌شان کمی ضعیف است به بیان خاطراتشان ترغیب کنیم، یک رفت‌وآمدی وجود دارد تا اشتیاق لازم را در فرد ایجاد کنیم تا بتواند همراه باشد و به زمان سفر کند. این کار نیازمند رفت‌وآمد‌ها و پرسش و پاسخ‌ها و شوخی و... است. وقتی اطلاعات گرفته می‌شود به دلیل اینکه پراکنده است و رفت و برگشت زیادی صورت گرفته، این متن چندان قابل خواندن نیست و باید به یک متن روانِ بدون گرهِ خارج از تکرار و دارای یک تواتر زمانی و گویاسازی‌های لازم تبدیل شود تا وقتی خواننده آن را می‌خواند لذت ببرد. خب چون این کار یک تخصص به‌شمار می‌آید و یک توانمندی‌ای برای آن نیاز است، خیلی‌ها مطلب خام، یعنی بدون اینکه روتوش، حذف و جابه‌جایی‌ای صورت بگیرد را روی کتاب می‌گذارند. بنابراین درست است که برای اطلاعات گردآوری‌شده زحمت کشیده شده، اما کتاب از نظر خوانش بسیار سخت و نامفهوم است و شاید فقط افرادی که کار تحقیقاتی و پژوهشی می‌کنند بتوانند از این متون استفاده کنند. پس در بحث داوری این موضوع خود یکی از ضعف‌هایی است که در آثار دیده می‌شود و ممکن است یک اثر به‌واسطه این موضوع به امتیازات لازم نرسد.
مسئله پیچیدگی کار و زحماتی که در طول کار کشیده می‌شود موضوعی دیگری است که باید در مقدمه کتاب توضیح داده شود که این اطلاعات چگونه فراهم شده است؟ برای چه هدفی دنبال این کار رفتند؟ چه فرآیندی طی شد تا این اطلاعات گردآوری شود؟ این منابع کجا نگهداری می‌شود؟ خب برخی از نویسندگان این مقدمه‌ها را نمی‌نویسند و یکراست به سراغ اصل مطلب می‌روند و ما اصلا نمی‌فهمیم که چه تلاشی برای این کتاب انجام شده است. مگر اینکه با خواندن متن فراهم‌شده احساس کنیم که نویسنده چه زحمت‌هایی کشیده، کار کرده و رفته این اطلاعات را جمع‌آوری کرده و فرآیندی را طی کرده است. خب خیلی‌ها این مقدمه را نمی‌گذارند. البته کتاب‌هایی هم هست که بخش مهمی از این ویژگی‌ها را دارا هستند، ولی در امتیازدهی فقط برخی‌شان می‌توانند این امتیازات را دریافت کنند.
من معتقدم تاریخ شفاهی یکی از روش‌هایی است که ما به آن «تاریخ مردمی» می‌گوییم؛ یعنی این روایت‌ها روایت‌های رسمی حکومتی و اداری نیستند، بلکه روایت‌های زبانی‌ای است که آدم‌هایی که در صحنه حضور داشته‌اند اینها را بیان می‌کنند و همین که یک روایت عمومی است، می‌تواند مخاطب عام هم داشته باشد؛ یعنی به‌نوعی تاریخ مردمی است. صرفا این نیست که از دل مردم بیرون می‌آید، بلکه یک زبان عمومی و یک زبان مردمی هم دارد که می‌تواند اطلاعات را به‌راحتی در اختیار مخاطب قرار دهد؛ بنابراین ابزار بسیار خوبی برای انتقال اطلاعات تاریخی به مخاطب است. من معتقدم به بخش تاریخ شفاهی باید بیشتر توجه و روی این زمینه کار شود و نقد و گفت‌وگو و بحث بیشتری دراین‌باره صورت بگیرد.
از سوی دیگر مبلغی که به نویسنده داده می‌شود برای اینکه بتواند یک طرح تاریخ شفاهی را به سرانجام برساند، غالبا ناکافی است. نویسنده از کجا باید این هزینه را تأمین کند؟ غالب نویسنده‌ها یک زندگی معمولی دارند و زندگی‌شان از همین راه می‌گذرد؛ بنابراین وقتی می‌خواهند برای یک طرح تاریخ شفاهی دو سال وقت بگذارند، باید به این توجه کنیم که به آن نویسنده چقدر دستمزد باید داده شود که این اثر قابل توجه شود. من فکر می‌کنم یکی از دلایل ضعف آثار تاریخ شفاهی این است که دستمزدی که به نویسنده می‌دهند، دستمزد مناسبی نیست.
 
سعید فخرزاده
 
درباره ملاک‌ها و سنجه‌های انتخاب و کیفیت آثار برگزیده در گروه تاریخ شفاهی توضیح دهید.
ما باید یک کتاب به‌عنوان کتاب منتخب و یک کتاب هم به‌عنوان کتاب تقدیری ارائه می‌دادیم. دو سه کتاب بودند که از نظر امتیازی تقریبا نزدیک به هم بودند، ولی یکی از کتاب‌ها توانست نظر اکثر داوران را به خود جلب کند و امتیاز بیشتری از سایر کتاب‌ها به‌دست بیاورد و آن هم این بود که از نظر موضوع، یک موضوع کمتر مورد توجه قرار گرفته‌شده بود.
دوم اینکه یک روایت مردمی بود که از دل مردم و زبان مردم روایت شده بود. سوم اینکه به جزئیات لازم برای فهم موضوع بسیار زیبا پرداخته شده بود. همچنین ویرایشی بسیار دلنشین داشت؛ به‌گونه‌ای که وقتی کتاب را دست می‌گیرید، دوست دارید ادامه بدهید. هر صفحه‌ای که می‌خوانید، شما را به خواندن ادامه مطلب ترغیب می‌کند. جذاب است و با آن سادگی، زیبایی و روانی متنی که دارد پیامی را که در دل حادثه نهفته است به‌راحتی به مخاطب منتقل می‌کند. علاوه بر ویژگی‌های خود کتاب، نامی که برای اثر انتخاب کرده بودند، یعنی «خانه‌دار مبارز» بسیار جالب بود. در واقع همان‌طور که از نام کتاب پیداست این کتاب به زنی که خانه‌دار است و در مبارزه وارد می‌شود اشاره دارد. اینکه چه فرآیندی طی می‌شود که این زن به‌واسطه درست فعالیت کردن همسر و راهنمایی او به جریان مبارزه کشیده می‌شود، یعنی ادله‌ای که او وارد جریان مبارزه می‌شود در این کتاب کاملا توضیح داده می‌شود. اینکه وقتی وارد حادثه می‌شود با چه مشکلات و موانعی روبه‌روست و چگونه با آنها روبه‌رو می‌شود و اینکه در مشاهدات خودش، در ارتباط با مسئله، فضای امنیتی دوران مبارزه، مشکلات و استرس‌ها و نگرانی‌هایی که اتفاق می‌افتد چگونه پایدار است. در عین حال امید و تلاش و کوشش این فرد را در این کتاب بسیار زیبا ترسیم کرده و این یکی از ویژگی‌هایی است که می‌تواند به مخاطب این پیام را برساند که چگونه می‌شود یک زن خانه‌دار هم که به‌ظاهر می‌گوییم شغلی ندارد، در مسائل اجتماعی حضور فعال داشته و نقش‌آفرین و جریان‌ساز باشد. بعضی‌ها استاد دانشگاه هستند، بعضی‌ها هنرمندند. به‌هرحال هر کدام از اینها یک ابزاری برای ارتباط با جامعه دارند، ولی یک خانم خانه‌دار در عین حال که مسئولیت خانواده را بر عهده دارد، چگونه می‌تواند این نقش را ایفا کند؟، این کتاب توانسته است به‌خوبی این فضا را ترسیم کند و در واقع واقعیتی را بیان کرده است.
 
تصویر روی جلد کتاب «خانه‌دار مبارز»
 
به نظر من، علت موفقیت انقلاب اسلامی این بود که مردم احساس کردند تکلیفی بر دوششان است، برای اینکه یک جریانی را به سرانجام برسانند و هر کسی نسبت به آن وظیفه‌ای که احساس می‌کرد، ادای دین و حضور پیدا می‌کرد؛ مثلا یک معلم چگونه نقش خودش را ایفا می‌کرد؟ امام جماعت یک مسجد چطور؟ یک طلبه چطور؟ یک شاعر چطور؟ یک خطاط چگونه وظیفه انجام می‌دهد؟ وقتی به جریان انقلاب نگاه می‌کنیم، می‌بینیم هر قشری از جامعه، حتی یک روستایی که شاید در روستای خودش به هیچ‌گونه ابزار ارتباط جمعی دسترسی ندارد، در جریان انقلاب نقش ایفا کرده، کارگر نقش ایفا کرده؛ حتی یک نظامی که آن موقع در دستگاه رژیم پهلوی بوده، نقش ایفا کرده؛ یک خبرنگار، یک عکاس نقش ایفا کرده. این نقش‌ها به هم پیوند خورده و جریان انقلاب را شکل داده است.
پس اگر ما به این موضوعات پرداختیم، اگر به این جزئیات توجه کردیم، آن موقع راحت‌تر می‌توانیم مفهوم جریان انقلاب را بفهمیم و احساس کنیم که چرا پدیده‌ای به نام «انقلاب اسلامی»، به‌رغم اینکه شاه قدرت امنیتی بسیار بالا و ارتش توانمندی داشت، علی‌رغم اینکه حامیان بسیار قدرتمندی مثل آمریکا داشت که پشتش بودند و انواع ابزارهای اطلاعاتی ـ امنیتی در اختیارش قرار داده بودند، رخ می‌دهد و این رژیم فرو می‌پاشد تا مردم بدانند که با امکانات و ابزار خیلی ساده راه‌پیمایی، اطلاعیه، سخنرانی و... می‌توانند یک رژیم تا دندان مسلح را ساقط و با کمترین خونریزی‌ای بتوانند انقلابشان را تثبیت کنند؛ کمترین خونریزی به این معنا که انقلابیون هیچ خشونتی نداشتند و واقعا با حرکت مردمی و تظاهرات توانستند بخش عظیمی از خواسته‌هایشان را به رژیم تحمیل کنند و فروپاشی آن را رقم بزنند.
اینها موضوعاتی هستند که باید در روایت‌های افراد بیاید و ما آن را نقل کنیم و اینکه اصولا انسان‌هایی که به این تکلیف رسیدند، از چه طریقی توجیه شدند؟ از چه طریقی آگاه و هدایت شدند؟ اینها نکاتی است که ما باید در این خاطرات به آن توجه کنیم. الان این ضرورت احساس می‌شود که اگر می‌خواهیم با جامعه ارتباط برقرار کنیم، اگر مشکلاتی در سطح فرهنگی جامعه‌مان، مخصوصا نسل جوانمان داریم، در کجاها خلأ داریم؟ در گذشته چه اقداماتی انجام می‌دادیم که الان انجام نمی‌دهیم؟ شاید بشود این نکات را در خاطرات عنوان کرد.
به نظر من، خاطراتی که با این جزئیات بیان می‌شود، تازه بستری برای مطالعات مختلفی است که بتوانیم به‌وسیله آن راهکار پیدا کنیم. بدانیم که آن موقع با ابزارهای رسانه‌ای آن زمان چگونه می‌توانستند پیام رهبر انقلاب را تا دورافتاده‌ترین مناطق کشور برسانند؛ مثلا آن موقع نوار کاست یکی از ابزارهای رسانه‌ای مدرن بود که در جامعه وجود داشت. چگونه تکثیر می‌شد، چگونه ارسال می‌شد و... بنابراین می‌بینیم که این نوع کارکرد را در آن شرایط داشته‌ایم. اما حالا با توجه به این حجم انبوه از رسانه‌های مختلفی که داریم، مشکل کجاست؟ آیا ابزارها را نمی‌شناسیم؟ آیا آدم‌هایی که قبلا کار هدایت و تبلیغ را می‌کردند الان با این ابزار آشنا نیستند؟ رابطه‌شان با ابزار جدید قطع است؟ اینها چیزهایی هستند که در مطالعه تطبیقی‌ای که صورت می‌گیرد می‌تواند به راهکارهای فرهنگی برسد که بتوان از آنها استفاده کرد؛ یعنی علاوه بر اینکه فرهنگ و پیام و فهم انقلاب را دریافت می‌کنیم، می‌توانند به راهکارهای قابل استفاده‌ای هم برسند.
به نظر من، وقتی برای مردم روایت کنیم که برای رسیدن به یک هدف چه تلاش‌ها و زحماتی کشیده شده، آن موقع ارزش پدیده انقلاب، آدم‌ها را وادار می‌کند که به دنبال این بگردند که ما کجای این کار هستیم؟ ما چگونه باید نسبت به این تلاش‌ها، رشادت‌ها، ایثارها و شهادت‌هایی که اتفاق افتاده ادای تکلیف کنیم؟
ما هنوز نتوانسته‌ایم این تفهیم درست را داشته باشیم که آگاهان و روشنفکران جامعه ما چه ابعادی از اندیشه، فکر و تفکر سرمایه‌گذاری کرد‌ه‌اند تا جریان انقلاب شکل گرفته است. هنوز نتوانسته‌ایم به تصویر بکشیم چقدر شخصیت‌هایی داشته‌ایم که هر کدامشان می‌توانند یک کشور را آگاه کنند و جریان‌ساز باشند. اما همه این شخصیت‌ها در یک مقطع زمانی تحت رهبری واحدی قرار می‌گیرند و یک دامنه گسترده‌ای از کارها صورت می‌گیرد؛ یعنی سرمایه‌ای که هزینه شده برای به ثمر رسیدن انقلاب، یک هزینه بسیار گسترده و باارزشی بوده که پای این انقلاب صرف شده است. به نظر من اگر مردم بدانند که چه جریاناتی اتفاق افتاده، در ادامه هم امیدوار می‌شوند، احساس تکلیف می‌کنند و همه کمک می‌کنند که ان‌شاءالله این انقلاب ادامه پیدا کند و متصل شود به انقلاب جهانی آقا امام زمان (عج).


کد مطلب: 25305

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/interview/25305/تاریخ-شفاهی-مردمی

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir