به گزارش روابط عمومی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ کتاب «سیدالعلماء الاعلام؛ تاریخ شفاهی زندگانی، شخصیت و فعالیتهای شهید محراب آیتالله سیداسدالله مدنی» تألیف سیدمحمدجواد قربی توسط نشر شاهد در 942 صفحه در سال 1400 منتشر شده است. نویسنده این اثر در یازده فصل به زندگی و مبارزات آیتالله مدنی (از بدو تولد تا شهادت) پرداخته است. در ادامه گفتوگویی با سیدمحمدجواد قربی، نویسنده این کتاب، انجام دادهایم تا بدانیم این کتاب چه ویژگیهایی داشت که در سومین دوره جایزه کتاب انقلاب اسلامی عنوان اثر شایسته تقدیر در بخش خاطرات، زندگینامه و شرححالنویسی را بهدست آورد.
درباره چگونگی نگارش کتاب «سیدالعلماء العلام» و دغدغههایتان در این پژوهش بفرمایید.
بسم الله الرحمن الرحیم. اصولا سرگذشتپژوهی و بررسی زندگی علمای مؤثر در تاریخ انقلاب اسلامی حائز اهمیت است و با وجود پژوهشهای مختلفی که انجام میشود، در برهههای زمانی مختلف با توجه به زوایای جدیدی که کشف میشود، قابلیت بررسی جدید را دارد.
درباره
شهید آیتالله مدنی، اولین بار نزدیک به سال 1391 یک مقاله کوتاه مطبوعاتی در یکی از استانهای کشور منتشر کرده بودم، که این موضوع پسزمینه کاری من شد. بررسی کردم، منابع مختلف را گردآوری کردم، اما دیدم دو سه اثر محدودی که در این زمینه وجود داشت دچار مشکلات تاریخی و در واقع یک سری مباحث مغفول در زندگی آیتالله مدنی بودند؛ بنابراین تصمیم گرفتم روی زندگینامه ایشان کار کنم، اما در روند بررسیهایی که انجام دادم متوجه شدم بخش عمدهای از مطالبی که منتشر شده، مثلا کتاب پژوهشیای که مرکز اسناد منتشر کرده و دو سه ویژهنامهای که در این زمینه وجود داشته، کلیگویی بوده و بخش عمدهای از مباحثی که در زمینه فعالیتهای آیتالله مدنی وجود داشته یا تحریف شده یا اشتباها درج شده است. به خاطر همین سعی کردم مباحثی را که تا کنون در پژوهشها چه به لحاظ سندی و چه تاریخ شفاهی در این حوزه وجود نداشت در این کتاب بررسی کنم. البته این نکته را هم ذکر کنم که تقریبا سه، چهار اثر درباره ایشان منتشر شده که بعضیهایشان ویژهنامه است. درواقع درباره شخصیت آیتالله مدنی بسیار کم کار شده بود، اما من در این کتاب سعی کردم زوایای مختلف زندگی ایشان را ببینم؛ چون همانطور که اطلاع دارید آیتالله مدنی در شهرهای مختلفی تبعید بودند و در استانهای مختلفی فعالیت میکردند، اما تمرکز آثار قبلی بر منطقه آذربایجان، تبریز و همدان بود و سایر شهرها، دورانی که تبعید بودند یا دوران نجف ایشان مغفول بود. به خاطر همین در این کتاب تلاش کردم زندگی ایشان و فعالیتهای مختلفی را که در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی نهادسازی داشتند از بدو تولد تا زمان شهادت بررسی کنم.
شهید آیتالله سیداسدالله مدنی در سالهای پیش از پیروزی انقلاب در شهر همدان
یکی از ویژگیهای این اثر این است که در آن برای اولین بار نهادسازی این شهید بزرگوار بررسی شده است. در واقع یکی از سرفصلها، نهادهایی است که ایشان در دوران تبعید در شهرهای مختلف ایجاد کردند. آیتالله مدنی علاوه بر تبریز و همدان در شهرهای مختلفی مثل گنبد کاووس یا خرمآباد نهادهایی ساختند که حتی بعد از شهادت ایشان نیز پابرجا ماند و منشأ خدمات ارزندهای بودند؛ مخصوصا مهدیههایی که ایشان در همدان ایجاد کردند و بنیانگذار آن بودند، همچنان جزء مراکز فعال و موفق در استان همدان و غرب کشور هستند. این مسائل باعث شد ما در این کتاب به بررسی زوایای مختلف زندگی ایشان در حوزه تبعید، فعالیتها و خدمات اجتماعی، سیره سیاسی و ابعاد مختلف عبادی و اخلاقی آیتالله مدنی بپردازیم؛ لذا از این باب نوآوری این کتاب این هست که مباحثی مطرح شده که تا الان به لحاظ ژورنالیستی و مطبوعات، مصاحبههای اینترنتی، کتابها و پایاننامههای مختلفی که درباره زندگی علما منتشر شده، پرداخته نشده؛ بهعنوان نمونه در این کتاب برای اولین بار تاریخ شفاهی فعالیتهای آیتالله مدنی در استان قزوین ارائه شده که در هیچ کتاب، مصاحبه و حتی مباحث اینترنتی نیز به آن اشاره نشده است.
نزدیک بیست مصاحبه از شاگردان ایشان در قزوین گرفته شد و بعد از شناسایی اصل موضوع، خدمات مختلف ایشان در حوزه فرهنگی ـ اجتماعی و اقتصادی در استان قزوین بررسی شد. همین مسئله در جاهای مختلف، مثل بندر کنگان که در مجموعه آثاری که درباره آیتالله مدنی وجود دارد، چه به لحاظ مصاحبههای روزنامهای و چه به لحاظ کارهای دیگری که درباره استان بوشهر هست، بیشتر از یک صفحه و نیم درباره این مسئله مطلب وجود نداشت و برای اولینبار در این کتاب، مصاحبههای مختلفی که با نزدیکان، رانندگان، خانواده خود شهید بزرگوار آیتالله مدنی و شاگردانی که در بندر کنگان داشتند گردآوری شد. میدانید که ایشان دوره کوتاهی از تابستان 1357، چیزی بیش از بیست روز، در بندر کنگان بودند. همه این مصاحبهها گرفته شد. البته عصاره و خلاصهای از مجموعه مصاحبهها در این کتاب قرار گرفت. به لحاظ نوآوری سعی کردم در این کتاب مجموعه مباحثی را مطرح کنم که آثار گذشته درباره آنها دچار خلأ بودند و از نظر خودم نزدیک 50 تا 60 درصد مطالب کتاب «سیدالعلماء الاعلام» از این دست مباحثاند که با توجه به مصاحبهها و برخی از اسنادی که از برخی از اشخاص گردآوری کردم در این کتاب بیان و بررسی شدهاند.
در مقدمه کتاب «سیدالعلماء الاعلام» اشاره کردهاید که برای این کتاب حدود 250 مصاحبه گرفته شده است؛ کمی درباره مصاحبهها توضیح دهید.
در این کتاب پایه اصلی کار بر تاریخ شفاهی قرار گرفته است. مرکز اسناد به لحاظ اطلاعات آرشیوی و مصاحبههای تاریخ شفاهی و اسنادی، همکاری چندانی در این کار نداشتند. با توجه به رایزنیهای مختلفی که انجام دادیم به لحاظ سندی و... به غیر از کتابی که مرکز بررسی اسناد تاریخی در این حوزه انجام داده بود، بقیه مراکز همکاری چندانی نداشتند. به همین دلیل برای اینکه کمبودها جبران بشود وارد حوزه تاریخ شفاهی شدم. یکی از دلایلش هم این است که برخی از فعالیتهای آیتالله مدنی قبل از تأسیس ساواک بوده یا اینکه ایشان در مکانهایی فعالیت کرده که ساواک یا در آنجا گزارشگر نداشته یا ژاندارمری فعالیت خاصی نداشته و در روستاهای دورافتاده بوده است. به خاطر همین نیاز بود که برای تقویت این بخش وارد حوزه تاریخ شفاهی شوم.
عملکردی که در حوزه مصاحبهها انجام شد این بود که من با بالای هشتصد نفر درباره شهید مدنی گفتوگو کردم. در آغاز کار با نزدیک به هشتصد نفر صحبت شد تا افراد اصلی شناسایی شوند. با بسیاری از این افراد شاید نزدیک دو ساعت صحبت کردیم، نه فقط بهعنوان مصاحبه مورد استفاده در این کتاب. این هشتصد نفر توضیحاتی دادند درباره شبکهای از افراد که با ایشان ارتباط داشتند؛ مثلا در گنبد کاووس یا در همدان، در تبریز، در استان بوشهر، بندر کنگان در آغاز کار بررسی کردیم تا افراد شناسایی شوند و بتوانیم یک سری اسناد و مدارک را پیدا کنیم.
در فاز دوم افراد اصلی شناسایی شدند که این باز خودش در چند فاز بود. در مرحله اول با خانواده، دخترخانمها و دامادهای ایشان مصاحبه انجام شد و در فاز بعدی با شاگردان آیتالله مدنی که ارتباط نزدیکی با ایشان داشتند و مباحث مهمی را در حوزه سیره عملی و اخلاقی ایشان مطرح کردند. به خاطر همین با بخش عمدهای از شاگردان ایشان، که متأسفانه خیلیها طی یکی دو سال اخیر از دنیا رفتهاند، مصاحبه کردم. نکتهای که وجود دارد این است که این مصاحبهها در دوران کرونا انجام شد؛ یعنی سختی کار این بود که این مصاحبهها در دوران کرونا انجام شد و خیلیها درگیر عارضه کرونا شدند، صحبت کردن سخت بود. حتی برخی از مصاحبهها را روی تخت بیمارستان گرفتم.
شهید آیتالله سیداسدالله مدنی در حال گفتوشنود مطبوعاتی در دوره اوجگیری انقلاب اسلامی
همه مصاحبهها را حضوری گرفتید؟
خیر؛ مصاحبهها به چند طریق انجام شد. در مورد بخشی از این مصاحبهها دسترسی به افراد سخت بود؛ برای مثال فرد در خبرگان رهبری یا سایر نهادها بود. در این قبیل مصاحبهها سؤالها ارسال شد و مکتوب پاسخ دادند. شاید نزدیک به بیست، سی مصاحبه به صورت مکتوب انجام شد. برخی مصاحبهها را هم در همدان، تبریز، استان مازندران و گلستان به صورت حضوری گرفتم. بخش عمدهای از کار را چون در دوران کرونا بود، به صورت تلفنی اخذ کردم که شاید بالای 70 درصد مصاحبهها به همین صورت اتفاق افتاد.
مسئله دیگری که وجود دارد این است که تمرکز مصاحبهها در یک یا دو استان نبود. به لحاظ جغرافیایی بالای بیست استان درگیر مصاحبهها شدند؛ چون همانطور که میدانید ایشان کثیرالتبعید بودند. از شهرهای مختلف، از شمال به جنوب، از شرق به غرب تبعید میشدند و این، انجام دادن همه مصاحبهها به صورت حضوری را ناممکن میکرد. برخی از افراد به خاطر سمتهای اجرایی و نظامیای که داشتند و در ایران نبودند، مجبور بودیم در ساعتهای خاص، مثلا 1 شب، 4 صبح، 6 صبح به صورت تلفنی با این افراد هماهنگ کنیم و مصاحبهها را بگیریم.
بخش عمدهای که در کتاب مورد استفاده قرار گرفت، نزدیک به 250 مصاحبه است، اما بعد از اتمام کتاب هم مصاحبهها را در شهرهای مختلف با شاگردان ایشان ادامه دادم.
نحوه مصاحبهگیری سه تا بخش داشته: مکتوب بوده. یعنی برای دوستانی که در دوران کرونا سختشان بود، سؤالهایی میفرستادم و آنها جوابهایی میدادند. یکی هم به صورت تلفنی و بخشی را هم حضوری، اما بخش عمده کار را تلفنی گرفتم؛ چون استان بوشهر، مازندران، گلستان، همدان، آذربایجان، قم، تهران پایه اصلی کار بودند، اما خیلی از دوستان در شهرهای مختلفی بودند که دسترسی حضوری به همه آنها سخت بود و کرونا هم اجازه نمیداد. چون سن بیشتر افراد طرف محاسبه بالای هفتاد سال بود مصاحبه گرفتن کمی سخت میشد، اما با عنایتی که شد این مصاحبهها تلفنی گرفته شد. گفتنی است به لحاظ شخصیتشناسی و تبارشناسی افرادی که مصاحبه شدند، خیلی هم قابل توجه است.
اکثر پژوهشگرانی که در حوزه تاریخ شفاهی به صورت شخصی و منفرد پژوهش میکنند با موانعی مواجه میشوند. درباره حامیان این کتاب که زمینه را برای مصاحبههای شما هموار کردند هم توضیح بفرمایید.
چون حجم این کار در قطع چاپ رقعی نزدیک به 2500 صفحه میشد، برای اینکه حجم آن کمتر شود، در قالب تقریبا وزیری و شبیه اطلس منتشر و مجموعه اسناد و تصاویر هم در آن ضمیمه شد. به لحاظ چاپ، مؤسسه شهید مدنی در همدان حمایت مالی انجام داد تا هزینه چاپ کتاب پرداخت شود و به صورت محدود با همکاری بنیاد شهید تهران کار منتشر شود، اما در زمینه مصاحبه هیچ نهاد یا مرکزی مساعدت و همکاری نکرد و من شخصا مصاحبهها را گردآوری کردم. یک نقطه طلایی که در بررسی تاریخ شفاهی آیتالله مدنی برای من بهوجود آمد این بود که افراد خوبی در مسیر راهم قرار گرفتند و به نوعی شبکهسازی ایجاد کردند. در استانهای مختلف افراد مؤثری را در ارتباط با شهید مدنی شناسایی کردم که با حمایت خودشان و معرفی کردن افراد و معرفی کردن من به یکدیگر این شبکه تاریخ شفاهی را ایجاد کردند.
در این کتاب تقریبا از شش مصاحبه مرکز آرشیوی دانشگاه هنر تبریز استفاده شده، اما درباره بقیه مصاحبهها هیچ مساعدت و همکاری از هیچ نهادی دریافت نکردهام؛ فقط لطف دوستان بود، اعتمادی که کردند تا من شخصا بتوانم افراد کلیدی را شناسایی کنم و این مصاحبهها اخذ شود. عموما دوستداران شهید مدنی و درکل علمای بزرگ این همکاری را برای تاریخ شفاهی انجام میدهند و از نویسندگان برای ایجاد ارتباط حمایت میکنند. این کتاب هم از لطف و عنایت شهید بزرگوار آیتالله مدنی برخوردار شد که بدون هیچ حمایتی کارهای مصاحبه انجام شدند. الحمدلله مشکل چندانی وجود نداشت.
اما به لحاظ محدودیت، بله، برخی از دوستان چون درخواست نامه داشتند که از یک مؤسسه خاص ارسال شود یا اینکه اعتماد نداشتند، برخی از مصاحبهها گره میخورد، اما تقریبا بالای چهارصد مصاحبه درباره شهید مدنی گرفتم که کمتر مشکلی برایم پیش آمد. برخی از دوستان در حین مصاحبه لطف داشتند و اگر عکسی از شهید محراب داشتند یا دستخط و خاطرهای در مورد ایشان نوشته بودند، در اختیار ما میگذاشتند و میتوانستیم این را احصا کنیم.
یکی از وسواسهایی که خودم داشتم این بود که در کنار این شبکه ارتباطی که برای مصاحبه تاریخ شفاهی ایجاد کردم، از دوستانی که در شهرهای دورافتاده مثل بندر کنگان یا روستاهای تبریز که با آیتالله مدنی در ارتباط بودند، هنگام مصاحبه درخواست میکردم اگر جزوهای، نشریهای در سالگرد ایشان منتشر شده که دسترسی به آن وجود ندارد آن را در اختیار بنده قرار دهند.
برای تمامی مطالبی که از مصاحبهها در کتاب ذکر شده سه الی پنج تأییدیه از دوستان دیگر گرفتهام؛ یعنی برای هر واقعه، رویداد یا حادثه تاریخی که نظر خاصی وجود داشت راستیآزمایی انجام شده است، اما در جواب اصلی به سؤال شما باید بگویم: نه هیچ حمایتی از هیچ مؤسسهای نبوده. فقط عنایت خدا بود و لطف آیتالله مدنی که این مصاحبهها بهخوبی پیش رفت.
یک نکته هم عرض کنم. خیلی از شاگردان آیتالله مدنی که مصاحبه شدهاند متولد دهههای 1320 و 1330 بودند و صحبت کردن برایشان سخت بود. این افراد از نظر سنی بین شصت تا نود سال بودند و این کار را بسیار سخت میکرد که در یک سال و نیم اخیر، نزدیک به 20 تا 30 درصد از این شخصیتهایی که با آنها مصاحبه شد، متأسفانه از دنیا رفتند. بسیاری از شاگردان بنام آیتالله مدنی در خرمآباد، از شاگردان و نزدیکان ایشان در بندر کنگان، از شاگردان ایشان در همدان، از دوستان و وفاداران ایشان در تبریز، از دوستانی که در دوران تبعید در گنبد کاووس کمک میکردند، درگذشتهاند. من کار خاصی انجام ندادم، اما لطف دوستان در همراهی با من باعث شد کاری حداقل در بضاعت علمی من تولید شود که از نظر خودم بینظیر بود؛ چون فکر میکنم فقط پیادهسازی این مصاحبهها بالای 2500 صفحه شد. کل این کاری که شما میبینید عصاره و چکیدهای از کار اصلی من درباره زندگی آیتالله مدنی است و شاید اصل آن، بالای بیست جلد کتاب شود.