«با آیتالله العظمی سیدعبدالله شیرازی از نجف تا مشهد» در گفتوشنود با آیتالله سیدمحمدعلی موسوی جزایری؛
آیتالله سیدمحمدعلی موسوی جزایری، نماینده مجلس خبرگان رهبری و ریاست شورای حوزههای علمیه استان خوزستان، در دوره تحصیل در حوزه علمیه نجف، با زندهیاد آیتالله العظمی سیدعبدالله شیرازی آشنا شد. او این آشنایی را به ارتباط تبدیل کرد و تا پایان حیات آن مرجع فقید، آن را تداوم بخشید. وی در گفتوشنود پیآمده، شمهای از خاطرات آن دوره را روایت کرده است
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
در بدو گفتوگو، از سابقه آشنایی خود با آیتالله العظمی سیدعبدالله شیرازی بگویید.
بسم الله الرحمن الرحیم. بنده در دوره تحصیل در حوزه علمیه نجف اشرف، با مرحوم آیتالله العظمی سیدعبدالله شیرازی(قدس سره) آشنا شدم. در آنجا، گاهی اوقات به منزل ایشان میرفتم و خدمتشان مشرف میشدم. بیت ایشان، نسبتا بزرگ و مجمعی برای علما، فضلا و طلاب بود. خاطرم هست که مرحوم شیخ محمدتقی بهلول، از زندان افغانستان آزاد شده بود و پس از مدتی اقامت در مصر و پیش از اینکه به ایران برگردد، به نجف اشرف آمد و میهمان ایشان بود و در منزل یا مدرسه ایشان، سکونت داشت. صبح در بیت ایشان و شبها هم در مسجد هندی، منبر میرفت. بنده هم، گاهی توفیق داشتم و در این جلسات شرکت میکردم.
جایگاه علمی آیتالله شیرازی و بازتاب آن در حوزه علمیه نجف را چگونه دیدید؟
بیتردید، ایشان مجتهدی مسلم بودند. در نجف اشرف تدریس داشتند و علمای بزرگ و کسانی که سن و سالی از آنها گذشته بود و خودشان استاد شده بودند، در جلسات درسشان شرکت میکردند. مقامات علمی ایشان مورد تأیید بزرگان حوزه بود؛ از جمله آیتالله العظمی سیدمحسن حکیم درباره ایشان گفته بود: «من آقا سیدعبدالله را به خاطر علمش احترام میکنم». من خود از نزدیک شاهد بودم که آیتالله العظمی سیدابوالقاسم خویی هم بسیار برای ایشان احترام قائل بودند. مجموعا در حوزه علمیه به لحاظ علم و تقوای فراوان، از شخصیتهای موجه بودند.
بخشی از مکانت علمی مراجع در حوزههای علمیه، معلول اساتید آنهاست. ایشان از محضر کدامین شخصیتها بهره برده بودند؟
مرحوم آقای شیرازی از شاگردان ممتاز مرحوم آیتالله العظمی آقا ضیاءالدین عراقی و در مرحله بعد، آیات عظام: آقا سیدابوالحسن اصفهانی و میرزا حسین نائینی بودند. مرحوم آقای آقا سیدابوالحسن اصفهانی بسیار به ایشان علاقهمند بودند و برایشان اجازه اجتهادی نوشتهاند که مضامین بسیار بالا و تجلیلهای ارزندهای دارد که من ندیدم در مورد فرد دیگری این القاب را به کار برده باشند.
به حوزه درسی آیتالله شیرازی اشاره داشتید؛ از شاگردان مبرز ایشان، چه کسانی را به خاطر دارید؟
شاگردان آیتالله شیرازی طیف وسیعی بودند که در ادوار مختلف و از ملیتهای گوناگون خدمتشان تلمذ کرده بودند. طبعا افراد بسیاری از آنان را میتوان نام برد که اکنون مجال آن نیست. یکی از شخصیتهایی که در درس ایشان شرکت میکرد، آقای سیدمرتضی فیاض اهوازی بود، که از علمای محترم نجف بهشمار میآمد؛ دیگری آقازادهشان آقای سیدمحمدباقر شیرازی بود، که به اجتهاد شهرت داشت. آقازاده دیگرشان آقای سیدمحمدعلی شیرازی هم، اهل فضل بود. از این گونه شاگردان، فراوان داشتند.
استقرار آیتالله شیرازی در مشهد، در آستانه اوجگیری انقلاب اسلامی صورت گرفت. از تعامل ایشان با این رویداد و نظام برآمده از آن، چه خاطراتی دارید؟
خاطرم هست که مرحوم آقای واعظ طبسی، تولیت فقید آستان قدس رضوی(ع)، میگفتند: امام مکرر سفارش آقای شیرازی را به من میکردند و میفرمودند: «اگر میخواهید کاری انجام دهید، با ایشان هماهنگ کنید و پس از انجام آن هم، به ایشان گزارش دهید. اگر ایشان امر یا توصیهای داشتند، سعی کنید آن را انجام دهید و اگر هم در توانتان نیست و امکان آن وجود ندارد، حتما دلیل آن را خدمتشان بگویید...». خُب این توجه، به خاطره سوابق مبارزاتی ایشان با رژیم گذشته و روحیه انقلابیای بود که در آقای شیرازی وجود داشت. در همان دوره اوجگیری انقلاب اسلامی میشنیدم که شاه به خاطر مبارزات مرحوم آقای شیرازی، از ایشان بسیار عصبانی است!
ما هم در دوره اقامت ایشان در مشهد، گهگاه خدمتشان میرسیدیم یا در نماز جماعتشان در حرم مطهر رضوی(ع)، شرکت میکردیم. گاهی هم در معیّت مرحوم آقای قاضی دزفولی، امام جمعه سابق دزفول ــ که پسر دایی ایشان بودند ــ این دیدارها انجام و درباره موضوعات مختلف، گفتوگو میشد.