«آیتالله العظمی سیدعبدالله شیرازی و احیای مرجعیت در شهر مشهد» در گفتوشنود با محمدمهدی عبدخدایی؛
محمدمهدی عبدخدایی از اعضای جمعیت فدائیان اسلام، دبیرکل کنونی این جمعیت و فرزند آیتالله حاج شیخ غلامحسین تبریزی است. وی به دلیل خراسانی بودن، از فعل و انفعالات سیاسی شهر مشهد در دوران معاصر و نقش مرجعیت در آن، خاطرات فراوانی دارد. آنچه در این گفتوشنود میخوانید یادها و یادمانهای عبدخدایی از زندهیاد آیتالله العظمی سیدعبدالله شیرازی است
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
طبعا نخستین پرسش ما این است که جنابعالی از چه دورهای و چگونه با زندهیاد آیتالله العظمی سیدعبدالله شیرازی آشنا شدید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. پس از رحلت آیتالله العظمی سیدمحمدهادی میلانی، مشهد دچار خلأ مرجعیت شد، اما وقتی آیتالله العظمی سیدعبدالله شیرازی به این شهر آمد، این خلأ پر شد. ایشان در ایجاد تحرک انقلابی در مشهد، نقش بسیار برجستهای داشت. تقریبا راهپیماییهای اعتراضی مشهد را رهبری میکرد و منزلش، پایگاه انقلاب اسلامی در این شهر بود. آیتالله شیرازی توانست رهبری انقلاب در تمام خراسان را در اختیار بگیرد و به همین دلیل اکثر مبارزان به منزل ایشان رفتوآمد داشتند. البته پیشتر آیتالله میلانی هم در مبارزات وارد شده بود، همین طور آیتالله حاج آقا حسن قمی، ولی نقش آیتالله شیرازی بیشتر بود. به نظر من اگر ایشان به مشهد نمیآمدند، بعید بود که هیئات مذهبی به آن شکل حرکت میکردند و از خود خروش و واکنش نشان میدادند. در سال 13۵۷ همه هیئتهایی که از مسجد گوهرشاد و مسجد بازار عبور کردند، تمامی شعارهایشان انقلابی بود. در روز تاسوعای همان سال در تهران، مرحوم آیتالله طالقانی راهپیماییای به راه انداخت که میدان امام حسین(ع) تا میدان آزادی را مملو از جمعیت کرد. در مشهد نیز، آیتالله شیرازی همین نقش را داشت. ایشان انصافا خلأ وجود آیتالله میلانی را به شایستگی پر و مبارزات را به شکلی عالمانه رهبری کرد.
کیفیت مبارزات آیتالله العظمی شیرازی را چگونه ارزیابی و تحلیل میکنید؟
ما دو نوع مبارزه داریم: مبارزه مثبت و مبارزه منفی. شیعه در تاریخ به دلیل اینکه دچار اختناق بوده، راهی نداشته جز اینکه مبارزه منفی کند. حضرت فاطمه زهرا(س) میآید در مقابل خلیفه اول میایستد، آن خطبه غرّاء را میخواند و با آن سخنان تاریخی، مظلومیت جانشین بر حق پیامبر(ص) را فریاد میکند. مخفی ماندن قبر فاطمه زهرا(س)، نوعی مبارزه منفی است و ایشان در واقع، بعد از شهادتش هم دارد مبارزه میکند. امام رضا(ع) ولیعهدی را میپذیرد، اما در عزل و نصبها دخالتی نمیکند و به این ترتیب، مشروعیت حاکمیت را زیر سؤال میبرد. اینها مصادیق مبارزه منفی، در کردار بزرگان دین است. در تاریخ معاصر، زمانی که مرجعیت وقت مبارزه مثبت را به صلاح ندید، شهید نواب صفوی و یارانش مبارزه مثبت را شروع کردند، نهضت ملی ایران آغاز شد و به مرور توسعه یافت. از سال 1354 آیتالله شیرازی بهعنوان یک مرجع تقلید در شهر مشهد، که پایتخت معنوی ایران است و همه شیعیان جهان به آن توجه دارند، مبارزه نمایانی را علیه دیکتاتوری به راه انداخت و این مبارزه را در قالب هیئتهای مذهبی، به زائرانی که به این شهر سفر میکردند، منتقل شد. نقش آیتالله شیرازی در خراسان ــ که زیارتگاه همه ایرانیان و شیعیان است ــ جلب توجه کرد. ایشان توانست مشهد را به یکی از محورهای شاخص انقلاب در کشور تبدیل کند؛ امری که پیشتر به دلیل نفوذی که اوقاف شاه در محافل مذهبی این شهر داشت، محتمل دیده نمیشد. نقشی که ایشان در مشهد ایفا کرد همان نقش مراجع در قم بود که در غیاب امام، انقلاب را زنده نگاه داشتند. مراجع تقلید ما در دوران انقلاب، بسیار حسابشده و با منطق عمل کردند که در میان آنها، رفتار آیتالله شیرازی یکی از بهترینهاست.
از مناسبات پدرتان آیتالله شیخ غلامحسین تبریزی با ایشان، چه خاطراتی دارید؟
تا جایی که من میدیدم یا اطلاع دارم، پدرم با آقای شیرازی ارتباط خیلی خوبی داشت. برادر من مرحوم آقای شیخ محمدتقی مجتهدزاده هم، به ایشان بسیار علاقه داشت و به بیتشان رفتوآمد میکرد. آیتالله شیرازی در مراسم تشییع پدرم شرکت داشت و پس از آن به جای پدرم، برادرم را به مسجد گوهرشاد برد تا نماز جماعت بخواند. البته برادرِ دامادمان از همان سال 13۵۴، در بیت ایشان فعالیت میکرد. در زمانی که پدرم در مشهد بود، من در تهران مشغول سخنرانی و تحریک مردم برای شرکت در انقلاب اسلامی بودم. دوستانی هم که عضو فدائیان اسلام بودند، در تهران دور امام خمینی را گرفتند و همین طور فدائیان اسلام در مشهد، در اطراف آیتالله شیرازی جمع شدند. ایشان هم روی علاقهای که از قبل به شهید نواب صفوی داشت، به آنها توجه و التفات نشان میداد.