«سیری در روابط و مناسبات آیتالله العظمی سیدعبدالله شیرازی با آیتالله سیدمحمود طالقانی» در گفتوشنود با زندهیاد سیدمهدی طالقانی؛
زندهیاد سیدمهدی طالقانی، فرزند عالم مجاهد آیتالله سیدمحمود طالقانی، آیتالله العظمی سیدعبدالله شیرازی را از طریق روایات و توصیفات پدر و نیز اسناد برجایمانده شناخته بود. هم او اندکی پیش از رحلت در سال گذشته و طی گفتوشنودی، این اطلاعات را به تاریخ سپرد. روح این پدر و فرزند و همچنین مرجع فقید، شاد باد
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
در باب تاریخچه آشنایی و تداوم ارتباط زندهیاد آیتالله سیدمحمود طالقانی با زندهیاد آیتالله العظمی سیدعبدالله شیرازی، چه نکات و خاطراتی در ذهن دارید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. درباره نحوه آشنایی مرحوم پدر با مرحوم آیتالله شیرازی، اطلاعات دقیقی ندارم؛ چون نه در آن دوره حضور داشتهام و نه بعدها مجالی پیش آمد که دراینباره از ایشان سؤال کنم. قاعدتا به این دلیل که هر دو از مبارزان دوره رضاخان بودهاند، دست کم دورادور یکدیگر را میشناختند، اما در سال ۱۳۵۴ که ایشان از نجف به ایران برگشتند، بسیاری از علما به دیدارشان رفتند. ایشان مدت کوتاهی نیز به تهران سفر کردند و مرحوم پدر، که هنوز در آن مقطع دستگیر نشده بودند، با ایشان دیدار کردند. تا جایی که به خاطر دارم، ایشان در منزل مرحوم آیتالله سیدهدایتالله تقوی شیرازی اقامت کرده بودند و علما و مردم، به دیدنشان میرفتند. پس از آن آیتالله شیرازی به مشهد عزیمت کردند و اندکی بعد، پدر هم دستگیر شدند و تا آبان 1357، در زندان و بهداریِ آن بودند. پس از 8 آبان 1357، یکی از اولین شخصیتهایی که آزادی مرحوم طالقانی را تبریک گفتند، ایشان بودند. خاطرم هست که تلگراف تبریکی فرستادند و طبعا پدر هم، پاسخ بسیار پرمضمونی به آن دادند. همچنین تقریبا اولین کسی که در مشهد، درگذشت مرحوم طالقانی را تسلیت گفتند و در همان عصرگاه 19 شهریور 1358، برای ایشان در مسجد گوهرشاد آستان قدس رضوی(ع) مراسم ترحیم برگزار نمودند، ایشان بودند، که تصاویر آن موجود و در مجموعه «طلایهدار بیداری» آمده است.
آشنایی شما با آیتالله شیرازی، چگونه و از چه طریق انجام پذیرفت؟
طبیعتا من هم از طریق مرحوم پدر، با آیتالله شیرازی آشنا شدم. دوره جوانیِ ما بود و درصدد بودیم که چهرههای مبارز را در میان همه اقشار بشناسیم. مرحوم طالقانی هم در میان همه طیفها، دوستان زیادی داشت و بالطبع در بین علما. نام مرحوم آقای شیرازی را در همان دوران از پدر شنیدم و وقتی به ایران و تهران آمدند، بیشتر و البته دورادور با ایشان آشنا شدم. در دوران اوجگیری انقلاب و پس از پیروزیِ آن هم، پیامهایی میان آن دو رد و بدل میشد؛ مخصوصا که در آن دوره مرحوم طاهر احمدزاده استاندار خراسان بود، که از علاقهمندان به پدر قلمداد میشد و در مواردی این پیامها را میرساند و پاسخ میآورد.
در باره مبارزات آیتالله شیرازی و نقش ایشان در عرصه سیاست، چه تحلیلی دارید؟
برحسب اسنادی که از تاریخچه مبارزات آیتالله شیرازی وجود دارد، ایشان مرجعی آگاه، مبارز و باتدبیر بودند و پدر نیز به دلیل همین خصال، به آن مرحوم علاقه داشتند. ایشان همواره میگفتند: عالم ِدین و فقیه، باید به مسائل روز آگاه و مسلط بر سیاست باشد و بتواند موضوعات رایج جامعه را بهدرستی فهم و تحلیل کند. خاطرم هست که در ادواری، بسیاری از علما و روحانیون که در حوزه مشغول تدریس یا تحصیل بودند، یا از ائمه جماعت بهشمار میآمدند، مرحوم پدر را شماتت میکردند که به امور سیاسی کاری نداشته باشید! درحالیکه پدر این امر را از شئون فقها و روحانیت میدانستند. مرحوم آیتالله شیرازی هم، عمدتا در میدان مبارزه حضور و دغدغههای سیاسی و اجتماعی داشتند. در مشهد، پیش از ایشان هم، چنین شخصیتهایی حضور داشتند؛ از جمله مرحوم آیتالله سیدمحمدهادی میلانی، که مرجع خوشفکر و مبارزی بود، اما تعدادشان زیاد نبود. بااینهمه مردم مشهد هنگام حضور هر دو بزرگوار در این شهر، از آنان استقبال خوبی کردند و گوش به سخنانشان دادند.
خدمات اجتماعی و عامالمنفعه ایشان را چطور میبینید؟
خوشبختانه آیتالله شیرازی در این عرصه نیز، فعال بودند. ایشان حوزههای علمیه متعددی را تأسیس و تعمیر کردند. برای افراد نیازمند، منازل مسکونی ساختند. درمانگاههای فراوانی را پایه گذاردند، که خوشبختانه برخی از آنها هنوز زیر نظر فرزند محترمشان فعال است. بههرحال عالمان راستین دینی، همیشه در کنار و خدمت مردم بودهاند و همین نیز، نامشان را نیک و جاودانه ساخته است.