«تأملی درباب یک نقل قول خطا از حجتالاسلام والمسلمین سیداحمد خمینی درباره آیتالله سیدمحمود طالقانی» در گفتوشنود با حجتالاسلام والمسلمین سیدصادق موسوی
چندی پیش در فضای مجازی و به نقل از حجتالاسلام والمسلمین سیدصادق موسوی شیرازی، نکتهای از زبان حجتالاسلام والمسلمین حاج سیداحمد خمینی درباره آیتالله سیدمحمود طالقانی نقل شد که با شواهد روشن ارتباط آن دو سازگاری نداشت؛ هم از این روی و در گفتوشنودی، واقعیت ماجرا را از آقای موسوی جویا شدیم که نتیجه آن را پیش روی دارید.
در نوشتاری تاریخی که در سال جاری در فضای مجازی منتشر شده، از قول شما نقلی از حجتالاسلام والمسلمین حاج سیداحمد خمینی درباره آیتالله سیدمحمود طالقانی آمده با این مضمون که «دو نفر بودند که پس از پیروزی انقلاب زود رفتند و ما از دستشان راحت شدیم: یکی آیتالله طالقانی و دیگری چمران...
نه به هیچ وجه. ایشان آیتالله طالقانی را نگفت...
پس لطفا بفرمایید که ماجرا از چه قرار بود.
اولا: موضوع مرحوم آیتالله طالقانی نبود. چیزی که مطرح شد مربوط به شهید دکتر چمران بود. ثانیا: مربوط به یک رفتار خاص دکتر چمران در دوران پس از پیروزی انقلاب بود و قابل تعمیم به کلیت زندگی آن بزرگوار نیست، درحالیکه این نقل قول میتواند چنین چیزی را افاده کند، و ثالثا: در فضا و محفلی دوستانه و خودمانی بیان شد و بردن آن به جریان جدی چالشهای تاریخی جامعه، صحیح و اخلاقی نیست.
تفصیل ماجرا هم این است که شهید بزرگوار دکتر چمران، ذوب در آقای امام موسی صدر بود. برخی به شوخی میگفتند که مثلا همان قدر که من امام جعفر صادق(ع) را قبول دارم، ایشان آقای صدر را قبول داشت! در جریانات بعد از پیروزی انقلاب، چمران سفت و محکم در مقابل هر نوع نزدیکی ایران به لیبی را میگرفت و این در مجموع، به صلاح انقلاب اسلامی نبود. البته در این فرایند دکتر چمران عامل اصلی بود و در عین حال صادق قطبزاده، صادق طباطبائی و ابراهیم یزدی نیز با این حرکت همراهی میکردند.
به هرحال، دکتر چمران در برابر آمدن عبدالسلام جلود به ایران سخت مقاومت میکرد. وزیر دفاع هم بود و رفته بود در پاویون فرودگاه ایستاده بود و سفت و محکم میگفت: جلود حق ندارد وارد ایران بشود. بعد هم میگوید: اگر هم از هواپیما آمد پایین، یکراست سوار هواپیما بشود برود قم، امام را ببیند و برگردد و برود، حق ندارد جای دیگری برود! مرحوم احمد آقا میگفت: در چنین شرایطی، ما مانده بودیم چه کنیم؟ حتی در نحوه دیدار او با امام هم، تأملات و تردیدهایی وجود داشت؛ مثلا اینکه جلود داخل اتاق بیاید و امام بلند شوند، یک معنا میدهد. بیاید و بلند نشوند، معنای دیگری میدهد. برای همین نهایتا تصمیم این شد که جلود و همراهان به اقامتگاه بیایند و بنشینند و امام بعدا تشریف بیاورند و آنها جلوی امام بلند شوند؛ امری که عملا هم انجام شد و عکسهایش هم هست.
کل مسئله همین یک نکته بود که شهید دکتر چمران به دلیل تعلق خاطری که به آقای صدر داشت، در کل دوره مسئولیتش و حتی در دوره جنگ هم، بهشدت با ارتباط با لیبی مخالف بود.
بنابراین در این نقل، ذکری از مرحوم آیتالله طالقانی در میان نبوده؟
اصلا نبوده. اولا: موضوع مرحوم آقای طالقانی کاملا فرق میکرد. ایشان یک چهره پرسابقه مبارزاتی بود که امثال دکتر چمران شاگردیاش را کرده بودند؛ ثانیا: ایشان هم با قطع رابطه با لیبی به خاطر مسئله آقای صدر مخالف بود و با سفر جلود به ایران پس از انقلاب، برخورد خوبی داشت. حتی شنیدم که در این فقره،تذکری هم به مرحوم دکتر چمران داده بود.
نگاه اطرافیان حضرت امام در نجف، به مبارزات آیتالله طالقانی در داخل کشور چگونه بود؟ پیش از انقلاب دراینباره در میان این طیف چه تصوری وجود داشت؟
در آن دوره هم آیتالله طالقانی و هم آیتالله منتظری، پشتوانه فکری و عملی تمامی مبارزان انقلاب بودند؛ مخصوصا آیتالله طالقانی که به لحاظ پیشینه مبارزاتیای که به زمان رضاخان باز میگشت، به خوبی میتوانست جریانهای مختلفِ مخالف شاه را گرد یک محور جمع و اختلاف نظرهایشان را حل کند. ایشان حتی نگذاشت که دوگانه مسلمان/ چپ، چندان برای جریان مبارزه داخلی مسئلهساز شود و توانست ماجرا با کمترین هزینه حل کند. طالقانی قطعا بر انقلاب حق زیادی دارد. خداش رحمت کند.