«کاپیتولاسیون در دوران پهلویها، چگونگی و پیامد» در گفتوشنود با دکتر جواد منصوری
پیشینه تصویب کاپیتولاسیون در ایران و فراز و فرود آن در دوران پهلویها، از سرفصلهای شاخص تاریخ انقلاب اسلامی بهشمار میرود؛ چه اینکه اعتراض رهبر کبیر انقلاب به تصویب بیسر و صدای این قانون، فصلی شاخص را در تاریخ نهضت اسلامی رقم زد. در گفتوشنودی که پیش روی شماست، دکتر جواد منصوری، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، ابعاد این ماجرا را مورد بازخوانی و تحلیل قرار داده است.
یکی از فرازهای مهم تاریخ معاصر و در واقع نقطه عطف آغاز انقلاب اسلامی، اعتراض حضرت امام به لایحه خفتبار کاپیتولاسیون و سپس تبعید ایشان است. ریشههای تاریخی این قانون چیست و چه تبعاتی داشته است؟
بسم الله الرحمن الرحیم. باید گفت که کاپیتولاسیون، در واقع قانون خفتباری است که دولتهای استعماری اروپا و آمریکا بر دول آسیایی و آفریقایی تحمیل میکردند و طبق آن، شهروندان آن کشورها هر جرمی که در کشورهای تحت سلطه انجام میدادند، دستگاه قضایی آن کشورها حق محاکمه آنها را نداشت! این رسم در قرن بیستم بهتدریج برافتاد. اولین کشوری هم که آن را در سال 1899 لغو کرد، ژاپن بود و در پی آن ترکیه در سال 1923، تایلند در سال 1927، ایران در سال 1928، مصر در سال 1937 و چین در سال 1943 این قانون را لغو کردند.
حکومتهای ضعیف که در بین مردم خود پایگاهی ندارند، برای تضمین حاکمیت خود و کسب حمایت از بیگانگان، به آنها اجازه میدهند تا در امور داخلی کشورشان دخالت کنند و برای کسب منافع و موقعیت و نفوذ، همه موانع را از سر راه بردارند. وضع قانون کاپیتولاسیون، یکی از شیوههای سلطه بیگانگان بر مقدرات یک کشور است. موضوع کاپیتولاسیون برای اولینبار، در دوره قاجار در ایران مطرح شد. پیش از آن، حکومتها از حداقل لیاقت، کفایت و دلسوزی برای کشور و ملت برخوردار بودند که چنین فرصتی را برای بیگانگان فراهم نیاورند، اما در دوره قاجار به دلیل بیکفایتی و فساد حکومت، شکستهای پیدرپی بر ایران تحمیل و زمینههای تحقیر و ذلت ملت فراهم شد، درحالیکه طبق نص صریح قرآن، سلطه کافران بر مؤمنین جزء سنن الهی نیست.
نخستینبار پس از شکست ایران در جنگ دوم با روسیه در سال 1243ق ــ که به امضای قرارداد ننگین ترکمانچای و از دست رفتن بخشی از خاک ایران منجر شد ــ قضاوت کنسولی (کاپیتولاسیون) به ایران تحمیل گردید و در واقع حق حاکمیت ملی و استقلال قضایی ایران از دست رفت! آثار و تبعات ناشی از کاپیتولاسیون طی چند دهه چنان ضربهای به منافع، امنیت و حیثیت ایران وارد کرد که هیچ شکست و قراردادی چنین نکرد! براساس این قانون افراد زیادی از بیگانگان به غارت، زورگویی، تبلیغات ضددینی و فرار از قانون و مجازات پرداختند! نمونههای فراوانی از این جنایتها را میتوان در کتابهای تاریخی دوره قاجار دید.
به نمونهای از آن اشاره کنید.
نمونهاش قتل وزیر دارایی وقت، صنیعالدوله، به دست یکی از اتباع روس است که پرونده آن، بدون بررسی و سند و مدرک به روسیه میرود و در آنجا مختومه میشود! با قبول کاپیتولاسیون، در واقع سفرای روس و انگلیس بودند که بر کشور حکومت میکردند و در سایه این قانون، اتباع این دو کشور از هیچ جرم و جنایتی فروگذار نمیکردند. با تصویب قانون کاپیتولاسیون، دولتهای استعماری برای گرفتن حداکثر امتیازات، با هم به رقابت پرداختند و پادشاهان قاجار هم از امضای قراردادهای ننگین چیزی فروگذار نکردند!
واکنش علما و مردم نسبت به این قانون چه بود؟
علما و مردم مسلمان، به هیچ وجه حاضر به قبول سلطه بیگانگان و ناامنی ناشی از این قانون خفّتبار نبودند و به هر نحوی که از دستشان برمیآمد، اعتراض خود را نشان میدادند. بهتدریج بعضی از مأمورین دولتی هم تحت تأثیر علما و به دلیل اعتقادات دینی، با مجرمین خارجی و وابستگان داخلی آنها برخورد و به دستورات حکومتی بیاعتنایی کردند که موجب اعتراض سفارتخانههای کشورهای طرف قرارداد شد.
نسبت نهضت مشروطه با قانون کاپیتولاسیون چه بود؟
با وجود رشد و ارتقای آگاهیهای سیاسی اجتماعی مردم و وقوع نهضت مشروطه، در آن دوره قانون کاپیتولاسیون به طور کامل و رسمی لغو نشد، ولی قدرت عوامل خارجی و ایادی داخلی آنها حداقل در صورت ظاهر، محدود شد! حکومت و حتی مزدوران روس و انگلیس، کاملا متوجه بودند که مردم از این قرارداد ننگین، منزجر و بهشدت خشمگین هستند و به همین دلیل به مخالفت با آن تظاهر میکردند!
اولین اقدام عملی برای لغو کاپیتولاسیون، کی صورت گرفت؟
پس از پیروزی بلشویکها و وقوع انقلاب روسیه و در پی اقدام حکومت جدید روسیه برای لغو تمام قراردادهای تحمیلی در همه دنیا، این قانون به شکل یکطرفه لغو شد. عدهای خواستند این موضوع را به حساب موفقیتهای دولت به ریاست صمصامالسلطنه بگذارند، درحالیکه درست نیست و بقیه قراردادها، تا سالهای بعد از حکومت او همچنان پابرجا بودند.
بعد از جنگ جهانی اول، حرکتی عمومی علیه قانون کاپیتولاسیون در دنیا و در خاورمیانه صورت گرفت. انگلستان در برابر این حرکت مقاومت کرد، اما فرانسه از آن استقبال کرد! دلیلش هم رقابتها و اهداف متفاوت دو دولت استعماری بود. دولت انگلیس ادعا میکرد که در ایران کارمندان و کارگران انگلیسی زیادی حضور دارند و رسیدگی به جرائم آنها در ایران، به مثابه لغو قرارداد و مورد اعتراض است. از سوی دیگر دادگاههای ایران به دلیل مسلمان بودن، صلاحیت رسیدگی به جرائم اروپاییها را که مسیحی هستند، ندارند!
لغو رسمی و قانونی کاپیتولاسیون در ایران چگونه صورت گرفت؟
در سال 1306 سرانجام مجلس شورای ملی با مقاومت و پافشاری بزرگانی چون شهید آیتالله مدرس و تغییر شرایط بینالمللی، لغو کاپیتولاسیون را تصویب به تمام طرفهای قرار اعلام کرد که ظرف یک سال تکلیف خود را معلوم کنند و خود را با شرایط جدید تطبیق بدهند. هرچند که دولتهای خارجی این قانون را جدی نگرفتند، ولی بههرحال از نظر قانونی و به شکل رسمی لغو شد. بیگانگان از این دوره به بعد، با نفوذ در دستگاههای حکومتی و با موافقت سران کشور، هر کاری که دلشان میخواست میکردند و برای خود حد و مرزی قائل نبودند!
در دوران پهلوی چطور؟
در این دوره هم حتی یک آمریکایی یا اروپایی به اتهام تبانی در اخلال امور کشور، سوءاستفاده مالی و اجرایی، جاسوسی، خیانت در امانت و دهها جرم دیگری که در ایران مرتکب شدند، بازداشت و محاکمه نشد! در سالهای آخر رژیم پهلوی که اعتراضات مردمی بالا گرفت، رژیم بهناچار عدهای از آمریکاییها و اروپاییهای معتاد و قاچاقچی و ولگرد را به شکل موقت بازداشت کرد!
بنابراین قانون کاپیتولاسیون عملا و بهرغم لغو قانونی در ایران اجرا میشد؛ اینطور نیست؟
همینطور است. واقعیت این است که این قانون هیچگاه تا پیروزی انقلاب عملا لغو نشد و عوامل بیگانه در تمام ارکان مملکتی و حکومتی نفوذ داشتند. کسانی که این حقیقت آشکار را انکار میکنند، یا قصد توجیه خیانتهای پهلویها را دارند یا از تاریخ معاصر بیخبرند.
احیای مجدد قانون کاپیتولاسیون در دوره شاه، چگونه صورت گرفت؟
پس از کودتای 28 مرداد 1332 و شروع اجرای برنامههای اصلاحاتی برنامهریزیشده توسط آمریکا، این کشور سعی کرد تا به ملت ایران ــ که در سالهای 1341 تا 1343 قدرت خود را برای مقابله با رژیم دستنشانده آمریکا نشان داده بود ــ ضربهای وارد کند و در نتیجه، احیای مجدد قانون کاپیتولاسیون مطرح شد. این قانون عملا داشت اجرا میشد و آمریکاییها در این زمینه مشکلی نداشتند؛ لذا علنی کردن و قانونی کردن علنی آن، جز تحقیر ملت ایران دلیلی نداشت! بعد از قیام 15 خرداد 1342، تعداد نظامیان و غیرنظامیان آمریکایی در ایران به سرعت افزایش پیدا کرد و دولت علم در 13 مهر 1342، به فاصله اندکِ چهارماهه از قیام 15 خرداد، لایحه کاپیتولاسیون و مصونیت مستشاران و تبعه آمریکا در ایران را در غیاب مجلس تصویب کرد. با تغییر دولت و روی کار آمدن حسنعلی منصور، او در 21 مهر 1343 تصمیم گرفت این قانون را به تصویب نمایندگان مجلس برساند. با تصویب این لایحه، بیش از چهلهزار آمریکایی اعم از نظامی و غیرنظامی در ردیف دیپلماتها و اعضای سیاسی سفارتخانههای خارجی قرار گرفتند و دارای حق کنسولی یا مصونیت سیاسی شدند.
واکنش اجتماعی نسبت به تصویب این قانون چه بود؟
با علنی شدن تصویب این قانون، موج اعتراض در محافل سیاسی داخلی و خارجی آغاز شد. آن دوران، مقطعِ گسترش جنبشهای استقلالطلبانه در کشورهای آمریکای لاتین و خاورمیانه بود و طبیعتا تصویب چنین قانونی، آن هم در کشوری که هرگز رسما مستعمره نشده بود، حیرت همگان را برانگیخت! تعداد 74 رأی موافق در برابر 63 رأی مخالف در مجلس نشان میدهد که حتی نمایندگان مزدور و بیاراده مجلس شورای ملی هم، نتوانسته بودند این لایحه ننگین را به راحتی بپذیرند.
رژیم شاه میدانست که مردم ایران هرگز چنین ننگی را تحمل نمیکنند و واکنش نشان خواهند داد؛ به همین دلیل سانسور شدیدی را حاکم کرد که خبر تصویب این قانون به مردم نرسد!
اما حضرت امام عملا نقشه رژیم را نقش بر آب کردند!
دقیقا؛ پس از انتشار مذاکرات مجلس و یادداشتهای سفارت آمریکا و افشای اهداف این قانون، حضرت امام با عزمی راسخ و با آگاهی کامل از اهداف شاه و آمریکا، نهضت اسلامی را شتاب دیگری دادند و اعلام کردند که در روز میلاد حضرت فاطمه(س)، در منزل شخصی خود سخنرانی خواهند کرد. این سخنرانی ــ که یکی از مهمترین بیانات حضرت امام بود ــ در واقع خط مشی کلی مبارزات اسلامی را تعیین و تکلیف شاه و رژیم وابسته را معلوم کرد.
چرا محمدرضا پهلوی تصور کرد که مردم در برابر این قانون سکوت خواهند کرد؟ تحلیل او چه بود؟
با انتصاب منصور به نخستوزیری، آمریکاییها تصور کردند که با اجرای سیاستهای دیکتهشده توسط آنها، دیگر مانعی بر سر راه نخواهد بود و منصور هر قانونی را که آنها بخواهند، توسط مجلس فرمایشی به تصویب خواهد رساند. کارشناسان و تحلیلگران سیاسی امنیتی آمریکا و ایران هم واقعا باورشان شده بود که از این پس ایران بهشت سرمایهداران و جزیره ثبات خواهد بود و دولت و مجلس دستنشانده آنان، جز اجرای اوامر آمریکا کار دیگری نخواهند کرد، غافل از اینکه اگر قرار باشد مردم مسلمان ایران اوامر کسی را اطاعت کنند، قطعا دستورات مراجع دینی خواهد بود که در طول تاریخ، دلسوزی و حقانیت خود را اثبات کرده و همواره در راه مبارزه با استعمار و استبداد علمدار بودهاند.
تصویب این لایحه، عملا همان تتمه آبرو و حیثیت رژیم شاه را در داخل و خارج کشور برد! نطق تاریخی امام در 4 آبان سال 1343، تمام محاسبات آمریکا و رژیم شاه را به هم زد؛ زیرا امام در این سخنرانی مستقیما به سراغ آمریکا و اسرائیل رفتند و عملا ملت ایران را رودرروی آمریکا قرار دادند. امام در این سخنرانی، استراتژی بلندمدت مبارزات اسلامی را تبیین و پیوند سه عنصر اسلام، امام و امت را پایهریزی کردند. ایشان در این سخنرانی، صراحتا سقوط سلطنت، تشکیل حکومت اسلامی، قطع نفوذ آمریکا از ایران و در درازمدت از کشورهای اسلامی، نابودی اسرائیل غاصب و ایجاد کشور فلسطین را مطرح کردند.
رژیم شاه که تصور میکرد مشکل امام سیاستهای داخلی رژیم است، اینک متوجه شد که امام مستقیما موجودیت شاه و آمریکا را نشانه رفته است و لذا زندان و ممنوعالمنبر کردن ایشان و اینگونه تضییقات، دیگر کارساز نیست و موجی که توسط امام به راه افتاده، لاجرم خاندان او را به باد خواهد داد؛ لذا با مشورتهای مفصل داخلی و خارجی سرانجام تصمیم گرفت امام را تبعید کند و به این ترتیب امام به ترکیه تبعید شدند. در خاطرات فردوست آمده است که شخص محمدرضا پهلوی تمایلی به این کار نداشت و از پیامدهای تبعید امام میترسید، اما سرانجام با اصرار منصور این کار را کرد! حسنعلی منصور به دلیل اقدامات ضدملی و ضددینی و مخصوصا تبعید امام، توسط چهار تن از اعضای هیئت مؤتلفه، در مقابل مجلس شورای ملی ترور شد و بار دیگر واکنش مردم نسبت به عوامل استعمار در داخل کشور آشکار گشت.