رضا افشار دولتمرد ایرانی در سال 1266 در رضائیه دیده به جهان گشود. پدرش میرزا شفیعخان اهل گرگان و مادرش از ایل افشار رضائیه بود. پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی به آموختن عربی و معارف اسلامی پرداخت و در این رهگذر از محضر اساتید بزرگی همچون شیخ جلیل ادیبالعلماء بهرههای فراوان برد. سال 1283 از مدرسه آمریکایی ارومیه فارغالتحصیل شد و سپس راهی تهران گردید و ادامه تحصیلات را در کالج آمریکایی پی گرفت و ...
رضا افشار دولتمرد ایرانی در سال 1266 در رضائیه دیده به جهان گشود. پدرش میرزا شفیعخان اهل گرگان و مادرش از ایل افشار رضائیه بود. پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی به آموختن عربی و معارف اسلامی پرداخت و در این رهگذر از محضر اساتید بزرگی همچون شیخ جلیل ادیبالعلماء بهرههای فراوان برد. سال 1283 از مدرسه آمریکایی ارومیه فارغالتحصیل شد و سپس راهی تهران گردید و ادامه تحصیلات را در کالج آمریکایی پی گرفت و در سال 1288 پس از پایان دوره متوسطه برای تکمیل تحصیلاتش رهسپار آمریکا شد. 1
در کالج ووستر اوهایو و دانشگاه والپارائیزو در ایالت ایندیانا به تحصیل پرداخت. در دوره تحصیل در آمریکا به فرزندان علیقلی خان نبیلالدوله شارژ دافر ایران در آمریکا زبان فارسی میآموخت و با توجه به گرایشات نبیلالدوله به بهائیان، افشار نیز بنا به مصلحت خود را بهائی معرفی کرده بود.2 افشار در آن کشور با تجددخواهانی چون سید حسن تقیزاده، مستشارالدوله و امیرخیزی مکاتبه داشت و اخبار ایران را در مطبوعات آمریکا منعکس میکرد. سال 1292 بنا به دعوت کنسول آلمان به همراه سید حسن تقیزاده عازم آن کشور گردید و در برلن به عضویت کمیته ملیون ایرانی که توسط تقیزاده بنیان گذاشته شده بود درآمد 3 و با دهخدا و تقیزاده رابطه داشت و با مجله کاوه و سایر نشریات فارسی زبان همکاری مینمود.
افشار در جوانی به استخدام وزارت مالیه درآمد و همزمان با قیام «میرزا کوچک خان جنگلی» در گیلان پیشکاری مالیه را عهدهدار گردید و در جنبش جنگل نقش خائنانهای را علیه هموطنان خود و به نفع قوای انگلیسی بازی نمود و در جنبش جنگل موفق شد به گونهای بین دو تن از سران نهضت یعنی میرزا کوچک خان و حاج احمد کسمایی تفرقه اندازی کند که طرفین علیه یکدیگر به صفآرایی برخاستند. رضا افشار که در رهبری جنبش جنگل نفوذ کرده و رسما عضو کمیته اتحاد اسلام بود، امور مالیه نهضت را در اختیار داشت و در وضعیتی که نهضت جنگل بر اثر شکست قوای میرزا کوچک خان با مشکلات فراوانی روبه رو بود مبلغ هشتصد هزار ریال وجه نقد صندوق جنگل را که میبایست صرف تهیه لوازم جنگی نهضت بشود ، ربوده و به تهران فرار نمود 4 و با آن پول به کسب و کار و تجارت پرداخت و مبادرت به صادرات فرش و قالیچه به آمریکا نمود. او با سرپرسی ساکس عاقد قرارداد 1919، طرح دوستی ریخت و در نتیجه مراوده با انگلیسیها به ثروت بیشتری دست یافت.
او پس از بازگشت به ایران به فعالیت سیاسی روی آورد و با همکاری علیاکبر داور حزب رادیکال را تشکیل داد و سال 1301 مدتی نیز معاون و مترجم دکتر میلسپو بود. سال 1303 در دوره پنجم مجلس شورای ملی به عنوان وکیل مردم ارومیه وارد مجلس شد. این دوره مجلس یکی از ادوار بسیار مهم و حساس بود که حوادث خاصی در آن به وقوع پیوست و میتوان گفت که در طی این دوره کلیه امور سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران دگرگون گردید که مهمترین واقعه، تصویب ماده واحده انقراض سلطنت قاجاریه و سپردن حکومت موقتی به رضاخان بود، که رضا افشار عضو فراکسیون ملیون و یکی از امضاءکنندگان این ماده واحده بود. 5
پس از انقراض سلسله قاجاریه، مجلس مؤسسان در 15 آذر سال 1304 تشکیل شد و افشار به نمایندگی از طرف مردم ارومیه در شعبه اول این مجلس به فعالیت پرداخت و از آن زمان در زمره طرفداران رضا خان درآمد و بعدها در دورههای ششم، هفتم و هجدهم به مجلس شورای ملی راه یافت. سال 1307 از نمایندگی مجلس استعفا داد و به حکمرانی گیلان منصوب گردید. 6 افشار در گیلان با آن سوابق بد و به تلافی نارضایتی مردم از این سوءانتصاب به خاطر سرپوش نهادن بر عدم صلاحیت خویش در برابر افکار عمومی، علاوه بر اخراج بازماندگان نهضت جنگل که در شهرداری رشت خدمت میکردند، عده دیگری را نیز به قصد انتقامجویی از خود متهم ساخت و سر و کارشان را به دیوان جزایی عمال دولت کشاند. هواداران جنبش جنگل که با وی میانه خوبی نداشتند در اداره روزنامه طلوع به مدیریت محمودرضا طلوع گرد آمدند و مقالاتی بر ضد او نوشتند. افشار همچنین اوضاع شرکت صادرات و واردات گیلان را که به منظور مقابله با روشهای انحصاری تجارت روسیه تاسیس شده بود سر و سامان داد، که این اقدام موجب ناخشنودی همسایه شمالی شد. 7
سال 1309 به جای سید محمد تدین والی کرمان گردید و در اواخر سال 1310 در کابینه مخبرالسلطنه هدایت به وزارت طرق و شوارع منصوب شد8 و یکسال بعد استانداری اصفهان را عهدهدار گشت و دو سالی در آنجا بود تا به تهران احضار شد و تحت تعقیب قرار گرفته، به زندان افتاد و محکوم به انفصال ابدی از خدمات دولتی گردید. جرم او این بود که در خرید سیصدهزار تومانی وزارت راه از تجارتخانه کورس اخوان دو درصد کل خرید را از عیسی کورس مدیر تجارتخانه دریافت داشته است.
افشار پس از آزادی از زندان از سیاست کنارهگیری نمود و از آنجا که صاحب املاکی در آذربایجان بود در آن استان به کشاورزی پرداخت و از این راه صاحب ثروتی فراوان گردید. پس از استعفای رضا شاه از سلطنت در کابینه محمد ساعد مراغهای مجددا استانداری اصفهان برعهده او گذاشته شد. این انتصاب موجب چنان جنجال سیاسیای گردید که در روز 19 اردیبهشت 1323 مهندس فریور در مجلس دولت ساعد را به همین بهانه استیضاح نمود.
افشار بعد از شهریور 1320 حزبی به نام رادیکال سوسیالیست برپا کرد و خود رهبر آن شد. وی سال 1326 شرکت سهامی هواپیمایی ایران را با سرمایه حدود دو میلیون تومان بنا نهاد و خودش مدیرعامل و سهامدار عمده شرکت بود. این شرکت با اجاره دادن هواپیماهای دو موتوره و چهار موتوره از دولت، پروازهای داخلی و خارجی را به راه انداخت و سپس شرکت هواپیمایی ایران با شرکت هواپیمایی پارس ادغام گردید و دولت متعهد شد که هواپیما و وسایل یدکی را به اقساط دوازده ساله به این شرکت بفروشد. سال 1340 در زمان نخستوزیری دکتر علی امینی، دولت هواپیماها و دیگر وسایل شرکت را به صورت اجباری خریداری نمود و شرکت هواپیمایی ملی جای شرکت سهامی هواپیمایی ایران را گرفت. 9
پس از برچیده شدن شرکت هواپیمایی افشار، او بیشتر وقت خود را به مطالعه میگذراند ، وی فردی متمول، فکور، اهل عمل، دنیا دیده و به اصول سیاست جهان آشنا بود . او همچنین فراماسون و عضو لژ مولوی بود. 10 رضا افشار دو پسر به نامهای هوشنگ و کامبیز داشت که هر دو در هواپیمایی کار میکردند. سرانجام افشار در سال 1342 درگذشت.
پی نوشت:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. غلامرضا مجد طباطبایی، نامآوران آذربایجان در سده چهاردهم (تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1390)، ص60- 62.
2. حسن تقیزاده، زندگی و خاطرات سید حسن تقیزاده (تهران: علمی ، 1372)، ص 176.
3. همان، ص 482.
4. ابراهیم فخرایی، سردار جنگل (تهران: جاویدان، 1357)، ص 239- 241.
5. علی بابایی نیولویی، نامآوران ارومیه (تهران: تکدرخت؛ نشر اختر، 1389)، ج1، ص 56- 57.
6. حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی (تهران: اطلاعات، 1370)، ج2 ، ص 82 .
7. ریدر ویلیام بولارد، خاطرات سر ریدر بولارد سفیرکبیر انگلستان در ایران، مترجم غلامحسین صالح (تهران: طرح نو، 1378)، ص 417- 418.
8. مسعود بهنود، دولتهای ایران از سید ضیاء تا بختیار: سوم اسفند 1299 ـ بیست و دوم بهمن 1357 (تهران : جاویدان ، 1368)، ص 99.
9. ابراهیم صفایی، خاطرههای تاریخی (تهران : کتابسرا، 1368)، ص 117- 120.
10. فراماسونرها و روتارینها و لاینزهای ایران (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1377)، ص 113.