علی شهبازی، یکی از نیروهای گارد شاهنشاهی و سرتیم محافظ محمدرضا پهلوی، در خاطرات خود، از شبکه فسادی سخن گفته است که در دربار فعالیت میکرد
نقش اسدالله علم در فساد اخلاقی شاه؛
افشای فساد در دربار
27 فروردين 1399 ساعت 8:00
علی شهبازی، یکی از نیروهای گارد شاهنشاهی و سرتیم محافظ محمدرضا پهلوی، در خاطرات خود، از شبکه فسادی سخن گفته است که در دربار فعالیت میکرد
امیراسدالله عَلم، از چهرههای مشهور و متنفذ حکومت پهلوی دوم است. او در فاصله تیرماه سال 1341 تا اسفند 1342 نخستوزیر و از سال 1345 تا سال 1356 (اندکی پیش از مرگش) وزیر دربار محمدرضا پهلوی بود. ضمن اینکه به جز این دو جایگاه، در کارنامه کاری او فرمانداری کل سیستان و بلوچستان در سال 1326 و در زمان نخستوزیری قوامالسلطنه، وزارت کشاورزی در کابینههای ساعد مراغهای و رجبعلی منصور در سالهای 1327-1329، سرپرست اداره املاک و مستغلات پهلوی، وزارت کشور در کابینه حسین علاء پس از کودتای 28 مرداد، ریاست دانشگاه پهلوی شیراز و چند مقام تشریفاتی از جمله نماینده ویژه شاه در هیئتمدیره بنیاد پهلوی، مدیر عامل کمیته پیکار با بیسوادی، آجودانی مخصوص محمدرضا پهلوی و دبیرکلی «حزب مردم» نیز دیده میشود. بااینحال، حضور او در جایگاه وزیر دربار هم از حیث نزدیکبودن به شخص شاه و تأثیرگذاری در امور مملکت و هم از لحاظ طولانی بودن دوره تصدی بیش از سایر سِمتهای رسمی و تشریفاتی وی حائز اهمیت است.
عَلَم پس از یک دوره بیماری طولانی، در 25 فروردین 1357 در بیمارستانی در نیویورک درگذشت. او در زمان مرگ 59 ساله بود.
عَلم درکنار این سِمتهای سیاسی بیشتر به خاطر مجموعه خاطرات خود از سالهای حضور به عنوان وزیر دربار شناخته شده است. او که بیشتر اوقات خود را چه در سفرهای سیاسی و تفریحی و چه در جلسات اداری با شاه میگذراند، خلاصهای از این رویدادها و آنچه را بین او و شاه میگذشت به صورت یادداشت روزانه نوشته است. یادداشتهای او از اولین روز اردیبهشت سال 1346 آغاز شده و تا آخرین ملاقات او در 28 تیر 1356 ادامه پیدا میکند. تاکنون هفت جلد از این خاطرات با ویراستاری علینقی عالیخانی و تحت نظارت خانواده علم به زبان فارسی منتشر شده است.
آغاز ارتباط اسدالله علم با دربار و محمدرضا پهلوی به اواخر سلطنت رضاشاه بازمیگردد؛ زمانی که در سال 1318 به توصیه رضاشاه با ملکتاج، دختر قوامالملک شیرازی، ازدواج کرد. برادر ملکتاج نیز مدتی پیش از او، با اشرف پهلوی ازدواج کرده بود.
علم بیش از ده سال وزارت دربار را به عهده داشت و از بسیاری از اقدامات پیدا و پنهان و منویات محمدرضا پهلوی آگاه بود. وی در این بازه زمانی، هم شاهد تحولات مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است و هم به خاطر رابطه نزدیک خود با شاه بسیاری از افکار و صحبتهای خصوصی محمدرضا را در خاطرات خود منعکس کرده است.
بیشتر بخوانید:
علم در پشت صحنه سیاسی پهلویها چه میکرد؟
زمینههای شکلگیری شخصیت سیاسی اسدالله علم
رمز قدرتمند شدن و قدرتمند ماندن علم
اسدالله علم و سلطنت محمدرضاشاه پهلوی؛ در گفتوگو با مظفر شاهدی
اسدالله علم موقعیتی ویژه و استثنایی نزد شاه داشت. در بین رجال سیاسی و اطرافیان محمدرضا پهلوی، شخص دیگری از این حیث همتراز او نبود. خود او بارها در یادداشتهایش به این دوستی نزدیک اشاره کرده است؛ از جمله در روزنوشت 7 اردیبهشت 1356و در آستانه کنارهگیری از وزارت دربار مینویسد: «نزدیک سه ماه است که در اروپا مشغول معالجه و استراحت و گذراندن دوران نقاهت هستم. در این زمینه عریضه به شاهنشاه عرض کردم. بههرحال باید این تکمضرابها یکی دو دفعه چه با تلفن و چه با عریضه، بزنم شاید شغل مرا عوض بفرمایند. ... میدانم که نبودن من به او صدمه روحی زیادی میزند؛ به این معنی که او هم فولاد نیست و ناچار باید حرف خودش را تا حدی به یک شخصی بزند و میتوانم ادعا کنم که آن شخص فقط من هستم؛ زیرا اگر [به من] اعتماد صد درصد نباشد، 99 درصد اعتماد او را دارم». او در ادامه موضوع مکالمات خود و محمدرضا پهلوی را این گونه بیان میکند: «از سیاست خارجی تا مسائل خانودگی و مسائل کشوری و دختربازی و غیره و غیره همهجوره صحبت هست».1
تفریح مورد علاقه محمدرضا پهلوی و علم، یافتن دختران زیباروی ایرانی و خارجی بود. علم در باب رواج و اشاعه بیش از حد فساد در دربار توضیح داده و این مسئله را آشکار ساخته است که بسیاری از درباریان «در مواقعی برای انجام خدمات غیراخلاقیشان [به محمدرضا پهلوی] با هم رقابت میکنند تا امتیاز بیشتری بگیرند».2 تنوع در برقراری رابطه با زنان و دختران به حدی زیاد بود که خود شاه آن را دیوانگی نامیده بود.3
تدارک خوشگذرانیهای پرخرج محمدرضا پهلوی برعهده وزیر دربار بود و او هم در این زمینه کوتاهی نمیکرد. به نظر میرسد برای شاه و وزیر دربارش، تخریب شخصیت و شأن کشور در جوامع بینالمللی در برابر ارضای هوسهایشان اهمیتی نداشت.
محمدرضا پهلوی به خاطر اعتمادی که به عَلم داشت او را در جریان بسیاری از خوشگذرانیها و عیاشیهای خود قرار میداد. علم نیز در فراهم کردن شرایط مطلوب شاه تمام توان خود را بهکار میگرفت و به نوعی نقش واسطهگری را در تأمین هوسرانیهای شاه ایفا میکرد. این موضوع بارها در یادداشتهای او منعکس شده و تقریبا صفحهای را نمیتوان یافت که خالی از اینگونه خاطرات باشد؛ طبیعی است که بخش عمدهای از این فعالیتها نیز به شخص محمدرضا پهلوی بر میگشت. بیان و حتی دستهبندی این موارد مجال دیگری میطلبد و در این نوشتار تنها به چند مورد اشاره مختصری خواهیم داشت.
در بخشی از این روزنوشت آمده است: «شب مهمانی خصوصی، در باشگاه قایقرانی برای راکفلر، سفیر آمریکا، برگزار کردیم. آوازخوان و رقاص شکم داشتیم و خیلی به آنها خوش گذشت. با شاهنشاه قدری هم راجع به دخترخانمهایی که اینجا جای آنها بسیار خالی بود صحبت کردیم».4
در نمونهای دیگر، زنی آمریکایی که در ایران معلم انگلیسی بود، در خاطرات خود از اغفالشدن توسط عَلم خبر داده و نوشته که وزیر دربار شاه او را به بهانه میهمانی به خانهاش دعوت کرده است. بعد از مدتی، علم او را به اتاق پذیرایی که هیچکس در آنجا نبود راهنمایی کرد. بلافاصله علم از اتاق بیرون رفت؛ در دیگری باز شد و شاه داخل آمد.5
[علم:] «هر چند (ملکه فرح) از من خوشش نمیآید ولی نمیشود از این بابت او را سرزنش کرد. شهبانو معتقد است که من و شوهرش با هم به الواطی میرویم؛ و در این مورد از واقعیت چندان دور نیست.»
در خاطرات علم از هوسبازی و خوشگذرانیهای جنسی محمدرضا پهلوی معمولا با عبارت «گردش تشریف بردن» یا «تفریح کردن» یاد میشود: بعدازظهر، شاه گردش تشریف بردند. من هم با یک دخترخانم آلمانی ملاقات کردم. یک ساعتی خوش گذشت. شب در باغ گردش کردیم. صحبت [از] دخترها کردیم. از بعضی رقاصههای امشب خوششان آمده بود و فرمود درباره آنها تحقیقاتی بکنم. واقعا این مرد بزرگ است و خداوند به او دل شیر داده است».6 در جای دیگری آمده است: «شاهنشاه از هدیهای که من از فرانسه با خود آورده بودم و دیشب در حضورشان بود، تعریف فرمودند».7
با اینکه احتمال انتشار اخبار رابطه یک رئیس حکومت یا سیاستمدار با زنان و روسپیان ضربه بدی به حیثیت کشور میزد، آنها از ادامه این گونه تفریحات ابایی نداشتند. در جایی محمدرضا پهلوی از علم میخواهد ترتیب امور گردش را بدهد؛ علم در پاسخ میگوید: «عرض کردم موافق نیستم؛ چون دیروز هم تشریف برده بودند. خندیدند. فرمودند آخر کاری ندارم، مگس بپرانم؟!» 8
در زمان دیگری، محمدرضا پهلوی و علم درباره زنان و دختران جوان صحبت میکنند. شاه از پیرشدن معشوقههایش میگوید و تأکید دارد که «با وجود همه اینها اگر این سرگرمیها را هم نداشتیم به کلی داغان میشدیم». علم نیز با تکیه بر روحیه چاپلوسانه و چاکرمنشانه خود هوسبازی محمدرضا پهلوی را این گونه تأیید میکند: «همه مردانی که مسئولیتهای خطیر به عهده دارند نیاز به نوعی سرگرمی دارند و به عقیده من مصاحبت جنس لطیف تنها چاره کارساز است».9
علی شهبازی، یکی از نیروهای گارد شاهنشاهی و سرتیم محافظ شاه، در خاطرات خود، پرده از شبکهای برمیدارد که برای فساد و زنبارگی شاه فعالیت میکردند. او میگوید: علم در وزارت دربار تشکیلاتی ویژه برای سرگرمی محمدرضا پهلوی درست کرده بودکه با بودجهای سرسامآور «کارشان این بود که خانمهای شوهردار و دختران بختبرگشته و یا همسران و دختران کسانی را که میخواستند مقامی بگیرند، برای شاه بیاورند».10
اینگونه اقدامات و فساد اخلاقی عَلم بهشدت بر زندگی خانوادگی و رابطه او با همسرش، ملکتاج قوام، که از خانوادهای شناختهشده و مشهور بود، تأثیر گذاشت. همسر علم پس از منازعات بیحاصلی که با او داشت با واسطه قراردادن دربار و حتی شخص فرح به دنبال این بود که شاید عَلم را از این گونه اقدامات بازدارد، اما موفق نبود.11
او حتی در وصیتنامهای که تنظیم کرده بود ضمن اشاره به قصدش برای خودکشی که البته نافرجام ماند، از خود به عنوان دردسری بزرگ برای عَلَم یاد کرد و خطاب به دو دخترش نوشت: «تقاضای من این است که نور چشمان سیاه نپوشند. اسد هم کراوات سیاه نزند و ختم هم نگذارد، بلکه همه خوشحالی کنند... برای اینکه بابا بتواند بدون سرخر به زندگی خود ادامه دهد خودم را از بین میبرم. امیدوارم هر روز که میگذرد از زندگی خود بیشترین لذت را ببرد و کیف کند. من برای او دردسر بزرگی بودم».12
علاوهبراین، فراهم کردن اسباب هوسبازی برای شاه زمینههای اختلافات خانوادگی محمدرضا پهلوی و فرح را نیز فراهم کرده بود. فرح مقصر اصلی لجامگسیختگی و زنبارگی شاه را علم میدانست و به نوعی از او متنفر بود.
علم خود در چند بخش از یادداشتهایش به این موضوع اشاره میکند از جمله: «هرچند (ملکه فرح) از من خوشش نمیآید، ولی نمیشود از این بابت او را سرزنش کرد. شهبانو معتقد است که من و شوهرش با هم به الواطی میرویم؛ و در این مورد از واقعیت چندان دور نیست.»13 و در جای دیگری مینویسد: «... شهبانو اصولا به دستگاه دربار بدبین هستند. دو دلیل وجود دارد: اول اینکه اطرافیان ایشان نمیتوانند هیچ موضوعی به من تحمیل کنند؛ بنابراین دائما مشغول سمپاشی برعلیه من هستند؛ دوم اینکه شهبانو مرا خیلی به شاهنشاه نزدیک میداند و همینطور هم هست؛ بنابراین به من خوشبین نیستند». 14
بخش عمدهای از بیتوجهی محمدرضا پهلوی به امور اخلاقی، علاوه بر مسائل روانی توجه به ساخت مطلقه قدرت و علاقه او به آزادیهای جنسی بازمیگشت. این شرایط سبب شد خوشگذرانی و عیش و نوشهای پرهزینه به بخش قابلتوجهی از علایق او تبدیل شود. در این میان اسدالله علم، که خود در این موضوع با شاه همنظر بود، از راههای متنوع(!) زمینههای اینگونه خوشگذرانیها را فراهم میکرد؛ کارهایی که بویی از اخلاق انسانی و آموزههای دینی، عفت و حتی شأن سیاسی نداشت.
عَلَم به عنوان وزیر دربار شاه و مَحرم راز او، نقش قابل ملاحظهای در انتخاب و شکار زنان جوان و دختران و هماهنگ کردن حضور هنرپیشهها و رقاصان خارجی در ایران و ملاقات آنان با محمدرضا پهلوی داشت. روشن است که هزینه اینگونه اقدامات نیز از سرمایههای ملی و بودجه متعلق به مردم تأمین میشد.
این خوشخدمتیهای غیراخلاقی عَلم به محمدرضا پهلوی باعث وابستگی روزافزون شاه به او نیز شده بود. شاید ازهمینرو بود که با مرگ علم در ابتدای سال 1357، محمدرضا پهلوی از لحاظ روحی یک از تکیهگاههای اصلی خود را از دست داد و روزبهروز به فروپاشی شخصیتی نزدیکتر شد؛ وضعیتی که سرانجام با نهضت اسلامی مردم ایران به فروپاشی نظام سلطنت در زمستان همان سال منتهی گردید.
پی نوشت:
1. امیراسدالله عَلَم، یادداشتهای علم، ویراستار علینقی عالیخانی، ج 6، تهران، انتشارات مازیار ـ معین، 1393، ص 443.
2. امیراسدالله علم، گفتوگوهای من با شاه؛ خاطرات محرمانه امیراسدالله علم، گروه مترجمان؛ زیر نظر عبدالرضا هوشنگ مهدوی، ج 1، تهران، طرح نو، 1371، ص 291.
3. امیراسدالله عَلَم، یادداشتهای علم، همان، ج 6، ص 538.
4. همان، صص 23-24.
5. فریدون هویدا، سقوط شاه، ترجمه ح. ا. مهران، تهران، مؤسسه اطلاعات، 1365، ص 145.
6. امیراسدالله علم، یادداشتهای علم، همان، ج 6، ص 178.
7. امیراسدالله علم، گفتوگوهای من با شاه؛ خاطرات محرمانه امیراسدالله علم، همان، ج 2، تهران، طرح نو، 1371، ص 173.
8. امیراسدالله علم، یادداشتهای علم، همان، ج 6، ص 524.
9. امیراسدالله علم، گفتوگوهای من با شاه؛ خاطرات محرمانه امیراسدالله علم، همان، ص 683.
10. جمعی از پژوهشگران، سقوط (مجموعه مقالات نخستین همایش بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی)، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ج 1، تهران، صص 306-319.
11. امیراسدالله علم، گفتوگوهای من با شاه؛ خاطرات محرمانه امیراسدالله علم، همان، ص 689.
12. «اسدالله علم و مسائل اخلاقی»، قابل بازیابی در:
http://pahlaviha.pchi.ir/show.php?page=contents&id=17577
13. امیراسدالله علم، گفتوگوهای من با شاه؛ خاطرات محرمانه امیراسدالله علم، همان، ج 1، تهران، طرح نو، 1371، ص 291.
14. همان، ص 298.
کد مطلب: 10797