کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

در تبیین گسترش بانکداری در دهه‌های 1340 و 1350ش؛

علت رشد قارچ‌گونه بانک‌ها در دهه‌های 1340 و 1350ش

13 ارديبهشت 1399 ساعت 10:02

در دهه‌های 1340 و 1350ش، تحت تأثیر برخی از اقدامات سیاسی و اقتصادی محمدرضا پهلوی و تحولات خارجی، میزان سرمایه‌گذاری بخش خصوصی در عرصه بانکداری افزایش یافت و باعث رشد تعداد بانک‌ها در این دوره شد، اما چرا این رویداد باعث توسعه اقتصادی کشور نشد؟


 
دهه‌های 1340 و 1350ش را می‌توان دهه تحولات اقتصادی در حوزه‌های مختلف به‌خصوص بخش بانکداری دانست. در این دو دهه تحت تأثیر برخی از اقدامات سیاسی و اقتصادی محمدرضا پهلوی و تحولات خارجی، میزان سرمایه‌گذاری بخش خصوصی در عرصه بانکداری افزایش یافت و باعث رشد تعداد بانک‌ها در این دوره شد، اما این رویداد برخلاف انتظارات نه تنها باعث توسعه اقتصادی کشور نشد، بلکه به دلیل پیوند اقتصاد با رانت، فساد و سلطه خارجی، عواقب سنگینی را بر سیاست حکومت و اقتصاد کشور پدید آورد.
 
سیاست شاه در بانکداری در دهه‌های 1340 و 1350
دهه‌های 1340 و 1350ش، دولت با افزایش ناگهانی قیمت نفت مواجه شد و این تحول اقتصادی محمدرضا پهلوی را به اتخاذ تصمیمات جدیدی در عرصه اقتصادی سوق داد. افزایش قیمت نفت فرصت خوبی برای ارتقای بخش‌های مختلف اقتصاد به‌وجود آورد، اما شاه ترجیح داد از این سرمایه در بخش‌های صنعتی که عمدتا کاربر نبودند استفاده کند و آن را بر عهده بگیرد و در مقابل انجام فعالیت‌ها و طرح‌های اقتصادی و اجتماعی و صنعتی پرسود را به بخش خصوصی وابسته به خود واگذار کند. در نتیجه این سیاست، بخش خصوصی به‌تدریج به مراکز بزرگ تجاری، بانکی و صنعتی تبدیل شد.1
 
درواقع تصمیم محمدرضا پهلوی باعث شد تا توجه بسیاری از سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی نیز به بخش بانکداری جلب شود و به‌تدریج شاهد تأسیس بانک‌های مختلف به‌خصوص در دوره صدارت هویدا باشیم؛ چنان‌که مطابق برخی آمارها، تعداد بانک‌های خصوصی در این دوره به حدود 28 بانک رسید و «سرمایه بانک‌های تجاری خصوصی تا پایان سال 1354، 62/2 میلیارد ریال و سود ویژه آنها 11/7 میلیارد ریال یعنی بالغ بر 60 درصد کل سود ویژه بانک‌های تجاری گردید».2 بر این اساس مهم‌ترین گروه‌هایی که در این عرصه به فعالیت پرداختند، بخش‌ خصوصی داخلی و سرمایه‌گذاران خارجی بودند که هر کدام با اهداف خاصی وارد این بخش شدند.  
 
فعالیت بخش خصوصی در بانکداری
بخش مهمی از سرمایه‌گذاران داخلی در عرصه بانکداری را اشخاص نزدیک به محمدرضا پهلوی و دربار تشکیل می‌دادند. از جمله این اشخاص می‌توان به کسانی چون حبیب‌الله ثابت، هژبر یزدانی و یا برادران رشیدیان اشاره نمود. حبیب‌الله ثابت معروف به پاسال از جمله افرادی بود که توانست به واسطه نزدیکی خود به دربار و دوستی با محمدرضا پهلوی در چندین مؤسسه مالی سرمایه‌گذاری نماید. برخی از شرکت‌ها و مؤسساتی که ثابت مالک آنها بود یا در آنها سهام داشت، عبارت بودند از: بانک ایران و انگلیس، بانک ایران و خاورمیانه، بانک صنعتی ایران، بانک توسعه صنعت و معدن ایران. البته پاسال علاوه بر این بانک‌ها در چندین مؤسسه مالی نیز سرمایه‌گذاری نموده بود.3
 
هژبر یزدانی نیز از همین طریق توانست در بانکداری سرمایه‌گذاری کند و بخش مهمی از سهام بانک صادرات و بانک ایرانیان را خریداری نماید. هژبر از چهره‌های معروف بهائی در دستگاه سلطنت بود و وقتی سهام چندین بانک را خریداری نمود، برخی از روحانیون، معامله و یا سرمایه‌گذاری مسلمانان در بانک‌های مربوط به او را حرام اعلام کردند. از دیگر افرادی که با این سبک و سیاق توانستند وارد سیستم بانکی کشور شوند می‌توان از برادران رشیدیان نام برد که به دلیل نقش خود در کودتای 28 مرداد مورد توجه شاه قرار گرفتند. این افراد هم توانستند به واسطه خدمات خود به محمدرضا پهلوی امتیاز بانک «تعاونی و توزیع وابسته به اصناف تهران» را دریافت نمایند.
 
البته گاه تأسیس بانک جدا از مسئله امتیاز و سرمایه‌گذاری، ابزاری جهت پوشش فساد مالی افراد و مشروع جلوه دادن آن بود؛ چنان‌که در رابطه با تأسیس بانک توسط برادران رشیدیان در یکی از اسناد ساواک آمده است:
 
«اگر توجه شود برادران رشیدیان مستقیما با مقامات سیاسی انگلستان مربوطه می‌باشند قرار گرفتن امور اقتصادی مملکت به دست این عده از طریق شرکت‌های تعاونی که تشکیل داده‌اند امکان دارد در آینده خطرهای بزرگی را برای مملکت در بر داشته باشد... با تأسیس بانک تعاونی، رشیدیان‌ها خواهند توانست اعتبارات فوق‌العاده‌ای را از بانک ملی تحصیل و در اختیار بانک اعتبارات تعاونی قرار دهند و این اعتبارات را بین کلیه اصنافی که با آنها نظر موافق دارند تقسیم نمایند و طبعا هر کس امور مالی را در اختیار داشته باشد، می‌تواند آنها را به هر طریق که می‌خواهد بکشاند».4
 
در کنار مواردی که در تبیین علل تمایل بخش خصوصی به بانکداری اشاره شد، باید به سایر اهداف غیرسیاسی همچون سوق یافتن سرمایه مالکان بزرگ اصلاحات ارضی و بی‌اعتمادی برخی از سرمایه‌داران به دولت نیز اشاره کرد. در این رابطه بعد از اصلاحات ارضی بسیاری از مالکان بزرگ، به دلیل از دست دادن زمین‌های خود به شهرها مهاجرت نمودند و قسمت اعظم پول‌هایی را که در جریان اصلاحات ارضی، به عنوان غرامت تقسیم املاکشان گرفته بودند، در امور صنعتی یا بانکداری سرمایه‌گذاری کردند و برخی دیگر نیز در امور تجارتی سودآورتر مثل واردات مواد غذایی و کالاهای لوکس و صنایع مختلف سرمایه‌گذاری نمودند.5
 
بی‌اعتمادی به دولت نیز متأثر از دخالت محمدرضا پهلوی در ارکان اقتصادی کشور بود که مانع از رشد سرمایه بخش خصوصی و یا حتی برخی از مسئولان اقتصادی می‌شد؛ چنان‌که گفته شده است ابتهاج که برای بخش برنامه‌ریزی و توسعه کشور نیازمند سرمایه بود و در عین حال از دخالت‌های دولت خسته شده بود، به دلیل بی‌اعتمادی به دولت خود مبادرت به ایجاد و تأسیس بانکی به نام بانک ایرانیان کرد. البته ابتهاج این بانک را در دهه 1330 تأسیس کرد، تا دهه 1350 به اتفاق همسرش، آن را مدیریت کرد و در سال 1356 با فروش سهام آن به هژبر یزدانی و سرمایه‌گذاران خارجی به فعالیت خود در این عرصه برای همیشه پایان داد. علاوه بر بخش خصوصی داخلی، سرمایه‌گذاران خارجی نیز به دلیل شرایط خاص دهه‌های 1340 و 1350 فرصت را غنیمت شمرده و سرمایه خود را در بخش بانکداری وارد نمودند.
 
حبیب‌الله ثابت معروف به پاسال از جمله افرادی بود که توانست به واسطه نزدیکی خود به دربار و دوستی با محمدرضا پهلوی در چندین مؤسسه مالی سرمایه‌گذاری نماید. برخی از شرکت‌ها و مؤسساتی که ثابت مالک آنها بود یا در آنها سهام داشت، عبارت بودند از: بانک ایران و انگلیس، بانک ایران و خاورمیانه، بانک صنعتی ایران، بانک توسعه صنعت و معدن ایران. البته پاسال علاوه بر این بانک‌ها در چندین مؤسسه مالی نیز سرمایه‌گذاری نموده بود  
ورود سرمایه‌گذاران خارجی به بانکداری ایران
در میان سرمایه‌گذاران خارجی، ایالات متحده بزرگ‌ترین سرمایه‌گذار در بخش خصوصی بود. به طور کلی علت اقبال سرمایه‌گذاران خارجی به بانکداری نیز بر محوریت ریسک کم و سود هنگفت قرار داشت. به عبارتی سرمایه‌داران خارجی نیز مانند بخش خصوصی داخلی ترجیح می‌دادند در بخش‌هایی سرمایه‌گذاری کنند که در عین ریسک کمتر، سود زیادی به همراه داشته باشد. بانکداری از جمله این بخش‌ها بود که می‌توانست انتظارات سرمایه‌گذاران خارجی را محقق سازد؛ از این رو کشورهایی چون آمریکا توانستند با بهبود توسعه روابط سیاسی و اقتصادی خود با ایران، از این فرصت جهت ورود به بخش بانکداری استفاده نمایند. از جمله بانک‌های ایرانی که با مشارکت بانک‌های خارجی به‌ویژه بانک‌های ایالات متحده تأسیس شد می‌توان به این موارد اشاره کرد:
 
«بانک توسعه صنعتی و معدنی ایران که با مشارکت 22 بانک بین‌المللی از جمله چیس مانهاتان بانک، سیتی بانک و بانک آف آمریکا در مهر 1338 تأسیس شد. در دهه 1350 این بانک به یکی از مهم‌ترین مؤسسات سرمایه‌گذاری در بخش صنعتی ایران تبدیل شده بود. بانک بین‌المللی ایران که در سال 1354 توسط بانک اعتبارات صنعتی ایران و با همکاری و مشارمت بانک‌های آمریکایی به‌ویژه چیس مانهاتان تأسیس شد. بانک تجارت خارجی ایران که با مشارکت بانک ملی ایران و بانک آف آمریکا، سان‌فرانسیسکو بانک، بانک آف آمریکا اینترنشنال نیویورک و چند بانک اروپایی در سال 1356 تأسیس شد و...7
 
البته در کنار شرایط اقتصادی خاص ایران، مسائل سیاسی نیز در پیشبرد و گسترش سرمایه‌گذاری خارجی در بخش بانکداری نیز مؤثر بود. به عبارتی محمدرضا پهلوی به دلیل روابط سیاسی مناسب خود با آمریکا، تلاش نمود زمینه لازم جهت ورود سرمایه‌گذاران آمریکایی را فراهم آورد و هر گونه تسهیلات لازم را در اختیار آنان قرار دهد؛ از این رو در دهه‌های 1340 و 1350 شاهد گسترش بانکداری در عرصه اقتصادی هستیم؛ بخشی که قرار بود به توسعه صنعتی کشور منجر شود، اما به دلیل مسائل سیاسی و فساد اقتصادی، خود ضربه‌ای مهلک بر اقتصاد بود.
 
سخن نهایی
محمدرضا پهلوی درصدد بود از طریق توسعه بانکداری به توسعه صنعتی کشور کمک کند. او تصمیم داشت با افزایش سرمایه‌گذاری در این بخش، یک نهاد جهت خلق پول و اعتبار به‌وجود آورد که در کوتاه‌مدت ظرفیت لازم برای حمایت از صنایع را فراهم سازد، اما فساد سیاسی و اقتصادی حاکم بر کشور در بخش بانکداری نیز رخنه کرد و وام‌ها و اعتباراتی که قرار بود در راستای حمایت از تولیدات صنعتی در اختیار صنعتگران و یا تولیدکنندگان قرار گیرد، عملا به صورت رانت در اختیار اشخاص خصوصی قرار گرفت و در راه مصارف شخصی و یا بعضا واردات کالا به‌خصوص کالاهای تجملی از کشورهای دیگر به‌کار رفت. نرخ بهره وام‌هایی که به افراد از سوی بانک‌های تازه‌تأسیس تعلق می‌گرفت بسیار کمتر از میزان تورم بود و از این رو خود مصداقی از رانت محسوب می‌شد. بانک‌های خارجی نیز بدون آنکه اهمیتی برای تأثیر رشد بانک‌ها بر اقتصاد کشور قائل باشند، تنها سود شخصی را محور فعالیت‌های خود قرار داده بودند.
 
بانک ملی، ابوالحسن ابتهاج
 
پی نوشت:
1. علیرضا ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران 1320- 1357، تهران، سمت، چ سوم، 1384، ص 349.
2. همان، ص 350.
3. حسن شمسینی غیاثوند، «حبیب‌الله پاسال»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دایره‌المعارف اسلام، شماره 4215.
4. مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک (رشیدیان‌ها)، ج 1، سند شماره 128، تهران، وزارت اطلاعات، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1389، صص 23 و 24.
5. مینو صمیمی، پشت پرده تخت طاووس، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران، انتشارات اطلاعات، 1368، ص 169.
6. علیرضا ازغندی، روابط خارجی ایران 1320-1357، نشر قومس، چ ششم،  1384، ص 351.


کد مطلب: 10849

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/news/10849/علت-رشد-قارچ-گونه-بانک-ها-دهه-های-1340-1350ش

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir