«مروری بر خصال تبلیغی زندهیاد حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی فلسفی» در گفتوشنود با آیتالله سیداحمد خاتمی
با تشکر از جنابعالی به لحاظ شرکت در این گفتوشنود، لطفا در آغاز بفرمایید که از چه مقطعی و چگونه با مرحوم آقای فلسفی آشنا شدید؟
بسمالله الرحمن الرحیم. حدود سال 1351، 1352 طلبه بود که طلبه شدم و در همان دوران، با کتابها و سخنرانیهای ایشان انس داشتم. آن روزها کتاب آیتالکرسی ایشان منتشر شده بود و من با اشتیاق زیادی آن را از اول تا آخر خواندم. بعد از انقلاب، به جلسات فن خطابه مرحوم آقای فلسفی که در دفتر تبلیغات اسلامی تشکیل میشد، میرفتم و در آنجا انس بیشتری با ایشان پیدا کردم و از محضرشان بهرههای فراوانی بردم.
مرحوم فلسفی در خطابه و منبر سرآمد بودند. از نظر شما شیوههای تبلیغی ایشان چه هستند؟
باید عرض کنم پیش از اینکه مرحوم آقای فلسفی در میدان خطابه برجسته و شاخص شود که حقا همین طور هم هست، خطابههای پیش از ایشان نقاط ضعف زیادی داشتند...
مثلا چه ضعفهایی؟
خطابهها متناسب با زمانه خود نبودند و خطبا درباره مسائل روز حرف نمیزدند و لذا منبرها، بازار گرمی نداشتند. یکی از هنرهای مرحوم آقای فلسفی بود که مطالب مورد نیاز مردم و جوانان را در منبرهایش مطرح میکرد. از جمله ایشان درباره کودک، جوان و بزرگسالان در آن دوران مطالبی را مطرح میکرد که نسبت به زمانه، بسیار جدید، نو و در عین حال مورد نیاز جامعه بودند. بدون تردید و مبالغه، کسانی که پس از ایشان درباره تربیت کودک، جوان و بزرگسال تألیفاتی داشتند، بدون استثنا از آثار ایشان استفاده کردهاند. ویژگی دیگر ایشان این بود که در تبلیغ مسائل اسلامی، از پیشرفت های علمی شاهد میآوردند و این برای مخاطب جذاب مینمود. در آثار ایشان، آرای روانشناسان غیرایرانی و کسانی که در زمینه تعلیم و تربیت حرفی برای گفتن داشتند، فراوان آورده شدهاند. مهمترین هنر ایشان این است که برخلاف عدهای که تلاش میکردند قرآن و روایات را با مسائل علمی تطبیق بدهند، مسائل علمی را در خدمت قرآن قرار داده بود. این مسئله بسیار مهمی است.
یکی از ویژگیهای مهم مرحوم فلسفی، این است که ایشان مطالب را به شکل منظم و دستهبندیشده بیان و عرضه میکرد. قبل از ایشان شاید کسانی به صورت فردی این روش را رعایت میکردند، اما ایشان این شیوه را رواج داد. پیش از آن، قاعده بر این بود که خطیب مضمون بیانات خود را طوری تنظیم میکرد که با روضه آخر تناسب داشته باشد، اما ایشان مطالبی را که مناسب میدانست بیان میکرد و در آخر سخنرانی هم بسیار مختصر و مفید میفرمود: «و اما چند کلمه ذکر مصیبت». ایشان به روضه پایان منبر هم اهمیت فراوانی میداد و از سر سوز، ذکر مصیبت میکرد و مردم هم اشک میریختند. ایشان هرگز در هیچ منبری، روضه و ذکر توسل به اهلبیت(ع) را ترک نکرد؛ همچنین ایشان سعی میکرد از نقلهای ضعیف کلا خودداری کند، چرا که این گونه نقلها وزن منبر را پایین میآورد.
اشاره کردید که شیوه ایشان در خطابه، بر معاصران وی نیز تأثیری فراوان داشت. لطفا دراینباره بیشتر توضیح دهید.
ایشان در طول حداقل پنجاه سال، رئیسالخطبای کشور بود و سبک و روش ایشان در خطابه، برای تمام خطبا الهامبخش بود. بیتردید خطابه هنری است که باید برای آن آموزش دید. خطیب برجسته کسی است که بتواند با فن خطابهاش ساعتها صحبت کند، بیآنکه مخاطب دچار ملالت و خستگی شود. مرحوم آقای فلسفی به تمامی از این هنر برخوردار بود. هرچند هیچوقت طولانی صحبت نمیکرد، اما به قدری زیبا سخن میگفت که شنونده را میخکوب میکرد و همه هوش و حواس مستمع را به خود جلب میکرد. متأسفانه برخی از خطبا فکر میکنند همین که بتوانند مجلس را گرم کنند، خطیب هستند، درحالیکه خطابه هنر ظریفی است که به اطلاعات و معلومات و بیان فصیح و بلاغت در سخن نیاز دارد. بنده ناچیز اگر در فن خطابه حرفی برای گرفتن داشته باشم، حاصل بهرههای فراوانی است که از محضر ایشان بردهام.
یکی از برجستگیهای خطابههای مرحوم آقای فلسفی، تأثیرگذاری ایشان بر نسل جوان است. در این زمینه چه دیدگاهی دارید؟
همینطور است. مرحوم آقای فلسفی با مهارت و هنری وصفناشدنی، قرآن و احادیث را در قالبی شیرین برای جوانان بیان میکرد و به همین دلیل، منبرهای ایشان برای جوانان بسیار جذاب بودند. قبل از انقلاب جوانان زیادی بودند که تلاش میکردند به هر شکل ممکن خود را پای منبر ایشان برسانند.
یکی از امتیازات مرحوم آقای فلسفی انتخاب کلمات و جملات و موضوعات متناسب با مخاطب بود. ایشان با هوش و درایت خاصی، به سرعت سطح سواد و درک مخاطبان را تشخیص میداد و بلافاصله موضوع و بیان خود را به تناسب با آنها تنظیم میکرد؛ به همین دلیل سطح و محتوای سخنان ایشان در مجامع مختلف فرق میکرد. از ایشان درباره مسائل انقلاب، چند سخنرانی پرشور و آتشین به جا مانده که با شنیدن آنها میتوان حال و هوای آن روزها را به درستی درک کرد. ایشان همیشه به این آیه شریفه: «و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه؛ ما پیامبران را به زبان قومشان فرستادیم» اشاره میکرد و میفرمود: امروز هم لازم است که زبان نسل جدید را یاد بگیریم و با همان زبان، معارف قرآنی و احادیث و احکام را برایشان بیان کنیم و ایشان از این هنر هم به تمامی برخوردار بود. یک خطیب اصیل هرگز نباید جوگیر شود و از اصالتهای خود دست بردارد. هنر انبیا ــ که مبلغان بزرگ دین بودند ــ این بود که تحت تأثیر فضا و محیط قرار نمیگرفتند. مبلغان دینی هم باید از همین شیوه پیروی کنند تا بتوانند تأثیرگذار باشند.
اشاره کردید که در کلاس فن خطابه ایشان شرکت میکردید. از آن دوران چه خاطراتی دارید؟
دو سالی که در کلاس خطابه ایشان شرکت میکردم، در زمره شیرینترین خاطرات زندگی من است. کسانی که به این کلاس میآمدند، چهرههای برجسته خطابه بودند و در همان دوره هم در شهرهای بزرگ منبر میرفتند و اجتماعات گرمی هم داشتند. در این کلاس هر خطیبی صحبت میکرد، مرحوم آقای فلسفی از بقیه میپرسید که نقاط قوت و ضعف منبر او را بگویند. وقتی همه اشکالات مطرح میشدند، خود ایشان درباره اشکالات مطرحشده صحبت و داوری میکرد. بنده در آن جمع، کمسن و سالترین فرد بودم. یکبار به مناسبتی اجتماع عظیمی در دفتر تبلیغات تشکیل شده بود. دیدم آقای فلسفی دنبال بنده میگردد و اصرار میکند که باید در آن جمع دویست، سیصدنفری طلبهها صحبت کنم! ایشان مانند پیامبر اسلام(ص) و اهلبیت(ع) به جوانان بها میداد و میفرمود: باید با جوانان به نیکی رفتار کرد. این رفتار مرحوم آقای فلسفی با بنده ــ که در آن روز طلبه جوانی بودم ــ بسیار شیرین و درسآموز بود.
و سخن آخر؟
مرحوم آقای فلسفی فصل جدیدی را در عرصه خطابه و منبر گشود که ویژگیهای برجسته زیادی داشت. به اعتقاد من خطبا و مبلغین دینی باید روش ایشان را الگو قرار بدهند و با استفاده از این شیوه خطیب بپرورند.