تلاش ساواک برای پیدا کردن منبع پخش اعلامیههای حمایت از آیتالله دستغیب!/تلاش ساواک برای پیدا کردن منبع پخش اعلامیههای حمایت از آیتالله دستغیب!/به دنبال رأی یکی از محاکم درباره واحد پول، تغییر واحد پول کشور مورد توجه محافل اقتصادی قرار گرفته است!/دادگستری میدان مالفروشها نیست!/قضات سیاست را در کار خود مداخله نمیدهند و این سیاست است که در کار آنها مداخله میکند!/متخصصین و کارگران ایرانی برای کشیدن لوله گاز به هلند میروند!/سفیر کبیر جدید ایران در بغداد/برای تعلیم خلبانی، هواپیمای بیموتور خریداری شد!/حاکم دوبی به ایران آمد!/دستگاه فرهنگی ما بدبختانه به هیچ وجه متناسب زمان حاضر نیست
تلاش ساواک برای پیدا کردن منبع پخش اعلامیههای حمایت از آیتالله دستغیب!
در یک سند ساواک به تاریخ 21 اردیبهشت 1343 آمده است: «از تاریخ 18 /2 /43 به بعد توسط پست تعدادی اعلامیه از نشریات جبهه ملی و روحانیون به نام سازمانهای دولتی و افراد سرشناس ارسال که قسمت اعظم از اعلامیههای مذکور را اعلامیه اصناف شیراز تشکیل داده و مفاد آن حاکی از نحوه دستگیری و تقاضای آزادی آقای سیدعبدالحسین دستغیب میباشد».
این سند میافزاید: «پس از انتشار اعلامیههای مذکور این ساواک برای بهدست آوردن منبع پخش و چاپ اعلامیه اصناف شیراز اقدام که ضمن بررسی با توجه به اینکه حروف اعلامیه مذکور از نوع حروف 12 سیاه و 12 درشت بوده و دندانه حروف کاملا مشخص است معلوم گردید حروف برای اولین یا دومین مرتبه است که مورد استفاده قرار گرفته و چنین حروفی در چاپخانههـای شیراز موجود نمیباشد. از طرف دیگر این احتمال که چاپخانه خصوصی در اختیار افراد باشد بهکلی منتفی است؛ بنابراین به احتمال قوی اعلامیه مذکور یا در تهران یا شهرستان قم چاپ شده».
در پایان سند آمده است: «علیهذا این ساواک منحصرا تلاش خود را جهت پیدا نمودن منبع پخش صرف مینماید که امید است در این زمینه توفیق حاصل و نتیجه را متعاقبا به استحضار برساند؛ ضمنا هجده برگ نمونه اعلامیههای مذکور به پیوست تقدیم میگردد».1
حقوق آموزگاران روزمزد در بدو خدمت سههزار ریال میشود
طبق طرحی که برای استخدام آموزگاران روز مزد در دست تهیه است از این به بعد به آموزگاران روزمزدی که به استخدام فرهنگ درمیآیند سههزار ریال حقوق پرداخت میشود؛ البته در ایام تعطیل به این قبیل آموزگاران حقوقی پرداخت نخواهد شد. فعلا حقوق آموزگاران روز مزد در بدو خدمت 1750 ریال میباشد.
به دنبال رأی یکی از محاکم درباره واحد پول، تغییر واحد پول کشور مورد توجه محافل اقتصادی قرار گرفته است!
انتشار رأی دادگاه استان درباره سندی که مورد دعوای طلبکار و بدهکار بود امروز در برخی محافل بانکی مورد بحث بود.
در این سند بدهکار قید کرده بود: «سیصدهزار ریال که عبارت از سههزار تومان میباشد» بدهی دارد.
هنگام وصول طلب چون بین این دو رقم که در یک سند نوشته شده بود، بین بدهکار و بستانکار اختلاف ایجاد شد، کار به دادگاه کشید و سرانجام دادگاه استان رأی داد تردیدی نیست که واحد پول در ایران قانونا ریال است ولی در عرف واحد پول تومان است و تمام بانکها وحسابداریها در افواه وموقع تکلم واحد پول را به تومان ذکر میکنند و این معنی عادت است وحکم رویه عمومی را پیدا کرده، بدهکار مکلف است در برابر یادداشتی که به امضای وی رسیده فقط سههزار تومان به طلبکار بپردازد نه سیهزار تومان.
یکی از مقامات بانکی در همین زمینه گفت: اصولا واحد پول ایران متناسب با ارزش سی سال پیش و حجم پول در گردش آن روز انتخاب شده بود کما اینکه در آن موقع اجزا کوچک پول پنجدیناری و دهدیناری و بیستدیناری و پنجاهدیناری به مقدار وسیعی در جریان بود و بهکار میرفت، ولی حالا نه تنها این اجزا از بین رفته، بلکه سکه پنجاهدیناری نیز عملا خیلی کم رد و بدل میشود و آن هم دارد از جریان خارج میشود. در حقیقت یکریالی امروز حکم دهدیناری سی سال پیش را پیدا کرده است.
از آن گذشته حجم پول در جریان امروز به هیچ وجه قابل مقایسه با سی سال پیش و بیست سال پیش نیست.
موقعی که طرح قانون جدید بانکی و پولی کشور تهیه میشد پیشبینی شده بود بدون آنکه ارزش پول از نظر پشتوانه تغییر کند واحد پول به جای ریال «تومان» بشود و هر واحد پول به ده قسمت تقسیم شده و یک «ریال» یکدهم واحد پول کشور محسوب گردد. این کار نظم پول کشور را به هم نمیزند و احتیاج به تعویض فوری
اسکناسها ندارد. اولا از نظر روحی ارزش اسکناس در نزد مردم بالا میرود؛ ثانیا پول ایران نیز مثل همه پولهای معتبر دنیا اجزا پیدا میکند.
چنین کاری را چندی پیش فرانسه انجام داد و هر یکصد فرانک قدیم فرانسه معادل یک فرانک جدید شده چندی پیش صحبت بود ایتالیا هم چنین کاری بکند. به هر حال چنین کاری احتیاج به مطالعات دقیق و فنی دارد و تصور میرود اگر دولت و بانک مرکزی در این زمینه مطالعاتی را آغاز کنند، به احتمال قوی به این نتیجه خواهند رسید که اصلاح واحد پولی کشور یک اقدام منطقی اقتصادی و متناسب با شرایط اقتصادی و احتیاجات مملکت است.
دادگستری میدان مالفروشها نیست!
پیرامون مسئله «ازدحام در دادگستری» که اخیرا در مجلس سنا مورد مذاکره قرار گرفت شهاب فردوس، مستشار دیوان عالی کشور و معاون سابق وزارت دادگستری، مقالهای متضمن نظریات خود پیرامون دادگستری و طرق اصلاح آن نوشته است.
در این یادداشت آمده است: بنابر اعتقاد قطعی من که قبلا به عرض اعلیحضرت همایونی رسیده و در مواقعی که لازم بوده گفته و نوشته شده، قوانین موجود بدون ملاحظه مقتضیات اجتماعی و اقتصادی و جغرافیایی کشور و اخلاق و روحیه مردم و اغلب به تقلید از کشورهای اروپایی تدوین گشته و مآلا این همه مشکلات بهوجود آورده و باعث ازدحام جمعیت در کریدورهای کاخ دادگستری گردیده که در هیچ نقطه دنیا نظیر آن دیده نشده است. آمار ماهانه و سالانه محاکم نشان میدهد که سالی یکمیلیون پرونده در سازمانهای قضایی طرح میشود و با کثرت روزافزون دعاوی دامنه کشمکش و اختلاف توسعه یافته و زندانها از مردم بدبخت پریشانحال انباشته میشود و با اینکه قاطبه قضات فوق طاقت خود تلاش میکنند از تراکم امور و ازدحام جمعیت نمیکاهد.
چه خوب بود کسانی که از وضع دادگستری و طرز کار قضات انتقاد میکنند به خود زحمت میدادند و چند لحظه وقت خود را صرف مشاهده محاکم کنند تا ببینند قضات با چه مشکلات و دشواریها و با چه رنج و عذاب روحی دست به گریباناند. مگر از یک قاضی چقدر میتوان انتظار داشت و در هیچ کشوری مثل کشور ما دیده نشده که قاضی بتواند در یک روز به پنج یا شش پرونده رسیدگی نماید، حرف اصحاب دعوی را بشنود، پرونده را بخواند برای آن رأی صادر کند و آن هم پروندههایی که در ازای مطالعه آنها میتوان یک زبان خارجی آموخت؟
آمار ماهانه محاکم نشان میدهد که هر یک از مراجع قضایی در هر ماه به طور متوسط به صد یا 150 پرونده رسیدگی میکند و با آنکه سالی یکمیلیون پرونده مطرح میشود، عده قضات محاکم و دادسراها از 1500 تجاوز نمیکند، خوب است کمی انصاف داشته باشیم و فکر کنیم که با 1500 قاضی شاغل چگونه میتوان به یکمیلیون پرونده رسیدگی کرد؟!
اگر معاش قضات تأمین بود، اگر هر روز مورد بیمهری قرار نمیگرفتند و اگر وضع ثابتی داشتند، حق این بود بگوییم حالا که دارای همه چیز هستید باید همه این پرونده را با صبر و حوصله رسیدگی کنید و دم برنیاورید، اما در حالی که حقوق اغلب قضات به هزار تومان نمیرسد و هر روز روح آنها به نحوی آزرده میشود و دائم از محلی به محل دیگر منتقل میشوند و برای خرج مدرسه و تحصیل فرزندان خود در عسرتاند، چه انتظاری میتوان داشت؟
در عین حال قضات با صبر و بردباری طاقتفرسایی سعی میکنند کار مردم را زودتر انجام دهند، از عدم رضایت تا آنجا که مقدورشان است جلوگیری کنند، ولی جای تأسف است که بااینهمه دلسوزی و تلاش قوانین پیچیده و نامتناسب دست آنها را بسته و شمشیر دادگاه عالی انتظامی هم بالای سر آنها قرار گرفته که برای کوچکترین تخلف تحت تعقیب و بازخواست قرار گیرند. به این ترتیب انصاف نیست همه معایب را متوجه آنها کنیم.
قضات سیاست را در کار خود مداخله نمیدهند و این سیاست است که در کار آنها مداخله میکند!
من به جرئت میگویم قاطبه قضات غیر از خدا و وجدان و قانون چیزی در نظر ندارند، دسته و تبعه و پیرو کسی نیستند و سیاست را در کار خود مداخله نمیدهند و این سیاست است که در کار آنها مداخله میکند!
متخصصین و کارگران ایرانی برای کشیدن لوله گاز به هلند میروند!
به زودی مردم هلند از یک دسته کارگران و متخصصان ایرانی استقبال خواهند کرد تا برای آنها لوله گاز بکشند.
95 نفر کارگر و سرکارگر و تکنیسین لولهکش ایرانی برای مدت شش ماه جهت احداث لوله گاز در هلند به آن کشور میروند.
شرکت فرانسوی انترپوز، که در ایران سابقه فعالیت در کار لولهکشی نفت جنوب را دارد، موفق شد در یک مناقصه برنده شده لولهکشی گاز نفت را در هلند بهدست آورد.
مدت اجرای طرح شش ماه است و برای انجام کار تمام کارگران و پرسنل کار را از ایران استخدام کرده است.
سفیر کبیر جدید ایران در بغداد
دکتر سیدمهدی پیراسته، وزیر سابق کشور که برای ایام عید به اروپا مسافرت کرده بود، پریشب با هواپیمای «آل ایتالیا» به تهران بازگشت.
امروز اطلاع حاصل شد که آقای دکتر پیراسته به سمت سفیر کبیر شاهنشاهی در بغداد منصوب گردیده و پذیرش ایشان از عراق رسیده است.
برای تعلیم خلبانی، هواپیمای بیموتور خریداری شد!
از طرف باشگاه خلبانی هواپیمایی کشوری ایران برای تعلیم فن خلبانی به علاقهمندان، شش فروند هواپیمای بیموتور خریداری شده است و این هواپیماها بهزودی به تهران حمل خواهد گردید.
تیمسار سرتیپ رفعت، مدیرعامل باشگاه خلبانی هواپیمایی کشوری، پیرامون این مسئله اظهار داشت: اعلیحضرت همایون شاهنشاه توجه خاصی به هواپیمایی دارند و علاقهمندند که این ورزش در بین جوانان توسعه و تعمیم یابد و به همین علت به تیمسار سپهبد خاتمی، فرمانده نیروی هوایی و رئیس شورای باشگاه خلبانی هواپیمایی کشوری ایران، امر فرمودند که شش فروند هواپیمای «گلایدر» یعنی هواپیماهای بیموتور خریداری شود تا تسهیلاتی برای آموزش فن خلبانی در مملکت فراهم گردد.
تیمسار سرتیپ رفعت افزود: هواپیماهای بیموتور خریداری شده و تا دو ماه دیگر شش فروند از این هواپیماها به تهران وارد خواهد شد و جوانان تحت تعلیم قرار خواهند گرفت.
بهای هر فروند هواپیما ششهزار دلار (در حدود 48 هزار تومان) است و این هواپیما قادر است تا ارتفاع 45 هزار پا و با سرعت ۲۰۰ کیلومتر و شعاع عمل ۹۰۰ کیلومتر مسافت پرواز نماید.
حاکم دوبی به ایران آمد!
روزنامه «اطلاعات» نوشت: ساعت 4 بعد از ظهر دیروز شیخ راشد بن سعید، حاکم دوبی، وارد فرودگاه شیراز شد و نمایندگان استانداری، مرکز آموزش پیاده، تیپ شیراز، ژاندارمری، شهربانی و شهردار شیراز و رئیس سازمان اطلاعات و امنیت استان فارس از وی استقبال کردند.
دوبی دارای 85 هزار نفر سکنه میباشد و قریب 35 هزار نفر آن ایرانی میباشند که دارای مشاغل آزاد هستند.
حضرت شیخ راشد بن سعید، حاکم دوبی، تا کنون سه بار رسما به ایران سفر نمودهاند و در مسافرت سال ۱۳۳۸ از طرف شاهنشاه یک قطعه نشان درجه اول همایون به ایشان اعطا گردید.
روزنامه «اطلاعات» در ادامه گزارش خود از سفر حاکم دوبی به ایران نوشته است: گزارش خبرنگار سیاسی ما حاکی است که ساعت 6:30 بعد از ظهر امروز حضرت راشد بن سعید، حاکم دوبی، پس از 24 ساعت توقف در شیراز وارد تهران میگردد.
طبق برنامه تنظیفی در فرودگاه، مراسم استقبال رسمی از ایشان به عمل خواهد آمد و به افتخار ورود حضرت شیخ پنج تیر توپ شلیک خواهد شد.
حضرت حاکم دوبی و همراهان با تشریفات و اسکورت رسمی از فرودگاه به محل اقامت خود در کاخ پذیرایی نخستوزیری شمیران میروند. بامداد فردا حاکم دوبی در آرامگاه رضاشاه فقید حضور یافته و تاج گلی نثار خواهند نمود و نیم ساعت بعدازظهر به حضور شاهنشاه شرفیاب میگردند و سپس با نخستوزیر و وزیر امور خارجه ملاقات میکنند.
دستگاه فرهنگی ما بدبختانه به هیچ وجه متناسب زمان حاضر نیست
روزنامه «اطلاعات» در سرمقاله شماره امروز خود نوشت:
دستگاه فرهنگی ما بدبختانه به هیچ وجه متناسب زمان حاضر نیست یعنی تا به حال نبوده است و اگر امیدوار باشیم که طرحها و فکرهای تازه ممکن است تحولی در سازمان فرهنگی ایران بهوجود آورد، بههرحال آن هم مربوط میشود به آینده و عجالتا آنچه ما میبینیم و قابل انکار نیست این است که برنامه و اساس تحصیلات ابتدایی و متوسطه در ایران ابدا با مقتضیات زمان تناسب ندارد و به همین ملاحظه نیز هر روز که میگذرد از قیمت و ارزش «دیپلم» کاسته میشود.
پس فقط باقی میماند دانشگاه که امیدهای مردم در آنجا متمرکز شده و همه توقع دارند و امیدوارند لااقل دانشگاه، نقائص سیستم کهنه تعلیم و تربیت را جبران کند. به این کیفیت بار مسئولیت دانشگاه در ایران به مراتب سنگینتر از ممالک دیگر است؛ زیرا در جاهای دیگر تحصیلات متوسطه به هر حال، پایه تحصیلات عالی است و تحصیلات عالیه مکمل تحصیلات اولیه محسوب میشود حال آنکه در ایران وقتی دیپلمهای قدم به دانشگاه میگذارد، درست مثل این است که کسی تازه میخواهد شروع به تحصیل کند. وقتی امر بدین قرار است بدیهی است که مسئولیت و وظیفه دانشگاه حساستر و خطیرتر خواهد بود.
نهایت، همان نقصی که در سیستم تعلیم و تربیت مدارس متوسطه ما وجود دارد تا این اواخر بیشتر و هنوز هم کمابیش در دانشگاه ما به شکل دیگر مشهود است؛ یعنی در دانشگاه هم تحصیل و تدریس کمتر بر پایه «تحقیق» و بیشتر بر مبنای درس دادن و درس پس گرفتن قرار دارد.2