دیپلومات ، وزیر ، حاکم و رئیس دارالشورای کبرا که در دوره ناصرالدینشاه و مظفرالدینشاه خدمت میکرد.
میرزا سیداسداللهخان فرزند علیاصغرمستوفی در 1252هق/1215ش در شهر تبریز متولد شد . او در خانوادهای اهل علم و سیاست رشد نمود . پدرش از مستوفیان مهم تبریز و برادر بزرگش میرزا رفیع نظامالعلما از علما و ادبای بزرگ زمان خود بود و دیگر برادرانش میرزا محمودخان علاءالملک و فضلالله خان وکیلالملک هردو از رجال وزارت امورخارجه بودند.1
میرزا اسداللهخان در روسیه و عثمانی مشغول به تحصیل شد پس از فارغالتحصیلی در 1246ش به همراه میرزا عبدالرحیمخان ساعدالملک - که از بستگانشان بود - به سفارت ایران در پترزبورگ رفت و به عنوان « زیردست» 2 و کارآموز شروع به کارکرد. پس از مدتی به درجه نایب اولی سفارت پترزبورگ رسید.3 اواسط سال 1249ش میرزا اسدالله خان جانشین علیخان مشیرالوزاره کار پرداز اول ایران در سفارت تفلیس شد. 4 او حدود ده سال در گرجستان خدمت کرد. سپس در 1301ق /1262ش با مقام وزیر مختاری به سفارت ایران در سن پترزبورگ منصوب شد 5. به نظر میرسد لقب وکیلالملکی را او از ناصرالدینشاه همزمان با منصب وزیرمختاری روسیه نگرفته باشد از نوشتههای اعتمادالسلطنه چنین استنباط میشود که چندماه پس از دریافت منصب سفارت ، او این لقب را دریافت کرده است . زیرا او در خاطراتش نام میرزا اسداللهخان را در زمان وزیر مختاری بارها آورده است بدون هیچگونه لقبی ولی در خاطرات روز دوشنبه پنجم ربیعالاول 1301/ چهاردهم دی ماه 1269 مینویسد: « عصر ... میرزا اسداللهخان وزیر مختار پطرزبورغ که لقب وکیلالملکی گرفته است دیدن آمده بودند.» 6.
از وقایع مهم زمان سفارت میرزا اسداللهخان بر تخت نشستن الکساندر سوم امپراطور روسیه بود . ناصرالدینشاه به همین مناسبت هیئتی به ریاست عبدالصمد میرزا عزالدوله - برادر خود - برای عرض تبریک به روسیه فرستاد که وکیلالملک نیز آنان را همراهی میکرد. 7 میرزا اسدالله خان در 1304ق / 1265ش به ایران احضار شد و با سعی بسیار توانست برادر خود میرزا محمودخان علاءالملک را به جای خود به وزارت مختاری روسیه منصوب کند . 8
وکیل الملک پس از فوت مصطفیخان امیرتومان ،حاکم اردبیل و خوی شد. اعتمادالسلطنه معتقد بود که حاکمان اردبیل افراد مورد اعتماد روسها هستند و زیر نظر خودشان آنها را انتخاب میکنند . « اسداللهخان وکیلالملک ...که باز از اتباع روسها است آنجا حاکم کردند»9 و جالب است که در چند سطر بعد ادعای خود را نقض کرده و مینویسد: «روسها از حکومت وکیلالملک به اردبیل راضی نیستند .»10 در هر صورت حکومت او در این منطقه به مدت چهار سال ادامه داشت .او در این سمت بود که از جانب میرزا علی اصغرخان امین السلطان به دارالخلافه احضار شد تا از جانب شاه به مأموریت جدید فرستاده شود . وکیل الملک در دست نوشته های خود در 25رجب 1308 / 15 اسفند 1269 11 نوشتهاست :"تلغراف ابلاغ ذیل از جناب مستطاب اشرف امجد آقای امینالسلطان رسید ... حسب الامر الاقدس الاعلی مقرر است که بچاپاری سوار شده فوراً به طهران بیایید که عرض فرمایشات لازمه به شما هست زود بیایید و به هیچوجه معطل نشوید ". 12
او در ادامه گزارش می نویسدکه پس از رسیدن به تهران نزد شاه رفته و منصب سفارت عثمانی و لقب ناظمالدوله 13را گرفته راهی اسلامبول میشود :
داخل اطاق شدیم غیر از امینالسلطان کسی در حضور نبود اظهار التفات زیاد کرده اولاً از احوالات آذربایجان قدری پرسیدند بعد امینالسلطان را مخاطب فرموده گفتند کارهای ما در اسلامبول خیلی مغشوش است درهم برهم برای آدم کافی مثل وکیلالملک لازم است برود نظم و ترتیب بیندازد ... تعظیم کرده عرض تشکر نمودم ... مادام توقف طهران هر دو سه روز بلکه گاهی هر روز شرفیاب حضور میشدم مورد الطاف بی نهایت گشته دستورالعمل شفاهی میگرفتم تا اینکه نامه و فرمان من و دستورالعمل من تمام شد مرخص کردند لقب ناظمالدوله به صرافت طبع مبارک مرحمت نمود من خیال تغییر لقب نداشتم امتنان به امر کرده لقب مزبور را قبول نمودم . 14
اسداللهخان 4ذیقعده 1308 /21 خرداد 1270 همراه با نامه ناصرالدینشاه از تهران راهی استانبول شد . شاه طی نامه ای او را به سلطان حمید خان ثانی چنین معرفی میکند:
این اوقات که سفیرکبیر سابق را به دربار دولت خودمان احضار نمودیم ، انتخاب مأمور جدیدی برای اقامت آن دربار شوکتمدار مقتضی گردید ، ... از آنجایی که حفظ استحکام بنیان مودت و یک جهتی دولتین علیتین زایداً علی ماسبق منظور نظر مودت ما است ، برای حصول این مقصود لازم دانستیم ، شخص مجرب و امینی که از مقاصد قلبیه ما خبیر و بصیر بوده بر طبق نیات حسنه ما رفتار نماید ، انتخاب نماییم . لهذا جناب ... میرزا اسدالله خان ناظم الدوله را که از موثقین حضور و معتمدین درگاه سعادت گنجور ماست به سمت سفیرکبیری منتخب و مأمور به اقامت آن دربار کثیرالاقتدار نموده ، امیدواریم موافق دستورالعمل شفاهیه و مکنون خاطر ما رفتار نماید ... .15
گویا اوضاع کار در سفارت خیلی مطلوب ناظمالدوله نبوده چون دو سال بعد از انتصاب «خیال استعفا»16 داشته است با تمام نارضایتی ها او به مدت چهار سال در عثمانی خدمت کرد و در4 محرم 1313 / 6 تیر 1274 به فرمان شاه به تهران احضار شد. 17
پس از بازگشت میرزا اسدالله خان ناظم الدوله در ربیع الاول 1314 / مرداد 1275 به حکومت فارس منصوب و با گرفتن "« یک ثوب پالتو ترمه کشمیری به انضمام سردوشی الماس از نمره اول »18 راهی شیراز شد. وقتی امینالدوله در 1315ق/1276ش به صدارت رسید عبدالحسین میرزا فرمانفرما را از وزارت جنگ خلع کرد و چون « ماندن فرمانفرما را در تهران به طرز بیکاری صلاح ندیدند ... مقرر شد به فرمانفرمایی فارس برود». 19 و ناطمالدوله راهی تهران شد . پس از آمدن به دارالخلافه در 12 محرم 1316 بعد از عزل امین الدوله او به وزارت عدلیه منصوب شد. 20
شاه [مظفرالدینشاه ] دستخطی نوشت که شما را از خدمت صدارت معاف کردیم . حاجب الدوله دستخط را برد بالاخانه داد و امینالدوله برخاست و رفت منزلش . بعد شاه ما را خواست به اتاق برلیان . من [میرزا حسینقلی خان نظام السلطنه ] و مشیرالدوله و عین الدوله و حکیم الملک و وکیلالملک وزیر خلوت رفتیم آنجا بنای صدور دستخط برای تعیین وزراء و ادارات شد ... آنجا وزارت مالیه را به انضمام دفتر برای من و وزارت خارجه را برای مشیرالدوله و جنگ را برای امیرخان سردار و عدلیه را ناظمالدوله وظایف و اوقاف را قائممقام و ... 21 به عهده گرفتند.
و از طرف شاه «به یک ثوب خرقه ترمه بطانه خز شمسه مرصع از درجه اولی مخلع و ممتاز گشتند.» 22 میرزا اسدالله خان ناظمالدوله در خرداد 1277 پس از میرزا عبدالوهاب خان نظامالملک حاکم تهران شد . 23 پس از یک سال خدمت در این سمت استعفا کرد و در ربیع الثانی 1317 / مرداد 1278 به ریاست دارالشورای کبرا منصوب شد . سمتی که فقط « لفظ» بود و هیچ گونه ریاست و فعالیتی را در واقعیت نداشت . این دارالشورا با وجود صدراعظم عملاً کاری از پیش نمیبرد زیرا هیئت وزرا زیر نظر او فعالیت میکرد و رئیس این مجلس کار خاصی انجام نمیداد و فقط عنوان صوری بود . شخص ناظمالدوله به این قضیه آگاه بود و برای اینکه افرادی امثال او کنار گذاشته نشوند این مناصب به آنها داده میشد. به هر صورت مظفرالدینشاه طی صدور دستخطی به صدراعظم ناظمالدوله را به این سمت منصوب کرد :
جناب مستطاب صدراعظم ! چون اداره مجلس محترم دارالشورای کبرا از ادارات معظمه و امورات مهمه دولت قوی شوکت و فی الحقیقه نظم صوری و معنوی دولت و ملت و مقام حل مسائل معضله و مشکله و برترین مصادر رموز دولتی و بالاترین مواقع ظهور خیر و صلاح ملتی و مخصوصاً محل دقت نظر همایون ما است و باید کسی را به ریاست این مجلس محترم بگماریم که در حقیقت در آن مجلس به جای ید قادر و عین ناظر خود بگذاریم و به تمام صفات جان نثاری متصف و به دقایق امور دولتی و خدمتگزاری آگاه و واقف و محل وثوق و اعتماد باشد ، لهذا میرزا اسدالله خان ناظمالدوله را که دارای این صفات و مجرب و مهذب و محل اقصی درجه اعتماد ما ،من جمیع الجهات میباشد به ریاست مجلس دارالشورای کبرا منتخب و منتصب فرموده به صدور این دستخط مرحمت نمط خودمان بر مدارج ارتقای شئون چاکری او افزودیم ... . 24
ریاست دارالشورای کبرا آخرین شغل او بود . نظام السلطنه مافی در وقایع 1318 ق مینویسد : «ناظمالدوله هم به مرض فلج مبتلا شد، اذن سفر فرنگ گرفت برای معالجه .» 25مشخص نیست که او به فرنگ رفت یا خیر، ولی در سن 67 سالگی در 1319ق/ 1280ش فوت کرد و در آرامگاه خانوادگی در شهر قم مدفون شد .
ناظمالدوله در هنگام فوت هفت اولاد داشت. همسر او سیده حاجی بگم خانم دختر حاجی سیدمهدی قاضی تبریزی از بزرگان و معاریف شهر تبریز بود. پسرانش حسین ، رضا ، حسن و یحیی که پس از فوت پدر ،ملقب به ناظمالدوله شد و دخترانش آسیه سلطان(قدس الدوله) زیبا ( کشورالدوله) و عفت خانم بودند.26
پی نوشت:
_______________________________________
1-محمود خان احتشام السلطنه .خاطرات احتشام السلطنه . به کوشش محمدمهدی موسوی. تهران ، زوار، 1367.ص 436.
2-مهدی خان ممتحن الدوله شقاقی و میرزا هاشمخان . رجال وزارت خارجه در عصر ناصری و مظفری. به کوشش ایرج افشار.تهران، اساطیر ،1365.ص88.
3-خاطرات ممتحن الدوله ، زندگینامه میرزا مهدی خان ممتحن الدوله شقاقی . به کوشش حسینقلیخان شقاقی . تهران، فردوسی ، فرهنگ ، 1362.ص216.
4-اسماعیل نواب صفا. شرح حال فرهادمیرزا معتمدالدوله . تهران ، زوار، 1366.ص296.
5-رجال وزارت خارجه در عصر ناصری و مظفری. همان . مهدی بامداد. شرح حال رجال ایران در قرن 12و13و14هجری . تهران ، زوار،1371.ص116.
6-روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه مربوط به سالهای 1292-1313هق از روی یگانه نسخه موجود در کتابخانه آستان قدس . تهران ، امیرکبیر، 1356.ص 282.
7-رضا ارفع . خاطرات پرنس ارفع (ارفعالدوله) . تهران،[بینا]،۱۳۴۵ . ص 77.
8- همان . ص 191.
9-روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه . همان .ص 478. ذیل تاریخ سهشنبه 21 جمادی الاول 1304.
10-همان.ص 479. ذیل تاریخ دوشنبه 27 جمادیالاول 1304 .
11-این تاریخ در سند برابر است با 23 فوریه 1891 روسی.
12-سند موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران. شماره : 2/8095- پ .
13-این لقب متعلق به میرزا ملکم خان بود زمانی که شاه او را از تمام سمت ها عزل کرد. لقبش را به میرزا اسدالله خان وکیل الملک داد.
14-سند موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران .شماره :13/8095-پ.
15-گزیده اسناد سیاسی ایران و عثمانی: دوره قاجاریه . تهران، وزارت امور خارجه، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، واحد نشر اسناد، ۱۳۷۰. ج3.ص 95.
16-روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه . همان .ص 840. ذیل تاریخ جمعه 27 ربیع الثانی 1310.
17-گزیده اسناد سیاسی ایران و عثمانی . همان . ص 102.
18-غلامحسین افضلالملک . افضل التواریخ . به کوشش منصوره اتحادیه، سیروس سعدوندیان.تهران ، نشرتاریخ ایران، 1361.ص 80.
19-همان .ص 145و146.
20-خاطرات و اسناد حسینقلیخان نظام السلطنه مافی . به کوشش منصوره اتحادیه و ... . تهران، نشرتاریخ ایران، 1362.ج1.ص 249.
21-همان .
22-فضلالتواریخ .ص 196.
23-رجال وزارت خارجه در عصر ناصری و مظفری. همان.
24-افضل التواریخ .همان .ص 386.
25-خاطرات و اسناد حسینقلیخان نظام السلطنه مافی. همان .ص 310.
26-شجره خاندان طباطبایی دیبا / هادی هاشمیان . کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی. تار یخ 4مرداد 1391.