زندهیاد استاد حبیبالله عسگراولادی در عداد یاران و همگامان دیرین امام خمینی و نهضت اسلامی بود. وی در گفتوشنودی که پیش روی دارید، به روایت و تحلیل بخشهایی از سیره امام خمینی در ادوار گوناگون جهاد دینی و سیاسی ایشان پرداخته است.
«جستارهایی در سیره امام خمینی در ادوار گوناگون نهضت اسلامی» در گفتوشنود با زندهیاد حبیبالله عسگراولادی
امام فرمود: این انقلاب آیه الهی است
19 خرداد 1399 ساعت 12:00
زندهیاد استاد حبیبالله عسگراولادی در عداد یاران و همگامان دیرین امام خمینی و نهضت اسلامی بود. وی در گفتوشنودی که پیش روی دارید، به روایت و تحلیل بخشهایی از سیره امام خمینی در ادوار گوناگون جهاد دینی و سیاسی ایشان پرداخته است.
حضرتعالی در زمره کسانی هستید که از ابتدای نهضت حضرت امام خمینی، با ایشان همراهی کردید. از نخستین خاطرات خود دراینباره برایمان بگویید.
بسمالله الرحمن الرحیم. با درود و سلام به روح مطهر حضرت امام و ارواح شهدای انقلاب اسلامی و عرض ادب به محضر ولی امر مسلمین، قبل از نقل خاطره لازم میدانم به نکته مهمی اشاره کنم و آن هم این است که حضرت امام (رضوانالله تعالی علیه)، مبارزات خود را در سه بعد آغاز کردند. بعد اول: مبارزه علیه استبداد داخلی و به نفع حاکمیت اسلام بود. بعد دوم: علیه نژادپرستی و غصب سرزمینهای دیگران به ویژه سرزمینهای اسلامی و بیدار کردن مسلمین برای مبارزه علیه غاصبین بهویژه رژیم صهیونیستی و سومین بعد: هشدار به مسلمانان و موحدین دنیا در پرتو مکتب توحید و علیه سلطهگری و چپاول انسانهای مؤمن و شناخت آرمان مبارزه و تدبیر و عمل براساس آن بود. حضرت امام در سخنرانی بعدازظهر عاشورای 13 خرداد سال 1342، این هر سه بعد را مطرح فرمودند. آن روز امام خمینی خطاب به شاه فرمودند: «کاری نکن که بگویم ملت بیرونت کنند!» در آن زمان نام شاه را بدون ذکر اعلیحضرت نمیشد بر زبان آورد و کسی جرئت این کار را نداشت، اما امام خمینی بر سر او فریاد کشیدند: من تو را نصیحت میکنم و روحانیت تو را نصیحت میکند که دست از این کارها بردار و اینقدر با ملت بازی نکن! در آنجا در مورد اسرائیل میفرمایند: اسرائیل نمیخواهد اسلام و روحانیت بمانند. همچنین به شاه توصیه میکنند که بازی آمریکا و استعمارگران شرق و غرب را نخورد.
حضرت امام به مدد الهی، میتوانستند آینده را با دقت پیشبینی کنند. در عصر روز 13 خرداد 1342، توفیق دست داد و پس از سخنرانی ایشان در مدرسه فیضیه، همراهشان به منزلشان مراجعت کردیم. آخر شب موقعی که میخواستیم اجازه بگیریم و از محضرشان مرخص شویم، فرمودند: «دشمن در فکر یک نقشه شیطانی است و بهزودی این کار را خواهد کرد. شیطنت این دفعه رژیم سنگینتر از شیطنتهای قبلی خواهد بود. هم آماده باشید و هم به خدا توکل کنید». با اینکه ما در شب و روز عاشورا در تهران، قدرتنمایی خوبی داشتیم، بااینهمه امام فرمودند: من تا جایی که بتوانم کمک میکنم، ولی این شما هستید که باید با توکل به خدا کارها را پیش ببرید. داخل پرانتز عرض کنم که به اعتقاد من، سخنان حضرت امام خمینی باید در مناسبتهای مختلف از جمله 15 خرداد، مکرر پخش شود تا نسل جوان شناخت عمیقتر و دقیقتری نسبت به ایشان پیدا کند و از سوی دیگر، مسیر صحیح انقلاب را همواره درست تشخیص بدهند و راه را گم نکنند. پس از امام هم خوشبختانه، خداوند ما را از وجود مقام معظم رهبری بهرهمند کرد که همواره سعی در یادآوری اهداف امام خمینی دارند. خداوند را سپاس میگوییم که همیشه، ولیامر مسلمین را کمک و مدد فرموده است. ذات اقدس پروردگار، بندگانی را که در شأنیت ولایت امر مسلمین میپسندد، هدایتهای خاصی میفرماید که نهایتا آثار و برکات آن، برای کل مسلمانان و موحدین زمان است.
به سخن اصلی باز گردم. همانطورکه اشاره کردم، ما بزرگترین توفیقات را در ایام عاشورا، بهخصوص در شب عاشورا در تهران و قم و چند شهر دیگر داشتیم. در روز عاشورا ما دستهای را از مسجد حاج ابوالفتح به طرف دانشگاه راه انداختیم که تا حدود سههزار نفر در آن شرکت داشتند. دشمن از سخنرانی امام خمینی در مدرسه فیضیه کاملا مرعوب شده بود و پیشبینی امام هم در ظرف کمتر از 48 ساعت تحقق پیدا کرد! خود ایشان آمادگی داشتند و به ما هم هشدار داده بودند که رژیم قصد دارد کار شیطنتآمیزی بکند و مراقب باشیم.
امام خمینی اساسا در پیشبینی رخدادها، بهویژه واکنش دشمنان، براساس هوش و فراست سرشاری که داشتند، بسیار دقیق عمل میکردند و اکثر پیشبینیهای ایشان محقق میشدند. آیا موارد دیگری را به یاد دارید؟
امام خمینی نسبت به صحنههای سیاسی منطقه و جهان، شناخت عجیبی داشتند. این شناخت ناشی از احاطه ایمان ایشان بر آیات الهی و نیز اخلاص و تقوا بود؛ زیرا قرآن خود وعده میدهد که افراد متقی، صاحب بصیرت هستند؛ لذا حضرت امام نیز از بصیرت کمنظیری برخوردار بودند و میتوانستند پوشالی بودن تحلیلهای سیاستبانان داخلی و خارجی را به راحتی تشخیص بدهند. به همین دلیل هم وقتی عدهای میگفتند که آمریکا چنین و چنان میکند، ایشان میفرمودند: آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند.
زمانی که در پاریس بودیم، بنده یکبار به فرودگاه رفتم که به سمت تهران حرکت کنم که به من گفتند: فرودگاه بسته است. وقتی برگشتم، ایشان پرسیدند: «چطور شد که نرفتید؟» عرض کردم: فرودگاه تهران بسته است. پرسیدند: «حالا میخواهید چه کار کنید؟» عرض کردم: اگر اجازه بفرمایید به یکی از کشورهای عربی بروم و از آنجا از مرزهای خاکی، خود را به ایران برسانم و پیامی را که فرمودید، به برادران برسانم. ایشان در کمال آرامش و باقاطعیت فرمودند: «ضرورتی به این کار نیست. بمانید؛ انشاءالله بهزودی با هم میرویم!» همه ما بهشدت نگران بودیم؛ چون بختیار بارها تهدید کرده بود که اجازه نخواهد داد امام وارد ایران شوند، اما خود امام کوچکترین تردیدی نداشتند که وارد ایران میشوند و اتفاقی هم نمیافتد.
در هواپیما هم خیلی آرام بودند؛ اینطور نیست؟
در واقع حضرت امام، تنها فرد آرام در هواپیما بودند و بقیه، همگی بهشدت اضطراب داشتند! ایشان با آرامش تمام، مدتی استراحت کردند، بعد نماز خواندند و بعد هم دیدیم که وقتی خبرنگار از ایشان پرسید: چه احساسی دارید؟ لبخند زدند و فرمودند: هیچ! واقعا هم همینطور بود. امام خمینی در طول عمرشان جز به ادای تکلیف نیندیشیدند و در نتیجه نگرانی از پیامد کارها نداشتند و همه امور را به ذات اقدس پروردگار واگذار کرده بودند. مؤمن حقیقی همه چیز را با نور خدا میبیند و کسی که خداوند به او شأن ولایت امر مسلمین را میدهد، قطعا از مدد ربانی بهرهمند است.
از واپسین فصل حیات حضرت امام چه خاطراتی دارید؟ در آن روزها کجا و شاهد چه وقایعی بودید؟
روزهای 13، 14 و 15 خرداد در تاریخ انقلاب اسلامی، روزهای بسیار مهمی هستند. این سه روز زمینهساز بسیاری از حرکتها و توفیقات بوده و در تاریخ انقلاب اسلامی نقطه عطف محسوب میشوند. حضرت امام خمینی در عصر 13 خرداد 1342، در مدرسه فیضیه فرمایشات تاریخساز خود را بیان فرمودند و 26 سال بعد در همان عصر 13 خرداد در حال لبیک گفتن به دعوت حق بودند. من توانستم بر بالین ایشان حضور پیدا کنم و ببینم که این بنده صالح خدا، که هرگز قلب و زبان ایشان از ذکر خداوند باز نمانده بود، چگونه در آخرین لحظات عمر هم با دلی آرام و قلبی مطمئن مشغول ذکر خدا بودند.
و سخن آخر؟
در لحظات احتضار حضرت امام خمینی، دشمنان شادمان بودند که انقلاب اسلامی ایران از دست خواهد رفت و دلسوزان انقلاب نگران از اینکه چه خواهد شد، اما خود امام فرموده بودند: این انقلاب یک آیه الهی است... و انقلاب را به خدا سپرده بودند و میدانستند که خداوند این آیه را حفظ خواهد کرد. ایشان میفرمودند: این انقلاب را به شخص یا اشخاص نسبت ندهید، این انقلاب آیه الهی است برای اتمام حجت علیه مستکبران و حرکت مستضعفان در سراسر عالم. این برداشت و تصور از عالم و انقلاب را کمتر کسی میتوانست درک کند که امام به مدد ایمان، اخلاص و فراست خود درک کرده بودند و گذر زمان هم نشان داد که ایشان چقدر ماهیت این انقلاب را دقیق تشخیص داده بودند.
کد مطلب: 11924