علیاکبر حکمیزاده متولد 1276 فرزند میرزا مهدی حکمی معروف به پایینشهری، مردی زاهد و متشخص در قم و از روحانیون پرنفوذ در این شهر بود که وقتی
آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری وارد قم شد، بهطور موقت در منزل وی اسکان یافت. علیاکبر حکمیزاده بهعنوان فرزندِ این روحانی بانفوذ دروس حوزوی را در مدرسه علمیه رضویه آغاز کرد؛ همچنین گفته شده که به روضهخوانی و منبر نیز مشغول بوده است.1 او به کتاب کفایه آخوند خراسانی نیز یک حاشیهای نوشته است.2 حکمیزاده فراز و نشیب زیادی را در زندگی خود تجربه کرد که نقطه آغاز آن آشنایی با احمد کسروی و تأسیس مجله «همایون» بود.
مجله همایون؛ تغییر اندیشه
حکمیزاده طلبه بهتدریج بر اثر رفتوآمد به تهران و ارتباط با کسروی، به او و جنبش پاکدینی گرایش پیدا کرد. البته کسروی و حکمیزاده هر دو تحت تأثیر محیط گستردهتری قرار داشتند.3 از آغاز قرن نوزدهم با ورود آماج سهمگین مدرنیته غربی نهتنها صورتبندی و ساختار اجتماعی ـ سیاسی ایران، بلکه نظام فکری و فرهنگی جامعه ایران هم دستخوش تغییرات فراوان شد. رسوخِ مدرنیته رفتهرفته در متنِ جامعه و حکومت ایران شکافهای عمیقی ایجاد کرد. یکی از این شکافها نزاع روشنفکران غربگرا با سنّتهای دینی و غیردینی بود که بارزترین نتیجه آن تلاش برای جدایی دین از سیاست بود.4
بدین ترتیب علیاکبر حکمیزاده بهعنوان طلبهای تجددگرا و حامی اندیشههای کسروی به فعالیت پرداخت. در اولین اقدام مجله «همایون» را از مهرماه 1313 منتشر ساخت که تا دوازده شماره ادامه یافت. مجله همایون بنا به نظر تعدادی از علمای حوزه قم بهمنظور اشاعه افکار دینی تأسیس گردید و از آن جهت که حکمیزاده فرزند آیتالله حاج شیخ مهدی قمی، از علمای سرشناس و اهل کرامات بود، بهعنوان صاحبامتیاز مجله شناخته شد.5
از بررسی مقالات مندرج در این مجله بر میآید که از ابتدا دو دسته مقالات که حاکی از وجود دو خط فکری متمایز است، در آن چاپ میشد: دسته اول مقالات تعدادی از روحانیون اصیل و پیرو مؤسس حوزه علمیه قم بود که محتوای آنها شاملِ تداوم خط اسلام و تشیع متعارف و مخالفت پنهان و آشکار با سیاستهای فرهنگی رایج در دوره رضاشاه میشد؛ بهعنوان نمونه مقاله «مجاهده و تبلیغ» که حاجی میرزاعلی اصفهانی در آن به بیانِ اهمیت شعایر حسینی(ع) و اثرات مثبت آن در جامعه پرداخت در این دسته قرار میگیرد.6
دسته دوم مقالاتی بود که توسط حکمیزاده و سیدعلیاکبر برقعی و برخی دیگر نگارش مییافت که هماهنگ با سیاستِ فرهنگی رژیم رضاشاه و همآوا با القائات کسروی و مجله «پیمان» او بود؛ بهطور نمونه در شماره اول مجله (مهرماه 1313) حکمیزاده در مقالهای با عنوان «زبان خنثی»، زمزمه بیرون ریختنِ الفاظ خارجی از زبان فارسی را ــ که هدف اصلی آن عربیزدایی بود ــ همگام با سیاستِ رژیم پهلوی مطرح کرد.7 او در مقاله «بتپرستی» تلویحا احترام به مراقد ائمه اطهار و امامزادگان(ع) و توسل به آنان را مورد مذمت قرار داد.8 بدین ترتیب طلبه جوان همراه شماری از طلاب، از جمله سیدعلیاکبر برقعی، در «همایون» مقالاتی مینوشت که بهتدریج بهنوعی مقابله با شعائر رسمی شیعه منجر شد. پس از آنکه حکمیزاده با استفاده از حق صاحبامتیازی، افکار انحرافی خود و کسروی را در مجله همایون رسوخ داد، میانِ او و سایر روحانیون اختلاف افتاد که به درگیری حاد کشید و مجله پس از یک سال، متوقف و تعطیل گردید.9 این درگیری باعثِ خلع لباس از او نیز شد.
فعالیت اداری
حکمیزاده فعالیتهای پراکنده اداری را نیز تجربه کرده است. سال 1314 «دفتر معاملات در شهر قم» را درخواست کرد، اما با عدم پیگیری از جانبِ او لغو شد. سالِ 1315 و 1316 مدیریت و آموزگاری دبستانِ آسیاوک برای او صادر شده است. آسیاوک از روستاهای ساوه و نواحی زرند است. حکم او را رئیس معارف و اوقاف ساوه صادر کرد. در سالهای 1316 تا 1319 دفتریار یک دفترخانه بوده و حکم او را مهدی مولوی، رئیس اداره ثبت اسناد تهران، صادر کرده است. محل خدمت وی در دفترخانه شماره 63 تهران به تصدیگری سیداسماعیل مدرس روحانی بوده است. سال 1320 بهعنوان حسابدار در وزارت دارایی، قسمت مالی استخدام شد. این فعالیتهای اداری تا بازنشستگی او ادامه داشت.10
دورانِ اسرار هزارساله
حکمیزاده در راستای فعالیت آنچه جنبشِ پاکدینی با پیشوایی کسروی نام داشت، جزوه اسرار هزارساله را در سال 1322 در شماره 12 هفتهنامه پرچم منتشر کرد. در این جزوه به نقد برخی از شعائر شیعی پرداخت و سیزده پرسش را مطرح کرد و از علما خواست به آنها جواب دهند. مسائل مطروحه در آن عبارت بود از: توسل، استخاره، اصلِ امامت، احادیث مربوط به عزاداری و ثواب آن، قدرت مجتهد در عصر غیبت، حکومت ظَلَه، مالیات، قانون و قانونگذاری، ابدی بودن قوانین اسلام، ناسازگاری برخی از احادیث با عقل و زندگی، و علت عدم علاقه مردم به دین.11 این همان جزوهای است که امام خمینی «کشف اسرار» را در رد آن به نگارش درآورد.12
اهمیت اقدامِ حکمیزاده به این دلیل است که فعالیت فرهنگی امام خمینی در سال 1323 با نوشتنِ کشف اسرار بر ضد اسرار هزارساله حکمیزاده آغاز شد. جزوه حکمیزاده حلقهای از حلقات فعالیت علیه مذهب شیعه بود. این جزوه زمینهای شد تا امام خمینی برای نخستینبار اندیشههای دینی، اجتماعی و سیاسی خود را تبیین کند. در آنجا بود که ایشان برای اولینبار، در قالبِ نظارت بر تمامی ارکان مملکت، از ولایتفقیه سخن گفت. همچنین امام در سال 1323 یادداشت جالبی نگاشت که ضمن آن، روحانیون و متدینین را به قیام برای مبارزه با فحشا و فساد و بدعتهای پهلوی دعوت میکرد.13
کشاورزی و مرغداری
پس از انتشارِ جزوه اسرار هزارساله و فعالیتهای کسروی، خشمِ عمومی علیه جنبشِ پاکدینی و حکمیزاده بالا گرفت. حکمیزاده این خطر را درک کرد و از دسترس دور شد. کسروی که از نظر بسیاری گناه حکمیزاده هم بر دوشش بود و در واقع، گفته میشد که مطالبش را از او گرفته، 20 اسفند 1324 اعدام انقلابی شد. در پی این رویداد، حکمیزاده در سالهای پس از نگارش جزوه بهتدریج از فضاهایی مانند قم و حتی تهران دور شد. در سال 1322 در روستای حیدرآباد کرج (منطقه ساوجبلاغ) به فعالیت در حوزه کشاورزی و اداره کشاورزی مشغول شد. این تغییر ناگهانی میتواند نشانی از ظهور آثار تغییر کلی در وجود او باشد. حکمیزاده به کار پناه برد تا عجالتا از نوشتن و فکر کردن در حوزه دین به دور باشد. ممکن است رفتن به یک روستا، نهفقط برای کار، بلکه به هدفِ جدا شدن از شرایط تهدید هم باشد، گرچه هیچ نشانی از این انگیزه در دست نیست. زمانی که علیاکبر حکمیزاده از عالم روحانیت بیرون رفت، عمدتا روی حرفه مرغداری تمرکز کرد. در عین حال بهطور کلی مسائل علمی را رها نکرد. در این دوران او سعی کرد علائق علمی خود را در مسیر تازهای هدایت کند. این مسیر، همان دانشِ مرغداری است که وی بهشدت به آن پرداخت. حکمیزاده، بهصورت مکاتبهای با دانشگاه یوتا در آمریکا ارتباط برقرار کرد و در رشته مرغداری از راه دور و مکاتبهای آموزش دید.14
حکمیزاده از سال 13۲۸ یک مرغداری در یوسفآباد تهران به راه انداخت. وی تا سال 1348 در آنجا مشغول بود. پس از آن، مرغداری را به محلی در نزدیکی اسلامشهر منتقل کرد. در این زمینه تا آنجا پیش رفت که نخستین مجله مرغداری را در ایران منتشر کرد و دهها مقاله کوتاه و بلند در زمینه مرغداری تا زمانی که زنده بود نوشت و پس از کتاب اسرار هزارساله، دیگر در عرصه مطالعات دینی ظاهر نشد و چیزی از او منتشر نگردید.15
حکمیزاده در فراموشی
حکمیزاده پس از روی آوردنِ به کشاورزی و مرغداری، فعالیتهای اجتماعی و سیاسی خود را کاملا متوقف کرد. در سالهای پس از انقلاب اسلامی، هیچکس سراغ او نرفت. حتی سابقه جزوه اسرار هزارساله او نیز در تندباد انقلاب به فراموشی سپرده شد.16 وی در نهایت، در ۱۲ مهر 1366 در انزوا درگذشت.17