«تحلیلی از منش سیاسی شهید محمد منتظری در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی» در گفتوشنود با دکتر سیفالله وحید دستجردی
بدنه اجتماعی ــ که چندان از نیروهای فعال و پشت پرده انقلاب اسلامی شناخت نداشت ــ شهید محمد منتظری را بیشتر با افشاگریها و مقاومتهای پس از پیروزی انقلاب شناخت. تحلیل شما از این رویکرد آن شهید گرانمایه چیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم. شهید محمد منتظری مبارز باتجربهای بود و شناخت بسیار خوبی از سازمانهای جاسوس بینالمللی، مخصوصا صهیونیستها و نقش آنها در خاورمیانه داشت. زمانی که او به چهرههایی چون متین دفتری، امیرانتظام، حسن نزیه و دیگران مظنون شد و در برابر آنها موضع گرفت، خیلیها به او اعتراض کردند، اما گذر زمان نشان داد که تشخیص او نادرست نبوده است. یادم هست که او میخواست به لیبی برود و دولت موقت مخالفت کرد. همزمان متین دفتری هم میخواست از ایران خارج شود که محمد دستور داد گذرنامهاش را بگیرند و نگذارند که او از ایران خارج شود! او پسر دکتر متین دفتری، جاسوس مستقیم اینتلیجنتسرویس و سناتور انتصابی دربار و کسی بود که اسناد ساواک را از مدرسه علوی ربوده و همچنین با امکانات و ثروتی که در اختیار داشت، خودش را به عنوان رهبر جبهه دموکراتیک ملی جا زده بود! شهید محمد او را در فرودگاه بازداشت کرد و گفت: تا اسناد را پس ندهد، اجازه نخواهد داد برود، ولی متأسفانه با دخالت دولت موقت، او و ما ناچار شدیم او را رها کنیم و نتوانستیم جلوی خروج این عنصر نامطلوب را بگیریم. محمد، امیرانتظام را فرزند یک یهودی به نام یعقوب روافیان میشناخت، اما بعضیها به این حرفهای محمد پوزخند میزدند و مهندس بازرگان بهشدت از او دفاع میکرد و میگفت: معاونین من پاکترین و باتقواترین افراد هستند! محمد در اثر ناراحتیها و خستگیهای جسمی و فکری زیاد، واقعا بیمار شده بود، اما نه از نوع بیماریای که دولت موقت مطرح میکرد! بعد از اینکه مدارک کافی برای اثبات صحت حرفهای محمد پیدا شدند، روزنامه «انقلاب اسلامی» که هنوز در خط انحرافی قرار نگرفته بود، با تیتر درشت زد: «چه کسی دیوانه است؟» و سپس حرفهای محمد را درباره امیرانتظام نوشت و به مدارکی که از لانه جاسوسی درآمده بود اشاره کرد!
با این همه محمد منتظری از اولین کسانی بود که پی به ماهیت بنیصدر برد و شروع به افشاگری کرد. او حتی مستقیما نامهای به حضرت امام خمینی نوشت و هر آنچه را که درباره بنیصدر و گروهکها و ارتش میدانست، به عرض امام رساند. بعد هم اجازه خواست که به او وقت بدهند تا مسائل مهمتر را حضوری به اطلاع امام برساند. او به همان اندازه که به فلسطینیها عشق میورزید، از صهیونیستها و مهرههای آنها نفرت داشت! او همان اوایل درباره یکی از چهرههای فرهنگی و دانشگاهی مشهور میگفت: او یکی دو سال در اسرائیل بوده است! این حرف برای ما قابل قبول نبود، اما همان فرد جزء کسانی بود که تا آخرین لحظه در اختفای بنیصدر کوشید.
با این همه در آن دوره، شهید محمد منتظری در حساسیتها و هشدارهایش نسبت به برخی رویکردهای نامتجانس با انقلاب اسلامی، تنها ماند! به نظر شما علت این امر چه بود؟
واقعیت این است که حتی برخی دوستانِ همفکر محمد هم، متوجه خطراتی که انقلاب را تهدید میکرد نبودند و اکثرا آن شور و هوشیاری انقلابی را نداشتند و طبعا آنگونه که باید هم، کمکش نکردند! آنها تصور میکردند که به مرور زمان، مسائل به نفع انقلاب حل خواهند شد، در حالی که اگر جلوی انحرافات گرفته نمیشد، انقلاب از مسیر اصلی خود خارج میشد.
در منش نظری و عملی شهید محمد منتظری، کدام ویژگی برجستهتر مینمود و یا به عبارت دیگر، او را با چه خصالی به خاطر میآورید؟
محمد منتظری بسیار کمحرف بود و هیچ وقت با کسی درباره برنامههایی که داشت، حرف نمیزد. فوقالعاده با پشتکار، فعال و البته کمخواب و خوراک بود. در طول شبانهروز، دو یا حداکثر چهار ساعت استراحت میکرد. دائم در حال ارتباط با ایران، لبنان، سوریه و کشورهای دیگر و گرفتن اخبار و رساندن آنها به مناطق دیگر و تکثیر و توزیع اعلامیهها و مطالب و اخبار مهم بود. بسیار مردمی بود و در آگاهیبخشی و خدماترسانی به مردم، لحظهای آرام و قرار نداشت. به تنها چیزی که فکر نمیکرد، خودش بود. فقط به فکر مردم مستضعف و اعتلای مسلمین بود. به همین دلیل هم برای پیشبرد اهداف نهضتهای آزادیبخش، هر کاری که از دستش برمیآمد انجام میداد. موقعی هم که از دنیا رفت، هیچ چیزی از خودش باقی نگذاشت و مسکنی و مکنتی نداشت. جز به خدا و خلق خدا فکر نمیکرد و خواب و خوراک و استراحتش را فدای کار کرده بود. بسیار فروتن بود و هیچ وقت نمیخواست خودش را مطرح کند و یا پست و مقامی بگیرد. یادم هست که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یاسر عرفات را به ایران دعوت کرده بود و درحالیکه دیگران در فرودگاه به استقبال او رفته بودند و سعی میکردند با او عکس بگیرند و همراهش به مدرسه علوی بروند، محمد بیخیال در خانه یکی از دوستانش داشت استراحت میکرد و وقتی ساعت 9 شب از خواب بیدار شد، یاسر عرفات به مدرسه علوی رفته بود!
فروتنی و تواضع، یکی از ویژگیهای برجسته او بود. فوقالعاده خستگیناپذیر و پرکار بود و هرگز کسی او را خسته، کسل، افسرده و مأیوس ندید، درحالیکه برای همه اینها دلایل کافی داشت. معنی شکست و توقف را در زندگی نمیدانست و برای رسیدن به هدف، لحظهای دست از تلاش برنمیداشت.
همانطور که اشاره کردید، شهید محمد منتظری با نهضتهای آزادیبخش سایر کشورها، ارتباطی وثیق داشت. تحلیل شما دراینباره چیست؟
بله؛ محمد منتظری با طیف وسیعی از نهضتهای آزادیبخش از فیلیپین و اریتره گرفته تا فلسطین ارتباط داشت و در حد توان به همه آنها کمک میکرد. دشمنی او با صهیونیسم هم، حد و اندازه نداشت. او اکثر مقالههای مجله «شهید» و روزنامه «پیام شهید» را ــ که در اوایل انقلاب منتشر میکرد ــ به موضوع صهیونیسم و اسرائیل اختصاص میداد. بیجهت نبود که آمریکا او را دشمن خود میدانست و درصدد نابودیاش برآمد. پس از پیروزی انقلاب یاسر عرفات و جلود، نماینده قذافی، را به ایران دعوت کرد و جلود در قم به حضور امام خمینی رسید. اینها بخشی از توجهات او به نهضتهای آزادیبخش بود.
شهید محمد منتظری در تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز سهمی مهم داشت. دراینباره چه خاطراتی دارید؟
محمد برای تشکیل و تأسیس سپاه، زحمت زیادی کشید و شاید بشود به جرئت گفت که تأسیس سپاه، حاصل فکری محمد بود. او با تجربههایی که در فلسطین، سوریه و لبنان کسب کرده بود، طرح سپاه پاسداران را ریخت...
که البته در آغاز کار، با موانعی روبهرو شد.
بله؛ دولت موقت اساسا با هر نوع حرکت انقلابیای مخالف بود و به همین دلیل هم با هر طرحی که محمد منتظری میداد، مخالفت میکرد و سد راه او میشد! محمد بهشدت آزرده خاطر میشد، اما دست از تلاش برنمیداشت و بر فعالیتهای خود میافزود. شبی دو سه ساعت بیشتر نمیخوابید که همان طور که عرض کردم، همین بیدارخوابیها او را بهشدت خسته کرده بود.
یکی از نقدهای وارده به شهید محمد منتظری، مخالفتهای مقطعی او با شهید آیتالله دکتر بهشتی بود. ارزیابی شما دراینباره چیست؟
فضای شورای انقلاب و الزامات طرح مباحث در آن، برای برخی از جمله محمد منتظری شناختهشده نبود. محمد به دلیل اینکه احساس میکرد باید تندتر و انقلابیتر حرکت کرد، به شهید بهشتی حمله میکرد؛ چون نمیدانست که ایشان در شورای انقلاب چه شرایطی دارد و یا چه مصالحی را باید در نظر بگیرد، اما وقتی متوجه این مسئله شد، رابطهاش با شهید بهشتی حسنه شد و نهایتا هم دیدیم که در کنار ایشان به شهادت رسید.