پیش از آنکه به وقایع منجر به کودتای 28 مرداد 1332 بپردازیم، اشارهای به ماهیت جبهه ملی ــ که خود را داعیهدار انحصاری نهضت ملی میدانست ــ داشته باشید.
بسم الله الرحمن الرحیم. اشاره به این نکته را لازم میدانم که با اندکی تعمق و تأمل در تاریخ صدساله اخیر ایران، به خوبی میتوان نقش روحانیت و فرهنگ تشیع را در حفظ هویت و استقلال کشور مشاهده کرد. بسیاری از اعضای جبهه ملی، اصولا مقیّد به احکام شرع نبودند و بیشتر یک جور حالت روشنفکری و موضعی جسور و از سر تمسخر و تحقیر نسبت به مخالفین خود داشتند. بدیهی است که آنها با چنین نگرشی، نمیتوانستند اعتماد مردم را نسبت به خود جلب کنند و در صورت عدم دخالت علما و بسیج تودهها توسط آنها، کشور بارها در معرض متلاشی شدن قرار میگرفت! بنابراین نقش دین و تشیع را در هیچ یک از حرکتهای اجتماعی ـ سیاسی ایران نمیتوان نادیده گرفت و متأسفانه اعضای جبهه ملی و بقایای آنها، عمدتا نسبت به این مسئله بیتوجه هستند.
قبل از کودتای 28 مرداد، مقدمات آن چگونه و در کجا تمهید شد؟
در سفارت آمریکا، ستادی به نام ستاد کودتا شکل گرفت و شاه حکم عزل دکتر مصدق و حکم نخستوزیری سرتیپ زاهدی را ــ که در آن زمان رئیس گارد تشریفات بود ــ صادر کرد و نعمتالله نصیری هم، مأمور تحویل حکم عزل دکتر مصدق به او شد. نصیری در نیمهشب 24 مرداد، حکم را به دکتر مصدق میدهد، اما محافظان مصدق او را بازداشت میکنند و تحویل فرمانداری نظامی تهران میدهند! شاه با شنیدن این خبر، با این تصور که کودتایی که قرار بود در روز 25 مرداد اتفاق بیفتد، شکست خورده است، فرار میکند و به رامسر و از آنجا به بغداد و رم میرود! با فرار شاه و دستگیری نصیری و سپس مخفی شدن او ــ که برای دستگیریاش جایزه تعیین شده بود ــ مرحله اول کودتا شکست میخورد.
تحلیل شما از واکنش دکتر مصدق به شکست فاز اول کودتا چیست؟
برخی از دکتر مصدق میخواهند که نظام سلطنتی را ملغی و اعلام جمهوری کند، ولی او مثل همه ملیگراها میگوید: «شاه باید باشد، ولی حکومت نکند و فقط سلطنت کند!» او بعدها هم از این بابت که در 25 مرداد چنین پیشنهادی به او شد و نپذیرفت و به سلطنت وفادار بود، به خود میبالید!
استدلال دکتر مصدق در نپذیرفتن این پیشنهاد چه بود؟
دکتر مصدق معتقد بود که با اعلام جمهوری و الغای سلطنت، مملکت دچار هرج و مرج میشود و سررشته امور، از دست به در میرود.
از نظر شما استدلال درستی است؟
خیر؛ چون مردم اگر مطمئن باشند که حکومتشان مردمی است، همه از آن حمایت میکنند و دست به آشوب نمیزنند. در شرایطی که مردم آمادگی همراهی داشته باشند، این نگرانی منطقی به نظر نمیرسد.
فاز دوم کودتا به چه شکل اجرا شد؟
زاهدی خود را به سفارت آمریکا رساند و با همکاری سفیر و اعضای ستاد کودتا، کار را دنبال کرد. بر اساس برنامه تنظیمشده توسط «سیا»، عدهای از اراذل و اوباش از جنوب شهر به راه افتادند و شعار جاوید شاه و مرگ بر مصدق سر دادند. مأمورین با بیاعتنایی، این صحنهها را تماشا میکردند و مردم هم هیچ واکنشی نشان نمیدادند! روی دیوارها و بدنه اتوبوسها، شعار مرگ بر مصدق دیده میشد و عدهای با چوب و قمه و کارد، در خیابانها راهپیمایی میکردند. به گفته روزولت عدهای از زنان ولگرد و چاقوکشهای حرفهای با دریافت پنجاه تومان این طرح را پیاده کردند و نهایتا جمعیتی حدود بیستهزار نفر، در میدان بهارستان جمع شدند. در ساعت 3:30 بعدازظهر رادیو اشغال شد و زاهدی سقوط دولت مصدق و پیروزی کودتا را اعلام کرد و از شاه خواست که به کشور برگردد. به این ترتیب با هزینهای کمتر از سهمیلیون دلار، پای آمریکا به ایران باز شد و کشور بیش از ربع قرن تحت سیطره آمریکا قرار گرفت و منابع و ثروتهای آن به غارت رفت!
دکتر مصدق پس از عزل چه کرد؟
چند روز بعد، خود را به حکومت نظامی تسلیم میکند، در دادگاهی به سه سال زندان محکوم و سپس به خانه خود در احمدآباد تبعید شد و تا آخر عمر در همان جا زندگی کرد. نوعی بیمیلی به تداوم سیاستورزی در رفتار دکتر مصدق دیده میشد و همین هم به موفقیت کودتا کمک زیادی کرد.
مردمی که در 30 تیر 1331 از هیچ فداکاری و ایثاری برای بازگرداندن قدرت به دکتر مصدق دریغ نکردند، چرا در 28 مرداد در برابر عدهای اراذل و اوباش ایستادگی نکردند؟
چون دکتر مصدق پس از دستیابی مجدد به قدرت ــ که تحت لوای محبوبیت گسترده آیتالله کاشانی و مقاومت تاریخی ایشان در برابر دولت قوام و ایثارگری کمنظیر مردم به وقوع پیوست ــ همه وقایع آن چند روز را به پای محبوبیت خود گذاشت و مردم و بهخصوص آیتالله کاشانی را از خود رویگردان کرد! هرگاه دولتی نسبت به منافع ملت و استفاده از نیروهای مردمی بیتفاوت باشد و با بیپروایی به رهبری دینی مردم پشت کند، بدیهی است که مردم انگیزه لازم را برای حضور در صحنه و دفاع از چنین دولتی از دست میدهند! اگر بعد از حوادث 30 تیر، یک نیروی مردمی و انقلابی از مردم، برای حفاظت از دستاوردهای آن قیام تشکیل میشد، قطعا کودتا به وقوع نمیپیوست.
علاوه بر این، حزب توده در آن زمان، بزرگترین تشکیلات سیاسی و حزبی را داشت و سازمان گسترده افسران حزب توده از طریق ارتش ــ که از وقوع کودتا اطلاع داشتند ــ میتوانستند به راحتی جلوی کودتا را بگیرند، اما این کار را نکردند! چرا؟ چون بین مقامات بالای شوروی و آمریکا، در مورد این کودتا توافق صورت گرفته بود.
بنابراین کودتا حاصل مساعد شدن زمینههای داخلی برای دخالت قدرتهای خارجی بود؛ این طور نیست؟
بله؛ زمینه داخلی را بیتدبیری و تکبر دکتر مصدق ــ که در نتیجه آن، نیروهای اصلی و پا به رکاب دفاع از دین و کشور نادیده گرفته شدند ــ فراهم آورد و شرق و غرب هم با یکدیگر توافق کردند و کودتا انجام شد.
انگلیس در این میان چه نقشی داشت؟
انگلیس معتقد بود اگر دکتر مصدق نتواند حکومت را به درستی اداره کند، با توجه به قدرت حزب توده در ایران، کمونیستها بر سر کار خواهند آمد. آنها معتقد بودند که مصدق آدم بیعرضهای است و احتمال کودتای حزب توده هم در ایران زیاد است؛ به همین دلیل با کودتای آمریکایی همراهی و موافقت کرد. هرچند در این قضیه بخشی از منافع انگلیس از دست میرفت، ولی بهتر از این بود که تمام منافعش را از دست بدهد.
واکنش شوروی به کودتا چه بود؟
تلویحا به این موضوع اشاره کردم. شوروی تا قبل از کودتا در مورد بعضی از اختلافاتش با ایران هیچ انعطافی نشان نمیدهد، ولی بعد از کودتا، تمام چیزهایی را که قبلا ایران درخواست کرده بود، انجام میدهد؛ از جمله، ادعایی را که در مورد مسائل مرزی و نفت شمال داشت، پس گرفت و طلاهای بلوکهشده ایران را برگرداند! این رفتارها کاملا نشان میداد که بین آمریکا و شوروی توافقی بهوجود آمده و شوروی در جای دیگری امتیاز بزرگتری گرفته بود که در برابر این جریان سکوت کرد.
اهداف کودتای 28 مرداد چه بودند؟
کودتای 28 مرداد در ایران، چند هدف عمده و اهداف فرعی متنوعی را دنبال کرد. اولین هدف کودتا، انتقال سلطه از انگلیس به آمریکا بود. این کار در بعد سیاسی از طریق کودتا، در بعد اقتصادی از طریق تصرف نفت و در بعد فرهنگی، با تأسیس بنیادها و انجمنهای فرهنگی متعدد و گماردن عوامل آمریکایی در رأس آنها صورت گرفت. هدف بعدی کودتا، تضعیف روحانیت و گروههای اسلامی مبارز و به طور کلی اسلامزدایی از ایران بود. عملکرد 25 ساله رژیم ستمشاهی پس از کودتا و سرکوب گروهها و ترور شخصیتهای انقلابی مسلمان، خفقان شدید و سنگین، ایجاد محدودیتهای سیاسی و اجتماعی متعدد، نشانههای یک نظام کودتایی خشن بودند که بخش اعظم آن، توسط دستگاه مخوف امنیتی رژیم، یعنی ساواک اجرا میشد. یکی از وظایف مهم ساواک این بود که مراقب باشد نشریات ایران همواره شاه و انقلاب سفید را ستایش کنند! روزنامهها موظف بودند که همهروزه، تیتر اول خود را به یکی از فعالیتهای هرقدر بیاهمیت شاه، اختصاص بدهند. اعمال سانسور، تحریف حقایق، بتسازی از شاه و مداحیهای اغراقآمیز درباره خاندان سلطنتی و هموار کردن راه نفوذ سیاسی، فرهنگی و اقتصادی غرب، در رأس اهداف و برنامههای ساواک بود.
از دیگر اهداف مهم کودتا، خنثی کردن دستاوردهای مبارزات، تلاشها و امیدهای مردم برای ملی شدن نفت بود. آمریکاییها برای دستیابی به این هدف، یکی از پرسابقهترین عوامل خود را به ریاست وزارت اقتصاد و دارایی گماردند که قرارداد ننگین کنسرسیوم معروف به قرارداد «امینی ـ پیج» به سرانجام رساند.
به نکته مهمی رسیدید. پس از 28 مرداد، نفتِ ملیشده ایران چه سرنوشتی یافت؟
پس از جنگ جهانی دوم، غرب برای بازسازی اقتصاد خود نیاز مبرمی به نفت داشت؛ به همین دلیل یکی از محورهای اصلی سیاست خارجی آمریکا، تصاحب و کنترل کشورهای صاحب نفت بود؛ به همین دلیل با تمام قدرت، جلوی استقلال حکومتهای ملی و یا وابسته به شرق را میگرفتند.
تا قبل از کودتای 28 مرداد 1332، کشور در برخی از زمینهها تا حدودی خودکفا بود و درآمدهای کشاورزی و تولیدات داخلی، پاسخگوی نیازهای کشور بودند و نهایتا 20 درصد از درآمد کشور، از طریق نفت تأمین میشد، اما در سال 1357، وابستگی درآمد کشور به نفت تا 84 درصد میرسید و کشاورزی چنان تضعیف شده بود که بیش از 50 درصد مواد غذایی مورد نیاز، با ارز حاصل از نفت وارد میشد. با تکمحصولی شدن اقتصاد کشور، عملا مهار اقتصاد کشور به دست کارتلها و تراستهای نفتی افتاد و استقلال کشور از دست رفت. پس از کودتای 28 مرداد، آمریکا بهسرعت وارد ایران شد و بلافاصله در 15 شهریور 1332 با پرداخت 45 میلیون دلار وام به دولت کودتا، آن را تثبیت کرد. در 18 شهریور، ریچارد نیکسون، معاون وقت رئیسجمهور آمریکا، در رأس یک هیئت سهنفره وارد ایران شد. در 12 مهر 1332، هندسون، سفیر آمریکا در تهران که به اتفاق شاه از ایران فرار کرده بود، همراه با گروهی از نمایندگان به ایران برگشت و در 13 بهمن 1332 قرارداد ننگین کنسرسیوم بسته شد و عملا دستاوردهای والای نهضت ملی ایران، بر باد رفت!