کودتای ۲۸ مرداد 1332 یکی از نقاط عطف تاریخ معاصر ایران است که متعاقب آن محمدرضا پهلوی توانست قدرت خود را متمرکز و تثبیت سازد و از سوی دیگر صنایع نفتی که در جریان ملی شدن صنعت نفت از دست انگلیسیها رفته بود، به آنها بازگرداند. فضلالله زاهدی بهعنوان نخستوزیر پس از کودتا نقش کلیدی در این واقعه داشت. او که از سابقه نظامی برجستهای برخوردار بود با غیرقابلاجتناب دانستن رابطه با غرب، علیرغم اینکه از خود چهرهای ضد انگلیسی نشان میداد، درواقع مهمترین مهره استعمارگران در جریان این کودتا بود. این نوشتار کوتاه نگاهی به کارنامه قهرمان کودتای انگلیسی در ۲۸ مرداد است.
زاهدی؛ چهره مستقل کودتایِ انگلیسی!
طرح کودتای نظامی 28 مرداد 1332 را باید در اصل، یک طرح انگلیسی دانست. انگلیس که پس از کوتاه شدن دست خود از صنعت نفت ایران، منابع بسیاری را در منطقه و خصوصا ایران از دست داده بود، با قطع امید از رسیدن به توافق، وارد مطالعه طرح یک کودتای نظامی شد. انگلستان با دست کم گرفتن قدرت جنبش ملی ایرانیان که استعمارستیزی در رأس آن قرار داشت، تلاشهای بیوقفهای را برای براندازی دولت قانونی در ایران به کار گرفت. انگلستان بهعنوان یکی از قدیمیترین استعمارگران، یک شبکه گسترده و قدیمی در ایران داشت. آنان کارشناسان فارسیزبانی در اختیار داشتند که برخی از آنها دارای سی سال سابقه فعالیت در مورد ایران و در ایران بودند. آنها با سیاستمداران قدیمی، برخی از رؤسای ایلات و افسران ارشد ارتباط برقرار کردند. سازمان جاسوسی بریتانیا فهرست کاملی از افراد سرشناس ارتش را فراهم کرده و گرایشهای سیاسی آنان را فراهم کرده بود.1
البته باید مدنظر داشت که مخالفان داخلی مصدق برای سرنگونی وی پیش از انگلیسیها در فکر کودتا علیه دولت قانونی او بودند و ریشههای این مخالفت را میتوان در قیام 30 تیر پیگیری کرد که با ناامیدی محافل داخلی و مقامهای بریتانیایی از سازوکارهای قانونی و رسمی برای سرنگونی، توسل به نیروهای نظامی و کودتا مورد توجه جدی قرار گرفت. اگرچه استعمارگران چهرههای سنتی و هواخواه دوآتشه فراوانی در میان سیاستمداران ایرانی داشتند، اما با توجه به تحریک روحیه ناسیونالیستی مردم ترجیح میدادند کسی را برای کودتا انتخاب کنند که از پیشینه بهتری برخوردار باشد. در این برهه فضلالله زاهدی، که از دوران رزمآرا به رهبران جبهه ملی نزدیک شده و در سمت وزارت کشور قرار داشت، بهعنوان نامزد آنها برای اجرای طرح کودتا و جانشینی مصدق مطرح شد.2
باری، نخستین طرح کودتای ضد مصدق که در اسناد موجود به آن دسترسی داریم در همان موقع، یعنی بیش از یک سال قبل از ۳۰ تیر و دو سال پیش از ۲۸ مرداد، مطرح شد. در آن طرح که توسط شخصی به نام امیر کیوان، یکی از فعالان اتحادیههای کارگری، در جریان کنفرانسی در ژنو تسلیم وزیر کار دولت انگلستان شد، نخستین کاندیدی که برای انجام کودتا پیشنهاد شد، زاهدی بود.3 در نقشه ابتدایی کودتا میبایست این عمل بهوسیله کسی که در نیروهای مسلح کشور نفوذ و هوادار داشته باشد صورت گیرد؛ و زاهدی چنان کسی بود. سفیر آمریکا در 9 خرداد 1332 در یک ملاقات پنهانی با شاه که هشتاد دقیقه طول کشید، پیام چرچیل را به او رساند و گفت که بریتانیا و آمریکا از نخستوزیری حمایت خواهند کرد و از او هم میخواهند که از زاهدی حمایت کند و قول گرفت که شاه نظر خود را در نیمه راه عوض نکند.4 زیرا از نظر انگلیسیها و آمریکاییها زاهدی در مقابل دیگر نامزدهای بالقوه از چنان توان و شهامتی برخوردار است که ارزش حمایت را دارد.5 اما واقعیت این بود که شاه از چهرههای نظامی که در عین وابستگی به قدرتهای جهانی در میان مردم نیز ژست مستقل میگرفتند هراس زیادی داشت.
نخستین طرح کودتای ضد مصدق که در اسناد موجود به آن دسترسی داریم ... بیش از یک سال قبل از ۳۰ تیر و دو سال پیش از ۲۸ مرداد مطرح شد. در آن طرح که توسط شخصی به نام امیر کیوان، یکی از فعالان اتحادیههای کارگری، در جریان کنفرانسی در ژنو تسلیم وزیر کار دولت انگلستان شد، نخستین کاندیدی که برای انجام کودتا پیشنهاد شد، زاهدی بود
زاهدی؛ قهرمان کودتای انگلیسی ـ آمریکا
در شرایطی که مصدق طرفداران سنتی خود را از دست میداد افسران سلطنتطلب از طریق «کمیته نجات وطن» که سرلشکر زاهدی رهبر آن بود، به همراهی کرمیت روزولت (فرمانده آمریکایی کودتا) افسرانی را که دارای پستهای حساس نظامی بودند، جذب کرده و برای اجرای طرح کودتا آنان را با خود همگام کرده بودند.6 از این رو، وقتی رادیو خبر سقوط مصدق را اعلام کرد بنا به تشخیص روزولت وقت آن فرارسیده بود که قهرمان کودتا به میدان بیاید. روزولت به مخفیگاه زاهدی رفت و او را سوار بر تانک بهسوی ساختمان رادیو تهران روانه ساخت. زاهدی در رادیو و در سخنانی کوتاه، نخستوزیری و آغاز کار خود را اعلام کرد. سپس سوار بر تانک به باشگاه افسران رفت که به ستاد او تبدیل شده بود.7 جلسات کودتاچیان در منزل سرلشکر زاهدی با حضور هفت سناتور و چهار نماینده مجلس شورای ملی و پنج افسر ارشد ارتش (حجازی، سرتیپ آریانا، انصاری، یک سرهنگ و یک سرگرد) و برادران رشیدیان تشکیل میشده و افراد مذکور با مقامات سفارت انگلیس ملاقات میکردهاند.8 درباره انجام کودتا توسط آمریکاییها تقریبا اتفاقنظر وجود دارد، ولی واقعیت این است که نطفه این طرح و فکر انجام آن از همان ابتدای ملی شدن صنعت نفت توسط انگلیسیها مطرح شده بود. طرح توطئه براندازی شامل اقدامات زیر بود که میبایست توسط عوامل خارجی و داخلی در ایران انجام میشد: 1. یک مبارزه سیاسی و تبلیغاتی دامنهدار به راه بیفتد که ضمن آن مصدق بهعنوان یک چهره مرموز کمونیست نقابدار معرفی شود؛ ۲. اپوزیسیون نیز تشویق به ایجاد هرجومرج و آشوب گردد؛ ۳. شاه زیر فشار قرار گیرد که مصدق را برکنار کند و زاهدی را بهجای وی منصوب نماید؛ ۴. و بالاخره پشتیبانی افسران ارتش برای جانشینی زاهدی بهجای مصدق جلب گردد.9
فردوست در خاطراتش مینویسد؛ «به اعتقاد من، در کودتای 28 مرداد، نقش اصلی با انگلیسیها بود. سپهبد فضلالله زاهدی مأمور انگلیسیها بود، سرلشکر حسن اخوی (طراح کودتا) انگلیسی و مغز متفکر گروه ارفع بود، رشیدیانها هم انگلیسی بودند؛ و بالاخره انگلیسیها موفق شدند موافقت آمریکا را با سقوط مصدق جلب کنند و کرمیت روزولت (مقام سیا) برای حُسن اجرای کودتا وارد تهران شد. دولت بریتانیا بهمنظور تغییر سیاست دولت آمریکا در قبال مصدق، خطر نفوذ کمونیستها را خیلی بزرگ جلوه داد».10
از همان ابتدا برنامهریزان غربی کودتا زاهدی را جانشین مناسبی برای مصدق معرفی میکردند. پیشینه ضد انگلیسی او میتوانست سرپوش خوبی بر دستنشاندگی او باشد. او به چند تن از رهبران جناح راست جبهه ملی چهره دوستانه نشان میداد.11 شخصیتی ضد کمونیستی بود و نشان داده بود در صورت نیاز به استفاده از نیروهای مسلح در مواجهه با مردم میتوان روی او حساب کرد. زاهدی پس از دستگیری کودتاگران در مهرماه، اعلامیه مفصلی صادر کرده و مصدق را به هوچیگری و ریاکاری و بیکفایتی متهم ساخته بود. او با صدور این اعلامیه خود را پیشوای مخالفان مصدق شناساند و مخالفان بیرهبر به دور او گرد آمدند.12 اما زاهدی گزینهای بیعیب و نقص نبود بلکه انگلیسیها در قحطالرجال آن سالها که بهصورت متناقض میبایست منافع انگلستان را بدون برچسب انگلوفیل نمایندگی کنند، دست یاری بهسوی او دراز کردند. او نیز آنها را ناامید نساخت و با هماهنگی میان دستگاههای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس در کمتر از سه روز حکومت مصدق را سرنگون ساخت. کودتا مشروعیت حکومت سلطنتی را بهویژه در عصری که روح جمهوریخواهی بر آن حاکم شده بود، سخت خدشهدار کرد. شاه را با انگلیس، شرکت نفت ایران و انگلیس و قدرتهای امپریالیستی همراه و مرتبط ساخت. چهره آمریکا را با قلمموی انگلیسیها مخدوش کرد.13
فرجامِ سخن
کودتاگران انگلیسی در پی رسیدن به دو هدف بودند: یکی اینکه دولتی مقتدر و سرکوبگر را بر سرکار بیاورند و به جنبش مردمی پایان دهند و دیگر اینکه مسئله نفت را حل کنند. آنها با حمایت برخی از مقامات دستنشانده ایرانی به هدف خود نائل آمدند. آنها دولتی را سرنگون کردند که در برابر یکی از بزرگترین امپراتوریهای جهان ایستادگی میکرد و دولتی را به رهبری زاهدی بر سرکار آوردند که به همه خواستهای آنان جامه عمل میپوشاند. زاهدی قهرمان پوشالی کودتاچیان بود که در دورانی که استقلال بهعنوان یک ارزش ملی ستوده میشد در قدوقامت رهبری مستقل ظاهر شده بود تا بهتر بتواند منافع استعمارگران را تأمین کند. بااینهمه محمدرضا پهلوی که درنتیجه این کودتا قدرت خود را بازیافته بود، در اولین اقدام این قهرمان پوشالی را وادار به استعفا و به خارج از کشور تبعید کرد.
فضلالله زاهدی در ظهرگاه 28 مرداد 1332، آنگاه که میخواست تلگرامی به شاه بنویسد و خبر پیروزی خود را اطلاع دهد
پی نوشت:
1. وحید سینایی، دولت مطلقه، نظامیان و سیاست در ایران، مشهد، انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد، 1396، ص 367.
2. فخرالدین عظیمی، بحران دموکراسی در ایران 1320-1332، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی و بیژن نوذری، تهران، نشر البرز، 1372، ص 403.
3. محمد سمیعی، نبرد قدرت در ایران؛ چرا و چگونه روحانیت برنده شد، تهران، نشر نی، 1397، ص 460.
4. محمدعلی موحد، خواب آشفته نفت، دکتر مصدق و نهضت ملی ایران، ج 2، تهران، کارنامه، 1392، ص 777.
5. مارک جی. گازیوروسکی و مالکوم برن، مصدق و کودتا، ترجمه علی مرشدزاده، تهران، قصیدهسرا، 1384، ص 188.
6. یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گلمحمدی و محمدابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، 1389، ص 342.
7. وحید سینایی، همان، ص 372.
8. جامی، گذشته چراغ راه آینده، تهران، بیتا، ص 567.
9. جیمز بیل و ویلیام راجر لویس، مصدق، نفت و ناسیونالیسم ایرانی، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی و کاوه بیات، تهران، نشر گفتار، 1372، ص 466.
10. حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، تهران، نشر اطلاعات، 1389، ص 176.
11. سهراب یزدانی، کودتاهای ایران، تهران، نشر ماهی، 1395، ص 311.
12. مصطفی فاتح، پنجاه سال نفت ایران، ج 2، تهران، پیام، ۱۳۵۸، ص ۶۴۸.
13. یرواند آبراهامیان، تاریخ ایران مدرن، ترجمه محمدابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، 1392، ص 234.