تیتو، رهبر اتحادیه کمونیستهای یوگسلاوی و یکی از فرماندهان نبردهای پارتیزانی یوگسلاوها در جنگ جهانی دوم بود که توانست به ریاستجمهوری این کشور برسد. در ایران نیز عدهای متأثر از او دست به قیام زدند
بررسی قیام افسران خراسان؛
تیتوهای ایران!
5 شهريور 1399 ساعت 9:58
تیتو، رهبر اتحادیه کمونیستهای یوگسلاوی و یکی از فرماندهان نبردهای پارتیزانی یوگسلاوها در جنگ جهانی دوم بود که توانست به ریاستجمهوری این کشور برسد. در ایران نیز عدهای متأثر از او دست به قیام زدند
پس از شهریورماه ۱۳۲۰ و ضعفِ حکومت مرکزی در ایران، حزب توده با حمایتهای آشکار و پنهان شوروی، به سازماندهیشدهترین گروه سیاسی در ایران بدل شد. در سال ۱۳۲۴، قیامی از سوی افسران خراسانی با پشتیبانی حزب توده صورت گرفت که همچون شمشیر دودم برای این حزب عمل کرد. خیزش افسران و تصمیم برای به دست گرفتن قدرت از سوی آنها از یکسو نشاندهنده نفوذ و رسوخِ اندیشههای چپ حتی در میان نظامیان بود، اما از سوی دیگر،به دلیل عدم هماهنگیهای لازم و سرکوب سریع این شورش، بهانهای برای محدود شدن فعالیتهای این حزب از سوی حکومت مرکزی فراهم شد. این نوشتار کوتاه از دریچه نقد و بررسی گسترش اندیشههای چپ به بررسی قیام افسران خراسان پرداخته است.
وابستگیِ حزب توده به شوروی
حزب توده از احزاب مهم تاریخ معاصر بهشمار میرود که در فضای سیاسی و اجتماعی ایران پس از شهریور 1320 شکل گرفت.1 با سقوط رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰، گفتمان چپ از اختناق سیاسی بهوجودآمده و ناتوانی اقتصادی طیفهای مختلف نیروی کار بهخصوص کارگران آسیبدیده، بهرهبرداری کرد و تحت تأثیر مکتب چپ روسیه2 به ایران نفوذ کرد. حزب توده در شرایطی تشکیل گردید که نیروهای مسلح شوروی و متحدان غربی آن ایران را عرصه فعالیتهای خود قرار داده بودند و دیکتاتوری رضاشاه را ساقط کرده بودند. مؤسسان این حزب که از آغاز با اتکا بر نظریههای مارکسیستی آن را پایهریزی کرده بودند، معتقد بودند برای آغاز کار یک حزب کمونیست در ایران، به حمایت بینالمللی نیاز دارند و برای کسب این حمایت به سفارت شوروی مراجعه میکردند. در اوج حاکمیت نیروهای شرق و غرب بر ایران، جهت مخدوش نکردن رابطه متفقین در برابر آلمان نازی از تبلیغات کمونیستی خودداری کردند و بهجای نهادن نام کمونیست بر حزب خود، با صلاحدید شوروی نام حزب توده بر خود نهادند.3 حضور ارتش سرخ در ایران سبب تسریع و تسهیل رشد حزب توده شد و نقش عامل خارجی در تمام دوران فعالیت آن بر سیاستهایِ این حزب سایه افکند؛ بنابراین بیتردید بارزترین مشخصه حزب توده را باید وابستگی همهجانبه آن به اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی بهحساب آورد.
سلطه و سیطره شوروی بر حزب، اگرچه در بیشتر مواقع باعث نفوذ و گسترش اندیشههای چپ میشد، ولی در پارهای مواقع به ایجاد دوگانگیها و تعارضهایی در منافع، میان آنها میانجامید. درواقع اعضای حزب توده در میان درخواست شوروی و خطمشی سیاست حزبی خودشان دچار دردسر و گرفتاریهای فراوان بودند. این حزب در کشاکش تحولات آذربایجان طی یکشب گفتوگوی کامل و بحثی طولانی، با کوشش و اصرار خلیل ملکی در بیانیهای خاطرنشان کرد که حزب توده یک حزب ملی و سرتاسری است و به سیاست خود مبنی بر دایر بودن کلیه شعب حزب در درون کشور ادامه خواهد داد و متأسفانه این فقط فرقه دموکرات است که هویت خود را درنتیجه تصمیم غلط از دست داده است.4 چنین قطعنامهای از طرف کمیته مرکزی حزب آماده انتشار بود، اما این قطعنامه هیچگاه برای آگاهی اعضای حزب و مردم منتشر نشد. سفارت شوروی روز بعد رسما در تصمیمات کمیته مرکزی حزب توده دخالت کرد و با قانع کردن سران حزب مانع انتشار چنین بیانیه تند و شدیداللحنی گردید؛ زیرا انتشار آن نهتنها در ایران به زیان جریان چپ بود، بلکه از نظر شوروی باعث بدنامی نهضت بینالمللی سوسیالیسم در جهان میشد. این واپسین بار نبود که شوروی در تصمیمگیری سران حزب توده دخالت کرد، بلکه بعدها حزب بهطور کامل تابع دستورهای کمونیستهای شوروی شد.5 همچنان که پیداست، نحوه عملکرد و موضعگیری حزب توده در قبال فرقه دموکرات آذربایجان و در بدو تشکیل و سپس فرار اعضای آن به شوروی نیز ازجمله سرفصلهایی است که میزان بیارادگی و وابستگی این حزب را در برابر حزب کمونیست شوروی به نمایش میگذارد. همانگونه که کیانوری خاطرنشان ساخته است، حزب زمانی از تشکیل فرقه مطلع شد که اعلامیه آن در آذربایجان و جاهای دیگر منتشر شده بود و سپس سازمان حزب توده ایران در آذربایجان بدون مشورت با کمیته مرکزی حزب، جلسه کمیته ایالتی خود را تشکیل داد و به فرقه ملحق شد.6 چنین رخدادهایی سبب شد تا برخی از افسران بهمنظور ایجاد تحولی سریع و انقلابی، با چراغ سبز دولت شوروی، با هدف سنجش میزان قدرت حکومت مرکزی دست به قیام بزنند.
این حزب در کشاکش تحولات آذربایجان طی یکشب گفتوگوی کامل و بحثی طولانی، با کوشش و اصرار خلیل ملکی در بیانیهای خاطرنشان کرد که حزب توده یک حزب ملی و سرتاسری است و به سیاست خود مبنی بر دایر بودن کلیه شعب حزب در درون کشور ادامه خواهد داد و متأسفانه این فقط فرقه دموکرات است که هویت خود را درنتیجه تصمیم غلط از دست داده است. چنین قطعنامهای از طرف کمیته مرکزی حزب آماده انتشار بود، اما این قطعنامه هیچگاه برای آگاهی اعضای حزب و مردم منتشر نشد
قیام ناکام افسرانی از دیارِ خراسان
قیام افسران خراسان در شب 24 مرداد 1324 آغاز شد. در این قیام چند تن از افسران، درجهداران و سربازان تودهای لشکر خراسان به قصد تشکیل یک جمهوری سوسیالیستی به فرماندهی سرگرد علیاکبر اسکندانی از پادگان مشهد بهسوی دشت گرگان که هنوز در اشغال ارتش سرخ بود حرکت کردند. کل برنامههای قیام توسط اسکندانی طراحی شده بود. ابوالحسن تفرشیان، که یکی از افسران حاضر در قیام بود، در کتاب خود «قیام افسران خراسان» از زبان اسکندانی مینویسد: در آن موقع که فکر قیام در مغز اسکندانی نضج میگرفت تحت تأثیر شخصیت تیتو بود و میگفت: «رهبر کسی است که مثل تیتو (رهبر اتحادیه کمونیستهای یوگسلاوی) به کوهستان میرود. دوستانش را دور خود جمع میکند و با قدرت اسلحه پیروز میشود نه مثل آن کسانی که در خیابان فردوسی پشت میز مینشینند. در مملکت ما کسی مثل تیتو لازم است که از طریق قدرت و از دهان اسلحه وجود چنین نهضتی را به دنیا نشان بدهد. یواشیواش جنگ دارد تمام میشود، بعد از جنگ، فاتحین مینشینند و غنائم جنگی را بین خود تقسیم میکنند. آنها بایستی صدای ما را از طریق شلیک گلوله بشنوند و درباره سرنوشت مملکت ما تجدیدنظر کنند؛ نه اینکه بگویند همین رژیمی که هست خوب است و مردم هم حرفی ندارند؛ چون حزب توده ایران حزبی نیست که بتواند تا آن موقع سروصدایی ایجاد کند، این سروصدا را ما باید بلند کنیم».7 صحبتهایی که نشان میدهد اسکندانی، در اصل به دنبال ایجاد یک پایگاه مسلح پارتیزانی در شمال کشور، جذب نیروهای مردمی و کمکی به ارتش سرخ و شوروی بود.
برخی گفتهاند قیام افسران خراسان بدون موافقت حزب توده و خودسرانه شکلگرفته بود،8 اما شواهد خارجی نشان میدهد که این قیام از اول با چراغ سبز دولت شوروی و هماهنگی کمیته مرکزی حزب توده به این اقدام متجاسرانه دستزدهاند. این شواهد را میتوان چنین دستهبندی کرد: 1. حزب توده از تهران چند افسر تودهای خود را برای همراهی با این قیام روانه خراسان کرد؛ 2. شواهدی است دالِ بر اینکه عبدالصمد کامبخش، که عضو کمیته مرکزی حزب توده بود، و سرهنگ عبدالرضا آذر، مسئول سازمان نظامی ستاد مرکزی حزب توده، خود در رأس این قیام قرار داشتند و با افسران خراسان هماهنگ بودند؛9 3. اتحاد جماهیر شوروی به شورشیان کمک کرده است؛ چنانکه محمد ملک یزدی در کتاب «غوغای تخلیه ایران» مینویسد: دولت ایران برای خوابانیدن شورش فوق تصمیم میگیرد که دویست نفر ژاندارم برای تقویت پادگانهای شمال اعزام دارد، ولی بهوسیله نیروی شوروی از حرکت این نیروی مختصر جلوگیری به عمل آمد.10
قیام افسران خراسان جرقه کمرنگی بود که در گوشه تاریک یکگوشه از کشور درخشید و بلافاصله خاموش گشت. شرکتکنندگان قیام در گنبد کاووس موردحمله نیروهای پلیس و ژاندارم قرار گرفتند و برخی از آنها در نبرد مسلحانه از پای درآمدند و بعضی دیگر راه فرار در پیش گرفتند و عدهای دیگر در غیاب به حکم اعدام محکوم شدند.11 قیامی که اهدافش برگرفته از عقاید مارکسیسم و توده بود و در سر داشت که باعث فراگیر شدن تفکر مارکسیسم در کشور شود، درنهایت به علت عدم هماهنگی با دیگر بخشهای حزب توده، عدم وجود رهبری قوی و نقشه کلی و همچنین امیدهای غیرواقع به شوروی و ارتش سرخ تنها نتیجه آن برای حزب توده ایجاد محدودیتهای جدید برای حزب و تبعید افسران عضو حزب بود.
فرجامِ سخن
حزب توده یکی از مهمترین و فراگیرترین احزاب سیاسی در دهه 1320 بهشمار میرود. خلأ ایجادشده پس از فروپاشی قدرت مرکزی و همچنین نفوذها و دخالتهای گاهوبیگاه شوروی در این عرصه سیاست در ایران، زمینه را برای نفوذ و گسترش اندیشههای چپ فراهم کرده بود. حضور شوروی از طریق حزب توده در عرصه سیاسی ایران، خود را در پوشش حرکتها و شورشهایی همچون قیام افسران خراسان نشان داد. این قیام همچون تیری در تاریکی بهمنظور محک و سنجش قدرت حکومت مرکزی از سوی سران حزب و شوری پرتابشده بود. بااینهمه دفع سریع و سرکوب شدید این شورش نشان داد عرصه سیاست در ایران جولانگاه نقشآفرینی نظامیان، آنهم نظامیانی وابسته نیست.
افسران و فرماندهان یکی از یگانهای نظامی استان خراسان
شماره آرشیو: 23-254-الف
پی نوشت:
1. علی علی حسینی، روشنفکران ایرانی و سنت، قم، دانشگاه مفید، 1398، ص 85.
2. محمدعلی احمدی، گفتمان چپ در ایران (دوره قاجار و پهلوی اول)، تهران، انتشارات ققنوس، 1396، ص 12.
3. احسان طبری، کژ راهه، خاطراتی از تاریخ حزب توده، تهران، امیرکبیر، 1373، ص 43.
4. هادی داوودی زواره؛ امیر رضاییپناه، «بررسی سیر تعامل حزب توده و فرقه دموکرات آذربایجان»، مطالعات تاریخی، سال نهم، ش 37 (تابستان 1391)، ص 87.
5. یرواند آبراهامیان، «آذربایجان، حزب توده و فرقه دموکرات»، ترجمه قدرتالله روشنی زعفرانلو، نشریه یغما، ش 32 (بیتا)، ص 474.
6. نورالدین کیانوری، خاطرات نورالدین کیانوری، تهران، نشر اطلاعات، 1382، ص 127.
7. ابوالحسن تفرشیان، قیام افسران خراسان، تهران، علم، ۱۳۵۹، صص 54-56.
8. علیاصغر احسانی، خاطرات ما از قیام افسران خراسان، تهران، نشر علم، ۱۳۷۸، ص 61.
9. سیدحسن امین، «قیام افسران تودهای خراسان»، ماهنامه حافظ، ش 72 (مرداد 1389)، ص 1.
10. محمد خان ملک یزدی، غوغای تخلیه ایران، تهران، انتشارات سلسله، 1362، ص 42.
11. ابوالحسن تفرشیان، همان، ص 81.
کد مطلب: 15107