اخذ مالیات یکی از روشهای تأمین مالی دولتهاست. گرچه سیستم مالیاتی در ایران در سالهای نه چندان دور شکل نظاممند خود را یافته است، اما پرداخت مالیات از دیرباز یکی از راههای مهم درآمدی دولتها محسوب میشده است. بر این اساس بخش قابل توجهی از درآمد حکومت محمدرضا پهلوی نیز به مالیات وابسته بود و گرچه در دو دهه آخر حکومت پهلوی شاهد رشد قیمت نفت هستیم، اما این موضوع تأثیر چندانی بر روند اخذ مالیات نداشت. با این حال آنچه در باب این موضوع قابل تأمل است موضوع نابرابری و بیعدالتی در اخذ مالیات است؛ چنانکه برخی از افراد و گروههای خاص از پرداخت مالیات معاف بودند. خاندان پهلوی از جمله گروههایی بود که خود را معاف از مالیات میدانست.
سیستم مالیاتی حکومت پهلوی
بیراهه نیست اگر گفته شود وجود نابرابری و یا نبود عدالت در حوزههای مختلف حکومتی، از ویژگیهای مهم حکومتهای ناکارآمد است. حکومت ناکارآمد اصطلاحا به معنای نبود نظم اجتماعی، عدم اجرای صحیح قوانین، عدم رعایت قوانین توسط مأموران در همه سطوح و تبانی آنها با اشخاص قدرتمند بهویژه فرار مالیاتی و فساد است. فساد مانع رشد و توسعه و عامل ایجاد نابرابری به شمار میرود. علاوه بر مأموران دولتی، گاه حتی نخبگان و افراد تحصیلکرده نیز به همراه مالکان و مقامات بلندپایه و اعضای هیئت مقننه به رغم شعارهای عدالتخواهانه مانع توسعه میشوند و یا آنکه از اصلاحات به نفع خود سود میبرند.1 همانطور که مشاهده میشود ناکارآمدی گسترهای از مفاهیم را شامل میشود که موضوع تبعیض و نابرابریها همچون معافیتهای مالیاتی یکی از نمودهای اصلی آن است.
اهمیت سیستم مالیاتی از آنجا ناشی میشود که تخصیص عادلانه آن نقش مهمی در ایجاد عدالت اقتصادی و اجتماعی دارد و غفلت از آن تبعات سنگینی را متوجه حکومتها میکند. بر این اساس میتوان گفت بخشی از ناکارآمدی حکومت پهلوی دوم نیز به واسطه ساخت سیاسی آن، یعنی ساخت دیکتاتورمأبانه بود و این وضعیت به انحای مختلف از جمله معافیت مالیاتی شکافهای عمیق اقتصادی را بهوجود آورد. گرچه ظاهرا افزایش قیمت نفت در دهههای 1340 و 1350 دولت را از مالیات بینیاز کرد، اما درواقع میزان مالیاتستانی حکومت (طی سالهای 1352 تا 1356)، به لحاظ کمی، افزایش یافت. جدول 1، میزان این افزایش را طی سالهای 1351- 1356 نشان داده است.2
سال
1351
1352
1353
1354
1355
1356
درآمد مالیاتی
6/14
6/18
4/20
2/30
9/47
5/57
جدول شماره 1. درآمدهای مالیاتی (مستقیم) 56- 1351 (ارقام به میلیارد ریال)
البته برخی مدعی هستند که این افزایش، به نسبت رشد قیمت نفت بسیار ناچیز و اندک بود و نقش چندانی در درآمدهای دولتی نداشت؛ چرا که دولت منبع درآمد مهمتری به نام نفت داشت. در پاسخ باید گفت گرچه درآمدهای نفتی از منابع مهم درآمدهای حکومتی بود، اما مردم و بسیاری از گروههای مهم اقتصادی همچنان موظف به پرداخت مالیات بودند و بخش مهمی از درآمدهای حکومت وابسته به منابع مالیاتی بود. منتها نکته قابل تأمل آن است که پرداخت مالیات به جای آنکه متناسب با سطح درآمد افراد تعیین گردد، در مواردی بدون حساب و کتاب و تبعیضهای فراوان صورت میگرفت؛ چنانکه بسیاری از گروههای کمدرآمد مشمول مالیات سنگین میشدند و در مقابل گروههای پردرآمد جامعه از جمله خاندان پهلوی از پرداخت مالیات معاف بودند.
راهکارهای خاندان پهلوی در معافیتهای مالیاتی
خاندان پهلوی به دلیل ارتباط خانوادگی با شاه و دربار، از اختیارات و قدرت سیاسی و اقتصادی زیادی بهرهمند بودند. این افراد به دلیل درآمدهای بالا که بخش مهمی از آن ناشی از اختلاس و یا فساد اقتصادی بود، توان اقتصادی زیادی داشتند و توانسته بودند با سوءاستفاده از مشکلات کشور و کمبودهای موجود و یا استفاده از معافیتهای مالیاتی بر توان اقتصادی خود بیفزایند.3 معافیت مالیاتی نقش مهمی در ثروتاندوزی خاندان پهلوی داشت. اعضای خاندان با آگاهی از ناعادلانه بودن این امتیاز، جهت مشروع جلوه دادن آن به ترفندهای متعددی متوسل شده بود تا از این طریق از حجم انتقادات عمومی بکاهند. در این میان بهترین و مطمئنترین راه استفاده از راهکارهای قانونی یعنی تصویب معافیتهای مالیاتی به صورت قانون در مجلس شورای ملی یا هیئت دولت بود که در اکثر موارد به پیشنهاد خود اعضای خاندان سلطنتی از جمله اشرف مطرح میشد.
شرکت شل شیمیایی ایران، که شهرام پهلوی (پسر و همکار اشرف) سهامدار عمده آن بود، از سال 1353ش به مدت پنج سال از پرداخت مالیات به سود سهام معاف شده بود
در این رابطه شاه و اشرف و دیگر اعضای خاندان، با نفوذی که در مجلس و دولت داشتند، قوانین دلخواه خود از جمله قوانین مربوط به معافیتهای مالیاتی را به نفع خود به تصویب میرساندند که میتوان به شرکتها و مؤسسات صنعتی اشاره کرد که اعضای خاندان پهلوی، صاحب یا سهامدار آن بودند و برای فواصل زمانی متفاوت، از پرداخت مالیات معاف میشدند؛ مثلا شرکت شل شیمیایی ایران، که شهرام پهلوی (پسر و همکار اشرف) سهامدار عمده آن بود، از سال 1353ش به مدت پنج سال از پرداخت مالیات به سود سهام معاف شده بود.4 یا در نمونهای دیگر میتوان به واردات چندین دستگاه اتومبیل لوکس توسط شمس اشاره نمود که بدون پرداخت حقوق گمرکی وارد گردید و از هر نوع مالیاتی معاف بود. مطابق با اسناد، شمس در سال 1345 ده دستگاه اتومبیل سفارش داده بود که هفت دستگاه آن در همان سال تدریجا رسید و ترخیص گردید و سه دستگاه آن که عبارت از شورلت استیشن و دوج چارجه و یک دستگاه بنز ۲۵۰ بود، در سال 1346 رسید که همگی آنها کاملا معاف از مالیات بودند.5
بهرهمندی از این امتیاز نه تنها به طور مستقیم بر ثروت خاندان پهلوی میافزود، بلکه در مواردی اعضای آن از این امتیاز به اشکال دیگر سواستفاده کرده و مبالغ هنگفتی دریافت میکردند. بر این اساس، خاندان پهلوی از بسیاری از واردکنندگان کالاهای لوکس درخواست رشوههای سنگین و یا هدایای گزاف میکردند و در مقابل به آنان معافیت مالیاتی اعطا مینمودند. گاه نیز خود افراد برای آنکه از مالیات معاف گردند، بخشی از سهام خود را به نام شاه و یا سایر اعضای خاندان سلطنتی میکردند و از این طریق ضمن آنکه از بوروکراسی عریض و طویل دولتی رها میشدند، از دادن مالیات نیز معاف میشدند. همین موضوع باعث میشد امتیاز تأسیس شرکتها و کارخانجات مهم در دست عدهای خاص و معدود باشد.
فرار مالیاتی از طرق دیگری همچون تأسیس شرکتها و یا نهادهای خاص دولتی و غیردولتی در قالب خیریه نیز صورت میگرفت. بنیاد پهلوی از جمله مهمترین این نهادها بود که در زمینههای مختلف همچون بانکداری، بیمه، صنایع و کشاورزی فعالیت میکرد و ظاهرا شاه آن را با هدف تمرکز ثروت و سرمایه و انجام فعالیتهای اقتصادی و تجاری در آن تحت پوشش (و عنوان) خیریه و نیکوکاری تأسیس نمود، اما درواقع این چنین مؤسساتی اغلب از پرداخت مالیات معاف بودند .به ادعای بانکداران غربی، این بنیاد، سالانه بیش از بیستمیلیون دلار کمک مالی دریافت کرده و محل مناسب و امنی برای زد و بند و فرار از مالیات برخی اعضای خانواده سلطنتی بود.6
به طور کلی اقدامات حکومت پهلوی در ایجاد نابرابری مالیاتی به نابرابری در سطوح مختلف اقتصادی منجر شد که مهمترین آن ایجاد فقر، فاصله طبقاتی و افزایش نارضایتیهای عمومی بود. درواقع اقدامات مالی دولت یکطرفه و عمدتا به صورت تبدیل نفت استخراجی به درآمدهای گزاف برای گروهی خاص بود. عدم وصول مالیات مستقیم از صاحبان درآمد و ثروت، معافیت پرداخت مالیات و امکانپذیر کردن فرار مالیاتی برای آنان و در نهایت انباشت سریع و بیزحمت سرمایه برای قشری اندک از جمعیت، به طور کلی از فراهم کردن شرایط لازم برای توسعه اقتصادی کشور جلوگیری به عمل آورد7 و حکومت پهلوی را به یک مصداق عینی از حکومت ناکارآمد تبدیل کرد.
سخن نهایی
خاندان پهلوی بر تمام بخشهای اقتصادی و سیاسی جامعه کنترل داشتند و عمده درآمدهای کشور به آنان تعلق داشت. این امتیاز علیرغم آنکه بر موقعیت اقتصادی این گروه افزوده بود، اما در عمل مانع از حرص و ولع اقتصادی و سیاسی آنان نشده بود. اعمال تبعیض مالیاتی علاوه بر ایجاد نارضایتی در سطوح مختلف مردمی، عاملی در تشدید توسعهنیافتگی سیاسی نیز بود؛ زیرا به طور کلی قاعده بر آن است که سیستم مالیاتی که بر پایه روابط دوسویه دولت و مردم قرار دارد، منجر به نیازمند شدن دولت به مردم و پاسخگو بودن آن گردد؛ روندی که در اکثر کشورهای دموکراتیک وجود دارد و بر تقویت نهادهای دموکراتیک نیز کمک میکند. گرچه این قاعده با استثنائاتی نیز روبهروست، اما در عمل تبیینکننده واقعیت سیاسی بسیاری از کشورهاست. با این حال، این موضوع کمکی به بهبود وضعیت سیاسی حکومت پهلوی نکرد و حتی میتوان گفت با افزایش میزان مالیاتگیری خفقان سیاسی نیز تشدید شد.
شهرام پهلوینیا (پسر اشرف) در یک جلسه
شماره آرشیو: 79-112پ
پی نوشت:
1. جی ای گلدتورپ، جامعهشناسی کشورهای جهان سوم، نابرابری توسعه، ترجمه جواد طهوریان، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، 1371، صص 222-223.
2. مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، سقوط: مجموعه مقالات نخستین همایش بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1384، ص 192.
3. حسین بشیریه، موانع توسعه سیاسی در ایران، تهران، گام نو، چ پنجم، 1384، ص 93.
4. شهلا بختیاری، کتاب مفاسد خاندان پهلوی، تهران، مرکز اسناد تاریخی، 1384، ص 80.
5. فریده دیبا (تدوین مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات)، زنان دربار به روایت اسناد، تهران، وزارت اطلاعات، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1388، ص 57.
6. شهلا بختیاری، همان، ص 80.
7. مجید عباسزاده مرزبانی، «شکلگیری دولت رانتیر و تأثیر آن در فروپاشی رژیم پهلوی»، توسعه راهبرد، ش 52، (زمستان 1396)، ص 63.