گزارش ساواک درباره احتمال تجدید نظر کشورهای عربی در رابطه با ایران و ترکیه!/شاه خطاب به هیلا سلاسی: دوره شما دوره اصلاحات سیاسی، قضایی و اجتماعی در اتیوپی است/ هیلا سلاسی: سیستم حکومتداری ایران و اتیوپی یکی است!/دوره سلطنت شما دوره اصلاحات سیاسی، قضایی و اجتماعی در اتیوپی است!/امپراتور اتیوپی خطاب به شاه: مسیر و سیستم حکومتی ما و شما یکی است!/وزیر اسبق دادگستری تعقیب میشود!/سرمقاله روزنامه «اطلاعات» درباره بیستوچهارمین سال سلطنت شاه!/
گزارش ساواک درباره احتمال تجدید نظر کشورهای عربی در رابطه با ایران و ترکیه!
بر اساس یک گزارش ساواک به تاریخ 24 شهریور 1343 «خبرگزاری آسوشیتدپرس» 12 ماه سپتامبر [گزارش داده است] منابع موثق روز جمعه اطلاع دادند که سران سیزده کشور عربی که در دومین کنفرانس عالی خود که در اسکندریه تشکیل یافته است تصمیم گرفتهاند که در مناسبات خود با دولتهای ترکیه و ایران تجدید نظر به عمل آورند».
این گزارش به نقل از «آسوشیتدپرس» میافزاید: «علت این تصمیم این است که ترکیه روابط سیاسی و بازرگانی با اسرائیل برقرار ساخته و ایران اجازه میدهد که نفت آن کشور به دست اسرائیل برسد. منابع مذکور افزودند که این تجدید نظر در سال جاری به مرحله اجرا درخواهد آمد ولی درباره کیفیت آن توضیحی ندادند».1
شاه خطاب به هیلا سلاسی: دوره شما دوره اصلاحات سیاسی، قضایی و اجتماعی در اتیوپی است/ هیلا سلاسی: سیستم حکومتداری ایران و اتیوپی یکی است!
روزنامههای امروز کشور نوشتند: بعد از ظهر دیروز، نیم ساعت بعد از ورود امپراتور اتیوپی به تهران، طی مراسم خاصی در حضور شاهنشاه در میدان 24 اسفند شهردار تهران کلید طلایی شهر را به اعلیحضرت هایلا سلاسی تقدیم کرد.
پس از تقدیم کلید طلایی پایتخت اعلیحضرت امپراتور در پاسخ شهردار اظهار داشتند: من کلید شهر بزرگ تهران را به عنوان مظهر دوستی دو ملت ایران و اتیوپی میپذیرم و امیدوارم این دوستی و صمیمیت که به سود هر دو ملت است برای همیشه پایدار باشد.
ساعت 7:50 بعد از ظهر دیروز دکتر شادمان، شهردار تهران، در کاخ صاحبقرانیه به حضور اعلیحضرت امپراتور اتیوپی شرفیاب شد و هدیه مردم شهر تهران را تقدیم کرد.
این هدیه یک قاب نفیس خاتمکاری که در داخل آن آلبوم بسیار نفیسی حاوی عکسهای ورود امپراتور و استقبال گرم مردم تهران قرار داشت بود. هنگام تقدیم این هدیه آقای شهردار آرزو کرد که در مدت اقامت کوتاه اعلیحضرت امپراتور اتیوپی در ایران به ایشان خوش بگذرد و خاطرات خوشی از این مسافرت همراه ببرند.
ساعت 9 بعدازظهر دیروز از طرف شاهنشاه و علیاحضرت فرح پهلوی شهبانوی ایران ضیافتی به شام به افتخار امپراتور اتیوپی در کاخ سفید سعدآباد ترتیب داده شده بود. در این مراسم خاندان سلطنت، آقای نخستوزیر [: حسنعلی منصور]، وزرا ، رؤسای مجلسین و عدهای از شخصیتهای سیاسی حضور داشتند.
دوره سلطنت شما دوره اصلاحات سیاسی، قضایی و اجتماعی در اتیوپی است!
در سر میز شام شاهنشاه طی بیاناتی گفت: همه میدانیم که دوران سلطنت آن اعلیحضرت دوره آغاز اصلاحات سیاسی و قضایی و اجتماعی در کشور اتیوپی است. خوشبختانه به موازات این پیشرفتهای داخلی، کشور شما روز به روز در صحنه سیاست بینالمللی نیز مقام و موقعیت ممتازتری یافته است.
نقش بزرگی که اتیوپی به عنوان یکی از کهنسالترین سرزمینهای مستقل آفریقایی تحت رهبری عالیه آن اعلیحضرت در به ثمر رسانیدن رستاخیز ملل آفریقا و کمک به ایجاد یک آفریقای نوین و فعال و مترقی ایفا کرده و میکند مورد تحسین و تأیید همه مردم آزاد و نیکاندیش جهان است.
امپراتور اتیوپی خطاب به شاه: مسیر و سیستم حکومتی ما و شما یکی است!
هایلا سلاسی، امپراتور اتیوپی، در پاسخ اظهار داشت: امروز هر دو ملت در تلاشاند تا تحول مختلف ولی اساسی در سرزمینهای خود ایجاد کنند تا از شرایط اقتصادی و اجتماعی قدیمی به اصول متناسب با جهان امروز برسند. هر دوی ما در این زمینه با مسائل مشابهی روبهرو هستیم و سازمانهای اقتصادی همانندی داریم. ملتهای ما تقریبا شبیه یکدیگرند و حتی سازمانهای حکومتی ما نیز همانند یکدیگر است؛ بدین ترتیب شکی نیست ما بسیار چیزها میتوانیم به یکدیگر بیاموزیم و تجربیات و دانش خود را در مورد مسائلی که هر دو با آن روبهرو هستیم به سود هر دو کشور مبادله کنیم.
وزیر اسبق دادگستری تعقیب میشود!
به گزارش «خبرگزاری پارس» دیروز هیئت معتمدان رسیدگی به پرونده نورالدین الموتی، وزیر اسبق دادگستری در کابینه علی امینی را نسبت به سوء استفاده از اختیارات قانونی و انحلال دادگاهها و منتظر خدمت کردن رؤسای دادگاههای مزبور و پارهای از اقدامات خلاف قانون دیگر به اتفاق آرا قابل تعقیب دانستند و رأی مزبور را برای اظهار نظر به هیئت وزیران ارسال داشتند.2
سرمقاله روزنامه «اطلاعات» درباره بیستوچهارمین سال سلطنت شاه!
روزنامه «اطلاعات» در سرمقاله شماره امروز خود نوشت: درست یک روزی مثل امروز، در 24 سال پیش، پادشاه مقتدر ایران اعلیحضرت رضاشاه فقید به نفع فرزندش اعلیحضرت محمدرضاشاه از سلطنت کناره گرفت و کشتی طوفانزده وطن به دست سکاندار جوانی سپرده شد که در آن ایام بیست سال بیشتر نداشت.
شاهنشاه، در کتاب خاطرات خود اشاره میکنند که بنا به روایاتی پدرشان قصد داشت این اواخر از سلطنت کناره بگیرد و مهام ملک را به فرزند خود بسپارد و خود به عنوان یک سیاستمدار مجرب، پادشاه جوان را با اصول مملکتداری آشنا کند. لکن هرگز نه شاه تصور میکرد و نه دیگران، که دست قویپنجه روزگار سرنوشتی دیگر مقدر داشته است و در ایامی ولیعهد جوان مملکت عهدهدار وظایف سلطنت خواهد گشت که دود و آتش فضای گیتی را در خود گرفته و توپهای جنگ در شرق غرب عالم به حال غرش درآمده باشد.
آری، در سیاهترین روزگاران که خاک ایران از طرف قوای بیگانه اشغال شده و شیرازه نظم بیستساله از هم گسیخته شده بود، در محیطی تیره و ناامن و پر از تحریک و دسیسه و تشنج، تحت فشار قوای اشغالگر اعلیحضرت فقید ناچار به ترک سلطنت و جلای وطن شد و کشوری را که ظرف بیست سال با خون جگر از مراحل سقوط و پریشانی وهرج ومرج به سوی ورطه آبادانی و اصلاح سوق داده بود با چشمانی مملو از اشک حسرت و امید به فرزند برومندش سپرد.
در آن ایام بنای استقلال و تمامیت کشورهای اروپایی یکی بعد از دیگری فرو میریخت و علىالظاهر در هم کوبیدن مبانی استقلال کشوری مثل ایران، علیالخصوص که رضاشاهی در میان نباشد و ماده فتنه و آشوب هر روز غلیظتر از روز پیش شود کار مشکلی به نظر نمیرسید.
این مطامع وقتی عریان و بیپرده در برابر چشم همه مردم قرار گرفت که جنگ تمام شده و نوبت تقسیم غنائم میان فاتحین فرا رسیده بود و در آن حال با آنکه طبق پیمانهای مختلف و قراردادهای گوناگون، متفقین تمامیت ایران را تضمین کرده بودند معهذا قشون خود را به بهانههای مختلف در کشور عزیز ما نگه داشته، در شمال و جنوب آتشی روشن کرده و میخواستند اندیشه نامبارکی را که از سالها پیش در باب تجزیه ایران در سر میپروراندند به کمک حوادث نامساعد و تشنج و فقر و ناامنی و درهمریختگی اجتماعی و اقتصادی و سایر مصائب و بلایای ناشی از جنگ جامه تحقق بپوشانند.
این نقشهها از همه جهت حسابشده و سنجیده بود، جز اینکه قدرتهای بزرگ وقت یک چیز را حساب نکرده بودند و آن اینکه اگر پدری را از اریکه سلطنت برداشتهاند این کرسی مرصع بلاصاحب نمانده و پسر همان پدر بر آن تکیه زده است.
شاه جوان ما، مثل سدی در مقابل تهدیداتی که متوجه ایران بود، ایستاد اگرچه سیاست بیطرفی به علت شکست خوردن آن، در آغاز سلطنت شاهنشاه نقض شد و ایران رسما به جرگه متفقین پیوسته و با دول محور وارد جنگ شده بود، اما هیچ کدام اینها سبب آن نمیشد که شاه ایران در برابر درخواستهای نامشروع و مقاصد تجاوزطلبانه بعضی دولتهای وقت متفقین روی مساعد نشان دهند.3