کودتا آغازگر دوران ترس و سکوت سیاسیون ایران بود و 15 خرداد حکایت از تاریخ سرکوب، زندان و شکنجه مخالفان سیاسی میکرد. رژیم پهلوی در این دگردیسی نه تنها خود، بلکه بهطور ناخودآگاه ماهیت مخالفان خویش را نیز دگرگون ساخت؛ یکی از این مخالفان سیدمحمدکاظم موسوی بجنوردی بود که با تجربه عضویت در حزب الدعوه الاسلامیه در عراق، در سال 1340 به مبارزه خود با رژیم شکل تشکیلاتی داد
برای بازخوانی حوادث دوران پهلوی دوم، بایستی دوران حکمرانی محمدرضا پهلوی را به دو دوره تاریخی قبل و بعد از کودتای 28 مرداد 1332 تقسیم نمود. شاه که تا پیش از کودتا، بهواسطه جوانی و ضعف، کاملا تحت تأثیر جریانات سیاسی داخلی و در چنبره قدرت سیاسیون معمر بازمانده از سلسله قاجار قرار داشت بعد از سرنگونی دولت مصدق به پشتیبانی آمریکا و با استفاده از ابزاری به نام ساواک به مانند یک دیکتاتور در ایران به حکومت پرداخت و با این شیوه حکمرانی راه را برای عرض اندام مصلحان سیاسی، اجتماعی و مذهبی بست. کودتا آغازگر دوران ترس و سکوت سیاسیون ایران بود و 15 خرداد حکایت از تاریخ سرکوب، زندان و شکنجه مخالفان سیاسی میکرد. رژیم پهلوی در این دگردیسی نه تنها خود، بلکه بهطور ناخودآگاه ماهیت مخالفان خویش را نیز دگرگون ساخت؛ به گونهای که ناراضیان داخلی را به مخالفان سرسخت و سرانجام به مبارزان آشتیناپذیر علیه نظام حاکم مبدل ساخت.1
در خلال این سالها مبارزه با رژیم پهلوی توسط گروهها، دستجات و جریانهای سیاسی ـ مذهبی بیش از سایر گروههای سیاسی با سلایق مختلف در جریان بود و مخرج مشترک همگی آنها بر فروپاشی نظام سلطنت در ایران تمرکز یافته بود. یکی از پیشروترین گروههای سیاسی ـ مذهبی که در این دوره در ایران نضج یافت و تأثیر بسزایی در حرکتدهی سایر مبارزان مسلمان پس از خود داشت حزب ملل اسلامی است. این حزب هرچند عمر کوتاهی یافت، اما در واقع به عنوان الگویی عملی برای سایر گروههای دیگر شناخته شد و تجربه تلخ سرنوشت آن به عنوان شروط امنیتی لازم توسط سایر گروههای مبارز در سالهای بعد بهکار گرفته شد.2
سیدمحمدکاظم موسوی بجنوردی، مؤسس حزب ملل اسلامی، در اواخر دهه 1330 بهواسطه مطالعه کتب سیاسی پیرامون جنبشهای مسلحانه در جهان، به این نتیجه رسیده بود که در کشورهای غیردموکراتیک اساسا راهی جز مبارزه مسلحانه وجود نداشته و با رویکرد مبارزات پارلمانتاریستی نمیتوان به مقصود دست یافت؛ لذا وی با توجه به تجربیاتی که از عضویت در حزب الدعوه الاسلامیه در عراق کسب کرده بود، به فکر ایجاد حزبی با عنوان حزب ملل اسلامی در ایران افتاد. او اولین اعضای حزب را از میان نزدیکان، دوستان و همچنین کسانی که تمایلات صریح مذهبی داشتند، برگزید و در اواخر 1340 و در حالی که نوزده سال داشت، به عنوان رهبر حزب، نخستین هستههای حزب ملل اسلامی را با هدف براندازی رژیم سلطنتی و تشکیل حکومت اسلامی پیریزی کرد. اعضای این حزب، اغلب محصل و فاقد سابقه فعالیت سیاسی ـ تشکیلاتی بودند؛ لذا هسته اولیه آن با نام «گروه محصل» شهرت یافت که پس از تعریف سازمانی و تشکیلاتی، حزب ملل اسلامی نامیده شد.3
یکی از ویژگیهای مهم حزب ملل اسلامی، تدوین اصولی شبیه به قانون اساسی بود که توسط کمیته مرکزی حزب در 65 اصل نگاشته شده بود و تشکیل حکومت واحد اسلامی از طریق انقلاب اسلامی را نوید میداد
حزب ملل اسلامی حزبی با رویکرد مسلحانه بود و برای رسیدن به این مرحله تمهیداتی را نیز در نظر گرفته بود؛ بدین شکل که از آغاز تأسیس تا ورود حزب به فاز مسلحانه سه مرحله را بایستی از سر میگذراند. دوره یا مرحله اول موسوم به دوره عضوگیری بود. بر اساس پیشبینی حزب، در این دوره بایستی اعضای حزب عضوگیری میشدند و به لحاظ کمّی به تعداد معین رسیده و مسئله کادرسازی در آن مرحله به اتمام میرسید. در این دوره بایستی آموزشهای تئوریک و فکری و نیز اعتقادی ارائه میشد و اعضا آماده ورود به دوره مهمتر میشدند که به دوره کیفیتبخشی (استعداد) موسوم بود. تمرکز اصلی در این دوره بر آموزشهای نظامی قرار داشت و میبایست هر یک از گروهها یا شاخههای حزب، آموزشهای لازم را به اعضای خود داده و آنان را آماده ورود به مرحله سوم که مرحله ظهور بود میکردند. بر اساس برنامهریزیهای کمیته مرکزی، در دوره سوم، حزب فعالیت علنی خود را اعلام و با اتخاذ تدابیری راه را برای تشکیل حکومتی اسلامی هموار میکرد. در این دوره، نام حزب ملل اسلامی اعلام و علنی میشد و اعضای حزب شروع به جذب رسمی افراد برای برگزاری تظاهرات و دیگر سیستمهای مبارزه چون اعتصابات و... میکردند و زمینه برای قیام مسلحانه مهیا شده و متعاقب آن پیروزی انقلاب و تشکیل حکومت اسلامی پیشبینی شده بود.4
سلسله مراتب حزب ملل اسلامی نیز بدین ترتیب بود که رهبر حزب در رأس حزب قرار داشت و معاون، دبیرکل، مسئول امور مالی و دو عضو کمیته یا مشاور، اعضای ششنفره کمیته مرکزی حزب مذکور را تشکیل میدادند. سپس به ترتیب کادر، گروه، دسته، شاخه، واحد، مدرسه و کلاس ارکان دیگر این حزب بهشمار میآمدند.5
کمیته مرکزی حزب همچنین برای بیان دیدگاههای خود ماهنامه «خلق» را که ارگان رسمی حزب ملل اسلامی بهشمار میآمد انتشار میداد. این نشریه توسط کمیته مرکزی به واحدها و شاخهها ارائه میشد. اولین شماره این ماهنامه در بهمن سال 1343 منتشر شد و تا 9 شماره ادامه یافت. در این ماهنامه مطالبی در جهت تقویت افکار انقلابی ـ اسلامی و نیز توجیه مشی مسلحانه تنظیم میشد و در آن مقالاتی نیز درباره مبارزات سایر ملل و حکومتهای مشابه دیده میشد.6
یکی از ویژگیهای مهم حزب ملل اسلامی، تدوین اصولی شبیه به قانون اساسی بود که توسط کمیته مرکزی حزب در 65 اصل نگاشته شده بود و تشکیل حکومت واحد اسلامی از طریق انقلاب اسلامی را نوید میداد. طرح شعار براندازی و تغییر رژیم شاهنشاهی، طرح تشکیل حکومت اسلامی و جنگ مسلحانه و مبارزه سازمانیافته با رژیم شاهنشاهی سه ویژگی برجسته این حزب اسلامی بهشمار میرفت و در اصول اول تا ششم مرامنامه این حزب تأکید بر این موضوعات صورت میگرفت: «حزب ملل تابع قوانین اسلامی است و قوانینی که مخالف اسلام است در این حزب قابل اجرا نخواهد بود»، «مبناهای قانونی این حزب قرآن ـ سنّت ـ دلیل عقلی و اجماع است»، «حزب ملل دارای مرامی فکری و انقلابی است؛ فکری است زیرا تمام جهانیان را به ... عموم و مساوی دعوت نموده و آن را به یک ملت واحد تبدیل میکند؛ انقلابی است چون میتواند اجتماع نوینی بر اساس وظیفه و فلسفه اسلام بنا کند».7
حزب ملل اسلامی در روز 23 مهر 1344 به صورت کاملا تصادفی کشف شد و ساواک در جریان فعالیت آن قرار گرفت و به دنبال آن اکثر اعضای حزب دستگیر شدند. حزب نوپاى ملل اسلامى بنا به عللى، در همان مراحل اولیه فعالیتشان با شکست مواجه شد. در شکست حزب مذکور عوامل گوناگونى دخالت داشت که مىتوان آنها را به دو دسته عوامل داخلى (حزب) و عوامل خارجى (جامعه ایران) تقسیم کرد.
عوامل داخلى و درونحزبی به شکست کشیده شدن این حرکت سیاسی در ایران را میبایست در عدم تجربه کافى و جوان بودن رهبر و کادر کمیته مرکزى و اعضاى حزب جستوجو کرد. علاوه بر آن فقدان آموزش و تعلیمات رزمى براى پنهانکارى و اختفا در صورت لزوم و عدم آشنایى دقیق کادر رهبرى به اصول، سازمان و تشکیلات حزبى از جمله عللی است که میتوان برای شکست این حزب متصور بود. افزون بر آنچه گفته شد موضوعاتی از جمله عدم شناخت درست رهبران حزب از موقعیت خود و حکومت مرکزى و همچنین نداشتن درک درست از تسلط مقتدرانه حکومت مرکزى بر اوضاع کشور را نیز میتوان در زمره عوامل خارجی به شکست کشاندن حزب ملل اسلامی برشمرد.8
نتیجهگیری
شکلگیری گروهها، دستجات و سازمانهای سیاسی مخالف رژیم پهلوی در نیمه دوم سلطنت محمدرضا پهلوی را باید با شیوه حکمرانی او مرتبط دانست. این ارتباط مستقیم بدان معناست که هر چه حکومت وی خودکامهتر میشد حرکتهای مخالف حکومت با شیوه رادیکالتری در جامعه زمینه بروز و ظهور مییافت. یکی از پیشروترین گروههای سیاسی که در آغاز دهه 1340 در ایران نمود یافت حزب ملل اسلامی است؛ حزبی که هر چند مستعجل بود، اما به عنوان یک الگوی ارزشمند برای سایر گروهها و دستجات مبارز شناخته میشد و تجربیات آموزشی ـ امنیتی ارزشمندی را به آنان جهت مبارزه با رژیم پهلوی انتقال داد.
سیدمحمدکاظم موسوی بجنوردی، بنیانگذار حزب ملل اسلامی، در کنار حسن حامد عزیزی در دادگاه
پی نوشت:
1. یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گلمحمدی و محمدابراهیم فتاحی ولیلایی، تهران، نشر نی، چ 11، 1384، ص 595.
2. مصاحبه جواد عربانی با سیدمحمد میرمحمدصادقی.
3. اسماعیل حسنزاده، «تأملاتی در پیدایش و تکوین حزب ملل اسلامی»، پژوهشنامه متین، ش 5 و 6 (زمستان 1378 و بهار 1379)، ص 56.
4. مصاحبه با سیدمحمد میرمحمد صادقی.
5. همان.
6. خاطرات احمد احمد، به کوشش محسن کاظمی، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، 1379، ص 99.
7. آرشیو دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، پرونده حزب ملل اسلامی، فایل اول، صص 1-8.
8. اسماعیل حسنزاده، همان، ص 81.