حزب توده یکی از احزابی بود که بعد از شهریور 1320 در ایران پا گرفت، اما رویدادهایی باعث سختگیری و در نهایت غیرقانونی اعلام شدن فعالیتهای آن گردید. بر اثر این اتفاقات و خروج رهبران حزب از کشور، حزب توده در خارج از مرزهای ایران شکل گرفت
فعالیت رؤسای حزب توده در خارج از کشور؛
چپها در تبعید
1 آبان 1399 ساعت 8:00
مولف : زهره صالحی سیاوشانی
حزب توده یکی از احزابی بود که بعد از شهریور 1320 در ایران پا گرفت، اما رویدادهایی باعث سختگیری و در نهایت غیرقانونی اعلام شدن فعالیتهای آن گردید. بر اثر این اتفاقات و خروج رهبران حزب از کشور، حزب توده در خارج از مرزهای ایران شکل گرفت
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، تغییرات بسیار در کشور رخ داد. در این میان، موضوع حزب توده بسیار جای بررسی دارد. بعد از کودتا، فعالیت حزب در داخل ایران بسیار کمرنگ شد. موج دستگیریها پررنگ شد و بسیاری به خارج از کشور گریختند. با توجه به این اوضاع، بقایای کادر رهبری حزب به شوروی، اروپای شرقی، بغداد و... رفتند. گویی، حزب توده در خارج از مرزهای ایران شکل گرفت.
متزلزل شدن حزب توده
در دوره سلطنت محمدرضا پهلوی اتفاقات مهمی در کشور رخ داد که در تاریخ ثبت شده است و هرکدام در جای خود باید مطالعه شود. در بعضی اتفاقات یا حزب توده ارتباط داشت یا در آن تأثیرگذار بود. در ۱۳۲۵، پس از خروج ارتش سرخ از آذربایجان و فروپاشی فرقه دموکرات غلامیحیی دانشیان، اردشیر آوانسیان و عبدالصمد کامبخش به شوروی رفتند. در ۱۳۲۷، با سوءقصد به محمدرضا پهلوی و غیرقانونی شدن حزب توده رضا رادمنش، احسان طبری و فریدون کشاورز به شوروی رفتند. در ۱۳۳۱، احمد قاسمی و غلامحسین فروتن ایران را ترک کردند.
در آستانه کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، تنها پنج نفر از سران حزب در ایران بودند: نورالدین کیانوری، محمد بهرامی، مرتضی یزدی، حسین جودت و بزرگ علوی. پس از کودتا بهرامی، یزدی و علوی دستگیر شدند و تنها جودت و کیانوری باقی ماندند که آن دو نیز در ۱۳۳۴ از کشور خارج شدند. بنابراین رهبران حزب توده یا از ایران خارج شدند یا مانند یزدی و بهرامی ابراز ندامت کردند.۱
حزب توده در شوروی و آلمان شرقی
هسته اصلی رهبری حزب توده تا کودتای ۲۸ مرداد در شوروی به سر میبردند و در جمهوریهای مختلف آن کشور پراکنده بودند. احسان طبری مینویسد: «عده معتنابعی از مسئولین حزب توده به شوروی و کشورهای شرقی رفتند. ایرج اسکندری از اتریش به مسکو آمد و بهتدریج جلسه محدود اعضای کمیته مرکزی تا سال ۱۳۳۵ در نتیجه پیوستن کیانوری و جودت به پانزده نفر رسید».۲
آن پانزده نفر عبارت بودند از: رضا رادمنش، ایرج اسکندری، رضا روستا، حسین جودت، محمود بقراطی، بابازاده، فریدون کشاورز، عبدالصمد کامبخش، نورالدین کیانوری، احمد قاسمی، غلامحسین فروتن، علی امیرخیزی، صمد حکیمی، احسان طبری و عبدالحسین نوشین. و افراد دیگر: داود نوروزی، خسرو (بابک) امیرخسروی، اکبر شاندرمنی، فریدون آذرنور، منوچهر بهزادی، محمدرضا قدوه، فرجالله میزانی، غلامیحیی دانشیان، آذراوغلی (شاعر)، پیشنمازی، حمید صفری و امیرعلی لاهرودی.
در اواخر سال ۱۳۳۶ هیئت اجرایی حزب توده از مسکو به لایپزیک آلمان شرقی منتقل شد. در این زمان، رادمنش مسئولیت تشکیلات سازمانهای درون کشور، کامبخش مسئولیت اداره سازمانهای حزب توده در اروپای غربی و اسکندری مسئولیت روابط بینالمللی حزب توده را برعهده داشتند.
سازمان امنیتی آلمان شرقی به ارتباط میان ساواک و برادران یزدی پی برد و آنها را دستگیر کرد. این موضوع به جایگاه رادمنش در حزب توده ضربه زد، اما به دلیل جانبداری شوروی، رادمنش در جایگاه خود ابقا شد
علت اصلی انتقال دفتر حزب توده خواست شوروی برای بهبود روابط ایران، حضور دانشجویان ایرانی در آلمان و امکانات و فضای آزاد آلمان دموکراتیک با شوروی بود. کیانوری در مورد انتخاب شهر لایپزیک مینویسد: «شهر برلین مرز میان شرق و غرب بود و از آنجا به سادگی میشد با اروپای غربی، ایران و همهجا ارتباط گرفت، رهبری حزب با انتقال دفتر حزب به آلمان شرقی موافقت کرد و هیئت اجرائیه به ایرج اسکندری و من مأموریت داد که به برلین برویم. در آنجا رفقای آلمانی پیشنهاد کردند که چون شهر برلین تقسیم شده است و تأمین امنیت ما در آن شهر برای آنان دشوار است، بهتر است که مرکز کار حزب در لایپزیک در نزدیکی برلین باشد».۳
حزب توده در بغداد
مدت کوتاهی پس از استقرار اعضای حزب در آلمان شرقی، در تیر ۱۳۳۷ ژنرال عبدالکریم قاسم در کودتای ضد سلطنتی به حیات رژیم پادشاهی فیصل دوم در عراق خاتمه داد. عبدالکریم قاسم فعالیت حزب کمونیست عراق را آزاد اعلام کرد و فرصت مناسبی برای فعالیت حزب توده در عراق فراهم شد. رادمنش (دبیر اول حزب) برای بررسی امکان فعالیت حزب توده در عراق به دلیل نزدیکی به ایران به همراه حسن نظری، ناصر صارمی، مهندس گوهریان و رحیم نامور راهی بغداد شد.۴
حسین یزدی (پسر مرتضی یزدی) مترجم و همراه دبیر اول حزب توده بود که با ورود رضا روستا مشاور و منشی او شد. در آبان ۱۳۴۰ توسط سازمان اطلاعاتی آلمان شرقی دستگیر شد. او و برادرش فریدون در غیاب رادمنش به گاوصندوق منزل او دستبرد زدند و اسناد و مدارک موجود را به آلمان شرقی منتقل کردند. سازمان امنیتی آلمان شرقی به ارتباط میان ساواک و برادران یزدی پی برد و آنها را دستگیر کرد.۵
این موضوع به جایگاه رادمنش در حزب توده ضربه زد، اما به دلیل جانبداری شوروی، رادمنش در جایگاه خود ابقا شد و هیئت دبیران موقت مرکب از رادمنش، اسکندری و کامبخش شکل گرفت. علت جانبداری شوروی، مواضع فروتن و قاسمی و ترس روسها از گرایش حزب توده به مائوئیسم بود.۶
شرحی از رهبران حزب توده
به این ترتیب، حزب توده بعد از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با فراز و نشیبهایی به فعالیت خود در خارج از ایران ادامه داد و پلنومهای آن در کشورهای خارج از مرز ایران تشکیل شد. البته حزب دیگر آن فعالیت را در داخل کشور نداشت. در ادامه شرح بعضی از رهبران حزب که گریختند، خواهد آمد.
رضا رادمنش (۱۲۸۴ـ۱۳۶۳): در اروپا با افکار اشتراکی و سوسیالیستی آشنا شد و بدان دلبستگی پیدا کرد. در ایران این فکر را تقویت و تبلیغ کرد. در ۱۳۲۷ که حزب توده غیرقانونی اعلام شد، به زندان افتاد. در ۱۳۲۹ از زندان قصر فرار کرد و از مرز گریخت. چندی در اروپای شرقی بهسر برد و دبیر اول حزب کمونیست ایران بود.۷
ایرج اسکندری (۱۲۸۶ـ۱۳۶۳): در ۱۳۱۶ به اتهام ترویج مرام کمونیستی بازداشت شد. پس از سوءقصد به شاه مخفیانه از ایران فرار کرد و به شوروی رفت. سالها در آن کشور زیست و حزب کمونیست ایران را در آنجا تأسیس کرد. پس از استعفای رضا رادمنش دبیر اول حزب شد. بعد به آلمان شرقی رفت و در آنجا نیز فعالیت سیاسی خود را ادامه داد.۸
رضا روستا (۱۲۸۰ـ۱۳۴۵): در ابتدا به کمونیستهای گیلان به رهبری حیدرخان عمواوغلی ملحق شد. بعد با گروه ۵۳ تقی ارانی همکاری کرد. در ۱۳۲۶ به شوروی رفت و به عضویت کمیته مرکزی حزب توده ایران انتخاب شد. سپس به برلین رفت و دبیرکل شورای مرکزی سندیکاهای متحده ایرانی و عضو هیئت اجرائیه فدراسیون جهانی سندیکاها شد. روستا تا زمان مرگش، مسئول کارگران حزب توده در خارج از کشور بود.۹
فریدون کشاورز (۱۲۸۶ـ ۱۳۸۵): در ۱۳۲۰ به عضویت حزب توده ایران درآمد. در ۱۳۲۷ مخفی شد و یک سال بعد همراه رضا رادمنش به شوروی رفت. در ۱۳۳۷ در پی اختلاف با عبدالصمد کامبخش و نورالدین کیانوری از عضویت کمیته مرکزی حزب توده استعفا داد. پس از خروج از شوروی با رهبران سیاسی چین و آلبانی دیدار و مذاکره کرد. در ۱۳۳۸ به عراق رفت. در ۱۳۴۱ به الجزایر و در آخر به سوئیس رفت. کشاورز تا پایان عمر راضی به انتقاد از استالین نشد.۱۰
عبدالصمد کامبخش (۱۲۸۲ـ۱۳۵۰): در بنیانگذاری حزب توده ایران سهیم بود. پس از سرکوب جنبش آذربایجان تحت تعقیب قرار گرفت؛ بنابراین در دی ۱۳۲۵ از ایران خارج شد و به شوروی رفت و به عضویت کمیته مرکزی حزب انتخاب شد. در ۱۳۳۶، به عضویت هیئت اجرائیه و دبیری کمیته مرکزی حزب انتخاب شد و تا پایان عمر در این سمت باقی ماند.۱۱
نورالدین کیانوری (۱۲۹۴ـ۱۳۷۸): در ۱۳۲۱ به حزب توده پیوست. رهبری شاخه جوانان حزب را برعهده داشت. با فروپاشی سازمان نظامی حزب به همراه بسیاری از رهبران دیگر حزب در ۱۳۳۴ نخست به شوروی و در ۱۳۳۶ به آلمان رفت. با اوجگیری انقلاب در ۱۳۵۷، به عنوان دبیر اول حزب توده ایران جای ایرج اسکندری را گرفت و در اردیبهشت ۱۳۵۸ به ایران بازگشت.۱۲
غلامحسین فروتن (۱۲۹۰ـ۱۳۷۷): در ۱۳۲۲ به عضویت حزب توده درآمد. در ۱۳۳۱ از ایران خارج شد و تا پایان سال ۱۳۴۴ که پس از انشعاب و اخراج از کمیته مرکزی از آلمان شرقی به آلمان غربی رفت در جهان سوسیالیسم زندگی کرد. در غرب به سازمان انقلابی حزب توده پیوست و پس از مدت کوتاهی از این سازمان اخراج شد و به سازمان مارکسیستی ـ لنینیستی توفان روی آورد. پس از انقلاب از ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۴ در ایران بود، سپس به آلمان رفت و تا پایان عمر در همانجا بود.۱۳
غلامیحیی دانشیان (۱۲۸۵ـ۱۳۶۳): در ۱۳۲۰ به حزب توده پیوست. در ۱۳۲۵ به شوروی رفت. در ۱۳۳۶ رهبر فرقه دموکرات شد. در تصمیمگیریهای مهم نقش اساسی داشت؛ از جمله، برکناری رادمنش از دبیر اولی، جانشینی اسکندری و برکناری او و جانشینی نورالدین کیانوری.۱۴
عبدالصمد کامبخش، ایرج اسکندری و بزرگ علوی
پی نوشت:
۱. قاسم نورمحمدی، حزب توده ایران در مهاجرت، تهران، نشر اختران، ۱۳۸۵، ص ۱۷.
۲. احسان طبری، کژراهه، تهران، نشر امیرکبیر، ۱۳۶۶، صص ۹۰ و ۱۹۸.
۳. خاطرات نورالدین کیانوری، تهران، نشر اطلاعات، ۱۳۷۱، ص ۳۷۵.
۴. حزب توده به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۹۲، ص ۹.
۵. قاسم نورمحمدی، جاسوسی در حزب توده، تهران، نشر جهان کتاب، ۱۳۹۰، ص ۱۱.
۶. حزب توده از شکلگیری تا فروپاشی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۸۷، ص ۱۵۲.
۷. باقر عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج ۲، تهران، نشر گفتار و علم، صص ۷۰۸ـ۷۰۹.
۸. همان، ج ۱، صص ۱۱۹ـ۱۲۰.
۹. رک: چپ در ایران به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۷۹.
۱۰. رک: خاطرات سیاسی فریدون کشاورز، تهران، نشر آبی، ۱۳۷۹.
۱۱. رک: عبدالصمد کامبخش، تاریخ جنبش کارگری ایران، تهران، نشر حزب توده، ۱۳۶۰.
۱۲. رک: خاطرات نورالدین کیانوری، همان
۱۳. رک: خاطرات غلامحسین فروتن، تهران، نشر سخن، ۱۳۸۰.
۱۴. احسان طبری، همان، ۱۳۶۷، صص ۲۸۹ـ۲۹۴.
کد مطلب: 16287