«ولایت فقیه، رکن اساسی انقلاب و نظام اسلامی» در گفتوشنود با زندهیاد حبیبالله عسگراولادی
جنابعالی یکی از فعالان شاخصِ نهضت اسلامی در آغاز دهه 1340 بودید و هم از این روی، توصیف شما از آن مقطع، دقیق و مستند بهشمار میرود. برای ثبت در تاریخ و آشنایی نسل جوان با این مقطع شاخص از تاریخ معاصر ایران، لطفا توصیف خود را از آن دوره زمانی بیان کنید.
بسمالله الرحمن الرحیم. با درود و سلام به روح مطهر امام راحل و شهدای انقلاب اسلامی و عرض ادب به محضر ولی امرمسلمین (مدظله العالی)، باید خدمتتان عرض کنم که نهضت اسلامی در سال 1341، به رهبری حضرت امام خمینی و مراجع تقلید آغاز شد و رژیم پهلوی که برای محو هر نوع حرکت استقلالطلبانه و عدالتخواهانه، نهایت قساوت و خشونت را به خرج میداد، هر روز بر فشار خود میافزود! محرم سال 1342 فرا رسید و حضرت امام با اعلامیهها و سخنرانیها و تلگرافهای خود، همه متدینین را به قیام علیه ظلم و جور ستمشاهی ترغیب کردند و از خطبا و وعاظ خواستند که در منابر، در کنار ذکر مصیبت برای اباعبدالله(ع) و یاران باوفای ایشان، مصائبی را هم که رژیم بر ملت مسلمان ایران و بهخصوص حوزههای علمیه و طلاب و مراجع تحمیل میکند، بازگو کنند و به روشنگری بپردازند. با این بسیج همگانی، آگاهی مردم بیشتر و حضورشان در برنامههای محرم، بهویژه عاشورا پررنگتر شد و راهپیماییهای بیسابقهای در تهران و شهرستانها، در قالب دستههای عزاداری به راه افتادند. مخصوصا در روز عاشورا، عزاداری مرسومِ مردم، به تظاهراتی کمنظیر علیه سلطنت تحمیلی و رژیم سفاک پهلوی تبدیل شد. شعارهای دستههای سینهزنی در آن روز، به خوبی ماهیت این حرکت را روشن میکرد.
راهپیمایان از کجا حرکت کردند و چه شعارهایی میدادند؟
راهپیمایان، از مسجد و حوزه عملیه حاج ابوالفتح حرکت کردند و پس از عبور از میدان بهارستان و توقف در جلوی دانشگاه تهران، به سمت کاخ سلطنتی رفتند و در آنجا با خشم و مشتهای گرهکرده شعار دادند: «خمینی! خمینی! خدا نگهدار تو/ بمیرد، بمیرد دشمن خونخوار تو/ بمیرد، بمیرد دشمن جبار تو/ بمیرد، بمیرد دشمن غدّار تو»
دیگر اجتماعات و راهپیماییها در کجا برگزار شدند؟
عصر روز عاشورا در قم و در مدارس فیضیه و دارالشفاء و صحنهای حرم مطهر و میدانهای اطراف و نیز مسجد اعظم، اجتماعاتی برگزار شدند و حضرت امام، سخنرانی افشاگرانهای را که تا آن روز سابقه و نظیر نداشت ایراد کردند. این سخنرانی، آغاز جدی حرکت و نهضت امام خمینی به سوی انقلاب اسلامی بود.
پس از این وقایع، رژیم چه واکنشی نشان داد؟
رژیم چنان به وحشت افتاد که فردای آن شب، یعنی در شب 15 خرداد، حضرت امام را شبانه در قم دستگیر و تحتالحفظ به تهران و پادگان نظامی منتقل و زندانی کرد!
عکسالعمل مردم چه بود؟
مردم قم، شهرری و تهران، همان اول صبح که خبر دستگیری حضرت امام خمینی را شنیدند، به خیابانها ریختند! هیئتهای مؤتلفه تصمیم گرفتند تا شعار واحدی را به معترضین اعلام کنند تا تمرکز روی آن شعار باشد و یکدلی و وحدت مردم نمایانتر شود. نهایتا شعار «یا مرگ یا خمینی» به همه ابلاغ شد. در ضمن این شعار، هدف اصلی رهبر نهضت اسلامی هم تکرار میشد و آن شعار «برقرار باد حکومت اسلامی» بود.
مردم تهران، به ساختمان رادیو در میدان ارک حمله بردند و دو کلانتری را در جنوب و شمال تهران به تصرف خود درآوردند. این حرکتها، رژیم را بیش از پیش عصبانی کرد و سبب شد به مقابله وحشیانه با مردم بپردازد که در نتیجه آن، عده زیادی شهید و مجروح شدند. با بالا گرفتن موج اعتراضات، رژیم که سختتر ترسیده و به تکاپو افتاد بود، به ناچار از رادیو اعلام کرد: آیتالله خمینی به زودی آزاد خواهند شد و به قم بازخواهند گشت! با اینکه این خبر، دو سه ساعتی موجب آرامش نسبی مردم شد، اما در عصر 15 خرداد، مردم بار دیگر به خیابانها ریختند و رژیم اعلام حکومت نظامی کرد!
به نظر شما قیام 15 خرداد، چه درسی برای نسل جوان و کسانی که آن دوره را درک نکردهاند دارد؟
مهمترین درسی که میتوان از این قیام گرفت، این است که مردم ما دریافتند: از دست احزاب و گروههای چپ و راست، کاری برایشان برنمیآید و فقط یک حرکت دینی با رهبری یک مرجع عادل و اسلامشناسی برجسته است که میتواند آنها را به هدف برساند. به همین دلیل هم حضرت امام را به عنوان رهبر بلامنازع نهضت اسلامی پذیرفتند و پشت سر این فقیه جامعالشرایط، شجاع و زمانآگاه، به راه افتادند و انصافا از هیچ فداکاری و ایثاری دریغ نکردند تا سرانجام پس از پانزده سال، توانستند تحت رهبری حضرت امام، حکومت اسلامی را محقق سازند.
از منظر جنابعالی، دستاوردهای قیام 15 خرداد چه مواردی بودند؟
دستاوردهای قیام 15 خرداد بسیارند، اما مهمترین آنها، ارائه طرحی مردمی و خودجوش از اصل ولایت فقیه بود. فقهای بزرگ اسلام و تشیع در طی سالها و قرنها، در کتابهای فقهیِ فراوانی دراینباره بحث کرده بودند، اما هیچگاه زمینههای تحقق فقه حکومتی فراهم نشده بود. هنر حضرت امام خمینی این بود که توانستند بحث ولایت فقیه را، که پیش از این یک بحث حوزوی و علمی بود، به شکلی مطرح کنند که مردم کوچه و بازار هم آن را بفهمند و منشور حکومت اسلامی را درک کنند. با شجاعت و درایت حضرت امام و البته آمادگی قاطبه ملت بود که موضوع ولایت فقیه، از حوزههای علمیه و کتابها، به صحنه اجرا آمد و زیرسازی انقلاب اسلامی با رهبری ولایت فقیه، استحکام پیدا کرد و حضرت امام هم بر همین اساس، انقلاب اسلامی را رهبری و جمهوری اسلامی را بنیانگذاری کردند. مردم ما طی سالها مقاومت، مبارزه و پایداری، سرانجام دریافتند که فقط با رهبری فقیهی جامعالشرایط ــ که فقه و عدل را سرمایه اصلی برای تحقق حکومت اسلامی میداند ــ رهایی از جور استبداد داخلی و استکبار خارجی ممکن است. حضرت امام هم پس از سالها، این آمادگی را در مردم دیدند که ولایت فقیه عادل را بپذیرند. از همین رو 15 خرداد سال 1342 را میتوان نقطه عطف مهمی در تاریخ مبارزات ملت ایران دانست؛ روزی که مردم راه اصلی مبارزه را پیدا کردند و رهبر خود را شناختند و با ایمان و مقاومت مثالزدنی، قدم به میدان مبارزه گذاشتند.
فرآیند تداوم عملی اصل ولایت فقیه، پس از رحلت حضرت امام را چگونه تحلیل میکنید؟
الحمدلله این فرآیند پس از رحلت حضرت امام خمینی هم، رو به رشد و کمال بوده و برخلاف خوشخیالیها و پیشبینیهای دشمنان اسلام و ولایت که تصور میکردند پس از رحلت امام، این روند متوقف یا دستکم سرعت حرکت آن کند خواهد شد، آهنگ ولایت در کشور شفافیت و جلای بیشتری هم پیدا کرد و در دنیای اسلام نیز با مقبولیت بیشتری مواجه شد.
به شکل مصداقی در جهان اسلام و متأثر از برقراری جمهوری اسلامی با محوریت ولایت فقیه، چه اتفاقاتی روی دادهاند؟
مثلا در افغانستانِ تحت اشغال، برادران مسلمان ما، شعارها و تشکلهایشان مبتنی بر اسلام بود و با همین رویه هم، توانستند ارتش شوروی سابق را از کشورشان بیرون کنند. اما چون فقیه عادلی که مورد قبول همه گروهها باشد و جملگی ولایت او را بپذیرند، حضور نداشت، متأسفانه مدتی نیروی خود را صرف کشتار یکدیگر و نابودی سرمایههای مادی و انسانی کشورشان کردند. ولی فقیه محور حرکت و عنصر وحدتبخشی است که متأسفانه کشورهای درگیر با استکبار جهانی، از آن محروماند و به همین دلیل هم مبارزاتشان به نتیجه نهایی نمیرسد.
به ولایت فقیه به عنوان محور وحدتبخش در انقلاب و نظام اسلامی اشاره کردید. به نمونههایی تاریخی از کارآمدی اصل ولایتفقیه در ایران اشاره کنید.
یک نمونه بسیار مهم آن، جنگ تحمیلی بود. اگر پیروی محض مردم از حضرت امام خمینی به عنوان ولی فقیه نبود، معلوم نبود با حرکتهای ضدمردمی لیبرالها و منافقین، چه بر سر کشور میآمد. حضرت امام از جایگاه ولی فقیه، هدایت مردمی را به عهده داشتند و هر دسیسهای را با حمایت مردم در نطفه خفه میکردند. جنگ ایران و عراق، در واقع جنگ ایران با تمام دنیا بود؛ زیرا صدام از حمایت تمام دشمنان ایران برخوردار بود. این قدرت و قداست جایگاه ولایت فقیه بود که توانست کشور را از آن مهلکه به سلامت عبور دهد.
نمونه دیگر زمانی است که صدام به کشورهای کویت و عربستان حمله کرد و قدرتهای خارجی، به منطقه قشونکشی کردند. برخی دچار این تصور باطل بودند که باید به صدام، در برابر نیروهای خارجی کمک کنیم. حضرت آقا در جایگاه ولیفقیه بودند که این نظر را رد کردند و نظام و انقلاب را از آسیبها و خطرات جدی و سنگین این تفکر نجات دادند.
مورد خطیر دیگر، انتخابات سال 1388 بود که برخی از عناصر غافل، آلت دست قرار گرفتند و با طرح مسئله مجعول تقلب، در کشور آشوب به راه انداختند و آسیبهای فراوانی به مردم و وجهه نظام وارد آوردند. این آشوبها و تحریکات، متأسفانه آتش طمع دشمن را نسبت به انقلاب تیزتر کرد، اما عنایات الهی ــ که همواره متوجه این انقلاب و مردم متدین و دلسوز و انقلابی ایران هست ــ بار دیگر کشور را از مهلکه و خطری عظیم نجات داد. نقش بیبدیل ولی فقیه در این ماجرای تأسفبار، نقشی تعیینکننده و مدبرانه بود. ایشان با دلی خونین، تلاش کردند تا افرادی را که آگاهانه یا ناآگاهانه آب به آسیاب دشمن میریختند، به خود بیاورند، اما متأسفانه برخی از آنها گوشی برای شنیدن نداشتند و خود و دیگران را به زحمت و دردسر انداختند. در آن معرکه خطرناک، حقیقتا هیچ فرد یا گروهی نمیتوانست کاری که حضرت آقا در جایگاه ولایت فقیه انجام دادند، انجام بدهد.
و سخن آخر؟
امیدوارم این انقلاب تحت رهبری ولی فقیه عادل و عنایات حضرت حجت(عج) و لطف و توجه پروردگار، همچنان موفق به راه خود ادامه بدهد و بتواند با صبر و مقاومت، میدانهای دشوار را یکی پس از دیگری پشت سر بگذارد.