قبل از ورود به بحث فعالیتهای فراماسونها در ایران، مختصری درباره ریشه این کلمه و معنای آن توضیح دهید.
بسم الله الرحمن الرحیم. «فراماسون» اساسا یک واژه فرانسوی، به معنای «بنّای آزاد» است. فعالیتهای این فرقه، فوقالعاده پنهانکارانه و مخفی بود و اعضای انجمنهای فراماسونی، بههیچوجه حق نداشتند آداب و رسوم آن را در جایی آشکار کنند، هرچند اشکالی نداشت که بگویند عضو این انجمن هستند. فراماسونری، گستردهترین و جهانگیرترین انجمن مخفی در کل تاریخ است که با توسعه امپراتوری بریتانیا، در سراسر دنیا گسترش پیدا کرد. بر حسب آمارهایی که حدود دو دهه قبل منتشر شد، تعداد فراماسونها حدود ششمیلیون است که چهارمیلیون از آنها، در آمریکا، یکمیلیون در انگلستان و یکمیلیونِ باقی، در سایر کشورها زندگی میکنند. آیین فراماسونری، مقرراتی دارد و انجمنهای محلی یا همان لژها، براساس این مقررات با یکدیگر در ارتباطاند.
تاریخچه این فرقه به چه زمانی برمیگردد؟
به قرون وسطی در اروپا. در آن دوره بنّاهای روزمره دورهگرد، اتحادیهای را تشکیل داده بودند و در آن، امور صنفی را با یکدیگر مبادله میکردند. اینها در شهرهای مختلف، دور هم جمع میشدند و مشکلاتشان را مطرح میکردند و برای پیشرفت کارشان، تصمیم میگرفتند و برای اینکه گرفتار حکومتها نشوند، انجمنها و بحثهایشان کاملا مخفی بود! در قرنهای شانزدهم و هفدهم، تشکیلات بنّاهای آزاد (فراماسون)، رونق زیادی پیدا کرد و فقط هم بنّاها میتوانستند در آن عضو بشوند! اولین «لژ بزرگ» فراماسونری ــ که در واقع اتحادیهای از لژها بود ــ در انگلستان تأسیس شد و به دنبال آن، کشورهای دیگر هم لژهای بزرگ خود را تشکیل دادند. در قرن هیجدهم، گروههای دیگری غیر از بناها هم، وارد تشکیلات فراماسونری شدند و نهایتا اعیان و اشراف و ثروتمندان و تجار، آن را قبضه کردند. در قرن نوزدهم پای پادشاهان، سیاستمداران و صاحبان نفوذ هم به این تشکیلات باز شد. از جمله جورج واشنگتن، اولین رئیسجمهور آمریکا، گوته، شاعر آلمانی، ادوارد هفتم، پادشاه انگلستان و...
ماسونها به لحاظ اعتقادی، پیرو چه دین و مسلکی هستند؟
خیلیها تصور میکنند که فراماسونری یک نهاد مسیحی است، درحالیکه مطلقا اینگونه نیست. آنها فقط به این قضیه تظاهر میکنند! حتی بعضی از لژها، به داشتن نظرات ضدکاتولیک، ضدسپاهپوستان و ضدیهود، متهم شدهاند.
کشورهای مختلف، چگونه با این پدیده مواجه شدهاند؟
در کشورهای کمونیستی، اندونزی، مصر، اسپانیا و پرتغال، عضویت در این تشکیلات ممنوع بود. همینطور در آلمان هیتلری و ایتالیای موسولینی، این تشکیلات منحل شد. پیروان کلیسای کاتولیک هم، از عضویت در این تشکیلات منع شدهاند.
تشکیلات فراماسونری در ایران، از چه دورهای شروع به فعالیت کرد؟
در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، این تشکیلات در خاورمیانه، بهخصوص ترکیه، مصر و ایران، فعالیتهای خود را شروع کرد و بهسرعت، وسیلهای برای سلطه استعمار اروپا، بهخصوص بریتانیا بر این کشورها شد. نخستینبار در دوره ناصرالدینشاه، میرزا ملکمخان بساط فراماسونری را در ایران پهن کرد. مردم اسم این انجمن را «فراموشخانه» گذاشتند؛ چون اعضای آن عهد کرده بودند هر چه را که میبینند، فراموش کنند و به کسی نگویند! با قدرت گرفتن فرانسه و روسیه در ایران ــ که رقبای جدی بریتانیا در خاورمیانه و شبهقاره هند محسوب میشدند ــ بریتانیا تصمیم گرفت سلطه همهجانبه و درازمدتی را بر ایران شروع کند؛ زیرا فتح شبهقاره هند و تسلط بر آنجا، فقط به عبور از ایران منحصر میشد. به همین دلیل از آغاز سلطنت قاجار، رقابت سنگینی برای تسلط بر ایران، در میان سه قدرت بزرگ استعماری یعنی روسیه، بریتانیا و فرانسه آغاز شد. سرانجام انگلستان توانست با فعال کردن لژ فراماسونری در ایران، رقبای دیگر را از صحنه بیرون کند.
چهرههای شاخص و بعدی فراماسونری در ایران چه کسانی بودند؟ و معیار انتخاب افراد برای عضویت در این تشکیلات چه بود؟
در مورد مؤسسین اولیه فراماسونری، اختلافنظر وجود دارد. همانگونه که اشاره کردم، برخی میرزا ملکمخان را مؤسس میدانند، ولی اسامی میرزا ابوالحسنخان ایلچی، عسکرخان اردمی و میرزا محمدصالح شیرازی هم در بین اولین فراماسونهای ایران دیده میشود. این تشکیلات، افرادی را انتخاب میکرد که ادعای دانش و برتری نسبت به دیگر اقشار جامعه را داشتند و کمی هم دنبال دانش میرفتند، اما دانش را برای تأمین منافع مادی و سورچرانی و لذتهای جسمی کسب میکردند! این افراد همواره نقش زیادی در تیرهروزی مردم داشتهاند. فراماسونها هم، همواره علاقه شدیدی به اینها داشتهاند؛ زیرا مهار و کنترل آنها کار دشواری نیست و تأمین منافعشان ساده است. اینها بهترین پیادهنظامها و جاسوسها، برای دستگاه فراماسونری و انگلستان بودهاند. بسیاری از این افراد، حتی خودشان هم متوجه نیستند که دارند به چه کسانی خدمت میکنند! تشکیلات فراماسونری، آدمهای بااستعداد طبقه متوسط را انتخاب میکند و آنها را از نظر طبقاتی ارتقا میدهد و آن فرد چون خود میداند که شایسته جایگاهی که به او دادهاند نیست، صددرصد سرسپرده دستگاهی میشود که این امکان را برای او فراهم کرده است! متأسفانه در دو قرن اخیر در ایران، بسیاری از روشنفکران و سیاستمداران با برخورداری از چنین روحیهای، خدمات شایان توجهی به بریتانیا و خیانتهای بزرگی به مسلمانان و مردم ایران کردهاند.
از چه طرقی؟
از طریق نفوذ در نهضتها و گروهها و به شکست کشاندن جنبشهایی چون مشروطه و نهضت نفت، ایجاد تفرقه و درگیری در بین اقوام و فرقههای مختلف، توسعه و تحریک حرکتهای تجزیهطلبانه، تحمیل قراردادهای استثماری و استعماری و دیگر اقدامات! پس از انقلاب، اسناد فراوانی از تشکیلات فراماسونری بهدست آمد و عده زیادی از فراماسونها، به خیانتهای خود اعتراف کردند. این اسناد و اعترافات نشان میدهند که تشکیلات فراماسونری، از ابتدای سلطنت قاجار تا پایان سلسله پهلوی، در تمام امور مهم کشور نفوذ و دخالت داشته و حرکتهای تفرقهافکنانه، ترور شخصیتهای تأثیرگذار و اصیل اسلامی، برقراری سلطه فرهنگی غرب و ترویج آداب و رسوم غربی، شعلهور ساختن جنگهای ایران و روس یا ایران و عثمانی، ترویج رشوه و خیانت و انتصاب افراد پَست، تحریک روشنفکران علیه دین و روحانیت و همکاری با یهودیان صهیونیست و بهائیها، گوشهای از جنایات آنها در ایران است.
ارتباط سلسله پهلوی با تشکیلات فراماسونری چگونه بود؟
انگلستان و تشکیلات وابسته بدان یعنی فراماسونری، در انتخاب رضاخان میرپنج برای انجام کودتا، ترور شهید مدرس، انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی، تبعید رضاخان و انتخاب محمدرضا به جای پدرش، برنامه طولانیمدت اسلامزدایی، چپاول کشور و جنایتهای سیاسی اجتماعی در ایران، همواره نقش تعیینکننده داشته است. محمدرضا پهلوی با توصیه ارنست پرون، یار غار خود، فردی به نام جواهری را مأمور تشکیل لژ پهلوی کرد. شاه که از نارضایتی آمریکاییها از بسط ید فراماسونها در ایران بیمناک بود، تلاش فراوان کرد که فعالیتهای فراماسونها فاش نشود! در عین حال تا آخر عمر، از آنها حمایت میکرد. فراماسونها هم در مقابل اختیارات گستردهای که داشتند، خود را موظف به حمایت از سلطنت و وفاداری به سلسله پهلوی میدانستند و هر خدمتی که از دستشان برمیآمد، برای خاندان پهلوی انجام میدادند.
کودتای 28 مرداد با مدیریت آمریکاییها در ایران انجام شد. پس از آن فعالیت تشکیلات فراماسونری چه صورتی پیدا کرد؟
پس از کودتای 28 مرداد، نفوذ آمریکا در ایران بهسرعت رو به افزایش نهاد، که بههیچوجه مطلوب انگلستان نبود. شاه که سلطنت خود را همزمان مرهون آمریکا و انگلستان میدانست، سعی میکرد هر دو طرف را نگه دارد. فعالیت عوامل آمریکا در ایران، با عوامل انگلستان فرقهای عمدهای داشت و این دوگانگی، خود را در دولت و مجلس هم بهخوبی نشان میداد. از ابتدای دهه 1350، با افزایش قیمت نفت و حضور ریچارد هلمز، رئیس سازمان سیا در ایران به عنوان سفیر آمریکا، قدرت فراماسونها تضعیف شد. آمریکا برای بیرون راندن انگلستان و فراماسونها از دستگاه حاکمه ایران، چند اقدام مهم انجام داد:
1. انتشار کتاب سه جلدی فراموشخانه، نوشته اسماعیل رائین که در آن چهرههای انگلیسی و سوابق و عملکردهای آنها آمده بود و ضربه سختی به فراماسونری زد و خشم ملت ایران را برانگیخت! موضوعات این کتاب را آمریکاییها در اختیار نویسنده قرار داده بودند؛
2. تولید سریال «دلیران تنگستان» و پخش آن از تلویزیون، که نشان میداد علما و مردم تنگستان، چگونه با انگلستان و خیانتهای آن در جنوب جنگیدهاند. پخش این سریال بر نفرت مردم از انگلستان افزود؛
3. ایجاد بخشی خاص در ساواک برای کنترل فعالیتها، ارتباطات و عملکردهای فراماسونها، به طوری که تمام دستگاههای دولتی موظف بودند اقدامات و نظرات فراماسونها را به ساواک گزارش بدهند.
واکنش تشکیلات فراماسونی به این اقدامات چه بود؟
فراماسونهای ایرانی و انگلیسی تصمیم گرفتند واکنش نشان بدهند و از محمدرضا پهلوی خواستند از ادامه انتشار کتابهای اسماعیل رائین جلوگیری کند؛ زیرا در صورت ادامه این وضع، سه قرن امپراتوری فراماسونری در همه کشورها به خطر میافتاد. تشکیلات فراماسونری برای مقابله به مثل، لیستی از عوامل و جاسوسان آمریکا را که در ایران متصدی مشاغل مهمی بودند منتشر کرد. چندی نگذشت که اسماعیل رائین، نویسنده کتاب فراموشخانه، و همایون شهنواز، نویسنده و کارگردان سریال دلیران تنگستان، فوت کردند یا کشته شدند. به این ترتیب دستگاه اطلاعاتی انگلیس، ضرب شست محکمی به رژیم و عوامل آمریکا در ایران نشان داد.