«حاج جباری به اتفاق داریوش غضنفریان برای دیدنم آمده بود. او از خردهتاجرهای مازندران است که در صلاحالدین کلا مغازهای دارد و از اوضاع آن حدود، بیاطلاع نیست. او میگفت: پس از اینکه گفتهاند جنگل از سرمایههای ملی است و مالکین آن را از بین میبردند و شاه آن را ملّی نموده که [جنگلها را] حفظ کند، ما که در صلاحالدین کلا هستیم، غیر از این دیدیم. گفتم چطور؟ گفت: دم چشم مردم که از جاده آسفالت کناره میگذرد اطراف آن جنگل شمشاد را جنگلبانی قدری آرایش داده اسمش را پارک جنگلی گذارده، ولی پشت آن جنگل را تا دامنههای انبوه جنگلی بیش از ۱۸۰ هکتار به آتابای میرآخور شاه دادهاند که مال او باشد. او هم با چند نفر قرارداد بسته که همه درختهای جنگلی را ببرند و ریشههای آن را هم درآورند؛ چوب جنگل و هیزم آن مال خودشان باشد سیصدهزار تومان دستی هم به آتابای بدهند. آنها هم از این کار نفع برده یک رقم سیصدهزارتومانی هم نصیب آنها از چوب جنگل و هیزم شده است. یک قطعه ۱۸۰ هکتار از اراضی جنگلی که برایش این همه یقه پاره میکردند که دولت میخواهد جنگلها را حفظ نماید به کل از جنگل و درخت پاک شده است.»1
محمدرضا پهلوی همراه ابوالفتح آتابای هنگام شکار در جنگلهای رامسر
شماره آرشیو: 124746-275م
پی نوشت:
1. یادداشتهای یک روزنامهنگار (تحولات نیمقرن تاریخ معاصر ایران از نگاه ابوالحسن عمیدی نوری)، به کوشش: موسی فقیه حقانی، ج 6، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1397، ص 58.