در جامعه ایرانی دوران قاجار، نقش اجتماعی زنان با علل و عوامل متعدد تاریخی و سیاسی، مرتبط بوده است. بررسی اجمالی حیات اقتصادی، فرهنگی، مذهبی و سیاسی زنان در دو مقطع پیش از اسلام و پس از اسلام اختصاص یافته است که ممیزههای در جامعه ایرانی دوران قاجار، نقش اجتماعی زنان با علل و عوامل متعدد تاریخی و سیاسی مرتبط بوده است. در کنار روند کلی حوادث...
در جامعه ایرانی دوران قاجار، نقش اجتماعی زنان با علل و عوامل متعدد تاریخی و سیاسی، مرتبط بوده است. بررسی اجمالی حیات اقتصادی، فرهنگی، مذهبی و سیاسی زنان در دو مقطع پیش از اسلام و پس از اسلام اختصاص یافته است که ممیزههای در جامعه ایرانی دوران قاجار، نقش اجتماعی زنان با علل و عوامل متعدد تاریخی و سیاسی مرتبط بوده است. در کنار روند کلی حوادث در زمانهای مختلف، برخی از رویدادها نقش برجستهتری نسبت به حوادث دیگر داشتهاند. مهمترین این حوادث، تغییر و تحولاتی است که از اواسط دوران قاجاریه رخ داد و تغییرات بسیاری را اعم از سیاسی و فرهنگی در ایران به وجود آورد که بخشی از این تغییرات، به زندگی زنان اختصاص داشت. عواملی همچون انتشار مطبوعات، تغییر سیستم آموزشی و عمومیت یافتن آن، و وقوع انقلاب مشروطه، از جمله این تغییرات بودند.
به دنبال وقایع مذکور، فعالیتهای زنان از شکل انفرادی در محدوده خانواده خارج شد و در بخش محدودی به فعالیتهای اجتماعی اختصاص یافت. تا این زمان، حضور زنان در اجتماعات، محدود و پراکنده و بدون سازماندهی مشخص بود. ورود زنان به مبارزات علنی با حاکمیت ازجمله جنبش تحریم تنباکو و مشروطهخواهی سبب شد تا شکل جدیدی از حضور اجتماعی زنان متجلی شود که تا این زمان، نظیر نداشت. مهمترین نمود آن در تشکیل جمعیتهای زنان و گسترش فعالیتهای فرهنگی آنان، به ویژه در آموزش و پرورش بود. در این زمان تعداد بیشتری از دختران و زنان به مدارس وارده شده و آموزش و تحصیل مکتبخانهای به تحصیل در مدارس به شکل عمومی تغییر یافت. در شیوههای جدید آموزشی، مفاهیم و اندیشههای جدیدی به محصلان القاء میشد که ریشه در فرهنگ آموزشی غربی داشت. این شیوهها که با اقتباس از روشهای تحصیل در غرب تدوین شده بودند، القائات و تفکراتی را در خود نهفته داشتند که سبب شد، بسیاری از فارغالتحصیلان آن، به طرفداران تغییر ساختاری جامعه از سنتی به مدرن تبدیل شوند و تنها راه نجات و پیشرفت جامعه را در بهرهگیری از الگوهای زندگی و تفکر غربی بدانند. همین افراد، به تدریج در مراکز فرهنگی و خدماتی به خدمت گرفته شدند و به این ترتیب، تفکر مزبور در سازههای اجتماعی متبلور شد. زنان ایران پس از آنکه در کنار جماعت مردان در فعالیتهای انقلابی و مشروطهخواهی حضور فعال خود را نشان دادند، به تشکیل جمعیتهای خاص زنان اقدام کردند. اما از آنجا که در آغاز پیدایش این گونه جمعیتها شرایط فرهنگی، اجتماعی مناسبی وجود نداشت، اغلب به شکل سرّی و مخفیانه عمل میکردند. مورگان شوستر در کتاب خود مینویسد: «اگر در اروپا و امریکا، زنها تشکیل انجمن میدهند، جای تعجب نیست. اما زنان مسلمان روبسته ایران در انجمنها فعالیت سرّی انجام میدهند.» 1 فعالیت این جمعیتها در مراحل نخستین بیشتر در زمینه سیاستهای دولت در داخل کشور و یا روابط خارجی بود. به عنوان مثال، انجمن مخدرات وطن که به ریاست بانو آغابیگم در تهران و به سال 1328ﻫ . ق تأسیس شد. 2 هدف خود را دفاع از استقلال کشور، مخالفت با وام از بیگانگان و مصرف کالاهای خارجی و تبلیغ و مصرف کالاهای داخلی اعلام نمود. دیگر جمعیتهای زنان که در همین دوران با اهداف مشابه فعالیت میکردند، انجمن نسوان، شرکت خیریه خواتین ایران، انجمن همت خواتین، اتحادیه نسوان، هیأت خواتین مرکزی بود. مهمترین حرکت جمعی تمامی این جمعیتها در جریان ترتیب دادن یک تظاهرات گسترده علیه اولتیماتوم روسیه به ایران و در مخالفت با سیاستهای این کشور در ایران صورت گرفت. 3 در مورد چگونگی سازماندهی و ارکان جمعیتهای فوق، اطلاعات دقیقی در دست نیست و تنها در برخی منابع اشارات اندکی به آن شده است. «شماری از انجمنهای نیمهسرّی زنان که به وسیله یک کمیته مرکزی هماهنگ میگردیدند، در تهران وجود داشتند.» 4 مهمترین سند در مورد جمعیتها و عملکرد آنان، اساسنامههایی است که در آغاز تأسیس هر جمعیت، تدوین میشد. اعضاء و مؤسسان اولیه، نقش تعیینکنندهای در ماهیت جمعیتها داشتند. اغلب رهبران و مؤسسان جمعیتها زنان منسوب به خانوادههای فرهنگی، سیاسیون و یا اشراف بودند. مسئله منسوب بودن آنان به مردان سیاسی به خصوص از آن جهت که اغلب، با نام همسر یا پدر خود در جمعیتها فعالیت میکردند، بارزتر میشود. آغابیگم ــ دختر روحانی معروف هادی نجمآبادی، زوجه ملکالمتکلمین، همسر یپرمخان، محترم اسکندری ــ از شاهزادگان قاجار ــ بیبی وزیراُف، طوبی آزموده، درهالمعالی، صفیه یزدی، صدیقه دولتآبادی، ماهرخ گوهرشناس، تاجالسلطنه و افتخارالسلطنه ــ دو تن از دختران ناصرالدین شاه ــ و... 5 از این افراد هستند. پس از آنکه فعالیت جمعیتها علنی شد، 6 برخی از اعضای وابسته آنها در روزنامهها مطلب مینوشتند و به این وسیله، افکار و اعتقادات خود را در جامعه منتشر میساختند. برخی دیگر، همچون مریم عمید مزینالسلطنه درکنار تأسیس انجمن، مدارس دخترانه رانیز اداره میکردند. او ابتدا در سال1292 روزنامه شکوفه را منتشر و پس از مدتی، چند مدرسه دخترانه تأسیس کرد. سپس در سال 1332ﻫ .ق انجمن زنان را به وجود آورد واز آن پس، روزنامه شکوفه دراختیار انجمن گذاشته شد. 7 هدف تشکیل این انجمن در روزنامه شکوفه چنین آمده است: 1. ترویج مصرف اشیای ساخت ایران؛ 2. ترقی صنایع هنری دختران و شاگردان مدارس؛ 3.کسب تربیت علم و هنر گرچه بیشتر انجمنهای فعال در تهران مستقر بودند، ولی در برخی از شهرهای ایران مانند اصفهان، آذربایجان و مشهد نیز تأسیس شدند. از آنجا که این جمعیتها فاقد یک نشریه مستقل بودند، پیامهای خود را به وسیله نامه به روزنامهها و نشریات عمومی منتقل میساختند و به تدریج، خود را به جامعه معرفی میکردند. در واقع، رکن اساسی موفقیت یک جمعیت برای معرفی اهداف و اندیشههای خود به جامعه، داشتن یک نشریه مستقل بوده است. از دیگر افرادی که کار خود را به تدریج از عرصه آموزش و مطبوعات آغاز کرد و سپس به تأسیس انجمن دست زد، صدیقه دولتآبادی بود. پدر وی ــ حاج میرزا هادی دولتآبادی ــ از سران فرقه ضاله بابیه در اصفهان بود. صدیقه دولتآبادی، تحصیل را در منزل و به شکل خصوصی به انجام رساند و پس از آن به عرصه فعالیتهای اجتماعی وارد شد. در سال 1296 مدرسه دخترانهای به نام مکتبخانه شرعیات در اصفهان تأسیس کرد. وی در سال 1297 انجمنی به نام شرکت خواتین اصفهان را بنیان نهاد و مرامنامهای در سه ماده تدوین نمود که عبارت بود از: 1. طرز لباس پوشیدن؛ 2. لباس دوختن؛ 3. صرفهجویی پس از آن در سال 1299 روزنامه زبان زنان را منتشر ساخت. در سال 1300 به تهران مهاجرت کرد و شرکت آزمایش بانوان را پایهگذاری کرد. این جمعیت تا سال 1303 فعالیت داشت. در مرامنامه این جمعیت، بیشترین تأکید بر عدم وابستگی به فرهنگ بیگانه و تربیت زنان و دختران بود. 8 اما صدیقه دولتآبادی در دوره پهلوی که شرایط برای فعالیتهای ضد دینی و ضد فرهنگی متجددین فراهم شد از مروجین فرهنگ غربی در ایران بود. این جمعیتها برای کسب مشروعیت اجتماعی و حفظ حیات خود، عمدهترین اهدافشان را تربیت زنان و دختران با تکیه بر شعائر اسلامی عنوان میکردند. جمعیت نسوان وطنخواه که در سال 1302 تأسیس شد، در اساسنامه خود، تربیت دختران، ترویج صنایع وطنی، باسواد کردن زنان، نگاهداری از دختران بیپناه، تأسیس مریضخانه برای زنان فقیر، تشکیل هیأت تعاونی به منظور تکمیل صنایع داخلی، مساعدت مادی و معنوی نسبت به مدافعین وطن در هنگام جنگ و بهویژه، حفظ شعائر اسلامی را مورد تأکید قرار داد. 9 به تدریج، هرچه از دوران اولیه این جمعیتها گذشت، شعارهایی که در حفظ ارزشهای اسلامی، استقلال مادی و معنوی وطن و غیره داشتند، به فراموشی سپرده و نمونه ایدهآل آنان، زنان غربی شد. یکی از اولین جمعیتهای دارای این اهداف و خصایص، «انجمن آزادی زنان» بود. بامداد در این مورد مینویسد: پیش از آنکه آتش جنگ بینالملل اول روشن شود، تعدادی از مردان و زنان ایران به واسطه مسافرت به خارج و تماس با اروپاییان، تا اندازهای با تمدن جدید آشنا شده بودند. جمعی به فکر افتادند وسیلهای برانگیزند که زنان این سامان را به معاشرت و حضور اجتماعی که مردان در آن شرکت دارند، عادت بدهند و به مسائل اجتماعی وارد کرده، علاقهمند سازند. پس از مدتی شور و تبادل افکار چنین نتیجه گرفتند که انجمن آزادی زنان را تشکیل بدهند. بامداد در ادامه توضیحاتش در مورد این انجمن میافزاید که جلسات این انجمن هر دو هفته یک بار برگزار میشد. پدران و برادران، دختران و خواهران خود را همراهی میکردند و زنان در معیّت شوهران خود به انجمن میرفتند و افراد مجرد که کسی را همراه نداشتند، از حق ورود به جلسات محروم بودند و این، اولین اجتماع زنان و مردان بود. در جلسات انجمن، زنان در مورد مسائل مختلف به بحث میپرداختند. دو تن از دختران ناصرالدین شاه ــ تاجالسلطنه و افتخارالسلطنه ــ در این انجمن عضویت داشتند. 10 در این دوره، انجمنهای زنان به لحاظ مالی از حمایت دولت بیبهره بودند و بودجه شخصی مؤسسان و حق عضویت اعضاء، تنها منبع مالی آنان به شمار میرفت. به همین دلیل نیز از استقلال نسبی برخوردار بودند. اغلب این جمعیتها، تربیت دختران و زنان، حمایت از صنایع داخلی و مسائلی از این قبیل را سرلوحه کار خود قرار میدادند و نسبت به مسائل سیاسی نیز حساسیتهای خاص خود را داشتند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. مورگان شوستر. اختناق ایران، ترجمه ابوالحسن شوشتری، تهران، چاپخانه کاویان، 1334، ص 238-239 . 2. عبدالحسین ناهید. زنان ایران در جنبش مشروطه ایران، تبریز، نشر احیاء، 1360، ص 63 . 3. ژانت آفاری. انجمنهای سرّی زنان در نهضت مشروطه. ترجمه دکتر جواد یوسفیان. بیجا، نشر بانو، 1377. ص 21 . 4. مورگان شوستر. همان کتاب. ص 191 . 5. ژانت آفاری. همان کتاب. ص 23 . 6. تقریباً پس از تشکیل مجلس دوم و پدید آمدن فضای لازم، انجمنها فعالیت خود را علنی کردند. 7. قویمی، فخری. کارنامه زنان مشهور ایران در علم، ادب، سیاست، مذهب، هنر، تعلیم و تربیت. تهران، وزارت آموزش و پرورش، 1352، ص 169 . 8. بدرالملوک بامداد. هدف پرورش زن. تهران، نشریات شرکت مطبوعات، 1318، ص52 ؛ منوچهر خدایار محبی. شریک مرد. تهران، تابان، 1325. صص 9-12 . 9. بدرالملوک بامداد. همان کتاب. صص 47-48 . 10. بدرالملوک بامداد. همان کتاب. صص 7-8. باید توجه داشت که بامداد، خود از کسانی بود که الگوی مطلوب زندگی زنان ایرانی را تمدن غرب میدانست و هر نوع تحرک از آن نوع را میستود. به همین دلیل، انجمن آزادی از نظر او جمعیتی بود که مطلوب زنان و وسیله پیشرفت و تعالی آنان محسوب میشد.