ایران، سال 1300ش را با انبوهی از مشکلات مالی و اداری آغاز کرد. ضعف مفرط شاه قاجار، عدم تثبیت نهادهای مشروطه و از همه مهمتر جنگ جهانی اول بر این مشکلات بهشدت افزوده بود. رضاخان، که درنتیجه کودتای 1299 به وزارت جنگ رسیده بود، در سودای ایجاد یک ارتش نوین و قدرتمند با مشکلات مالی فراوانی روبهرو بود؛ به همین دلیل وقتی دولت قوامالسلطنه پیشنهاد اصلاح امور مالی بهوسیله یک هیئت مستشاری آمریکایی را ارائه کرد، مخالفتی از سوی وزیر جنگ ابراز نشد، اما همین اصلاحات، زمینه را برای افزایش قدرت رضاخان و تأسیس پادشاهی پهلوی فراهم نمود؛ درنتیجه تعاملهای ابتدایی رضاخان با اصلاحات میلسپو تبدیل به تقابلهایی شد که دیگر حضور مستشاران آمریکایی را در کشور برنمیتافت. در این نوشتار کوتاه، با توجه به وضعیت تاریخی ایران در سالهای 1300 تا 1306 به فرازوفرود رابطه رضاشاه با میلسپو پرداخته میشود.
تعامل رضاخان با میلسپو: به نام ارتش، به کامِ خاندان پهلوی
آرتور میلسپو، یکی از اعضای هیئت مستشاری بود که بهمنظور اصلاح نظام مالی و به دعوت دولت قوام به ایران آمده بود.1 تا پیش از آن، ایران حوزه نفوذ شوروی و انگلستان بود و برخی از رجال سیاسی ایران، اتکا بر کشورهای دیگر ازجمله آمریکا را بهعنوان پادتنی برای دوای درد وابستگی ایران به دو کشور استعمارگر سابق میدانستند. درنتیجه با پیشنهاد دولت و تصویب مجلس شورای ملی، میلسپو اداره امور مالی در ایران را بر عهده گرفت.2 مجلس چهارم میخواست در استخدام دکتر میلسپو همان نقشی را ایفا کند که مجلس دوم در استخدام مورگان شوستر داشت؛ ازاینروی به میلسپو بهعنوان مدیرکل مالیه ایران (۱۳۰۱ش/ ۱۹۲۲م) اختیارات گستردهای داده و زحمت زیادی کشیده بود تا به او تفهیم کند که او «دستنشانده پارلمان» است. هرچند، این موفقیت فقط با حمایت مستمر رضاخان، آنهم نهتنها در مقام وزیر جنگ یا نخستوزیر بلکه بعدها در مقام شاه ایران ممکن شده بود.3 تصویب قانون خزانهداری کل، تمرکز عایدات و مخارج در خزانهداری کل بهموجب قانون، توقف در تبعیض در اخذ مالیات، اصلاح کارخانه ضرابخانه و صرفهجویی و بهبودی در عملیات آن، اصلاح تشکیلات اداری ایالات بزرگ مثل تهران، آذربایجان و خراسان ازجمله اقدامات میلسپو در ایران بود.4 هنگام ورود میلسپو به ایران، رضاخان وزارت جنگ را بر عهده داشت و ازآنجاکه از حمایت انگلستان برخوردار بود، چندان مخالفتی با حضور نیروهای مستشاری بیگانه در ایران نداشت. علاوه بر این، تمرکز رضاخان، بر تأسیس و توسعه نهاد ارتش، او را همسو با نهادهای دیگر نیازمند اصلاحات مالی بهمنظور تأمین منابع مالی تقویت ارتش میکرد. رضاخان در ابتدا از برنامههای میلسپو به ناگزیر حمایت میکرد؛ چراکه برای گرفتن منابع مالی مشروع به آنها نیاز داشت.5
یکی از مهمترین اقدامات رضاخان توسعه ارتش بود که منجر به ایجاد هزینههای زیادی شده بود. بیشتر هزینههای ارتش صرف خرید تجهیزات ازجمله تانک، توپ، هواپیما و تفنگ میشد.6 این در حالی بود که به گفته بسیاری از تحلیلگران چنین هزینههایی برای ارتش در جامعه ایران، گزاف و بیهوده بهشمار میآمد. درحالیکه آموزشوپرورش فقط 14 درصد سهم بودجه کشور را به خود اختصاص میداد، این درصد برای نهاد ارتش، چیزی حدود 67 درصد بود.7 با اینکه بخش اعظم بودجه صرف تأسیس و تقویت ارتش شده بود، اما بهگونهای مداوم جیره و مواجب سربازان و فرماندهان به تعویق میافتاد و تمام این بودجه صرف هزینههای نظامی نمیشد، بلکه بخشی از آن مصروف تأسیس نظام پادشاهی و خانواده پهلوی میشد؛ مسئلهای که توجیهکننده تعامل و ایجاد ارتباط میان هیئت مستشاری آمریکایی و رضاخان میباشد. در حقیقت بخشی از اقدامات میلسپو که با دخالتهای انگلستان و فشارهای واردشده از سوی رضاخان صورت میگرفت، اصلاحات مالی و اداری را در خدمت اهداف توسعهطلبانه و دیکتاتورمآبانه وزارت جنگ درآورده بود. بهطور خلاصه تعاملهای ابتدایی رضاخان با میلسپو در تأیید اعمال این مستشار آمریکایی تا جایی که هزینهها و درخواستهای وزارت جنگ محقق میشد، خلاصه میشد. البته این تعاملها درواقع بهصورت متقابل صورت میگرفت؛ چراکه وصول مالیات و تنظیم بودجه برای کشور تنها در سایه اقتدار رضاخانی بر سراسر کشور قابل انجام بود، اما چنین تعاملهایی بهوضوح به نفع رضاخان بود؛ تا جایی که به گفته میلسپو این اصلاحات اداری و مالی هیئت مستشاری آمریکایی بود که به رضاخان این امکان را داد تا بتواند دیکتاتوریاش را تحکیم کند.8 تا زمانی که میلسپو از حمایتهای وزیر جنگ که با پرداخت ماهیانه 750 هزار تومان تضمین شده بود، برخوردار بود، کارها بر وفق مراد بود اما با ایجاد کارشکنیهای فراوان وزارت جنگ و بعدها رضاشاه در برابر هیئت مستشاری، ازآنجاکه این اصلاحات بهعنوان مانعی برای تمرکز قدرت، بهحساب میآمد، زمینه برای افزایش تقابلها فراهم شد.
در هنگام ورود میلسپو به ایران، رضاخان وزارت جنگ را بر عهده داشت و ازآنجاکه از حمایت انگلستان برخوردار بود، چندان مخالفتی با حضور نیروهای مستشاری بیگانه در ایران نداشت. علاوه بر این، تمرکز رضاخان، بر تأسیس و توسعه نهاد ارتش، او را همسو با نهادهای دیگر نیازمند اصلاحات مالی بهمنظور تأمین منابع مالی تقویت ارتش میکرد.
تقابل رضاشاه با میلسپو: پایان کار هیئت مستشاری آمریکایی
هرچه بر قدرت و اختیارات رضاخان، که با اعلام انقراض قاجاریه به شاه ایران تبدیلشده بود، افزوده میگردید، تقابلها و شکافهای مالی و نظری، میان او و هیئت مستشاری آمریکایی بیشتر میشد. رضاشاه، پس از نشستن بر تخت سلطنت، و برقراری یک مجلس فرمایشی، به تصویب بودجه موردنظر خودش، که بخش اعظم آن، همچون سالهای گذشته، معطوف به هزینههای شخصی و بخش نظامی بود، پرداخت. از این زمان تقابلهای رضاشاه با میلسپو علنی شد. منابع مالی و بخش عمدهای از این بودجه نهتنها به خرید ابزارهای اعمال زور اختصاص مییافت، بلکه رضاخان به بهانه اینکه مسائل نظامی محرمانهاند، اصرار داشت که هیچ نظارت و کنترلی از طرف میلسپو و وزارت مالیه بر چگونگی هزینه آن نباشد. اصرار میلسپو بر اعمال کنترلهای مالی و پاسخگویی رضاخان ازجمله حسابوکتاب طلا و اشیای قیمتی که رضاخان و ارتشش از عشایر غارت کرده بودند، منجر به مشاجره لفظی تند میان رضاخان و میلسپو شد که به قتل یک حسابدار، که اطلاعات ارتش را در اختیار آیتالله مدرس و میلسپو قرار داده بود، شد. میلسپو که وظیفه اصلاح نظام آشفته مالی در ایران را برعهدهگرفته بود9 میکوشید در برابر یکهتازیهای رضاشاه و هزینهکرد منابع مالی در بخش ارتش، که از نظر اقتصادی و موقعیت تاریخی توجیه منطقی و قابل قبولی برای آن وجود نداشت، ایستادگی کند.
میلسپو بر این باور بود که بخش اعظم بودجه میبایست در بخش کشاورزی صرف شود و با جهتدهی به بخش مالیات، امور اداری در ایران یکبار برای همیشه سازمان یابد، اما ازآنجاکه رضاشاه، به تمرکز قدرت در نهاد سلطنت باور داشت، هرگونه ایجاد محدودیت، آنهم محدودیت مالی و الزام به پاسخگویی به یک مستشار مالی آمریکایی، برایش پذیرفتنی نبود. در حقیقت رضاشاه میلسپو و هیئت مالی را مانعی جدی بر سر راه عملی شدن نقشههایش میدانست. تلاشهای میلسپو برای محدود ساختن میزان بودجهای که به ارتش و نظمیه و امنیه اختصاص مییافت، یعنی همان ابزارهای حفظ قدرت برای رضاخان، تنشها میان این دو را به نهایت خود رسانید. میلسپو در نامهای به وزارت امور خارجه ضمن تأکید بر این رابطه پرتنش میگوید: اگر اشاره به بودجه خیلی زیاد وزارت جنگ کافی نیست، هزینههای غیرضروری آن وقتی روشن میشود که بدانیم شاه فعلی که چند سال پیش یک سرباز صفر قزاق بیشتر نبود و جلوی درب سفارت بریتانیا نگهبانی میداد، حالا دو خانه ویلایی در تهران، چند روستا در مازندران و چند دستگاه اتومبیل دارد و اینکه طبق گزارش موثق، چند ماه پیش مبالغی در حدود دویستهزار دلار به اروپا فرستاده است.10 علنی شدن این تقابلها میان شاه جدید و میلسپو، درنهایت به اخراج میلسپو از ایران انجامید و رضاشاه به کنترل کامل منابع مالی همچون سایر منابع قدرت دست یافت. شواهد مستند نشان میدهد که زیرپوست همکاری ظاهری رضاشاه با میلسپو نوعی احساس حسادتِ در حال رشد، به اختیارات او وجود داشت. هرچقدر قدرت رضاخان بیشتر میشد، میلسپو را بیشتر و بیشتر مزاحم خودش میدید تا اینکه اختلافات با این مشاور آمریکایی بر سر هزینه لشکرکشی به خراسان در سال ۱۳۰۵ ش. / ۱۹۲۶ م. به قطع همکاری او در سال ۱۳۰۶ش/ ۱۹۲۷م انجامید.11
فرجامِ سخن
شیرازه ازهمگسیخته امور مالی در ایران درنتیجه بیتوجهی به قانون اساسی مشروطه، جنگ جهانی اول، خودسری حکام محلی و کودتای 1299، وجود یک هیئت مستشاری خارجی را بهمنظور اصلاح سازوکار اداری ضروری ساخته بود. به دلیل سوءپیشینه استعمارگران کهنهکار انگلیسی و روسی، آمریکا، بهعنوان یک قدرت نوظهور اقتصادی، مورد توجه رجال سیاسی قرار گرفته بود. میلسپو، در ابتدا از حمایت رضاخان برخوردار بود. علت این حمایت را میتوان در نیاز متقابل طرفین به ایجاد نظم و امنیت از سوی هیئت مستشاری و همچنین احتیاج به منابع مالی برای تأسیس و توسعه ارتش از سوی رضاخان دانست، اما ماه عسل روابط این دو، با افزایش اختیارات و اعتلای جایگاه رضاخان در عرصه سیاست در ایران رو به تیرگی گرایید. رضاشاه که سودای دراختیارگرفتنِ تمام منابع قدرت را در سر میپروراند، میلسپو را همچون سایر موانع دیگر کنار گذاشت و برای دو دهه عرصه سیاست در ایران را در اختیار گرفت.
میلسپو در میان برخی از مقامات آذربایجان
شماره آرشیو: 395-2ع
پی نوشت:
1. رحیم رضازاده ملک، تاریخ روابط ایران و ممالک متحده آمریکا، تهران، طهوری، 1350، ص 316.
2. مایکل آکسورتی، امپراتوری اندیشه: تاریخ ایران، ترجمه شهربانو صارمی، تهران، ققنوس، 1394، ص 270.
3. روحالله رمضانی، تاریخ سیاست خارجی ایران: از صفویه تا پایان پهلوی اول / ۸۷۹ تا ۱۳۲۰ شمسی، ترجمه روحالله اسلامی و زینب پزشکیان، تهران، نشر نی، 1399، ص 326.
4. مجید یکتائی، تاریخ دارایی ایران، تهران، دهخدا، 1352، ص 176.
5. احمد بنیجمال، آشوب، تهران، نشر نی، 1395، ص 225.
6. مایکل آکسورتی، همان، ص 269.
7. محمدقلی مجد، «میلسپو و مستشاران مالی آمریکا در ایران»، ترجمه مصطفی امیری، فصلنامه مطالعات تاریخی، ش 16 (بهار 1386)، ص 40.
8. میلسپو، مأموریت آمریکاییها در ایران، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران، حق آزادی، 1356، ص 220.
9. فرانسیس بوستاک و جفری جونز، برنامهریزی و قدرت در ایران، ترجمه مهدی پازوکی و علی حبیبی، تهران، انتشارات کویر، 1396، ص 68.
10. میلسپو، همان، ص 220.
11. روحالله رمضانی، همان، ص 427.