«تأملاتی تاریخی در باب نسبت امام خمینی با انقلاب اسلامی» در گفتوشنود با زندهیاد آیتالله محمد یزدی
نزدیک به یک ماه از رحلت یار دیرین انقلاب و نظام اسلامی، زندهیاد آیتالله حاج شیخ محمد یزدی میگذرد. هم از این روی و در نکوداشت مکانت دینی و انقلابی آن عالم مجاهد، گفتوشنودی با وی را به شما تقدیم میکنیم که طی آن، به بررسی «نسبت امام خمینی با انقلاب اسلامی» پرداختهاند. روحشان شاد و بر خوان رحمت الهی میهمان باد.
از نگاه جناب عالی به عنوان یکی از شاگردان دیرین حضرت امام، برجستهترین ویژگیهای شخصیتی ایشان کداماند؟
بسمالله الرحمن الرحیم. حضرت امام خمینی (رضوانالله تعالی علیه)، شخصیتی چند بعدی داشتند و لذا توصیف تمام جنبههای روحی و اخلاقی ایشان، کار سادهای نیست و مستلزم آشنایی کامل با تمام این ابعاد است. بنده از دوران تحصیل که در محضرشان تلمذ میکردم، تا این اواخر که با حکم ایشان به شورای نگهبان رفتم. برجستهترین ویژگی اخلاقی و شخصیتی حضرت امام را نفس زکیه و مطمئنه و همچنین اخلاص ایشان دیدم. دلیل آرامش، قاطعیت و صراحت امام، این بود که جز برای خدا، برای کسی کار نمیکرد. ما در سالهای پیش و پس از پیروزی انقلاب، بارها قاطعیت امام را تجربه کردیم. این ویژگی به این برمیگشت که قلب امام، منحصرا در اختیار خدا بود و جز خدا چیز یا کس دیگری را به قلبش راه نمیداد! حبِ مقام و ریاست و دنیا دشوار از دل و قلب انسان بیرون میرود، ولی ما حتی یک بار هم ندیدیم که امام از مقام خود تعریف کنند! هر کاری که ایشان میکرد و هر حرفی که میزد، مطلقا در راه کسب رضای خدا بود. یک بار خدمت ایشان رفتم و به من مطالبی را فرمودند که به نمایندگان مجلس بگویم. ایشان فرمودند: «من در کارهای مجلس دخالت نمیکنم، اما اگر روزی ببینم که دارد بر خلاف اسلام حرکت میکند، من طلبه جلوی آنها میایستم! این تصور وجود نداشته باشد که چون مجلس است، من ملاحظه قانون را میکنم، دخالت نمیکنم و مجلس باید کار خودش را درست انجام بدهد، ولی اگر روزی دیدم که دارد خلاف اسلام حرکت میکند، جلوی همه میایستم. این طور خیال نکنند که برابر خلاف اسلام، بیتفاوت خواهم ماند!».
حضرت امام خمینی حتی هنگامی که برای رئیس یکی از ابرقدرتها و در واقع بزرگترین قدرت غیر دینی دنیا هم نامه مینویسند، همین قاطعیت و صراحت را دارند و با قدرت تمام به او میگویند: تو که ادعای اصلاح دنیا را داری، راهش این است که خدازدایی و دینستیزی را کنار بگذاری و به جای مادیات، از معنویات شروع کنی!... این چیست که به انسان، این توان را میدهد که این گونه با صراحت حرفش را بزند؟ یا در مورد حکم ارتداد و مهدورالدم بودن سلمان رشدی، امام خمینی فقط به دستور قرآن عمل میکنند و هیچ واهمهای از ملاحظات بینالمللی ندارند! خیلیها از عوارض سیاسی فتوای امام میترسیدند، اما امام احساس وظیفه کردند و از احدی نترسیدند و کارشان را انجام دادند.
از نظر شما برجستهترین اقدامات امام خمینی در طول دوران طولانی مبارزه فکری و عملی ایشان چه بود؟
به اعتقاد بنده مهمترین اقدام حضرت امام در کلیت دوران مبارزه، این بود که توانستند براساس فکر، عقیده و ایمان دینی، جامعه جدیدی را بنا نهند. این به معنای واقعی کلمه، یک پدیده و امری بدیع و بیسابقه بود و هر موفقیت دیگری هم که بهدست آمد، نتیجه این اقدام بزرگ بود که جز از دست حضرت ایشان، از دست کس دیگری هم برنمیآمد! با نگاهی به اوضاع جامعه در دهه 1340، بهخوبی میتوان تفاوتهای آن دوره و اکنون را دریافت. از مراکز علمی و فرهنگی گرفته تا مراکز سیاسی و نظامی و اقتصادی و صنعتی و حتی مراکز دینی و تربیتی، همه و همه تحت عنوان پیشرفت و به قول خود شاه، تحت عنوان رسیدن به دروازههای تمدن بزرگ!، یکسره تحت سلطه بیگانگان و بهخصوص آمریکا بودند و همه برنامهها اعم از مادی و معنوی، توسط آنها دیکته و به وسیله رژیم اجرا میشدند. مردم و بدنه جامعه، نه تنها در کاری استقلال نداشتند که فاجعهبارتر از آن، استقلال فرهنگی و فکری خود را هم از دست داده بودند و تصور میکردند هر چه بیگانگان بگویند، صحیح است و همه عناصر فرهنگی و دینی و سنتی خودشان، غلط و کهنهاند! بر همه ارزشهای دینی و فرهنگی جامعه، برچسب کهنگی و به تعبیر عامیانه اُمّلی خورده بود و جوان مسلمان، عملا اعتمادبهنفس خود را از دست داده بود و حتی از یک اظهار نظر ساده هم، میترسید! مذهبیون عمدتا به این نتیجه رسیده بودند که مذهب امری خصوصی و منحصر به بعضی از شعائر فردی است و دخالت دین در امور اجتماعی و سیاسی، اساسا موضوعیت ندارد! در این میان وضعیت زنان مسلمان، دردناکتر و فاجعهبارتر بود. درست است که در دوره محمدرضا برخلاف دوره رضاخانی، برای استفاده از حجاب ممنوعیتی وجود نداشت، اما شرایط اجتماعی به گونهای رقم خورده بود که زنان باحجاب، زیر فشار روحی و روانی قرار داشتند و در صورت اصرار بر حفظ حجاب، عملا از عرصههای اجتماعی حذف میشدند.
آن انقلاب روحی، فکری و معنویای که در مردم رخ داد، نه تنها شالوده سلسله پهلوی، که شالوده نظام فاسد شاهنشاهی را از اساس به هم ریخت و این از برکت رهبری حضرت امام بود. به فرموده ایشان، این واقعه معجزه و انفجار نور بود، وگرنه کسی امیدی به وقوع انقلاب در ایران نداشت و یا حداقل در این فاصله کوتاه، چنین امیدی وجود نداشت و مبارزان اکثرا تصور میکردند اگر هم مبارزات آنها به ثمر برسد، حداقل پنجاه سال طول خواهد کشید! امام به این دلیل توانستند انقلاب اسلامی را هدایت و جمهوری اسلامی را تأسیس کنند که تحت رهبریهای داهیانه ایشان و مبارزات دشوار و مستمر مبارزان، زمینه برای وقوع این انقلاب بزرگ، از سالها قبل فراهم شده بود. اگر امام خمینی توانستند همه نقشهها و توطئههای دشمنان غرب و شرق را خنثی کنند و انقلاب را به ثمر برسانند و سپس در فاصله کوتاهی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، هشت سال جنگ تحمیلی را هدایت کنند، به خاطر ساخته شدن چنین جامعهای بود.
بنابراین همانطور که عرض کردم، به اعتقاد من مهمترین اقدام حضرت امام، برپایی نظام اسلامی مقاوم و مستقلی است که روی پای خود ایستاده و درک میکند که در چه جهانی و به چه رسالتی دارد عمل میکند. اگر فاصلهای هم بین نسل فعلی با نسلهای دوران پهلوی و قاجار وجود دارد، به دلیل درک این موقعیت مهم و ممتاز است. نسل جوان امروز ما توسط امام خمینی یا تحت تأثیر تعلیمات او، به گونهای تربیت شده که اسلام را بیش از نسلهای قبل میشناسد و دیگر آن را دینی منحصر به شعائر نمیداند و باور دارد که این آیین مقدس، دینی است که میتواند حکومت بسازد و هدفی جز تأمین عزت، سربلندی، مقاومت و در یک کلام، خیر دنیا و آخرت برای مسلمین ندارد. آدمی همان گونه زندگی میکند که میاندیشد. جامعه نیز براساس اعتقادات خود است که رشد و زندگی میکند. از همین روی حضرت امام، همواره روی این موضوع تأکید میکردند که هدف از انقلاب، صرفا سیر کردن شکم گرسنگان نیست. هرچند تأمین رفاه مادی جامعه، جزء وظایف اولیه یک دولت اسلامی است، اما هدف اصلی انقلاب، تقویت مبانی دینی و عقیدتی افراد و بنای جامعهای مبتنی بر احکام و معارف اسلامی است؛ چون فقط در این صورت است که رفاه مادی به کار میآید، وگرنه جامعه به لحاظ اخلاقی و معنوی، دچار انحطاط و فروپاشی میشود! امام خمینی فکر ملت را رشد دادند و این مهمترین کاری است که صورت گرفت.
به نظر شما، اصلیترین آرزو و آرمان حضرت امام چه بود؟
به نظر من آرزوی قلبی حضرت امام، این بود که مسلمانان جهان درک درستی از آیین مقدس خود پیدا کنند و اسلام ناب محمدی(ص) را بشناسانند و در پرتو قرآن و آموزههای اسلامی، دنیای بهتری ساخته شود. اسلام تنها منحصر به عبادات نیست، بلکه سیاست، اقتصاد، فرهنگ، اخلاق، تربیت و... هم هست. آرزوی امام خمینی این بود که مسلمانان، اسلام اصیل را بفهمند و آن را از مستشرقین و غربزدهها و شرقزدهها نگیرند، بلکه از قرآن و سیره ائمه(ع) و منابع اصیل اسلامی بگیرند. در وصیتنامه امام هم میخوانیم: در کمال تأسف، یکی از توطئههای استکبار جهانی این بود که اسلام را طوری معرفی کردند که گویی جز انجام یکسری عبادات و مناسک خاص، چیز دیگری نیست!
ارزیابی جنابعالی از میزان تحقق آرمان صدور انقلاب، پس از رحلت حضرت امام چیست؟
امام خمینی تلاش کردند به مسلمانان جهان، اسلام حقیقی را بشناسانند و امروز در لبنان، فلسطین، سوریه، یمن، عراق و...، نمونههای این تأثیرگذاری را بهعینه مشاهده میکنیم. جریان مقاومت، دقیقا مبتنی بر آرمانهای امام عمل میکند. در گذشته هم حرکتهایی به نام اسلام انجام شدند، اما نتوانستند کار زیادی از پیش ببرند. امام خمینی روح اسلام اصیل را در جامعه دمیدند و برای انقلاب و حرکت سازنده، تعریف جدیدی را به جهان ارائه کردند. امام از اسلام آمریکایی و اسلام عربستانی و... حرف زدند و ثابت کردند اسلامی که بتواند با شرق یا غرب یا هر دو سازش کند و کنار بیاید، اسلام اصیل نیست و نمیتواند برای مسلمانان عزت، استقلال و سربلندی به ارمغان بیاورد.
و سخن آخر؟
اینک که به یُمن انقلاب اسلامی، کشور از اسارت ابرقدرتها و وابستگان آنها رهایی یافته است، جوانان دانشگاهی و حوزوی باید دست در دست هم بگذارند و با شناخت دقیق، موانع تحقق آرمانهای انقلاب را از سر راه بردارند و روح اسلام را بر جامعه حاکم کنند و لحظهای از توطئهها و نقشههای دشمن غافل نشوند؛ زیرا او از انقلاب اسلامی لطمه شدیدی دیده و هر لحظه مترصد فرصتی، برای ضربه زدن به آن است.