«نظری بر کارنامه فرهنگی زندهیادان حاج شیخ عباسعلی و حاج شیخ علی اسلامی» در گفتوشنود با آیتالله سیدیوسف طباطبائینژاد
آیتالله سیدیوسف طباطبائی، نماینده ولی فقیه و امام جمعه کنونی اصفهان، از دوستان دیرین زندهیاد حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ علی اسلامی و ارادتمندان زندهیاد حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ عباسعلی اسلامی است. او در گفتوشنود پیش روی، در باب کارنامه فرهنگی این دو چهره خدوم عرصه فرهنگ دینی سخن گفته است.
به عنوان نخستین سؤال، لطفا بفرمایید که از چه مقطعی با مرحوم حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ علی اسلامی آشنا شدید و چه خصالی را در ایشان برجسته دیدید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. قبل از اینکه درباره ایشان صحبت کنم، بد نیست کمی درباره پدر بزرگوار ایشان، مرحوم حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ عباسعلی اسلامی نکاتی را ذکر کنم. ایشان بسیار خوشبیان و از منبریهای زبردست بودند و منبرهای بسیار پرمحتوایی داشتند. علاوه بر این، اولین مدارس اسلامی در ایران را این بزرگوار پایهگذاری کردند. بسیاری از فارغالتحصیلان این مدارس، افراد کارآمد، نمونه و بسیار مفیدی هستند. راهاندازی این مدارس در تهران و شهرستانها، کار بسیار دشواری بود و در آن شرایط، قدمی بزرگ بهشمار میآمد؛ چون اساسا رژیم پهلوی، با هر حرکتی که کمکی به ترویج و گسترش معارف اسلامی میکرد، مخالف بود و به هر وسیله ممکن مانعتراشی میکرد. این مدارس اسلامی، در چنین شرایطی عمل میکردند. در این مدارس دخترها و پسرها، با معارف و احکام و اصول اسلام آشنا میشدند و دروس اسلامی به آنها آموزش داده میشد. دختران دانشآموز از کودکی با حجاب و فلسفه آن، آشنایی پیدا میکردند. بههرحال مرحوم حاج شیخ عباسعلی اسلامی، انسان بسیار دلسوز و خدمتگزاری بود و دلش میخواست در آن شرایط خراب، هر کار مفیدی که از دستش برمیآید، برای تقویت فرهنگ اسلامیِ جامعه، انجام بدهد و به نظر من، بسیار هم موفق بود. ایشان چند پسر و دختر داشت که بعضی از پسرها، از جمله فرزند بزرگوارشان، یعنی مرحوم حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ علی آقا اسلامی، روحانی شدند. بنده با آقای آشیخ علی آقا در نجف اشرف، در مدرسه مرحوم سیدمحمدکاظم یزدی آشنا شدم. حجره ایشان، در کنار حجره من بود و زیاد با هم مراوده داشتیم. در قسمتی از درس کفایه هم، هممباحثه بودیم.
کدام یک از ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی ایشان، از نظر شما برجستهترند؟
ایشان بسیار متدین و سلیمالنفس بود و از صمیم قلب، دلش میخواست برای اسلام کاری انجام بدهد و در این زمینه، دقیقا مثل پدرش بود. از همان دوره طلبگی، چنین افکاری را در ذهن داشت و برای خدمت به مردم، برنامهریزی میکرد. بعدها هم که به تهران آمد، «بنیاد بعثت» را بنا نهاد. من چند بار در این بنیاد به ملاقات ایشان رفتم و میدیدم که چگونه در زمینه ترویج معارف دینی و انتشار کتب اسلامی به زبانهای مختلف دنیا اهتمام دارد و زحمت میکشد. دغدغه همیشگی ایشان این بود که کار مؤثر و مفیدی را انجام بدهد. تا آخر عمر هم در زمینه گسترش نهجالبلاغه و معارف شیعه، زحمات فراوانی را متحمل شد. ایشان به شهرهای مختلف سفر میکرد تا افراد و گروههای مستعد را به راهاندازی مؤسساتی برای انتشار فرهنگ نهجالبلاغه تشویق کند. در روایات هست که حضرت رضا(ع) فرمودند: «رحمت خدا بر کسی باد که امر ما را احیا کند». سؤال شد: چگونه میتوان این کار را انجام داد؟ فرمودند: «کسانی که علوم ما را یاد میگیرند و به دیگران آموزش میدهند». به نظر من مرحوم اسلامی، یکی از مصادیق این روایت بود و امیدوارم دعای حضرت رضا(ع) شامل حال ایشان بشود؛ چون ایشان هر امکان و توانی را که داشت، چه به صورت مکتوب و چه شفاهی، برای مردم بیان میکرد.
بههرحال، مرحوم اسلامی، انسانی شریف و خوشنفس بود. ایشان قبل از انقلاب به علاقهمندان امام و پیروان خط ایشان کمک میکرد. پس از پیروزی انقلاب هم، همواره در خط و مسیر امام و رهبری حرکت میکرد و اگر کسی مشکلی داشت، در رفع آن میکوشید. امیدوارم خدای متعال ایشان را مشمول دعای حضرت رضا(ع) قرار دهد و رحمت و مغفرتش را شامل حال ایشان گرداند.