«شهید استاد خلیل طهماسبی در بستر نهضت ملی ایران» در گفتوشنود با زندهیاد مهدی طهماسبی
در ابتدای این گفتوشنود، اشارهای به شرایط خانوادگی و دوران کودکی و نوجوانی شهید استاد خلیل طهماسبی داشته باشید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. خانواده پدری پدر من، اهل لواسانات و مذهبی بودند. پدرم در 10 بهمن 1302، به دنیا آمد و پدربزرگم ــ که نام خودش ابراهیم بود ــ نام فرزندش را خلیلالله نهاد. پدرم تا کلاس پنجم، درس خواند و پس از آن به دلیل فوت پدربزرگم و برای کمک به تأمین معاش خانواده، ترک تحصیل کرد. انگیزههای مذهبی او، سبب شد که به مطالعه قرآن و نهجالبلاغه بپردازد و با آنها مأنوس شود. همواره به وضع رقتبار مردم فکر میکرد و اینکه چه عواملی موجب ایجاد این وضعیت شده است؟ پدر پس از ترک تحصیل، حرفههای متعددی چون: خیاطی، سلمانی، مبلسازی و نجاری را فراگرفت و نهایتا نجاری را ــ که از برادرش اسماعیل یاد گرفته بود ــ ادامه داد.
از ویژگیهای پدر، از اقوام، دوستان و همرزمان ایشان، چه شنیدهاید؟
پدرم به خاطر غیرت مذهبی، انگیزههای لازم برای پیوستن به یک جریان مذهبی ـ سیاسی را به اندازه کافی داشت. از سوی دیگر به دلیل همنشینی با طبقه مستضعف، میتوانست آنها را علیه فساد و نابسامانیها تحریک کند! کسانی که از کودکی شاهد گفتار و کردار وی بودهاند میگویند: همیشه صبور، کمحرف، بهشدت مقیّد به انجام فرائض دینی و در عین حال جسور، شجاع، مقاوم، ظلمستیز و حقطلب بود؛ مثلا میگویند: در دوران کودکی، وقتی بچهها با هم دعوا میکردند، او بدون توجه به رابطه دوستی، از مظلوم حمایت میکرد و کمتر پیش میآمد که بیطرف بماند! در دوران نوجوانی برای تأمین امنیت محله و مقابله با اراذل و اوباش و سارقین، شبها همراه بعضی از دوستانش، پاس میداد! انجام بعضی از فرائض دینی، از جمله نماز و روزه را قبل از سن تکلیف شروع کرده بود و نسبت به انجام آنها و پرداخت وجوه شرعیه، بسیار مقید بود. در عین حال در حد توان، انفاق میکرد. نسبت به مال دنیا، بیاعتنا بود و لذا هنگامی که به شهادت رسید، برای من که تنها فرزند او هستم، حتی یک ریال هم ارث باقی نگذاشت! مادرم هم سادهزیستی را از پدرم آموخته بود. ایشان میگفت: شبها تا صبح، شاهد نماز شبها و مناجاتهای پدر شهیدم بوده است!
شهید خلیل طهماسبی، به پرهیز از محرمات، تقیدی خاص داشت و از انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر، حتی نسبت به اقوام و بستگان نزدیک هم، فروگذار نمیکرد! علاقه و اعتماد زیادی به روحانیت و بهویژه مرجعیت داشت و حتی قبل از سن بلوغ، از مجتهد اعلم زمانه خود تقلید میکرد! اعدام انقلابی حاجعلی رزمآرا را هم، با فتوای مراجع و مجتهدین از جمله حضرت آیتالله کاشانی انجام داد. او در شانزدهسالگی، در آرایشگاهی کار میکرد، ولی وقتی فهمید که مرجع تقلیدش، حضرت آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی، ریشتراشی را حرام میدانند، این شغل را کنار گذاشت! همیشه پامنبری وعاظ معروف آن دوران بود و در ایام جوانی، معمولا به مسجد محمودیه در سرچشمه میرفت و پای منبر مرحوم آیتالله کرباسی مینشست. ایشان در تکامل روحی پدرم، نقش بسزائی داشتند.
شهید طهماسبی چگونه در زمره اعضای جمعیت فدائیان اسلام جای گرفت؟
مرحوم پدر از طریق اعلامیهها و بیانیههای مرحوم آیتالله کاشانی و شرکت در مجالس سخنرانیِِ منزل ایشان، تدریجا جذب آن بزرگوار میشود. در شرایطی که گروهها و دستجات مذهبی انسجام کافی نداشتند و حزب توده از یکسو و احزاب غربزده از سوی دیگر، تاخت و تاز میکردند و در اوج فعالیتهای جمعیت فدائیان اسلام، پدر در منزل آیتالله کاشانی با شهید نواب صفوی آشنا میشود و این آشنایی، به عضویت رسمی ایشان در جمعیت فدائیان اسلام میانجامد.
در چه سالی؟
1326. پدرم بهشدت تحت تأثیر شخصیت مرحوم نواب قرار میگیرد؛ به طوری که فرامین او را بیچون و چرا اجرا میکند. فدائیان اسلام نهتنها با مظاهر فساد مبارزه میکردند، بلکه با عوامل آن ــ که ریشه در خارج از کشور داشتند ــ از جمله شاه و دربار وابسته به انگلیس نیز، در ستیز بودند.
از تشکیل مجمع مسلمانان مجاهد و عضویت شهید خلیل طهماسبی در آن، چه میدانید؟
در سال 1327، همزمان با اشغال فلسطین توسط صهیونیستها، فدائیان اسلام با درک عمیق از این فاجعه، مردم را به مبارزه علیه صهیونیسم دعوت میکنند. حدود پنجهزار نفر، به این دعوت پاسخ مثبت میدهند! فدائیان اسلام طی اعلامیهای، خواستار حرکت این پنجهزار نفر به فلسطین برای دفاع از آن ملت مظلوم میشوند، اما دولت وقت موافقت نمیکند! آیتالله کاشانی با شناختی که از اشخاص و گروههای مذهبی داشتند، در این سال «مجمع مسلمانان مجاهد» را راهاندازی و فدائیان اسلام هم، در آن شرکت میکنند و حتی بعضی از اعضای آن از جمله شهید خلیل طهماسبی، عضو این مجمع میشوند.
یکی از فرازهای مهم در تاریخ نهضت ملی، حذف حاجعلی رزمآرا به دست شهید خلیل طهماسبی است که در واقع، راه را برای ملی شدن نفت باز کرد. به زمینههای این اقدام، دلیل انتخاب شهید طهماسبی برای این عملیات و پیامدهای آن اشاره کنید.
سپهبد حاجعلی رزمآرا در تیرماه 1329، با رضایت سفرای انگلیس و آمریکا، توسط محمدرضا پهلوی نخستوزیر میشود. از همان ابتدا معلوم بود که او به عنوان یک نظامی خشن و سرکوبگر، در برابر تصویب لایحه ملی شدن نفت خواهد ایستاد. او با حمایت قاطع انگلیس، بارها ملت ایران را تحقیر کرد که «عرضه ساختن یک لولهنگ را هم ندارد، چه رسد به اینکه بخواهد صنعت نفت به آن عظمت را اداره کند!». سران جبهه ملی، از فدائیان اسلام کمک میخواهند و در این فرآیند، رزمآرا به عنوان خطر اصلی در برابر نهضت مطرح میشود. فدائیان اسلام در جلسه مشترکی با سران جبهه ملی، متعهد میشوند که رزمآرا را از سر راه بردارند، به شرط اینکه مخاطبان پس از رسیدن به قدرت، احکام اسلام را اجرا کنند. پس از این جلسه، فدائیان اسلام در مسجد سلطانی میتینگی را برگزار میکنند و شهید سیدعبدالحسین واحدی در یک سخنرانی سهساعته، ضمن حمله به روسیه، آمریکا و انگلیس، به دولت و شخص رزمآرا اخطار میکند که اگر بیش از این در برابر تصویب لایحه ملی شدن صنعت نفت مقاومت کند، از خشم فرزندان اسلام در امان نخواهد ماند...، اما دولت همچنان به سیاستهای گذشته خود ادامه میدهد!
در روز 2 اسفند 1329، حضرت آیتالله فیض از دنیا میروند و مجلس ترحیمی در مسجد شاه (امام خمینی کنونی)، برای ایشان برگزار میشود. در روز 15 اسفند، اطلاعیهای در روزنامه «اطلاعات» چاپ و در آن اعلام میشود: نخستوزیر از سوی مجموعه حاکمیت، در این مجلس شرکت خواهد کرد! شهید نواب صفوی به محض اطلاع از این خبر، شهید خلیل طهماسبی را ــ که از آمادگی روحی بالایی برخوردار بود ــ فرا میخواند و مأموریت از میان برداشتن رزمآرا را به او میسپارد! پدر موفق میشود این کار را انجام بدهد که از ذکر جزئیات آن ــ که فراوان در آثار مربوطه آمده است ــ میگذرم. پدر را دستگیر میکنند و تحت بازجویی و شکنجه قرار میدهند. سه روز بعد، فدائیان اسلام اعلامیهای را منتشر میکنند و ترور رزمآرا را به عهده میگیرند و اعلام میکنند: اگر استاد خلیل طهماسبی با کمال احترام و عذرخواهی آزاد نشود، یک یکِ خائنان را به سزای اعمالشان خواهند رساند!
رفتار جبهه ملی با جمعیت فدائیان اسلام و شهید نواب صفوی، پس از قدرتیابی چگونه بود؟
پس از حذف رزمآرا و راحت شدن خیال پهلوی دوم از جانب او، شاه تمام تلاش خود را برای حذف مخالفان ملی و مذهبی خویش انجام میدهد و متأسفانه میتواند با نفوذ عوامل خود در هر دو جبهه متحدِ ملی و مذهبی و ایجاد تفرقه در بین آنها، به هدف خود، که حذف هر دو جریان است، برسد! جبهه ملی که به فدائیان اسلام تعهد سپرده بود تا پس از به قدرت رسیدن، احکام شرع را در چهارچوب قانون اساسی اجرا کند، از مسئولیت خود شانه خالی کرده و در ازای خدمتی که فدائیان اسلام به آنها کردند، رهبر ایشان و چند تن از یاران او را با اتهامات واهی راهی زندان میکنند! بدین وسیله آقای دکتر مصدق، پاداش جانفشانیها و زحمات آنان را میدهد!
بههرروی نهضت ملی ایران، پایان موفقیتآمیزی پیدا نمیکند، اما در نگاهی کلی این حرکتِ ملت ایران، در جهان و بهخصوص کشورهای خاورمیانه، بازتاب وسیعی مییابد و جنبشهای آزادیبخش با الهام از این حرکت ضد استعماری، جان تازهای میگیرند و در بعضی از کشورها، هستههای مقاومت تشکیل میشوند.
شهید استاد خلیل طهماسبی و شهید سیدعبدالحسین واحدی در کنار شهید سیدمجتبی نواب صفوی پس از آزادی وی از زندان (بهمن 1331)
واپسین دستگیری رهبران جمعیت فدائیان اسلام و شهادت آنان، در چه بستری انجام شد؟
مجلس شورای ملی در 19 مهر 1334، لایحه الحاق ایران به پیمان نظامی بغداد را ــ که توسط حسین علاء به مجلس تقدیم شده بود ــ تصویب میکند. این پیمان، مغایر استقلال و بیطرفی ایران و موجب متعهد شدن کشور به بیگانگان بود. فدائیان اسلام طی نامهای، از علما میخواهند که به این حرکت اعتراض کنند و چون پاسخ مساعدی دریافت نمیکنند، تصمیم میگیرند با ترور علاء، جلوی این کار را بگیرند. مظفر ذوالقدر ــ که از اعضای جدید فدائیان اسلام بود ــ بهرغم مخالفت برخی از اعضای جمعیت، با اصرار و التماس، خواهان اجرای این مأموریت میشود! ذوالقدر در 25 آبان 1334 و روز ختم سیدمصطفی کاشانی، فرزند آیتالله کاشانی، در مسجد شاه، به آنجا میرود و به سوی علاء شلیک میکند که تنها موجب زخمی شدن وی میشود! در پی این حادثه و به دستور محمدرضا پهلوی، تمام سران فدائیان اسلام تحت تعقیب قرار میگیرند و دستگیر میشوند! در زندان، بهخصوص شهید طهماسبی را تحت وحشیانهترین شکنجهها قرار میدهند و پس از محاکمه در دادگاهی فرمایشی، شهیدان سیدمجتبی نواب صفوی، خلیل طهماسبی، سیدمحمد واحدی و مظفر ذوالقدر، به اعدام محکوم میشوند. در صبح روز 27 دی 1334، درحالیکه صدای الله اکبر آنان، فضای سنگین حاکم بر زندان را شکافت و موجب بهت حبسیانِ زندان قصر شد و درحالیکه هیچ یک اجازه ندادند چشمهایشان بسته شود، تیرباران شدند و به شهادت رسیدند. روحشان شاد.