هر جنبش سیاسی یا انقلابی با علل و عوامل مختلف شکل میگیرد، اما به اشکال گوناگون تجلی مییابد. شکلگیری تظاهرات اعتراضی و سر دادن شعارهای انقلابی، یکی از ویژگیهای مشترک بسیاری از انقلابها و جنبشهای سیاسی است که وسعت و نحوه شکلگیری آن در هر انقلابی متفاوت است؛ چنانکه برخی از انقلابها با اعتراض گروههایی اندک به پیروزی میرسند و برخی از انقلابها با مشارکت وسیع مردمی و اعتراضات گسترده. نمونه متأخر را میتوان در جریان شکلگیری انقلاب اسلامی ایران مشاهده کرد. پیش از تحقق انقلاب اسلامی، چندین تظاهرات وسیع مردمی شکل گرفت که در آن افراد و گروههای اعتراضی با سر دادن شعارهای مختلف، خواستههای خود را مطرح میکردند. این اعتراضها، که معمولا با جمعیتهای چندصدهزارنفری و گاه میلیونی شکل میگرفتند، در عکسها، اسناد و نوشتههای مختلف روایت شدهاند. در این بین اسناد سفارت آمریکا در ایران، یکی از منابع مهمی است که برخی از اعتراضهای مهم مردمی و شعارهای آنها را تشریح کرده است.
آغاز اعتراضهای وسیع مردمی
اعتراضهای سیاسی در دوره حکومت محمدرضا پهلوی، بارها و در وقایع سیاسی مختلف رخ داد. قیام مردمی 30 تیر 1331 و نیز قیام مردم در 15 خرداد 1342، از جمله این اعتراضهاست. گرچه این قیامها در نوع خود موفق بودند و حتی زمینهساز تفکرات اعتراضی در سالهای بعد شدند، مقطعی و مربوط به زمان خاص خود بودند و از سویی سبب تغییرات سیاسی خاصی نشدند، اما اعتراضهای سیاسی در دهه 1350 رنگ و بوی متفاوتی از قیامهای ماقبل خود داشتند؛ بدین معنا که اعتراضهایی که در این دهه بهویژه از سال 1356 به بعد شکل گرفتند، دارای چند ویژگی مهم و مشترک بودند: اول آنکه این اعتراضها در شکلهای بسیار گسترده اتفاق افتادند؛ دوم آنکه به صورت سلسلهوار تداوم یافتند و سوم آنکه از انسجام سیاسی بالایی برخوردار بودند؛ به گونهای که شعارهای سیاسی از خواستههای یکسان و مشترک بخشهای وسیعی از تظاهرکنندگان حکایت داشت.
قیام 15 خرداد 1342
بر این اساس، قیام اعتراضی 1342 و تجمعات اعتراضی شکلگرفته پس از آن را میتوان زمینه اعتراضهای سیاسی مردم در دهه 1350 دانست؛ چنانکه برخی در تشریح تأثیر این قیام گفتهاند: «حرکت سازمانیافته مذهبیون، پرقدرتترین جنبش آنان در مقابل دولت از سال 1963 تاکنون بوده است. مسلمانان به طور کلی اتحاد کاملی ندارند، اما این طور به نظر میرسد که دولت ایران به میزان زیادی برای مقابله از خود عدم اطمینان نشان میدهد».1 به دنبال این جنبش سیاسی، چندین تظاهرات بزرگ دیگر تا پیروزی انقلاب رخ داد که از ویژگیهای خاصی برخوردار بودند.
تظاهرات مردمی در سال 1357
الف) شعارهای مذهبی و ضداستعماری در تظاهرات
به طور کلی تظاهراتی که در سال 1357 شکل گرفتند، عمدتا تظاهرات وسیعی بودند که رهبری آنها در دست گروههای مذهبی بود و شعار معترضان عمدتا بر پایه ظلمستیزی قرار داشت. البته موضوع ظلمستیزی و مبارزه با مداخله بیگانگان، پیش از آن نیز در کانون توجه مبارزان قرار داشت، اما در دهه 1350، این موضوع به مهمترین خواسته سیاسی مردم تبدیل شد. در بسیاری از این شعارها مردم با تأسی از واقعه کربلا، امام حسین(ع) را به عنوان الگویی رهاییبخش قرار داده بودند؛ چنانکه یک شعار احساساتی و مردمی این بود که مردم به طور ضمنی و بعضی اوقات به طور صریح شاه را با یزید، که مسئول قتل امام حسین بود، مقایسه میکردند.2
استفاده از فرهنگ و نمادهای مذهبی که بعد تازهای از اسلام سیاسی را آشکار میکرد، متضمن مبارزه با بیگانگان و کشورهای استعمارگر نیز بود؛ ازاینرو بخش مهمی از تظاهرات مردمی و شعارهای آنها به مبارزه علیه کشورهای غربی بهویژه آمریکا اختصاص داشت. در یکی از این نمونهها آمده است: چند تظاهرات، در تهران برگزار شد که شامل گروههایی بود که از مقابل سفارت عبور کرده و توقفی نداشتند. بعضی از شرکتکنندگان شعارهایی ضد آمریکایی دادند و حامل پرچمهایی خطاب به آمریکا و کارتر بودند.3
«راهپیمایی این سه روز مشهد، کشتار بسیار به همراه داشت. اعتصابات گستردهای انجام گرفته بود و وقتی کارمندان استانداری به این اعتصاب پیوستند، راهپیمایی به آن سوی انجام گرفت و هنگامی که روحانی مبارز ]آیتالله[ خامنهای سخن میگفت، حمله تانکها و زرهپوشها به مردم شروع گردید. کشتهها را حدود پانصد نفر و زخمیها را نزدیک هزار نفر اعلام نمودند»
شعارها در این دوره، علاوه بر حکومت، اشخاصی چون بختیار را نیز هدف قرار داده بودند. بر این اساس گزارشهایی که از آن روزها در دسترس است نشان میدهد در دیماه 1357 تظاهرات و پلاکاردها در مشهد علیه بختیار بود و برخی از مقامات، از جمله مقام رسمی سفارت آمریکا در تهران، نیز دو نمونه از شعارهای ضد بختیار را بر روی دیوارهای تهران دیده بودند.4
ب) تداوم اجتماعات در ماههای منتهی به انقلاب
باید به این نکته اشاره کرد که علت شکلگیری تظاهرات گسترده مردمی در سالهای 1356-1357 متأثر از شرایط سیاسی کشور نیز بود؛ بدین معنا که بعد از روی کار آمدن کارتر، شاه به دلیل فشارهای دموکراتهای آمریکا درباره حقوق بشر، به برخی اقدامات سیاسی دست زد تا از این طریق از حجم انتقادات و فشارهای دموکراتها کم کند. در پی این اقدامات، ناگهان بسیاری از زندانیهای سیاسی آزاد شدند و مطبوعات اخبار سیاسی را آزادانه منتشر کردند.
این سیاست، فرصت ایدئالی برای مخالفان پدید آورد. در این شرایط «روزنامهها که ناگهان از قید سانسور و نظارت دولتی رها شده بودند با چاپ عکسهای بزرگ آیتالله خمینی در صفحه اول و انعکاس اخبار تظاهرات و درگیریها با موج تازه همراه شدند. ژنرالها، که احساس خطر میکردند، سرانجام موفق شدند شاه و نخستوزیر را به تجدیدنظر در سیاستهای خود و صدور فرمانی درباره منع تظاهرات و اجتماعات بدون کسب اجازه قبلی وادار سازند».5
پیش از این نیز و در جریان تظاهرات 17 شهریور، حکومت به این نتیجه رسید که سیاست ایجاد فضای باز، سیاست مناسبی نبوده و برای مقابله با مردم، چارهای جز مقابله مستقیم و ایجاد حکومت نظامی نیست، اما در تمام این موارد معترضان بدون توجه به تهدیدات نظامی، اعتراض خود را ادامه دادند؛ چنانکه در روز 17 شهریور، وقتی فرمانده نظامی از تظاهرکنندگان خواست متفرق شوند، تظاهرکنندگان با فریاد و شعارهای ضد دولتی به وی پاسخ دادند.6 در سایر تجمعات سیاسی بعد از 17 شهریور 1357 نیز مردم بیتوجه به هشدارهای حکومتی، اعتراض خود را ادامه دادند.
نمایی از گفتوگوی مردم انقلابی با افسران ارتش برای پیوستن به صفوف مردم (1357)
بعد از آنکه سیاست فضای باز ناکارآمدی خود را نشان داد، تصمیمگیرندگان پهلوی بر آن شدند با در پیش گرفتن روشهای سابق خود، قدرت را حفظ کنند، اما این موضوع تأثیری بر اجتماعات مردمی نداشت و مخالفان همچنان به اعتراض خود ادامه میدادند؛ چنانکه در یک نمونه میتوان به تظاهرات مردم مشهد اشاره کرد. مشهد روزهای 9، 10 و 11 دیماه 1357، روزهای پرالتهابی را پشت سر گذاشت. گفته شده است: «راهپیمایی این سه روز مشهد، کشتار بسیار به همراه داشت. اعتصابات گستردهای انجام گرفته بود و وقتی کارمندان استانداری به این اعتصاب پیوستند، راهپیمایی به آن سوی انجام گرفت و هنگامی که روحانی مبارز ]آیتالله[ خامنهای سخن میگفت، حمله تانکها و زرهپوشها به مردم شروع گردید. کشتهها را حدود پانصد نفر و زخمیها را نزدیک هزار نفر اعلام نمودند».7
ج) بسیج مردمی به وسیله رهبران مذهبی و نمایندگان بازار
نکته دیگر درباره تظاهرات مردمی در آن دوره این است که در بیشتر این تظاهرات، مردم معترض را رهبران مذهبی و نمایندگان بازار بسیج کرده بودند. هرچند در مواردی حکومت پهلوی نیز به سازماندهی تجمعات گسترده دولتی دست زد، تعداد آنها بسیار اندک و انگشتشمار بود. بااینحال تظاهرات مخالفان از انسجام بسیاری برخوردار بود و تلاش گسترده دولت برای متوقف ساختن آن بیپاسخ ماند؛ چنانکه بهرغم کوشش طاقتفرسای دولت بختیار برای تبلیغ برنامههای ظاهرا منطقی و مفید، تظاهرات تا آخرین روزهای منتهی به انقلاب اسلامی ادامه یافت.8 این وضعیت در نهایت باعث شد تلاشهای حکومت در چند محور اساسی خلاصه شود. این محورها عبارت بودند از:
- حمایت از دولت بختیار و کمک به تثبیت اوضاع؛
پایان دادن به اعتصابات و تظاهرات و بررسی امکان اشغال نظامی اماکن حساس، مؤسسات دولتی و مراکز حیاتی اقتصادی و بازداشت رهبران و مخالفان فعال؛
مقابله با گرایش روزافزون بدنه ارتش به مردم و انقلاب؛
برنامهریزی برای روزهای پس از شاه و کسب آمادگی برای انجام دادن یک عملیات مؤثر نظامی.9
اما این راهکارها نیز تأثیر چندانی نداشت و ازآنجاکه شرایط به وضعیت مهارناشدنی رسیده بود، دولت و نهادهای سیاسی، امنیتی و نظامی از تثبیت اوضاع سیاسی بازماندند.
نمایی از راهپیمایی بزرگ تاسوعای 1357 به سوی میدان آزادی
سخن نهایی
اجتماعات گسترده سیاسی مخالفان حکومت پهلوی، مهمترین گام عملی در جلوهگر شدن شعلههای آتش انقلاب اسلامی بود. برخی معتقدند که حکومت پهلوی، در برابر تظاهرات مردمی از سیاست مماشاتطلبانه استفاده کرد؛ زیرا شاه تمایلی به کشتار مردمی نداشت، اما برپایه اسناد بهجامانده، محمدرضا پهلوی و نهادهای حکومتی تمام تلاش خود را برای متوقف ساختن مردم بهکار بردند و در مواردی به کشتارهای وسیع نیز دست زدند، بااینحال ازآنجاکه اجتماعات مردمی حکومت را با بحران سیاسی مواجه ساخته بود، رژیم عملا نتوانست اقدامی انجام دهد.
پی نوشت:
1. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ج 9، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، ص 6.
2. همان، ج 1، ص 254.
3. همان، ص 325.
4. همان، ج 3، ص 330.
5. آنتونی پارسونز، غرور و سقوط، ترجمه دکتر منوچهر راستین، تهران، انتشارات هفته، چ دوم، 1363، ص 112.
6. ویلیام سولیوان، مأموریت در ایران (خاطرات سولیوان)، تهران، نشر هفته، چ سوم، 1361، ص 114.
7. سیدجلالالدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 2، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ هفدهم، 1391، ص 412.
8. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، همان، ج 2، ص 77.
9. مثل برف آب خواهیم شد، مذاکرات شورای فرماندهان ارتش دی و بهمن 57، تهران، مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، 1365، صص 34- 35.