در مذاکرات مربوط به قرارداد نفتی 1933م، یکی از خواستههایی که انگلیسیها بر آن پافشاری میکردند و تیم مذاکرهکننده ایرانی و در رأس آن رضاشاه، با آن مخالف بودند تمدید مدت قرارداد بود، اما درحالیکه انتظار میرفت به همین دلیل، مذاکرات به بنبست برسد، بهناگاه رضاشاه تغییر موضع داد و این خواسته را پذیرفت. این تغییر ناگهانی تصمیم شاه از کجا ناشی میشد و جان کدمن در آن چه نقشی داشت؟
نقطه آغاز ماجرای قرارداد نفتی 1933م (1312ش)، اختلاف دولت ایران با شرکت نفت و مذاکرات مرتبط با آن بود که به الغای امتیاز دارسی در 6 آذر 1311ش و سپس تصویب قرارداد 1933م منجر شد. در این بین، فرایند مذاکرات نفتی و نحوه اقناع رضاشاه به پذیرش شرایط شرکت نفتی انگلیس شایان توجه است. از هیئت مذاکرهکننده ایرانی فقط سیدحسن تقیزاده خاطراتش را نوشته است و خاطرات سرجان کدمن، از اعضای هیئت انگلیسی نیز دراینباره اطلاعاتی را بهدست میدهد. بااینحال چگونگی تغییر ناگهانی تصمیم رضاشاه در پذیرش شرایط انگلیسیها همچنان مبهم است. شاید بررسی رفتار هیئت مذاکرهکننده انگلیسی با شخص رضاشاه بتواند تا حدی به روشن شدن قضیه کمک کند؛ آنچه مسئله اساسی این نوشتار است.
آغاز بحران نفتی
بحران نفتی 1933م از مدتها پیش از این تاریخ و با اعتراض دولت ایران آغاز شده بود. بااینحال هنگامیکه شرکت نفتی انگلیس، ترازنامه سالانهاش را در خرداد 1311ش منتشر کرد معلوم شد که حق امتیاز دولت ایران نسبت به سالهای گذشته به میزان فاحشی تقلیل یافته است و همین بر آتش اختلافات افزود.1
بعد از انتقال پیام میان دولت ایران و شرکت نفت انگلیس، رضاشاه در 5 آذر 1311ش طی جلسهای با هیئت دولت، دستور لغو امتیاز نفت را صادر کرد.2 یک روز بعد سیدحسن تقیزاده، وزیر مالیه، نامه وزارت دربار مبنی بر لغو امتیاز دارسی را به اطلاع جکسون، نماینده شرکت در تهران، رساند. ولی درعینحال، از اعلام آمادگی دولت ایران برای اعطای امتیاز جدیدی براساس انصاف نیز خبر داد.3 شرکت نفت، الغای امتیاز را ادعایی بیاساس خواند و از دولت ایران خواست آن را دوباره برگرداند.4 درنهایت نیز انگلیس پس از تهدیدهای متفاوت از مراجعه به دیوان داوری بینالمللی لاهه گرفته تا انجام هرگونه اقدامی برای حفظ شرکت5 و مانور دریایی انگلیس در خلیج فارس و سواحل ایران،6 مسئله را به جامعه ملل ارجاع داد؛ چراکه دولت ایران صلاحیت دیوان لاهه در رسیدگی به اختلاف میان شرکت و دولت ایران را رد کرد؛ به این دلیل که اختلاف بین ایران و کمپانی نفت اختلاف بین دو دولت نبود.7
محمدعلی فروغی، رئیس هیئت نمایندگی، و چند تن از اعضای هیئت ایرانی شرکتکننده
در مجمع عمومی سازمان ملل در ژنو؛ ازجمله نصرالله انتظام، انوشیروان سپهبدی، علی معتمدی
شماره آرشیو: 2116-1ع
دولت ایران هیئتی مرکب از علیاکبر داور، وزیر دادگستری، حسین علاء، رئیس بانک ملی، و نصرالله انتظام را عازم ژنو کرد. سر جان سیمون، وزیر خارجه بریتانیا، نیز به نمایندگی بریتانیا در شورای جامعه ملل حاضر شد. پس از طرح دعاوی دو طرف، شورای جامعه ملل ادوارد بِنش، وزیر خارجه چکسلواکی، را به میانجیگری برای ادامه مذاکرات انتخاب کرد. وی نیز مدعیان را به گفتوگو دعوت کرد و بدینترتیب گفتوگوها در تهران ادامه یافت.8 پساز این، بلافاصله هیئتی از طرف شرکت مرکب از لرد جان کدمن، رئیس هیئتمدیره شرکت نفت، ویلیام فریزر، معاون او، و جکسون، عضو هیئتمدیره و مقیم تهران، همراه چند نفر از اعضای عالیرتبه شرکت در 14 فروردین 1312ش وارد تهران شدند تا مذاکراتی را که به عقد قرارداد 1933 منجر شد آغاز کنند.9
نصرالله انتظام
شماره آرشیو: 4833-5ع
هیئت چهارنفره مذاکرهکننده ایرانی هم که از طرف شاه مأمور مذاکره شده بودند به ریاست محمدعلی فروغی، وزیر خارجه، شامل تقیزاده، داور، وزیر دادگستری، و حسین علاء، رئیس بانک ملی، میشدند.10 در روزهای اول مذاکرات، دولت ایران خواستههای خود را بیان کرد، اما شرکت نفت هیچکدام از آنها را نپذیرفت. در نهایت به گفته تقیزاده تا حدودی طرفین توافق کردند، ولی در عوض انگلیسیها، پیشنهاد دادند امتیاز تمدید شود. تقیزاده دراینباره نوشته است: «در میزان آنچه باید بدهند به ایران، حداقل آنها 750 هزار لیره میگفتند و ما میگفتیم یک میلیون و دویست لیره حداقل،... بالاخره درست شد. یکی هم روی مالیات بود که در مالیات نوشته شده بود از مالیات معاف است. آنها از این بابت حاضر نبودند حتی یک قدم کوچک بردارند. بالاخره گویا تقریبا به 220 هزار لیره راضی کردم و این وقتی بود که نماینده کمپانی جک در تهران در جلسه حضور نداشت. وقتی فریزر به او گفت، او خیلی اوقاتش تلخ شد و گفت: شما گول خوردید؛ پنجاههزار لیره هم از این بابت زیاد بود. فریزر پریشان شد، ولی گفت حرفی زدهام دیگر نمیشود پس بگیرم. در آخر کار گفت عوضش به ما چه میدهید؛ ما که اینهمه گذشت کردیم؟ پیشنهاد کردند که مدت امتیاز زیاد بشود...؛ ما گفتیم: خیر؛ ما راضی نیستیم. به رضاشاه گفتیم، او هم گفت: خیر؛ این را فراموش بکنید. یک همچون چیزی نمیشود. گفت ما را مرخص بفرمایید میرویم».11 اما در نهایت رضاشاه راضی به این امر شد.
کدمن به این نتیجه رسیده بود که تنها راه شکستن بنبست مذاکرات، دادن تکانه روحی شدید به رضاشاه و متوجه ساختن او به اهمیت موضوع است
نحوه برخورد مذاکرهکنندگان انگلیسی با رضاشاه
اینکه رضاشاه چگونه به شرایط طرف انگلیسی تن در داد به نحوه برخورد مذاکرهکنندگان انگلیسی بهویژه کدمن با شاه برمیگردد. او در مذاکرات، پی برده بود که وزرای کابینه قدرت تصمیمگیری ندارند. وی دراینباره با اشاره به تقیزاده نوشته است: تقیزاده هیچ مایل نیست اقدام مستقل بدون کسب اجازه قبلی از خود شاه انجام دهد.12 آگاهی از این امر باعث شد انگلیسیها به این نتیجه برسند که موفقیت مذاکرات در گرو آن است که زیر نظر مستقیم رضاشاه انجام شود؛ همچنین کدمن به این نتیجه رسیده بود که تنها راه شکستن بنبست مذاکرات، دادن تکانه روحی شدید به رضاشاه و متوجه ساختن او به اهمیت موضوع است. بنابراین در ملاقات با رضاشاه به او گفت: چون در مذاکرات جاری، هیچگونه شانس موفقیتی وجود ندارد هیئت مذاکرهکننده انگلیسی، تهران را بدون نتیجه ترک و گزارش شکست مذاکرات را به وزارت خارجه انگلیس و از مجرای آنها به جامعه ملل تسلیم میکند. پس از این صحبتها، کدمن پیشنهاد کرد که بهتر است خود اعلیحضرت ریاست جلسهای را که آخرین اقدام طرفین برای جلوگیری از رسیدن به شکست و بنبست است قبول کند تا شاید نتیجه مطلوب حاصل شود.13
رضاشاه پیشنهاد کدمن را پذیرفت، اما طی مذاکرات رضاشاه شرط تمدید امتیاز را قبول نکرد؛ بنابراین کدمن از زبان تهدید استفاده و رضاشاه را به ارجاع دوباره موضوع به جامعه ملل تهدید کرد. خود کدمن نیز در نامهای به جان سیمون دراینباره نوشته است: دعای قلبی من این است که موقع برگشت به لندن قرارداد جدید نفت را با خود همراه بیاورم؛ زیرا احساس میکنم رضاشاه از احاله مجدد موضوع به سازمان ملل هراسان است و این ترس ملوکانه را باید ناشی از ضرب شستی دانست که حکومت بریتانیا و وزیر خارجه ارجمندش ماه گذشته در ژنو به هیئت نمایندگی ایران نشان دادید و آنها را متوجه ساختید که دریچه هر امیدی از این رهگذر (جامعه ملل) به رویشان بسته است.
جان کدمن، رئیس شرکت سهامی نفت انگلیس و ایران، و دکتر یانگ، مترجم شرکت، به اتفاق همسر و فرزند عبدالحسین تیمورتاش، در ژنو
شماره آرشیو: 3994-1ع
وی افزوده است: بهمحض اینکه نام جامعه ملل و حکومت انگلستان بر زبانم گذشت، شاه بهسرعت میان کلامم دوید و اظهار داشت که هیئت نمایندگی ایران ابدا خیال بازگشت مجدد به ژنو را ندارد و قضیه باید در خود تهران حل گردد. جواب دادم دراینصورت بهتر است اعلیحضرت به وزرای خود تأکید فرمایند که دست از اینهمه اشکالتراشی بردارند و در خاتمه دادن به مذاکرات جاری اندکی تسریع کنند.14
تقیزاده نیز در خاطراتش آورده است که هر وقت مذاکرات طرفین به بنبست میکشید مؤثرترین حربه انگلیسیها همین بود که به شاه میگفتند بسیار خب، ما حرفی نداریم پس مرخص بفرمایید که دوباره برگردیم به جامعه ملل و با همین تهدید مقاومت شاه را درهم میشکستند.15
بنابراین حریف زبردست رضاشاه، سر جان کدمن، با اطلاع از نیرومندی موضع خود و ضعف موقعیت رضاشاه، مسئله تمدید امتیاز را در آخرین روزهای اقامتش در تهران پیش کشید و رضاشاه را در مقابل خواستهای قرارداد که رد کردنش بیآنکه حاکمیت ایران بر خوزستان به خطر بیفتد، واقعا امکان نداشت. کدمن پی برده بود که رضاشاه از ارجاع مجدد پرونده نفت به جامعه ملل هراسان است؛ چون محکومیتش در آنجا با توجه به نفوذ بیچونوچرای انگلستان میان دولتهای عضو، تقریبا حتمی بود و ارتش و نیروی دریایی انگلیس هم پس از صدور حکم جامعه ملل علیه ایران، بهراحتی میتوانستند خوزستان را اشغال کنند و رضاشاه را در مقابل مسئلهای بسیار مشکلتر از مسئله نفت قرار دهند.16
سیدحسن تقیزاده
علاوهبراین، همزمان با شروع بحران نفت، جعفر سلطان، یاغی معروف کرد، نیز در کردستان قیام و حکومت مرکزی را با قائلهای سهمگین روبهرو کرده بود؛ بنابراین کدمن با آگاهی از همه این واقعیتها، هر موقع که مذاکرات تهران به مانع برمیخورد، فورا به شیوههای مختلف رضاشاه را تهدید به قطع مذاکرات و تسلیم مجدد پرونده نفت به جامعه ملل میکرد؛ چون مطمئن بود که شاه ایران هر راهحلی را به بازگشت علیاکبر داور به ژنو و مواجهه مجدد با سر جان سیمون ترجیح میدهد.17
جواد شیخالاسلامی هم بر این نظر است که اسناد و مدارک این دوره نشان میدهد انگلیسیها رضاشاه را در مقابل گزینشی بسیار سخت و کمرشکن قرار دادند یک طرف تمدید امتیاز نفت و نگاهداشتن ایالت خوزستان (گزینه بد) و طرف دیگر از دست دادن ایالت خوزستان با تمام منابع نفت (گزینه بدتر) بود و رضاشاه راهحل اول را برای حفظ خوزستان انتخاب کرد.18 اما به نظر میرسد جز اینها، انگلیسیها روشهای دیگری چون تهدید به قطع روابط و به چالش کشیدن تداوم سلطنت خاندان پهلوی19 یا استفاده از کیسههای طلا برای تشویق شاه20 را نیز در قبال رضاشاه در مذاکرات به کار گرفتند.
در نهایت پس از جلسه تاریخی بین رضاشاه و نمایندگان شرکت نفت درباره تمدید قرارداد، شاه پیشنهاد ایران را کنار گذاشت و تمام موارد ضروری شرکت را پذیرفت. بدینترتیب گفتوگوهای کدمن با شاه در 18 اردیبهشت 1312ش/ 8 مه 1933م به امضای قرارداد 1933 انجامید. این قرارداد در 7 خرداد 1312/ 28 مه 1933م بهاتفاق آرا به تصویب نمایندگان مجلس شورای ملی هم رسید؛ قراردادی در 27 ماده که در کلیات، تفاوت چندانی با قرارداد دارسی نداشت.
شرکت سهامی نفت انگلیس و ایران
شماره آرشیو: 66-162-الف
فرجام سخن
بررسیها نشان میدهد نقش مذاکرهکنندگان انگلیسی و بهویژه شخص کدمن با توجه به آگاهی و شناختی که از موقعیت ایران و شخص رضاشاه و تهدیدها و ترسهای پیرامونش داشت، در انعقاد قرارداد 1933 شاخص است. مذاکرهکنندگان انگلیسی ابتدا با شناخت از نظام سیاسی و استبداد شاهی، مخاطب خود را شخص شاه قرار دادند و با دور زدن هیئت مذاکرهکننده ایرانی که از خود قدرت تصمیمگیری نداشتند، کار خود را راحت کردند، سپس زبان تهدید را در مقابل رضاشاه بهکار گرفتند و با استفاده از موقعیتشناسی او را در تنگنای سختی گرفتار کردند و در نهایت به آنچه میخواستند رسیدند.
پی نوشت:
1. ابوالفضل لسانی، طلای سیاه یا بلای ایران، تهران، امیرکبیر، 1357، صص 142-143.
2. مهدیقلیخان هدایت (مخبرالسلطنه)، خاطرات و خطرات؛ توشه از تاریخ شش پادشاه و گوشه زندگی من، تهران، چاپ نگین، 1329، ص 504.
3. اطلاعات، سال هفتم، ش 1760، 8 آذرماه 1311.
4. اطلاعات، سال هفتم، ش 1764، 12 آذر 1311.
5. تهیه و تنظیم ادارهکل آرشیو اسناد و موزه دفتر رئیسجمهور، نفت در دوره رضاشاه اسنادی از تجدیدنظر در امتیازنامه دارسی (قرارداد 1933)، زیر نظر یعقوب آژند و دیگران، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، سال 1378، صص 378- 380.
6. جورج لنچافسکی، نفت و دولت در خاورمیانه، ترجمه علینقی عالیخانی، تهران، اقبال، 1342، ص 103.
7. علیاصغر زرگر، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در دوره رضاشاه، ترجمه کاوه بیات، تهران، انتشارات پروین و معین، 1372، ص 306.
8. اطلاعات، سال هفتم، ش 1786، 29 آذر 1311؛ شماره 1828، 22 بهمن 1311.
9. مرکز اسناد وزارت امور خارجه ایران، سال 1311، شماره کارتن 28، پرونده 8/53، ص 19.
10. جواد شیخالاسلامی، «خاطرات سر جان کیدمن و داستان تجدید امتیاز نفت جنوب»، مجله آینده، سال سیزدهم، ش 1-3 (فروردین ـ خرداد 1366)، ص 70.
11. حسن تقیزاده، زندگی طوفانی؛ خاطرات سیدحسن تقیزاده، به کوشش ایرج افشار، تهران، علمی، 1368، صص 230-240.
12. جواد شیخالاسلامی، همان، ص 70.
13. همان، ص 77.
14. جواد شیخالاسلامی، «قضیه تمدید امتیاز نفت جنوب»، مجله آینده، سال چهاردهم، شماره 1 و 2 (فروردین و اردیبهشت 1367)، ص 24.
15. حسن تقیزاده، همان، ص 241.
16. جواد شیخالاسلامی، «قضیه تمدید امتیاز نفت جنوب»، همان، ص 24.
17. همانجا.
18. همان، ص 25.
19. علیاصغر زرگر، همان، ص 320.
20. مرکز اسناد وزارت امور خارجه ایران، سال 1312، شماره کارتن 31، پرونده 5/53، ص 158، سند شماره 8.