شبکه «سی.بی.اس»، یکی از شبکههای رادیویی و تلویزیونی مطرح آمریکا، در 12 ژانویه گفت که جمهوری اسلامی در ایران نزدیک است. آنها میدانستند در هر شرایطی، خواست نهایی مردم حکومت جمهوری اسلامی است. بهزعم تحلیلگران غربی و سفارت آمریکا «اگر جنگ داخلی درگیر شود، تودههای مردم برای برپایی یک جمهوری اسلامی خواهند جنگید»
پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر ؛ استیصال و بلاتکلیفی حکومتهای غربی در قبال تحولات سیاسی ایران در سال 1357، باعث شده بود که آنان هیچ گونه تصور درستی در مورد آینده ایران و حکومت احتمالی نداشته باشند. بااینحال تسریع روند فروپاشی حکومت در ماههای منتهی به انقلاب، برخی از سناریوهای پیش روی حکومت آینده ایران را نشان داد. یکی از این سناریوها حکومت اسلامی بود که برخی از محورهای آن بارها از سوی امام خمینی مطرح شده بود. بر همین اساس بود که آمریکا و دیگر کشورهای غربی بهتدریج به سوی یافتن راههایی برای مذاکره با امام و حکومت جدید برآمدند؛ چرا که تحقق آن را نزدیک دیدند. این موضوع بارها در منابع مختلف، از جمله در اسناد سفارت آمریکا نمود یافته است. در این اسناد مشخص شده است که آمریکا در ماههای آخر انقلاب تأسیس حکومت جمهوری اسلامی ایران را نزدیک و محتمل میدید.
طرح حکومت جمهوری اسلامی قبل از انقلاب
تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی برخی از گروههای مختلف در قالب کتاب، جزوه، اعلامیه و... حکومت موردنظر خود را اعلام کرده بودند. امام(ره) نیز به عنوان رهبر انقلاب، در کتب و برخی از دروس خویش، اشاراتی به این موضوع داشتند. ایشان همواره بر دو اصل مهم در حکومت، یعنی اصل ولایت فقیه و نقش مردم، تأکید داشتند و تجلی آن را در حکومت اسلامی میدیدند.
امام خمینی در حال مطالعه در محل اقامت اولیه خویش در نوفل لوشاتو
درواقع «در بعد سیاسی و عقیدتی، امام خمینی با طـرح درسهـای "ولایت فـقیه" در نجف اشرف در سال ١٣٤٨ش، عملا پایههای نظری تشکیل حکـومت اسـلامی را در دوران بعدی تدوین کرد و با طرح این نظریه اثبات نمود که از این تاریخ به بعد، مبارزات مردم ایران تحت رهبری وی دارای اهداف مشخص و برنامههای منظم است».1
محور دیگر حکومت موردنظر امام خمینی را مردم تشکیل میدادند که ضرورت توجه به آن، بارها و طی سخنان مختلف ایشان مطرح شده بود. این اندیشه در سال 1357 بسیار پررنگتر از قبل تبیین شد. البته در ابتدا بسیاری از جمله دستگاه حکومت پهلوی و حامیان غربی او، تحقق چنین حکومتی را ناممکن میدانستند، اما با گذشت زمان و مسجل شدن سقوط حکومت پهلوی، بسیاری از تحلیلگران از جمله تحلیلگران غربی، ضمن پیشبینی انقلاب اسلامی، حکومت جمهوری اسلامی را محتملترین گزینه بعد از انقلاب دانستند.
نمایی از راهپیمایی مردم تهران در پی اقامه نماز عید فطر (سال 1357)
آمریکا هرگز ایران را درک نکرد
آمریکا علاوه بر اندیشه سیاسی امام خمینی، که به نوعی بر حکومت جمهوری تأکید داشت، در شعارها و اعلامیههای مختلف مردمی نیز موضوع درخواست استقرار حکومت جمهوری اسلامی را بهکرات شنیده بود؛ چنانکه در یکی از بیانیههای مخالفان حکومت شاه که برای راهپیمایی تهیه شده بود، اصل جمهوری اسلامی یکی از اصول مورد درخواست مردم بود. بر این اساس در اصل سوم راهپیمایی 10 دسامبر آمده بود: حکومت عدل اجتماعی و فردی اسلام باید براساس رأی مردم ایجاد شود.2
نمایی از راهپیمایی مردم تهران در پی اقامه نماز عید فطر (سال 1357)
البته پیش از آن و شاید به فاصله چند ماه قبل از پیروزی انقلاب، آمریکا درک درستی از اعتراضهای مردمی نداشت و همانگونه که خود این کشور هم اذعان کرده بود، «ایالات متحده هرگز ایران را از نظر فرهنگی، مذهبی و یا اقتصادی درک نکرده است. او فقط سرنخهای کمی در مورد عمق نارضایتی مردم داشته... . سیا در اواسط سال ۱۹۷۸ گزارش کرد: همه چیز خوب است و کارتر هم معتقد بود در 8 دسامبر شاه قدرت خود را نگه میدارد».3
در آن شرایط بهرغم آنکه «بیشتر شعارها در ستایش جنبش اسلامی بود (آزادی و حکومت اسلامی)، و آیتالله خمینی به مقام مقدس یک امام ارتقا یافته بود، اما هنوز شعارهای مستقیم علیه خود شاه چندان به چشم نمیخورد و مجسمه شاه آرام برجا ایستاده بود».4 این وضعیت باعث شده بود آمریکا تصور رهبری امام و حکومت مورد نظر ایشان را دور ببیند؛ بااینحال کمکم واقعیتها آشکار شد و دستگاههای تحلیلگر آمریکایی متوجه رهبری بلامنازع امام و خواستههای ایشان شدند.
آمریکا به این نتیجه رسید که پایان عمر حکومت سلطنتی نزدیک است و تشکیل حکومت جمهوری اسلامی بسیاری جدی و محتمل است؛ ازاینرو، این کشور تلاش نمود به واسطه ارتباط با گروههای مختلف از جمله دانشجویان، گروههای میانهرو و برخی از روحانیان با امام خمینی وارد مذاکره شود و طرح دوستی با رهبر حکومت جدید ایران را پیریزی کند
آنها دریافتند که امام خمینی و روحانیت در قدرت هستند و میخواهند فرهنگ اسلامی را جانشین فرهنگ غربی کنند. آمریکا همچنین به این واقعیت پی برد که یکی از علل مخالفت محمدرضا پهلوی با امام، موضع سازشناپذیر ایشان با شاه و نیز عزم امام در برکناری پهلوی دوم بود؛ موضعی که برای شاه قابل قبول نبود؛ «چون موضع [امام] خمینی با برکناری شاه و دودمان پهلوی و ایجاد یک "حکومت اسلامی" که هنوز مشخصات آن اعلام نشده بود آغاز و به همان جا خاتمه مییافت».5
نمایی از راهپیمایی مردم در خیابان انقلاب تهران (دی 1357)
ناپیدا اما قریب القوع
البته زوایای حکومت جمهوری اسلامی مورد نظر امام خمینی چندان مشخص نبود، اما تمام تلاش امام بر برچیدن حکومت پهلوی و استقرار حکومتی بر پایه اسلام و مردم متمرکز بود. بنای تنها طرح او یعنی جمهوری اسلامی بر نفی حکومت سلطنتی پهلوی استوار بود.6 بر اساس همین واقعیت بود که شبکه «سی.بی.اس»، یکی از شبکههای رادیویی و تلویزیونی مطرح آمریکا، در 12 ژانویه گفت که جمهوری اسلامی در ایران نزدیک است.7 آنها میدانستند در هر شرایطی، خواست نهایی مردم حکومت جمهوری اسلامی است. بهزعم تحلیلگران غربی و سفارت آمریکا «اگر جنگ داخلی درگیر شود، تودههای مردم برای برپایی یک جمهوری اسلامی خواهند جنگید».8
محور خواستههای مخالفان و ناراضیان نیز همین موضوع، یعنی استقرار حکومت جمهوری اسلامی، بود؛ به عبارتی خواسته افراد برای تشکیل حکومت اسلامی بهقدری جدی و پررنگ شده بود که بسیاری از گروههای اجتماعی و اقتصادی نیز به آن پی برده بودند؛ برای مثال در تحلیلی از وضعیت بازاریان آمده است: «بازاریها از ناآرامیهای موجود خسته شدهاند و از لحاظ پولی، آنها در مرحله ورشکستگی هستند. یکی از آنها گفت: هماکنون میزان بدهیهای او بالغ بر شصتمیلیون ریال (حدود یکمیلیون دلار) شده است... آنها میدانند که آیتاللّه خمینی در پاریس در انتظار خروج شاه و حتی سقوط نظام شاهنشاهی و برقرار کردن جمهوری اسلامی به جای آن میباشد».9
نمایی از حضور راهپیمایان روز عاشورای حسینی(ع)
در ساختمانی واقع در خیابان انقلاب تهران که به محل تجمع انقلابیون تبدیل شده بود (سال 1357)
بسیاری از مردم و انقلابیها خواستار بازگشت سریع امام خمینی به کشور و تشکیل حکومت جمهوری اسلامی از سوی ایشان بودند. «انتظار بازگشت امام را پس از خروج شاه همه داشتند، اما هر کسی به نوعی تعبیر میکرد. برای اکثریت مردم، آمدن امام پیروزی بزرگ بود و برای آزادی و استقلال حکومت اسلامی حضور امام را لازم داشتند. قبلا دولت بختیار سعی داشت بازگشت امام را هر چه ممکن است به تأخیر گذارد و آمریکا هم در این مورد اقدام کرده بود و نظر بر این بود که دولت سوسیالدموکراسی بختیار فرصت پیدا کند و بر اوضاع به نحوی مسلط گردد، اما درست به همین علت امام میخواست هر چه زودتر در تهران باشد».10
تلاش نافرجام آمریکا
بر اساس این شرایط بود که آمریکا به این نتیجه رسید که پایان عمر حکومت سلطنتی نزدیک است و تشکیل حکومت جمهوری اسلامی بسیاری جدی و محتمل است؛ ازاینرو، این کشور تلاش نمود به واسطه ارتباط با گروههای مختلف از جمله دانشجویان، گروههای میانهرو و برخی از روحانیان با امام خمینی وارد مذاکره شود و طرح دوستی با رهبر حکومت جدید ایران را پیریزی کند.
در همین رابطه در برخی از منابع مرتبط با آمریکا آمده است: آنها «تکالیفی را برای دانشجویان ایران در آمریکا که امکان دارد یک رابطه با روحانیون محافظهکار برقرار کنند، در نظر گرفتهاند. ما میخواهیم در عرض این مدت سوءظن رهبران مذهبی را برطرف، و تا جایی که ممکن است با آنها طرح دوستی بریزیم».11 البته این طرح به دلیل رویگردانی امام خمینی از مذاکره با آمریکا منتفی شد و تلاش گروههای متمایل به آمریکا برای ایجاد رابطه دوستانه میان این دولت و حکومت جمهوری اسلامی ایران ناموفق ماند.
نمایی از یکی از راهپیماییهای انقلاب اسلامی در تهران (سال 1357)
سخن نهایی
آمریکا در ابتدا درک روشن و صحیحی از اعتراضهای مردمی نداشت. این کشور سقوط حکومت پهلوی را امری بعید و ناممکن میدانست؛ ازاینرو موضوع سناریوهای حکومتی محتمل بعد از سقوط حکومت پهلوی نیز مطرح نبود، اما بهتدریج و بعد از روشن شدن واقعیتهای سیاسی، این کشور استقرار حکومت اسلامی را امری جدی و پررنگ یافت. گرچه امام خمینی پیش از آن بارها حکومت موردنظر خویش را در قالب حکومت جمهوری اسلامی بیان کرده بود، بنا به همان دلایلی که در ابتدا به آن اشاره شد، عملی شدن آن از نظر آمریکا بعید و دور از انتظار بود، اما با مسجل شدن رهبری بلامنازع امام بهخصوص بعد از فرار محمدرضا پهلوی، آمریکا به این نتیجه رسید که بهزودی حکومت موردنظر آیتالله خمینی تشکیل خواهد شد؛ چراکه شعارها و خواستههای اکثریت مردم نیز بر همین محور قرار داشت؛ ازاینرو آمریکا برای دور نماندن از قافله، مذاکره با حکومت جدید را در دستور کار خود قرار داد؛ تلاشی که نافرجام بود.
پی نوشت:
1. موسی نجفی و موسی فقیه حقانی، تاریخ تحولات سیاسی ایران بررسی مؤلفههای دین، تجدد و مدنیت در تأسیس دولت ـ ملت در گستره هویت ملی ایران، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1381، ص 511.
2. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ج 2، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، صص 55- 57.
3. همان، ج 2، ص 147.
4. دزموند هارنی، روحانی و شاه، ترجمه کاوه باسمنجی و کاووس باسمنجی، تهران، انتشارات کتابسرا، 1377، صص 82- 83.
5. همان، ج 7، ص 18.
6. همان، ج 2، ص 41.
7. همان، ص 90.
8. همان، ص 91.
9. سیدجلالالدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 2، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ هفدهم، 1391، ص 445.
10. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، همان، ج 1، ص 104.