گزارش ساواک درباره یک روزنامه «کم‌درآمد»، «مزاحم»، «دروغگو» و «اخاذ»!/«شاگرد و مقلد آیت‌الله العظمی خمینی هستم»

گزارش ساواک درباره یک روزنامه «کم‌درآمد»، «مزاحم»، «دروغگو» و «اخاذ»!
در یک سند ساواک به تاریخ 21 اردیبهشت 1344 می‌خوانیم: «دولت مدت‌ها درصدد بود راه حلی برای تقلیل روزنامه‌های سیاسی پایتخت به‌دست آورد تا اینکه در اواخر سال 1341 طبق تصویب‌نامه هیئت دولت از انتشار 68 روزنامه و مجله جلوگیری نمود. کمیسیون مطبوعاتی اداره کل انتشارات و رادیو طی نامه‌ای در تاریخ 10 /1 /1342 تصویب نمود که روزنامه "مرد مبارز" به مدیریت آقای خلیل اسعد رزم‌آرا در شهرستان ملایر چاپ و منتشر گردد».
این سند می‌افزاید: «مندرجات این روزنامه اکثرا انتقادی و اخبار کذب و برخلاف مصالح کشور و گاهی به منظور اخاذی بوده که در بیشتر موارد مربوط تذکر و یا از انتشار روزنامه‌اش موقتا جلوگیری شده است».
در ادامه سند آمده است: «در تاریخ 29 /10 /1343 با انتشار مجله ماهانه "مرد مبارز" با همان سبک و روش روزنامه، ساواک موافقت نمود».
در بخش «منظور» سند آمده است: اکنون از طریق وزارت اطلاعات تقاضا نموده روزنامه مزبور به تهران منتقل شود و وزارت اطلاعات نظریه ساواک را استعلام نموده است.
در «نظریه» سند نیز می‌خوانیم: «با توجه به اینکه دولت برای تقلیل روزنامه‌های سیاسی مزاحم و کم‌درآمد وقت زیادی مصروف تا موفق به انجام این کار گردید حال چنانچه به تقاضای هریک از آنان پاسخ مثبت داده شود، عده زیادی درصدد تجدید انتشار روزنامه خود خواهند افتاد؛ علی‌هذا برای جلوگیری از ازدیاد روزنامه سیاسی در صورت تصویب ساواک با این گونه درخواست‌ها از جمله درخواست انتقال روزنامه مرد مبارز موافقت ننمایند و چنانچه مقامات محترم ساواک انتقال روزنامه مزبور را صلاح دانستند، مشروط به این باشد که مشارالیه احضار و همکاری خود را با بخش 325 کتبا اعلام دارد».1
 
«شاگرد و مقلد آیت‌الله العظمی خمینی هستم»
بر اساس یک سند ساواک که به متن بازجویی از محمدعلی منتظری می‌پردازد، وی در پاسخ به سؤال بازجو مبنی بر اینکه «برابر گزارش مأمورین، شما در دالان امین‌الملک شعارهایی داده و ایجاد اخلال کرده‌اید؛ جریان را توضیح دهید» گفت: «بعد از فراغت آقای فلسفی از منبر، گفتم به سلامتی بزرگ‌پرچمدار عالم تشییع حضرت آیت‌الله العظمی آقای خمینی صلوات و دیگر چیزی نگفتم. علت این امر این بود که اولا شاگرد ایشان بوده و نزد ایشان درس می‌خواندم؛ ثانیا مقلد ایشان هستم».
منتظری در پاسخ به سؤال دیگر بازجو که «گزارش مأمورین حاکی است شما علاوه بر شعار فوق اظهار داشته‌اید: خدایا تو را به روز عاشورا و به این مصیبت عظمی، دست‌های ناپاکی را که دستور قطع دست آیت‌الله خمینی را داده‌اند نابود کن.» گفت: «من اصلا روحم از چنین شعاری اطلاع ندارد».2